eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
280 دنبال‌کننده
17.3هزار عکس
3هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
💗 حاج احمد 💗
📜 ✍ ☆ ♡ ● ادامه‌ی فرازهایی از سخنرانی در اردوگاه قلّاجه به تاریخ ۲۵ مرداد ۱۳۶۲ به مناسبت شهادت و ⚘❤ ☆ ♡ ...وقتی در ۱۷ بهمن ۱۳۶۰ ۲۷_محمد_رسول_الله (ص) در تشکیل شد، باز این عزیزان مسئولیت ادوات تیپ را به عهده گرفتند. ما همان موشک‌اندازها را از مریوان و پاوه به جنوب آوردیم و در عملیات فتح‌مبین، این عزیزان از همان موشک‌اندازها برای کوبیدن مواضع دشمن، با مهارت و تسلّط استفاده می‌کردند. این عزیزان، فعالیت رزمی خودشان را از کوه‌ها و ارتفاعات صعب‌العبور و مناطق به شدّت ناامن و بحرانی کردستان آغاز کردند؛ از پاکسازی ۱۲۰ کیلومتر نوار مرزی و پاکسازی جاده‌های مرزی مریوان، تا اتصال دامنه‌ی پاکسازی‌ها به پاوه در جنوب و اتصال دامنه‌‌ی این پاکسازی‌ها از شمال به سمت بانه و سقّز. همچنین باید از حرکت عظیمی که از تابستان سال ۱۳۶۰ در امتداد مرزها با تصرّف ارتفاعات سوق‌الجیشی قوچ‌سلطان؛ مشرف به شهر پنجوین عراق آغاز کردند، یاد کنم. جا دارد به یک نکته‌ی بسیار تامل‌برانگیزی اشاره کنم؛ این برادرهای عزیز ما، برای نرفتن به مرخصی، با همدیگر مسابقه گذاشته بودند که سرانجام در آن مسابقه، نفر اوّل شد! ۱۱ ماه متمادی در جبهه ماند و حتی به یک مرخصی کوتاه ۲۴ ساعته هم نرفت. با این که مشکلات خانوادگی هم داشت و به خاطر اسارت خواهرش در جبهه‌ی خرمشهر، پدر و مادرش در تهران، دچار وضعیت روحی و عاطفی پیچیده‌ای شده بودند. به محض شهادت در عملیات والفجر مقدماتی، از آنجا که ایشان کادرهای قابلی را ساخته و پرورش داده بود، کار واحد ادوات ۲۷ حتی برای یک روز دچار اختلال مدیریتی نشد و بلافاصه، مسئولیت فرماندهی این واحد، به شهید بزرگوارمان واگذار شد. با اینکه خلا بوجود آمده بر اثر شهادت ناهیدی در ذهنیت امثال ما پُرشدنی نبود، اما به قدری محکم و باصلابت در این مسئولیت جدید عمل کرد، که ما حتی یک روز، خللی در عملکرد واحد ادوات، تفنگ‌های ۱۰۶ و موشک‌اندازهای لشکر ملاحظه نکردیم... •°• °•° 📝 قسمت دوم ✍ منبع: ، جلد سوم ، صفحات ۱۳۸۸ و ۱۳۸۹. 📸 شناسنامه عکس: اواسط مرداد ۱۳۶۲، قلّاجه، اردوگاه تیپ۴ مکانیزه ذوالفقار لشکر۲۷. از راست: عباس برقی، ، ، ، و ناشناس. @yousof_e_moghavemat
⚘ ۱۶ شهریور ۱۳۶۶ سالروز شهادت سردار دلاور سپاه اسلام فرمانده‌ی گردان زرهی امام سجاد عليه‌السلام از گرامی باد...🚩☘❤ ولادت: ۱۲ اسفند ۱۳۳۶، تهران متاهل و پاسدار با تحصیلات سیکل موقعیت مزار در : قطعه ۲۶، ردیف ۸۲ ، شماره ۱۱ انتشارات ۲۷ کتابی در مورد این شهید بزرگوار به نام به قلم خانم مریم عرفانیان چاپ کرده است. @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
🥰 ۱۷ شهریور ۱۳۷۴ سالروز شهادت سردار بسیجی و خستگی‌ناپذیر اسلام یار وفادار و همراه پرتلاش از نام‌آوران و فرماندهان ۲۷_محمد_رسول_اللهﷺ جانباز سرافراز ۷۵ درصد گرامی باد...☘❤🙏 سال ۱۳۳۶ در همدان به دنیا آمد. صبح روز ۱۷ شهریور از لویزان فرستادنش داخل شهر برای سرکوب مردم. وقتی اوضاع را در میدان ژاله می‌بیند، به همراه دو تا از دوستانش با اسلحه فرار می‌کنند. ساواک خانه‌شان را محاصره می‌کند و پس از درگیری، با تنی زخمی دستگیر شده و شکنجۀ فراوانی می‌شود. هم برایش بُریده بودند امّا به لطف خدا و با پیروزی نجات پیدا می‌کند. بعد از انقلاب، وارد کمیته بعد سپاه شده و با تشکیل ۲۷ ، را راه اندازی می‌کند. در فتح‌المبین و بیت_‌المقدس هم کاملاً حضور دارد و به همراه و سایر نیروها به لبنان می‌رود. پس از بازگشت از لبنان ، به دستور ، فرماندهی گردان را عهده‌دار می‌شود و در حسابی خوش می‌درخشد و به قول حماسه‌ای در ارتفاع ۱۱۲ خلق می‌کند که در عقل هیچ بنی‌بشری نمی‌گنجد. وی پس از پایان جنگ همراه با سید شهیدان اهل قلم برای تفحص و کشف شهدا، راهی منطقه‌ فکه شد. حضور در فکه، به‌واسطه‌ آشنایی‌اش به منطقه‌ عملیاتی، همراه بود با کشف محل صدها توسط او. قاسم دهقان که دستی در هنر داشت و علاقه‌ خاصی در ارائه‌‌ اهداف و اثرات انقلاب و جنگ از طریق سینما، سرانجام در روز ۱۷ شهریور سال ۱۳۷۴ به هنگام بازسازی صحنه‌ای از حماسه‌ رزمندگان اسلام در فیلم "قطعه‌ای از بهشت" به عنوان طراح صحنه، مشاور نظامى و بازیگر این فیلم، بر اثر انفجار مین، به‌شهادت رسید. ● شهیدی که ۱۷ شهریور، سالروز تولد انقلابیش بود و هم سالروز شهادتش...🚩 @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
💔 قرار بوده تو مدرسه واسه ؛ دخترایی که به ۹ سالگی رسیدن، شون رو محضر حضرت‌آقا بگیرن. دختر حاج‌قاسم دهقان هم ۹ ساله شده بوده. دختر حاجی با گریه میاد خونه، می‌دوه بغل مادرش و میگه: «مامان! امروز مدیر مدرسه‌مون اسم همه‌ی اونایی که باباشون شهید شده بود رو خوند، امّا اسم منو نخوند. بعد من که پرسیدم خانم چرا اسم منو نخوندین، مدیرمون با تندی گفت: تو که بابات شهید نشده...!!! اون مُرده...» اینجا دیگه مادر بود که زار می‌زد... مادر خودشو بغل بچه انداخته بود و مثل بچه‌ها گریه می‌کرد... آی گریه‌کن‌های شهدا... آی اونایی که تا تصویر تون رو می‌بینید، بغضتون می‌گیره... روضه‌ی اصلی اینجاست... بچه دوباره زبون باز کرد و با بغض به مامان گفت: «مامان آقا منو دوست نداره؟ بابای منو دوست نداره؟ مامان گفت: چرا خیلی هم دوست داره. اگه بابام شهید شده و آقا شهیدارو دوست داره، چرا نذاشتن من برم اونو ببینم و بهش بگم: آقاجون، من دختر کوچولو‌ی شهید «حاج قاسم دهقان» هستم!!؟؟؟ 👈 لطفا و خواهشاً تا حد توان‌تون دو پست آخر رو نشر بدین تا یه ذره شهید رو از غربت دربیاریم...!!! اجرتون با ابالفضل العباس علیه‌السلام...🚩 📷 (سمت چپ) در کنار سردار - اردوگاه شهید بروجردی - قلّاجه - مرداد ۱۳۶۲، قبل از عملیات والفجر۴ @yousof_e_moghavemat
هر بار که رفت با شهیدی برگشت ..! این بار شهیدی آمد و او را بُرد ... وصیت من به تمام راهیان شهادت، حفظ حرمت ولایت فقیه و مبارزه با مظاهـر ڪفر تا اقامه ی حق و ظهور ولی خدا امام زمان (عج) است 🌷 @yousof_e_moghavemat
کربلایی شدن ما به همین سادگی‌ ست دست بر سینه گذاریم و بگوییم « السلام علی الحسین » ... ( نفر دوم ایستاده از سمت راست) @yousof_e_moghavemat