آری، تفاوتی نمی کند اينكه تو دانشجو هستی
يا كارمند، كارگر هستی يا كشاورز، طلبه هستی
يا كاسبِ بازار . . . آنچه از همه ی اينها فراتر
می رود انسانيت توست. انسان، اگر انسان باشد
و به وجدانِ خويش رجوع كند، ندایِ "هل من
ناصر" سيدالشهدا را از باطنِ خويش خواهد
شنيد كه ميثاق فطرتش را به او گوشزد می كند.
خداوند سر و جان را نيز همچون اَمانتی به
انسان بخشيده است تا هر دو را فدای امام
حسين [ ع ] کند... (#شهید_مرتضی_آوینی)
#السلام_علیک_یا_ابا_عبدالله_الحسین علیه السلام
#امام_حسین
@yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
#تیر_خوردن_حاج_احمد_متوسلیان 🕊
☆
♡
«...یک خاطره هم از عملیات تته بگویم. من با آقای یاحی برای کمک به آقای متوسلیان به مریوان رفتیم. ایشان در مریوان نبود. به دزلی و منطقهی تته رفته بود. ما هم با ماشین به آن سمت رفتیم. نرسیده به دزلی، همدیگر را توی راه دیدیم. شروع به روبوسی و احوالپرسی کردیم. زمانی که داشتیم برمیگشتیم، شب بود و یکی از پایگاههای ارتش به ما ایست داد. آقای متوسلیان سریع از ماشینش پیاده شد. ناراحت شد که چرا جلوی ما را گرفتهاند. آنها گفتند: کسی به ما خبر نداده که ماشین سپاه میخواهد به سمت مریوان برگردد. بچههای ارتش به خاطر حضور ضدانقلاب موافق نبودند که شبها در این مسیرها تردد بشود. آقای متوسلیان که میخواست سوار ماشین بشود، اسلحهی کلاشش دستش بود. نمیدانم چه شد که ناخودآگاه دستش روی ماشه رفت و تیری به پایش خورد و مجروح شد. تیر به ماهیچهی پشت ساق پایش خورده بود. از یک طرف رفت و از طرف دیگر درآمد؛ یعنی سوراخ شده بود. ما پیاده شدیم و گفتیم: #حاج_احمد ، چه شد؟»
گفت: هیچی نشده است، برویم.
من دیدم خون از پایش فوران میزند! گفتم: پایت خونریزی دارد!
گفت: چیزی نیست.
گفتم: اجازه بده بالای رانت را ببندم تا سریع به بیمارستان برویم.
گفت: نه، من خودم پشت ماشین مینشینم.
گفتم: خونریزی داری، نمیتوانی! در راه بیهوش میشوی.
به هر جهت سریع بالای رانش را بستیم و من پشت ماشین نشستم. ماشین، وانت بود و دو نفر بیشتر جا نداشت. گفتم: میخواهی در عقب ماشین بخوابی؟
گفت: نه، جلو مینشینم.
خلاصه آنکه در ماشین نشست و سریع او را به بیمارستان مریوان رساندیم و در آنجا زخمش را پانسمان کرد. هرکس دیگری بود، روی زمین میافتاد و آهوناله و دادوبیداد میکرد؛ اما این بندهی خدا اینقدر در مقابل سختیها و حوادث مقاوم بود که با تمام توان و اراده سعی میکرد هیچ ضعفی از خودش نشان ندهد. بعد از اینکه در بیمارستان پانسمان کرد، گفتیم: حالا برو استراحتی کن.
گفت: نه، من همینجا میمانم.
با همان حالت در مریوان ماند و بعد از ۲۴ ساعت که پانسمان و درمان اولیه کرده بود، دوباره در محورها به دنبال فعالیتهای خودش راه افتاد.
- به روایت سردار حسن رستگارپناه، برگرفته از صفحات ۱۲۳ و ۱۲۴ کتاب #عروج_از_شاخه_زیتون 🕊
#حاج_احمد_متوسلیان
#جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان
#احمد_متوسلیان
•°•
°•°
#کتاب_خوب
#کتاب_خوب_معرفی_کنیم
#کتاب_خوب_بخوانیم
#باز_نشر
sapp.ir/yousof_e_moghavemat
🌸
#اطاعت_از_فرامین_الهی
🌺عن الامام العصرعلیه السلام
《مَن کان فی حاجةِ الله، کان اللهُ فی حاجَتِهِ》
هرکس در اجرای اوامر خداوند کوشا باشد، خدا نیز وی را در دستیابی به حاجتش یاری می کند🌺
بحارالأنوار ، ج ۵۱ ، ص ۳۳۱
#حدیث_امام_زمان
#السلام_علیک_یا_حجت_ابن_الحسن_المهدی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#طرح_مهدوی
@yousof_e_moghavemat
"جبهه ی عشق"
سربازان روحالله را
عجب نمک گیر کردهبود!
دیگر چه رسد
نان و نمکش را هم
عاشقانه چانه کرده باشند ..
🌴 ستاد پشتیبانی جنگ
دوران #دفاع_مقدس
@yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
#عروج_از_شاخه_زیتون 🕊
📝
📚
«...برادر بزرگوارمان #شهید_محمد_بروجردی یک آشنایی قبلی با برادر اسیر یا شهیدمان #حاج_احمد_متوسلیان در همین پادگان ولی عصر عج داشت. آن موقع، بنا به شرایطی که در انقلاب پیش میآمد و نیازی که برای کنترل ناآرامیهای غرب کشور بود، نیروها در پادگان ولیعصر عج تجهیز و اعزام میشدند. #حاج_احمد هم یکی از این نیروها بود که خدمت سربازیاش را انجام داده، بعد از خدمت سربازی توسط ساواک دستگیر شده و به زندان رفته بود. خود این شرایط برای آقای متوسلیان و دوستانی که از قبل ایشان را میشناختند، یک ویژگی خاصی را احراز میکرد. از طرفی همواره با لباس نظامی بود. حتی میدیدم که در جلسات به خودش فانسقه و سینهخشاب بسته است. اسلحهاش هم روی دوشش بود و چکمه و پوتینش را محکم میبست. هیچوقت #حاج_احمد را نمیدیدیم که کفش عادی داشته باشد یا اینکه بند چکمههایش بسته نباشد. این قبراقی و آمادگی جسمی و نظامی در شکل ظاهریاش و همچنین و ارتباط روحی و تعاملی که با بچهها داشت، باعث میشد دوستان زیادی دورش جمع شوند. من این را به طور قاطع میگویم که هم در پادگان ولیعصر عج و هم در کردستان هرکسی که برای اولین بار ایشان را میدید، از جمله آقای محمد بروجردی، شیفتهاش میشد. ویژگیهایی که آقای متوسلیان داشت، سبب میشد در پادگان ولیعصر عج به عنوان یک محور قرار بگیرد...»
•°•
°•°
- به روایت سردار پاسدار حسن رستگارپناه؛ از فرماندهان وقت سپاه منطقهی۷ در غرب کشور، برگرفته از کتاب عزیز و دلربای #عروج_از_شاخه_زیتون ، صفحات ۹۷ و ۹۸
☆
♡
#جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان
#احمد_متوسلیان
#کتاب_خوب
#کتاب_خوب_معرفی_کنیم
#کتاب_خوب_بخوانیم
#باز_نشر
@yousof_e_moghavemat
.
مصطفای خدا🌸✨
کتاب «مصطفای خدا» شما را به روزهای گرم مرداد سال ۱۳۶۲ میبرد همانجا که شهید مصطفی ردانیپور عروج کرد؛ اما به راستی او که بود؟ ..🙄
نشر شهید هادی در این کتاب از حضور موثر ایشان در عملیاتهای والفجر۱، والفجر۲ و محرم میگوید و از ایام تشکیل تیپ امام حسین (ع) در اصفهان، که جانشین #فرماندهی آن را برعهده گرفت...🌱🌱
✍🏻نویسنده:جمعی از نویسندگان
▫️ناشر:ابراهیم هادی
📖تعداد صفحات:۱۶۸ صفحه
💳 قیمت ۲۹ هزار تومان🍓
برای مشاوره و ثبت سفارش
من اینجام🌱👇
@ketabkhon78
#معرفی_کتاب
#کتاب_شهدایی
#کتاب_خوب
#کتاب_بخوانیم
@yousof_e_moghavemat
🌸
#ضمانت_پیامبر
🌺عن النبی صلی الله عليه و اله وسلم:
《تَقَبَّلُوا لِي بِسِتٍّ أَتَقَبَّلْ لَكُمْ بِالْجَنَّةِ:
إِذَا حَدَّثْتُمْ فَلاَ تَكْذِبُوا
وَ إِذَا وَعَدْتُمْ فَلاَ تَخَلَّفُوا
وَ إِذَا اُؤْتُمِنْتُمْ فَلاَ تَخُونُوا
وَ غُضُّوا أَبْصَارَكُمْ
وَ اِحْفَظُوا فُرُوجَكُمْ
وَ كُفُّوا أَيْدِيَكُمْ و َأَلْسِنَتَكُمْ》
شش عمل را براي من ضمانت کنید من نیز بهشت را براي شما ضمانت میکنم:
(۱) چون سخني نقل كنيد دروغ نگوييد.
(۲) چون وعده دهيد تخلف نكنيد.
(۳) چون بر چيزي امين شديد خيانت در امانت نكنيد.
(۴) چشمان خود را از نامحرم بپوشيد.
(۵) دامن خود را آلوده نكنيد.
(۶) دست و زبان خود را نگهداريد🌺
امالی شیخ صدوق، ص۱۵۰
خصال، ج۱ ص۳۵۸
#حدیث_پیامبر_اکرم
@yousof_e_moghavemat
🔰 لوح
🔺شهید حاج قاسم سلیمانی: خون فرزندان فلسطین، درخت آزادگی را آبیاری میکند.
#استوری
#شهید_قاسم_سلیمانی
#قدس_خرمشهر_دیگر_میشود
@yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
#عروج_از_شاخه_زیتون 🕊
☆
♡
«...یک بار ما از پاوه به سمت کرمانشاه میرفتیم. نرسیده به روانسر، نهری از رودخانهی سراب جدا میشد که ماهی هم داشت. آن زمان، گاهی اوقات بچهها که حال و حوصلهای داشتند، در این آب نارنجک میانداختند که ماهی بگیرند؛ چون تور و قلّاب ماهیگیری برای این کار نداشتند. من که داشتم در جاده میرفتم، گفتم: برادر احمد، من در اینجا آبی به سر و صورتم بزنم.
گفت: خوابت گرفته؟
گفتم: نه، همینطوری آبی به سر و صورتم بزنم.
داخل ماشین هم نارنجک و اسلحه بود. من یک نارنجک کشیدم و داخل آب انداختم که چندتا ماهی بگیرم. من که این کار را کردم، یکدفعه #حاج_احمد با حالت عصبانی از ماشین پایین آمد و پیاده رفت. عصبانیتش هم اینطور بود که اصلاً با من حرف نمیزد. من با ماشین راه افتادم و مدام میگفتم: برادر احمد، بیا بالا.
امّا ایشان اصلاً هیچ حرفی نمیزد. نه میگفت میآیم و نه میگفت نمیآیم. حدود یک ربعی پیاده رفت و من هم با ماشین دنبالش میرفتم. فهمیدم که از این کارم حسابی ناراحت شده است. گفتم: چرا اینطور شد؟ چرا یکدفعه عصبانی شدی؟
گفت: بله، عصبانی شدم. تو اصلاً میدانی این چه بود که انداختی؟
گفتم: آره، نارنجک انداختم که ماهی بگیرم.
گفت: #بیت_المال را میاندازند که ماهی بگیرند؟ شما عقل ندارید؟ مگر شما مسلمان نیستید؟
آخر سر ماشین را خاموش کردم و گفتم: اگر میخواهی پیاده بروی، من هم با تو پیاده میآیم.
چند دقیقه بعد آرام شد و دوباره دونفری با ماشین راه افتادیم...»
☆
♡
- برگرفته از کتاب بسیار جذاب و خواندنی #عروج_از_شاخه_زیتون ، نوشتهی استاد جواد کلاته عربی، صفحه ۸۹ و ۹۰
•°•
°•°
#جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان
#حاج_احمد_متوسلیان
#احمد_متوسلیان
》
《
》
#کتاب_خوب 📔
#کتاب_خوب_معرفی_کنیم 🎁
#کتاب_خوب_بخوانیم 📚
#باز_نشر
@yousof_e_moghavemat
در عملیات کربلای۴
از یک گـروه هفت نفری
که با قایق به آن طرف اروند رفته بودند،
تنها حاجستار توانست جانِ سالم بِدَر ببرد و
به عقب برگردد ، و اکثر آنها از جمله صمد
برادرِ حاج ستار شهید شدند ...
وقتی که از حاجی پرسیدیم :
« حاجی، تو که میتوانستی
جنازهی برادرت را با خود بیاوری ،
چرا این کار را نکردی ؟»
در جواب گفت :
« همه بچه هـا برادر من هستند ؛
کدامشان را می آوردم؟
📎فرمانده گردان ۱۵۵ لشگر ۳۲انصارالحسین (ع)
کتاب نام آشنا و پرتیراژ: «دختر شینا» بر اساس خاطرات همسر شهید حاج ستار ابراهیمی نوشته شده است.
#شهید_ستار_ابراهیمی
#آشنایی_با_شهدا
@yousof_e_moghavemat
🔅«جای ترکش»
✍هر ملاقاتی که مقامات سیاسی یک کشور با آقا داشتند و به حوزه مأموریتی حاجقاسم مربوط میشد خودش هم میآمد؛ فرقی نمیکرد رئیس جمهور فلان کشور باشد یا یکی مقامات کشور فلان. وقتی از گیتهای بازرسی X-RAY رد میشد دستگاه حسابی قاطیپاطی میکرد؛ صدا پشت صدا، بوق پشت بوق. از بس که ترکش توی بدن حاجی بود. خودش میگفت: «لحظهای نیست جایی از بدنم بهخاطر این ترکشها درد نداشته باشد.»
از شدت درد گاهی مسکن میخورد، بلکه از درد زیادش، قدری کم کند.
✍ راوی:حسین امیرعبداللهیان
📍از کتاب:سلیمانی عزیز، ص۷۴
#شهید_قاسم_سلیمانی
@yousof_e_moghavemat
🌸
#اظهار_سُرور
🌺عن امیرالمؤمنین عليه السلام:
《أظهِرُوا البِشرَ فيما بَينَكُم، وَالسُّرورَ فی مُلاقاتِكُم 》
به يكديگر خوش رويى نشان دهيد و در ملاقات هايتان، اظهار شادمانى كنيد🌺
مصباح المتهجّد ص۷۵۷
#حدیث_امام_علی
@yousof_e_moghavemat
🌷روزى را نزديك خواهيم نمود كه اسرائيل چنان بترسد و در فكر اين باشد كه مبادا از لوله سلاحمان، به جاى گلوله، پاسدار بيرون بيايد. باشد كه ما شبانگاهان بر سرشان بريزيم؛ همچون عقابان تيزپروازى كه شب و روز برايشان معنا ندارد. و باشد آنجايى به هم برسيم كه با گرفتن هزاران اسير از صهيونيستها به جهانيان ثابت كنيم كه ما به اتكا به سلاح ايمانمان مىجنگيم؛ نه به اتكاى هواپيما، نه با موشكهاى سام، نه با تانك، نه با توپ، نه با آتش جنگافزارهاى مادىمان، ان شاءالله.
گزیده ای از آخرین سخنرانی سردار جاویدالأثر #احمد_متوسلیان
#حاج_احمد_متوسلیان
#طوفان_الاقصی
#قدس_خرمشهر_دیگر_میشود
@yousof_e_moghavemat
چند نوع غذا داشتیم!
غذای عقبه،
غذای خط مقدم،
غذای منطقه عملیاتی؛
هرچی به خط نزدیکتر، غذا بهتر،
دستور حاج حسین بود...
#لشکر۱۴_امامحسین
#شهید_حسین_خرازی
#رزمندگان_گردان_موسیبنجعفر
@yousof_e_moghavemat
17.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 روایت جالب شهید سپهبد حاجقاسم سلیمانی از آخرین دیدار با شهید سردارهمدانی لحظاتی پیش از شهادت
رقص و جولان بر سر میدان کنند
رقص اندر خون خود مردان کنند
▪️به مناسبت #سالروز_شهادت سردار #شهید_حسین_همدانی
#شانزدهم_مهر_1394
@yousof_e_moghavemat
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:
إنَّ الصَّدَقَةَ تَزِيدُ صاحِبَها كَثرَةً، فَتَصَدَّقُوا يَرحَمْكُمُ اللّه ُ
صدقه، بر روزى و دارايىِ صدقه دهنده مى افزايد. پس ـ خدايتان رحمت كند! ـ صدقه بدهيد
بحارالأنوار جلد18 صفحه418
#استوری
#حدیث_پیامبر_اکرم
@yousof_e_moghavemat
🔰 لوح | «ما به وعده الهی ایمان داریم»
✍ما به وعده الهی ایمان داریم... ما هرگز فراموش نمیکنیم، ما هیچ شبی نمیخوابیم مگر به دشمنمان فکر نکنیم، ما هیچ لحظهای از عمرمان سپری نمیکنیم مگر اینکه او جلوی چشم ماست و به او فکر میکنیم.
📚سخنرانی شهید حاج قاسم سلیمانی در مراسم سالگرد شهادت حاج عماد مغنیه - ۱۳۹۶/۱۲/۲۶
#استوری
#شهید_قاسم_سلیمانی
@yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
#عروج_از_شاخه_زیتون 🕊
✿🌺࿐ྀུ༅𖠇༅➼══┅──
«...بعد از گذشت یک ماه از حضورمان در بانه، از #حاج_احمد خواستم حمام برویم. یک حمام عمومی داخل شهر بانه بود. حاجاحمد بالای سقف و جلوی در حمام نیروی تأمین گذاشت تا وقتی داخل حمام هستیم، کسی به ما حمله نکند. پاسدارها به ترتیب نگهبانی میدادند که بقیه بروند استحمام کنند و برگردند. حمام عمومی بود و سرویس نمره نداشت. همه استحمام کردند و من و حاجاحمد ماندیم. باهم رفتیم که لباسمان را دربیاوریم و خودمان را بشوییم که دیدم ایشان لباس زیرش را درنمیآورد. گفتم: شما خودت گفتی بیست دقیقهای حمام کنیم تا ضدانقلاب خبردار نشود و حمله نکند.
گفت: خب داریم همین کار را میکنیم دیگر.
من گفتم: پس چرا زیرپیراهنت را درنمیآوری؟ چرا صابون به تنت نمیزنی؟
من مقدار زیادی آب به زیرپیراهنشان پاشیدم. با عصبانیت گفت: نکن!
به زور و شوخیشوخی خواستم زیرپیراهنش را دربیاورم. وقتی دید چارهای ندارد، خودش زیرپیراهنش را درآورد. پشت بدنش پر از جای سوختهی اتو و سیگار بود. با تحکم گفت: با کسی در این باره صحبت نمیکنیها!
گفتم: برای چه؟ چه شده؟
گفت: هیچی، همینطوری گفتم. با کسی صحبت نمیکنی!
بعدها که مقداری بیشتر با همدیگر صحبت کردیم، تعریف کرد که پیش از پیروزی انقلاب، گویا ساواک ایشان را میگیرد و شکنجه میکند. ایشان اینقدر بزرگوار بود که هیچوقت نمیخواست این قضیه را کسی متوجه شود...»
- برگرفته از صفحهٔ ۸۵ کتاب به روایت حمیدرضا فرزاد از همرزمان #حاج_احمد_متوسلیان در مریوان و بعدها #لشکر۲۷_محمد_رسول_اللهﷺ
#جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان
#کتاب_خوب
#کتاب_خوب_معرفی_کنیم
#کتاب_خوب_بخوانیم
#باز_نشر
@yousof_e_moghavemat
🕊💫سردار حسین همدانی
مشهور به حاج حسین
که از او به عنوان «بزرگترین فرماندهان جنگ سوریه»،
«نابغه جنگهای ناهمتراز در غرب آسیا» و «مرد شماره ۲ سپاه» یاد میشود،
در کنار حاج احمد متوسلیان، شهید محمدابراهیم همت و شهید محمود شهبازی از بنیانگذاران تیپ ۲۷ محمد رسولالله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) شناخته میشود.
✅ حاج حسین همدانی که قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در امر مبارزه فعال بود،
در دوران پس از جنگ تحمیلی،
مسئولیتهای متعددی در سپاه و بسیج داشته است؛
فرماندهی سپاه پاسداران استان همدان، فرماندهی لشکر ۲۷ محمد رسولالله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و
سپاه پاسداران تهران و
مشاور فرمانده کل سپاه، بخشی از مسئولیتهای او بوده است.
ایشان در سال ۱۳۹۰ به عنوان فرمانده راهبردی در میدان نبرد سوریه حاضر شد.
شهید همدانی در آنجا به «ابووهب» معروف بود.
تشکیل گروههای دفاع مردمی ایده او برای نجات سوریه از بحران بوده است.
🌷 حاج حسین همدانی سرانجام روز ۱۶ مهر ۱۳۹۴ در مسیر استان حماء در جنوب شرقی حلب به شهادت رسید.
#مدافع_حرم
#شهید_حسین_همدانی🌷🕊
#سالروز_شهادت
#شانزدهم_مهر_1394
@yousof_e_moghavemat
🔹در شرایط بسیار سخت، اخلاص حسین آقا به عرش میرسید. وصلِ وصل میشد. با اشک و آه و استغاثه با خدا حرف میزد.
🔹در نخستین لحظاتی که در عملیات طریق القدس به چزابه رسیدیم و آتش دشمن وجب به وجب رملها را میسوزاند و بچهها با بدنهای چاک چاک مقاومت میکردند، حسین شروع به گریه میکرد، با خدا حرف میزد. همان طور در حال دویدن و فرمان دادن و نیروها را پشت خاکریز چیدن، استغاثه میکرد و میگفت خدایا به من نگاه نکن، استغفرالله؛ تو به این بسیجی معصوم نگاه کن.
#شهید_حسین_خرازی
#دفاع_مقدس
@yousof_e_moghavemat
⚪️ خواب درس آموز از شهید دستواره
بیرون از سنگر خوابیده بود!! ممکن بود براثر اصابت خمپارههای دشمن
آسیبی به او برسد
◇ بیدارش کردم و گفتم: حاجی چرا اینجا خوابیدهای؟!
◇ وقتی بیدار شد ، سوالم رو با این قطعه شعر
جواب داد :
گر نگهدار من آن است که میدانم
شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد...
#شهید_سیدمحمدرضا_دستواره
سرپرست لشگر ۲۷
#لشکر_۲۷_محمد_رسول_اللهﷺ
#شهدای_لشکر_۲۷_محمد_رسول_اللهﷺ
@yousof_e_moghavemat
در وسعتِ این دستانتـــ
چہ خاضعانہ همڪلام معبود شدی
گوارای وجودت این خلوت عرفانے ...
#نماز
#دفاع_مقدس
@yousof_e_moghavemat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹برای نخستین بار بعد از سه قرن؛ اقامه نماز فتح در مسجد الاقصی
♦️"صلاةالفتح" که به مدت ۳۳۳ سال در بیتالمقدس خوانده نشده بود، امروز برای نخستین مرتبه در ۳ قرن گذشته با حضور مسلمانان فلسطینی اقامه شد.
♦️پ.ن: نماز فتح، نمازی در فقه اهل سنت است که بنا به روایت عامّه، پیامبر اعظم (ص) بعد از فتح مکّه مکرّمه، در خانه أمّ هانی، بنت ابی طالب آن را سنّت اعلام کرده و هر زمانی که مسلمانان به فتحی دست یافتند، این نماز را اقامه می کنند.
#فلسطین
#قدس_خرمشهر_دیگر_میشود
#استوری
@yousof_e_moghavemat
🌸
#بُخل
🌺عن الامام الحسن علیه السلام:
《لَمّا سُئِلَ عَنِ البُخلِ
قال: اَن تَرى ما فى يَدَکَ شَرَفاً وَ ما اَنفَقتَ تلفاً》
آنگاه که از بخل سؤال شد، فرمودند:
آنچه را در دست دارى مايه شرافت خود بدانى و آنچه را انفاق مىكنى، تلف شده بپندارى🌺
بحارالانوار، ج ۷۳ ص ۳۰۵
#حدیث_امام_حسن_مجتبی
@yousof_e_moghavemat