😉 #روحیات_حاج_احمد 🥰
💕
🌸
«... اصولاً آقای #متوسلیان آدم خیلی جدّییی بود. نه اینکه اهل بگو بخند نباشد؛ نه! اتفاقاً اگر در مواقع عادی کسی مزاح جالبی در حضور او میکرد؛ به شرط اینکه شائبهی تمسخر اشخاص را نداشته باشد، حاجی هم می خندید؛ امّا اینکه خودش ابتدا به شوخی کند، اصلاً و ابداً!. چه اینکه اگر در موقعیت جدّی یا وضعیتی بحرانی، کسی در حضور او شوخی میکرد؛ درجا به طرف نهیب میزد که؛ الآن چه وقت شوخی کردن است برادر جان؟ بس کنید!
با همین یک توپی که میبست، همه ماستها را کیسه میکردند.»
😅
🍁
💠 منبع زیرنویس: کتاب بسیار ارزشمند و خواندنی #مهتاب_خین ، صفحه ۴۷۴
(روایت فرمانده بسیجی #سردار_شهید_حاج_حسین_همدانی از انقلاب، کردستان و دفاع مقدس)
✔
🍂
#سردار_سرلشکر_پاسدار_جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان
#سردار_جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان
#جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان
#حاج_احمد_متوسليان
#احمد_متوسلیان
@yousof_e_moghavemat
😉 #روحیات_حاج_احمد 🥰
💕
🌸
«... اصولاً آقای #متوسلیان آدم خیلی جدّییی بود. نه اینکه اهل بگو بخند نباشد؛ نه! اتفاقاً اگر در مواقع عادی کسی مزاح جالبی در حضور او میکرد؛ به شرط اینکه شائبهی تمسخر اشخاص را نداشته باشد، حاجی هم می خندید؛ امّا اینکه خودش ابتدا به شوخی کند، اصلاً و ابداً!. چه اینکه اگر در موقعیت جدّی یا وضعیتی بحرانی، کسی در حضور او شوخی میکرد؛ درجا به طرف نهیب میزد که؛ الآن چه وقت شوخی کردن است برادر جان؟ بس کنید!
با همین یک توپی که میبست، همه ماستها را کیسه میکردند.»
😅
🍁
💠 منبع زیرنویس: کتاب بسیار ارزشمند و خواندنی #مهتاب_خین ، صفحه ۴۷۴
(روایت فرمانده بسیجی #سردار_شهید_حاج_حسین_همدانی از انقلاب، کردستان و دفاع مقدس)
✔
🍂
#سردار_سرلشکر_پاسدار_جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان
#سردار_جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان
#جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان
#حاج_احمد_متوسليان
#احمد_متوسلیان
#باز_نشر
@yousof_e_moghavemat
😉 #روحیات_حاج_احمد 🥰
💕
🌸
«... اصولاً آقای #متوسلیان آدم خیلی جدّییی بود. نه اینکه اهل بگو بخند نباشد؛ نه! اتفاقاً اگر در مواقع عادی کسی مزاح جالبی در حضور او میکرد؛ به شرط اینکه شائبهی تمسخر اشخاص را نداشته باشد، حاجی هم می خندید؛ امّا اینکه خودش ابتدا به شوخی کند، اصلاً و ابداً!. چه اینکه اگر در موقعیت جدّی یا وضعیتی بحرانی، کسی در حضور او شوخی میکرد؛ درجا به طرف نهیب میزد که؛ الآن چه وقت شوخی کردن است برادر جان؟ بس کنید!
با همین یک توپی که میبست، همه ماستها را کیسه میکردند.»
😅
🍁
💠 منبع زیرنویس: کتاب بسیار ارزشمند و خواندنی #مهتاب_خین ، صفحه ۴۷۴
(روایت فرمانده بسیجی #سردار_شهید_حاج_حسین_همدانی از انقلاب، کردستان و دفاع مقدس)
✔
🍂
#سردار_سرلشکر_پاسدار_جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان
#سردار_جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان
#جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان
#حاج_احمد_متوسليان
#احمد_متوسلیان
#باز_نشر
@yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
#روحیات_حاج_احمد : قسمت اول 💟
✔
🌸
«...کمی هم دربارهی روحیات #حاج_احمد بگویم. در پایگاه سپاه مریوان اتاق خیلی کوچکی برای استراحت بود و یک دفتر خیلی معمولی که #حاجاحمد همیشه در آنجا سرپا میایستاد و کارها را انجام میداد. همه هم به آنجا رفتوآمد میکردند. خدا رحتمش کند یا اگر زنده است، انشاءالله خدا سلامتش بدارد!
#آقای_متوسلیان روح بزرگی داشت. در مجموع، رزمندگان کمی داشتیم که چنین روحیات بزرگی داشته باشند و بتوانند با ارادهی قوی و با سرعت عمل لازم، در راه و هدفی که دارند گام بردارند. او بیش از بقیه دوراندیش و نگاهش به آینده خیلی عمیقتر از دیگران بود. خستگیناپذیریِ این شهید بزرگوار زبانزد شد و به دشمن فرصت هیچ کاری نمیداد. دائم در تلاش بود که زمان را از دست دشمن بگیرد. ارادهی قوی و پشتکار داشت. توی کار با تثبیت و تحکیم، فعالیتهایش را پیش میبُرد؛ ولی در روابط عاطفی و اخلاقی و انسانی اینطور نبود. هر فردی که مدتی کنار ایشان میماند، شیفتهی این مرد میشد. در موقعیت کار با هیچ کسی رودربایستی نداشت. حتی یادم هست که در اداره و سازمانهای دولتی اگر تعلل میکردند، با رئیس بیمارستان، فرماندار، بخش یا هر مسئول دیگری که بود، به شدت برخورد میکرد که چرا وظیفهاش را درست انجام نمیدهد. در زمینهی وظیفهشناسی بسیار حساس بود. در اجرای وظیفهی افراد، چهارچوبش این بود که کار باید با صحت و سلامت و دقت انجام شود...»
🌸
✔
- به روایت سردار حسن رستگارپناه برگرفته از کتاب جذاب و عزیز #عروج_از_شاخه_زیتون 🕊 ، صفحه ۱۲۴
☆
♡
#حاج_احمد_متوسلیان
#احمد_متوسلیان
#کتاب_خوب
#کتاب_خوب_معرفی_کنیم
#کتاب_خوب_بخوانیم
@yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
#روحیات_حاج_احمد : قسمت اول 💟
✔
🌸
«...کمی هم دربارهی روحیات #حاج_احمد بگویم. در پایگاه سپاه مریوان اتاق خیلی کوچکی برای استراحت بود و یک دفتر خیلی معمولی که #حاجاحمد همیشه در آنجا سرپا میایستاد و کارها را انجام میداد. همه هم به آنجا رفتوآمد میکردند. خدا رحتمش کند یا اگر زنده است، انشاءالله خدا سلامتش بدارد!
#آقای_متوسلیان روح بزرگی داشت. در مجموع، رزمندگان کمی داشتیم که چنین روحیات بزرگی داشته باشند و بتوانند با ارادهی قوی و با سرعت عمل لازم، در راه و هدفی که دارند گام بردارند. او بیش از بقیه دوراندیش و نگاهش به آینده خیلی عمیقتر از دیگران بود. خستگیناپذیریِ این سردار بزرگوار زبانزد شد و به دشمن فرصت هیچ کاری نمیداد. دائم در تلاش بود که زمان را از دست دشمن بگیرد. ارادهی قوی و پشتکار داشت. توی کار با تثبیت و تحکیم، فعالیتهایش را پیش میبُرد؛ ولی در روابط عاطفی و اخلاقی و انسانی اینطور نبود. هر فردی که مدتی کنار ایشان میماند، شیفتهی این مرد میشد. در موقعیت کار با هیچ کسی رودربایستی نداشت. حتی یادم هست که در اداره و سازمانهای دولتی اگر تعلل میکردند، با رئیس بیمارستان، فرماندار، بخش یا هر مسئول دیگری که بود، به شدت برخورد میکرد که چرا وظیفهاش را درست انجام نمیدهد. در زمینهی وظیفهشناسی بسیار حساس بود. در اجرای وظیفهی افراد، چهارچوبش این بود که کار باید با صحت و سلامت و دقت انجام شود...»
🌸
✔
- به روایت سردار حسن رستگارپناه برگرفته از کتاب جذاب و عزیز #عروج_از_شاخه_زیتون 🕊 ، صفحه ۱۲۴
☆
♡
#حاج_احمد_متوسلیان
#احمد_متوسلیان
#کتاب_خوب
#کتاب_خوب_معرفی_کنیم
#کتاب_خوب_بخوانیم
@yousof_e_moghavemat