eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
279 دنبال‌کننده
17.2هزار عکس
3هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
📙 مصاف در دژهای مرزی 📙 - مرحلۀ دوم، مرحله ای است که توانست بسیاری از موانع سد راه را مرتفع کند. 🔵 نیروهای ایرانی بعد از تثبیت مواضع به دست آمده در مراحل اول و دوم عملیات، در شب های و اردیبهشت ، اقدام به انجام ؛ یعنی « حرکت برای آزادسازی خرمشهر» کردند؛ ولی در محور شلمچه - خرمشهر همچنان برتری با ارتش عراق بود. گردان ها با تمام توان خود به قلب مواضع دشمن می زدند و با گرفتن تلفات سنگینی از آنها، خود نیز آسیب می دیدند و به عقب برمی گشتند. 🌷 شهادت ؛ فرمانده دلاور و خستگی ناپذیر گردان ، یار دیرینۀ از نبردهای کردستان تا آستانۀ خرمشهر ... ایشان در حال شلیک آر.پی.جی در شامگاه اردیبهشت ، مورد اصابت رگبار گلوله های دشمن قرار میگیرد و آسمانی می شود. - سرعت عمل ایرانی ها برای اجرای به علت اقدام سریع دشمن جهت عقب راندن ایرانی ها از - بازسازی و سازماندهی نیروهای ارتش و سپاه برای آمادگی هرچه تمام تر جهت آزادی خرمشهر http://Eitaa.com/yousof_e_moghavemat
💕 🚩 ✅ 🌠 ، علی رغم وضعیت نامناسب جسمانی، گه گاه در جمع نیروهای گردان ها حاضر می شد و برای نیروهای در خصوص ضرورت حضور آنها در منطقه و لزوم انجام عملیات نهایی جهت سخنرانی کرد. او چنان با هیجان و گرم صحبت می کرد که بعد از صحبت هایش کسی به خود اجازه نمی داد حرفی از رفتن بزند. یکی از همان حضار در خصوص تأثیر کلام وی، با اشاره به سخنرانی در روز پنج شنبه سی ام اردیبهشت ۱۳۶۱ می گوید: ... با همان عصایی که زیر بغل داشت، آمد روی چهارپایه ایستاد و پشت میکروفن قرار گرفت. لحظه ای در سکوت، با دقت به چهره های بچه ها نگاه کرد و بعد گفت: برادران! ما وقتی که از آمدیم، قول دادیم تا را از دست دشمن نگیریم، بازنگردیم. الآن دشمن حالت انفعالی پیدا کرده است. إن شاء الله با انجام مرحلۀ بعدی این عملیات، ضربۀ محکمی به او وارد می آوریم و با در دست گرفتن ابتکار عمل در ، کار دشمن را تمام و را آزاد خواهیم کرد. برادران! تا به حال چندین بار از قرارگاه به تیپ ما دستور داده اند که بکشید عقب؛ ولی ما این کار را نکردیم؛ چون می دیدیم که روحیۀ شما خیلی بالاست و با آن که هر لحظه امکان دارد ارتش عراق، شما را مورد حمله گازانبری قرار بدهد، با این حال شما خوب مقاومت کنید. دشمن با این همه پاتکی که کرده، حتی نتوانسته یک قدم جلو بیاید. در شرایطی که ما قصد داریم تا چند روز دیگر را آزاد کنیم، شنیده ام بعضی ها حرف از مرخصی و تسویه زده اند. بابا! ناموس شما را برده اند! (مقصود حاجی، بود) همه چیز شما را برده اند! شما می خواهید بروید چه کار کنید؟ همۀ حیثیت ما اینجا در خطر است. شما بگذارید ما برویم با آب شط العرب وضو بگیریم و را در بخوانیم؛ بعد که برگشتیم، خودم به همه تسویه می دهم. الآن وضع ما عین زمان امام حسین علیه السلام است. است! بگذارید حقیقت ماجرا را بگویم. ما الآن دیگر نیروی تازه نفس نداریم. کل قوای ما در این زمان، فقط همین شماها هستید و دشمن هم از این مسئله اطلاع ندارد. در مرحلۀ بعدی عملیات، با استفاده از شما می خواهیم را آزاد کنیم. مطمئن باشید اگر الآن نتوانیم این کار را انجام بدهیم، هیچ وقت دیگر موفق به انجام آن نخواهیم شد... ✅ 🌷 👈 ادامه دارد...👉 . . ۲۷_محمد_رسول_الله ۲۷ @yousof_e_moghavemat
💕 🚩 🌟 🌠 ... ! شما که می گویید اگر ما در روز بودیم، به امام حسین علیه السلام و او کمک می کردیم، بدانید امروز است. به خدا قسم من از یک یک شما درس می گیرم. شما ها برای من و امثال من در حکم استاد و معلم هستید. من به شما که با این حالت در منطقه مانده اید، حجتی ندارم. می دانم که تعداد زیادی از دوستان شما شده اند. می دانم بیش از بیست روز است دارید یک نفس و بی امان در منطقه می جنگید و خسته اید و شاید در خودتان توان لازم برای ادامۀ رزم را سراغ ندارید؛ ولی از شما خواهش می کنم تا جان در بدن دارید، بمانید تا شاید به لطف خدا در این مرحله بتوانیم را آزاد کنیم...» در آخر صحبت هایش، در حالیکه اشک از چشمانش سرازیر شده بود، دست هایش را رو به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا! راضی نشو که زنده باشد و ببیند ناموس ما، ما، در دست دشمن باقی مانده. خدایا! اگر بنا بر این است که در دست دشمن باشد، مرگ را برسان! 🍃 🌸 شنیدن این حرف ها و خصوصاً مناجات باعث شد همۀ نیروهای تیپ، شیون کنان زارزار گریه کنند. خود هم دل به دل ها داده بود و بی اختیار هق هق گریه، شانه هایش را می لرزاند. به زحمت «والسلام» سخنرانی را ادا کرد و از پشت میکروفن کنار آمد. حرف های مثل انفجار یک کپسول معنویت و اخلاص در جمع بچه ها، همه را تکان داده بود. به محض پایان یافتن حرف های ، بچه های تیپ ، در حالی که می فرستادند و می گفتند، به طرف او هجوم آوردند و دسته جمعی و بی قرار، را در آغوش گرفته، می بوسیدند. در آن ، ها که واله و شیدای روحیۀ پولادین شده بودند، زیر گوشی باهم می گفتند: «وقتی با این وضع بد جسمی، این طور فرض و محکم مانده، ما چه حقی داریم اظهار خستگی کنیم؟» تأثیر سخنرانی طوری بود که همۀ بچه ها احساس می کردند انگار اولین روزی است که به منطقه آمده اند. خلاصه، نیروها آماده شدند برای رفتن به مرحلۀ سوم عملیات.✅ 📝 📋 👈 برگرفته از کتاب جذاب و ارزشمند - نوشته گلعلی بابایی و حسین بهزاد - صفحه ۶۷۲ و ۶۷۳ 📚 . .. ... ۲۷_محمد_رسول_الله ۲۷ @yousof_e_moghavemat
🇮🇷 🚩 💠 عملیات ، ضربه اساسی و تعیین تعیین‌کننده‌ای بر پیکر دشمن وارد ساخت و تمامی معادلات، باورها و ذهنیت هایی را که در مورد توانایی و قابلیت های نظامی جمهوری اسلامی ایران وجود داشت، تغییر داد. بسیاری از کارشناسان نظامی و تحلیل گران رسانه های خارجی، در برابر «سرعت عمل» و «ویژگی های عملیاتی» نیروهای ایرانی به هنگام ، غافلگیر، مبهوت و شگفت‌زده شدند. ✔ 💠 بی.بی.سی؛ رادیو دولتی انگلستان که در شامگاه نهم اردیبهشت ۱۳۶۱ اعلام می‌کرد: "...چنانچه ایرانیان درصدد بازپس گرفتن خرّمشهر برآیند، سخت‌ترین گردو را برای شکستن برگزیده‌اند" ، سرانجام ناچار شد سکوت خود را بشکند و طی گفتاری در روز ۱۳۶۱/۰۳/۰۵ حیرت زده اعلام کند: "...از زمانی که خبرنگاران غربی از نیروهای عراقی در خرّمشهر دیدن کرده و از روحیه خوب آنها گزارش داده اند، بیش از سه یا چهار روز نمی‌گذرد که ناگهان، همه شهر از دست عراقی ها بیرون کشیده شد. همچنین سرویس فارسی رادیو دولتی «صدای آمریکا - VOA» و روزنامه گاردین؛ چاپ انگلستان پس از چند روز امتناع از انعکاس خبر ، سکوت خود را شکستند‌. ✔ 💠 نقش کارساز ۲۷ در نبرد بزرگ به گونه‌ای بود که بسیاری از ناظران نظامی، رمز پیروزی در این عملیات بزرگ را مانورهای درخشان آفندی و مقاومت حیرت انگیز رزمندگان ۲۷_محمد_رسول_اللهﷺ در خطوط پدافندی می‌دانند. 🚩 🙋‍♂️ 📸 خرداد ۱۳۶۱ - خرّمشهر، ؛ فرمانده تیپ ۲۷ در حال خواندن نماز جماعت. @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
. به یاد اسطوره حزب الله فرمانده گمنام فتح . در دی ماه ۱۳۶۰ به همراه چند تن از پاسداران سپاه انقلاب اسلامی استان همدان به جنوب رفته و از بدو تشکیل ۲۷_محمد_رسول_اللهﷺ در سمت قائم مقام فرماندهی تیپ منصوب شد. وی در سمت قائم مقام فرماندهی لشکر ۲۷ محمد رسول الله در شرکت نمود و در همین سمت در اندکی پیش از در ۲خرداد ۶۱ به فیض شهادت نائل آمد. . بیانات در دیدار اساتید و دانشجویان در دانشگاه علم و صنعت‌ : حالا به عنوان نمونه، چون نام و یاد شهیدان هم در این جلسه بر زبان دوستان رفت، من هم عرض بکنم همین سردار عالی‏مقام، جاوید نشان، آقای که من از نزدیک این مرد برجسته را می‏شناختم و کار او، روحیه‏ی او و تلاش او را دیده‏ام و او یکی از برجستگان دفاع مقدس بود- به نظر من بخصوص شما جوان‏های عزیز، شرح حال این برجستگان را که خیلی درس‏ها به ما می‏آموزد، بخوانید؛ خصوصاً در آن بخشی که مربوط به عملیات این سردار عزیز هست؛ چه در غرب، چه در فتح المبین، چه در بیت‏ المقدس- و نام این که به طور متصل با این مرد بزرگ همراه است، این‏ها از افتخارات بزرگ و از متخرجین این دانشگاهند.۱۳۸۷/۰۹/۲۴ . . 🔰 درباره شهید حاج محمود شهبازی می‌گوید: برادرمان ، دانشجوی سال چهارم دانشگاه علم و صنعت بود و رشته صنایع می‌خواند. در آن ایام ایشان مسئول سپاه همدان بود و فرماندهی جبهه قراویز در منطقه عملیاتی سرپل ذهاب را به عهده داشت می‌توانم به جرات بگویم که ایشان از اول جنگ در تمام نبردهایی که علیه ارتش عراق در جبهه غرب انجام می‌گرفت، شرکت داشت. به جای اینکه توی سپاه استان بنشیند و پشت میزهای آنچنانی همیشه در جبهه بود و در حال جنگ. . @yousof_e_moghavemat
دروازه‌ای در زمین دارد و دروازه‌ای دیگر در آسمان. و تو در جست و جوی دروازه‌ی آسمانی شهر هستی كه به باز شده است و جز مردترین مردان را به آن راه نداده‌اند. ( ) با یاد وگرامی داشت نام تمام سرداران شهید و سرداران:(به ترتیب از سمت چپ) @yousof_e_moghavemat
تا آخرین قطره خون ... عکس تکان‌دهنده بهرام محمدی فرد ، یکی از قاب‌های ماندگار دفاع‌مقدس است. روایتی کوتاه اما پیچیده از مقاومتِ مردم‌ ایران در لحظاتی که خرمشهر داشت تبدیل می‌شد به خونین‌شهر . این تصویر یکی از بزرگ‌ترین ارزش‌ها را نشان می‌دهد که همان « ایستادگی » است .... 💠 @yousof_e_moghavemat
«جئنا لنبقی» آمدیم که بمانیم ... معروف‌ترین دیوار نوشته‌ی تمام جنگ ایران و عراق است؛ همان جمله‌ای که همسایه‌ی متخاصم روی در و دیوار‌های مجروح خرمشهر نوشته بود جمله که نه، نمک رویِ تن زخمی خرمشهر ... اما هلاکت، اسارت و حقارت سرنوشت‌شان شد @yousof_e_moghavemat
🔰 علت طولانی شدن اشغال خرمشهر از نظر رهبر انقلاب 🔻 «وقتی میگفتیم خرّمشهر از دست میرود، یک تز باطل مسخره‌ای هم بنی‌صدر یاد گرفته بود از دوروبری‌هایش، هی تکرار میکرد که ما زمین میدهیم تا زمان بگیریم. یعنی حرفی نیست، خرّمشهر را ما رها میکنیم که از دست برود در عوض یک فرصتی پیدا میکنیم که بازسازی کنیم؛ زمین میدهیم و زمان میگیریم؛ که زمین را هم دادند، زمان را هم دادند و دشمن از این تأخیرها چقدر استفاده کرد و متأسّفانه دوران اسارت خرّمشهر طولانی‌تر از آنی شد که باید می‌بود وَالّا ما باید خیلی زودتر از آن میتوانستیم خرّمشهر را آزاد کنیم.» 📕 منبع: کتاب روایت رهبری @yousof_e_moghavemat
باید عاشق شد ... درست مثل حاج احمد مرزِ اسلام را عشق تعیین می‌ کند از مسجد جامع خرمشهر الی بیت المقدس ... (نفر دوم ایستاده از سمت چپ) (نفر نشسته) @yousof_e_moghavemat
محمدجهان آرا (نفر اول ایستاده از سمت راست)9 ماه پیش از آزادسازی خرمشهر و عبدالرضا موسوی(نفر وسط) فرمانده سپاه خرمشهر پس ازجهان آرا 10 روز پیش از آزادسازی خرمشهر شهیدشدند جفتشون شهرشون رو ندیدند 🌹 یاد و خاطره شهدا و رزمندگان عملیات بیت المقدس ، آزادی خرمشهر گرامی باد 🌹 @yousof_e_moghavemat
لبخند در جنگ ؛ از بالا بودن روحیه حکایت داشت حکایتی که رمز پیروزی ما شد ... @yousof_e_moghavemat
🌓 امشب، آغاز عملیات بزرگ بیت المقدس ⏳ ساعت ۳۰ دقیقه بامداد ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۱ 🌿 با رمز مبارک یا علی ابن ابیطالب(ع) 🥀 @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
🔹کاظم اخوان ... جوانی کشتی‌گیر با قدی کوتاه و موهای چتری، شجاع و تو دل برو، عکاس خبرگزاری ایرنا بود. 🔹عصر سوم خرداد که آفتاب پایین آمد و ما سرمست از فتح بزرگ همین بچه‌ها و رزمنده‌های کوچه خیابان‌های خودمان بودیم، به ما گفتند اگر می‌توانید کمک کنید تا عراقی‌ها را به عقب ببریم. آن‌قدر اسیر عراقی زیاد بود که از ما هم خواستند کمک کنیم. 🔹من می‌ترسیدم ولی کاظم با شجاعت تمام، مأموریت را پذیرفت، تازه مرا هم دلداری می‌داد. 🔹دوربین‌ها را غلاف کردیم و او که قبلاً دم دست مصطفی چمران برای خودش چریکی شده بود، اسلحه به دست گرفت. با یک اتوبوس راه افتادیم سمت اهواز. 🔹من شدم راننده و کاظم با یک اسلحه کلاشینکف شده بود نگهبان شصت هفتاد تا عراقی که تا خرخره در اتوبوس جا گرفته بودند. 🔹از خرمشهر تا اهواز، من پشت به عراقی‌ها، خیره به جاده‌، رانندگی می‌کردم و کاظم در تاریکی شب، زل زده بود به بیچاره‌هایی که از غافلگیری امروز هنوز گیج و منگ بودند. راه به نظر طولانی می‌آمد ولی وقتی رسیدیم احساس خوبی داشتم. 🔹دو ماه بعد از همین اتفاق، کاظم را برای همیشه در لبنان از دست دادم، عکاسی جسور با سری نترس و... حالا سی و هفتمین سه خردادِ بدون او را می‌گذرانم و هر بار که در تاریکی شب در جاده‌ای رانندگی می‌کنم، احساس می‌کنم کاظم با اسلحه‌اش کنارم نشسته و هنوز مراقب من است. 🔹بر او که قلبم برای همیشه پیشش جاماند، از راه دور سلام می‌کنم... (راوی: بهرام محمدی فرد، عکاس دوران جنگ) @yousof_e_moghavemat
📸 تصویری از تکاوران نیروی دریایی در آستانه گمرک خرمشهر ... مهر ماه 1359 عکاس : مرحوم رسول ملاقلی‌پور @yousof_e_moghavemat
💐 شادمانی مردم از شنیدن خبر آزادی خرمشهر 🌴 3 خرداد 1361 @yousof_e_moghavemat
«جئنا لنبقی» "آمدیم که بمانیم" ... معروف‌ترین دیوار نوشته‌ی تمام جنگ ایران و عراق است؛ همان جمله‌ای که همسایه‌ی متخاصم روی در و دیوار‌های مجروح خرمشهر نوشته بود جمله که نه، نمک رویِ تن زخمی خرمشهر ... اما هلاکت، اسارت و حقارت سرنوشت‌شان شد... @yousof_e_moghavemat
شهری که ایمان مدافعانش هـرگز سقوط نکرد ... @yousof_e_moghavemat
پارچه نوشته «آزادی خرمشهر را به حضور امام و امت حزب‌الله تبریک می‌گوییم» بر فراز مسجد جامع خرمشهر یادگار است. شهیداهل کرمان عملیات @yousof_e_moghavemat