eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
270 دنبال‌کننده
18.9هزار عکس
3.3هزار ویدیو
43 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
‌نمیدانم از این ستونِ ، کدام‌تان رفتید تا دل ؟ و کدام مانده با غمِ فراق ؟ اما خوب می‌دانم ماندن دارد‌ @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
‍ ‍ در آستانه پاییز ۱۳۳۴ به دنیا آمد با تقدیری پر در سال ۵۵ که به سربازی رفت، به فرمان حضرت روح الله از پادگان گریخت و شد قطره ای در دریای انقلاب سبزِ پوش سپاه که شد انگار بارِ دِین و مسئولیتش بیشتر شد! اولین ماموریتش؛ حراست از بیتِ امام بود. لحظه ای آرام نبود.همیشه در تکاپو برای مفید بودن؛ برای پریدن پای در غائله نهاد تا ضدانقلاب را ساکت کند۱ همپای در می‌گشت و شناسایی می‌کرد سپس در جانشین فرمانده عملیات شد. دستش را در ارتفاعات بازی دراز جا گذاشت و طواف خانه محبوب را با دستِ دل انجام داد ردپای در جای جای جبهه و جنگ دیده می‌شود عملیات‌های زیادی علیرضا را همراه داشته و زمین های بسیاری خاکِ پوتینش را به چشم سرمه کرده اند. فتح‌المبین،الی ‌ و آزادسازی خرمشهر حضور اورا با چشم دیدند حتی خاکِ طعم حضورش را چشیده و پس از بازگشتش، در ۱ مجروحیت دوباره به آغوش کشید والفجر۲ اما زمان بال گشودن بود وقتش رسیده بود تا سکوی پروازش شود پرواز کرد به سوی بعضی‌ها متولد می‌شوند برای جاودانگی ،برای میلادت مبارک جاودانه در تاریخ 🌹به مناسبت سالروز تولد شهید ✍نویسنده: 📅تاریخ تولد: ۲۷ شهریور ۱۳۳۷ 📅تاریخ شهادت: ۱۳ مرداد ۱۳۶۲. حاج عمران 🥀محل دفن:بهشت زهرا. قطعه۲۴ @yousof_e_moghavemat
🔸ولادت:١٣۴۶/١/١ 🔸شهادت:١٣٨٠/٧/١٧ 🔸محل شهادت:فکه پایش را می گذاشت توی میدان مین، همان اول می نشست زمین و با خاکش تیمم می کرد... می گفت اینجا کشیدن برایم راحت تر است... جایی که باید با تمام وجودت می ترسیدی ، برای او آرامش بخش ترین جای دنیا بود... ... طلاییه بودیم... چند روزی بود هر چه می گشتیم ، پیدا نمی کردیم... یک شب خواب دید پرتوهای نور از یک نقطه از زمین به می رود... فردا همان جا را کندیم؛ کلی شهید پیدا شد... اولین بار نبود که توی خواب آدرس می گرفت... @yousof_e_moghavemat
هرگاه تان را می بينم می‌توانم بگويم ، بہ من می‌نگرد ... ردیف جلو نشسته از سمت چپ ردیف جلو نشسته از سمت راست @yousof_e_moghavemat
🍃به نام نامیان آسمان عشق، که امروز جاودانه ای دیگر در میانشان نقش بست. 🍃کسی که را ستون استوار زندگی خویش قرارداد و در مسیر مولای بی‌کفنش به‌پاخاست؛ در طلوعی به یادنامه آفتاب و کالبد نامی با عطر ناب بوسه پیغمبر (ص). 🍃احمد حاجیوند الیاسی. 🍃در روحی به رنگ خدا متولد شد و با یادش خو گرفت. عشق به معبود، همیشه لابلای پنجره چشمانش هویدا بود و بر قلوب همراهانش نیز سایه می افکند. 🍃معیار زندگانی اش، عاشقانه ای بود در جوار بانوی . در دامان گرم خانواده، عاشقانه پرورش یافت و با بال های بلورین به بینهایت گروید🕊 🍃اویی که یادواره زادروزش اینبار در آستانه برپاست، و مایی که ذره ذره مبتلا به زمینیم و دلخوش به گوشه ی چشمی...❣️ ✍️نویسنده: مبرا پورحسن @yousof_e_moghavemat
به بهانۀ ۵ اسفند رسم است که می‌گویند: برای ما بن‌بستی وجود ندارد؛ یا راهی خواهیم یافت، یا راهی خواهیم ! اما وقتی، باشی و بشوی؛ پس می‌توان راهی ، سوی .. 🌷برادران : @yousof_e_moghavemat
بندگی سرلوحه کارشان و دلبری از معبود راهِ رسیدنشان به آسمان است. ، پرستویِ عاشقی که هیچ چیز جلودارِ پروازش نبود حتی شیرینیِ تولدِ تنها دخترش! دختران بابایی‌اند اما سهمِ سنگِ مزاریست که میان او و بابا فاصله انداخته است و این بین، همسری که زینب‌گونه را پیشه کرده است میثم قبل از پرواز، هردو را به سپرده و خودش میانِ آسمان نظاره گرِ آنهاست و کنارشان نفس می‌کشد، بودنش حس می‌شود. حضور میثم در رگهای زندگی جاریست 🍃عشق به زندگی، به همسر و فرزند چیزِ کمی نیست اما توانِ مقابله با اراده میثم را نداشت، او برای آسمان بود و سکویِ پروازش، حلب انسانها به خواست‌گاهشان باز می‌گردند و میثم به . ۱۰/اردیبهشت/۱۳۹۳ @yousof_e_moghavemat
متولد بهارِ بود، خرداد پنجاهُ هفت. هجده سالگی، قامتش سبز پوش شد و نوزده سال پر افتخار برای کشورش خدمت کرد. 🍃همچو شهرتش، بود و نترس. در قلبِ محبانِ علی(ع) ترس جایی ندارد. که اگر باشد زبان، لبیک گوی نمی‌شود!! 🍃مردی و عاشق خانواده پسری پرافتخار، همسری همراه، پدری دوست‌داشتنی. همه را برای زمین گذاشت و راهی شد...! روحش قرارِ ماندن نداشت...گویی آرامش را در خاکِ می‌دید. 🍃ندای "هَل مِن ناصِر..." خواهرِ ارباب، قدمهایش را برای رفتن محکم کرد و او علی اصغر شد... 🍃اولین روز ، در آستانه میلادِ فخر عالمِ امکان، حضرت ارباب(ع) تقدیر بر رقم خورده بود. @yousof_e_moghavemat
🍃می‌گویند باید از شما نوشت! نوشت تا در یادها بمانید...! اما مگر انسانهای زنده از یادها پاک می شوند؟ بعید می دانم کسی بتواند شما را فراموش کند! 🍃مگر کسی که قلب را می شکافد، بر بلند ترین نقطه آن می کند فراموش شد نیست؟! بعید می دانم... 🍃شُهرَتَت صیاد است؛ صیاد قلب هایی!! قلب هایی که در زمین برای فرزند آسمان می تپد!❤️ 🍃عادت داریم وقتی فردی عاقبت به می شود، می گوییم آسمانی شد...اما تو از همان ابتدا آسمانی بودی حتی جسمت هم روی زمین نبود! 🍃هر چه از شما شنیده ام ختم می شود به همراهی یاور آهنی ات در قلب آسمان، که برای آرامش مردم زمین می کردی و چه آرامشی بر قلبها حاکم بود آن زمانی که در آسمان می چرخید♡ 🍃آرامش آسمانی ات حوالی مزارت هم حس می شود! پر از امنیت و و حس غرور... 🍃صیاد قلب هایمان باش! صیاد دلهایی که گاهی به قلاب گیر می کند! دست دلمان را بگیر...زورمان به شیطان و سپاهش نمی رسد😔 🍃باید ابَرمردی چون تو پُشتمان باشد... در آسمانی اما در زمین گرمی حضورت را به جان می کشیم... 🍃فرزند آسمان، قلب واماندگان زمینی را دریاب... صیاد دلم باش؛ 🌹 ✍نویسنده: زهرا قائمی 🌺به مناسبت 📅تاریخ تولد : ۲۳ خرداد ۱۳۲۳. مشهد 📅 تاریخ شهادت: ۲۱ فروردین ۱۳۷۸ @yousof_e_moghavemat
°°° قَدْ نَرَےتَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمَاءِ عُیونِهم.. وقتےڪھ دلـت تنگ مےشود، بھ چشم هایشان نگاه ڪن... @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
✊💚🚩 ♡ ☆ 🔵 حماسی و عاشقانۀ روز ۳۰ اردیبهشت ۱۳۶۱ پیش از آغاز مرحلۀ سوم ( ) ✅ ✅ ... ها! شما که می.گویید اگر ما در روز بودیم، به علیه‌_السلام و سپ.اه او کمک می‌کردیم، بدانید امروز است. به خدا قسم من از یک‌یک شما درس می‌گیرم. شما بسیجی‌ها برای من و امثال من در حکم استاد و معلم هستید. من به شما که با این حالت در منطقه مانده‌اید، حجتی ندارم. ☆ می‌دانم که تعداد زیادی از دوستان شما شده اند. می‌دانم بیش از بیست روز است دارید یک نفس و بی‌امان در منطقه می‌جنگید و خسته‌اید و شاید در خودتان توان لازم برای ادامۀ رزم را سراغ ندارید؛ ولی از شما خواهش می‌کنم تا جان در بدن دارید، بمانید تا شاید به لطف خدا در این مرحله بتوانیم را آزاد کنیم...» ♡ در آخر صحبت‌هایش، در حالیکه اشک از چشمانش سرازیر شده بود، دست‌هایش را رو به بلند کرد و گفت : 🥺 🤲 🔵 ! راضی نشو که زنده باشد و ببیند ما ما، در دست دشمن باقی مانده. ! اگر بنا بر این است که در دست دشمن باشد، مرگِ را برسان! 💘 💔 شنیدن این حرف ها و خصوصاً مناجات باعث شد همهٔ نیروهای تیپ زارزار گریه کنند. خود هم دل به دل نیروهای ها داده بود و بی اختیار هق‌هق گریه، شانه‌هایش را می‌لرزاند. به زحمت «والسلام» سخنرانی را ادا کرد و از پشت میکروفن کنار آمد. ✊ ✌ حرف‌های حاجی مثل انفجارِ یک کپسول معنویت و اخلاص در جمع بچه‌ها ، همه را تکان داده بود. به محض پایان‌یافتن حرف‌های حاجی، بچه‌های تیپ، در حالی که می‌فرستادند و می‌گفتند، به طرف او هجوم آوردند و دسته‌جمعی و بی قرار، را در آغوش گرفته، می‌بوسیدند. در آن سخنرانی، بسیجی‌ها که واله و شیدای روحیۀ پولادین شده بودند، زیر گوشی👂 با هم می‌گفتند : « وقتی با این وضعِ بدِ جسمی ( مجروحیت در مرحلۀ اول و عصا به دست ) ، این طور قرص و محکم مانده، ما چه حقّی داریم اظهار خستگی کنیم؟!! » 😊 تأثیر سخنرانی طوری بود که همۀ بچه‌ها احساس می‌کردند انگار اولین روزی است که به منطقه آمده‌اند. خلاصه، نیروها آماده شدند برای رفتن به عملیات. 😍 🫂 🟧 برگرفته از کتاب بسیار جذاب و ارزشمند نوشته سردار گلعلی بابایی و حسین بهزاد. @yousof_e_moghavemat