eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
270 دنبال‌کننده
18.9هزار عکس
3.3هزار ویدیو
43 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
" امام عزیز و ولی فقیه دستور فرموده الی بیت المقدس باید تا بیت المقدس جنگید ؛ پس ما می‌جنگیم و باید بجنگیم و تا ظهور آقا امام زمان (عج) چاره‌ای جز انتخاب این راه نداریم.." @yousof_e_moghavemat
19.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠احمد از خرمشهر تا لبنان برشی از روایتگری حاج مجتبی عسگری همرزم جاوید الاثر حاج و . @yousof_e_moghavemat
🌿 تصویر: اردوگاه قلاجه - حضور در مقر تاکتیکی لشکر ۲۷ محمدرسول‌الله (ص) ا🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂 ❄️ سرمای قلاجه و اورکت حاج همت 🌷خاطره ای از شهید عبادیان مسئول تدارکات لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص):👇 💠 سال ۶۲ ما از پادگان به اردوگاه (گردنه بین اسلام آباد و ایلام) منتقل شدیم. در آن وقت، هوای قلاجه مقداری سرد بود. ما اورکت هایی که در پادگان داشتیم، برای استفاده برادرها به آنجا انتقال دادیم. حاج یک شب به آنجا آمده بود و ما در خدمت ایشان بودیم. او از سرمای قلاجه می لرزید. پیشنهاد دادم که یک اورکت بیاوریم تا تنتان کنید. او گفت که هر وقت من چشمم به این بسیجی ها افتاد و بین آنها یک نفر بدون اورکت نبود آن وقت من هم اورکت می پوشم. تا توی تن این برادرها اورکت نباشد من به خودم اجازه نمی دهم به عنوان فرمانده لشکر اورکت تنم کنم!!! @yousof_e_moghavemat
📷 تصویر سمت چپ👆: 🌴 اقامه نماز جماعت به امامت یک ارتشی 🔹️ نماز یک نجوای عاشقانه با محبوب /// 🔹 مکان: ارتفاعات مرزی بین منطقه پاوه و مریوان / تابستان ۱۳۶۰ 🌼🌸🍀در صف نماز، جاویدالاثر حاج احمد ، شهید و نیز دیده می‌شوند ا🌱🌴🌱🌴🌱🌴🌱 💠 خاطره‌ای از شهید 🔸 در آسمان کردستان بودیم و سوار بر هلی‌کوپتر. ایشان مدام به ساعتشان نگاه می‌کرد. علت را پرسیدم، گفت: موقع اذان است. به خلبان اشاره کرد و گفت: همین جا فرود بیا تا نمازمان را اول وقت بخوانیم. 🔹 خلبان پاسخ داد: این منطقه امن نیست و اگر صلاح می‌دانید تا رسیدن به مقصد صبر کنیم. 🌿 شهید صیاد گفت: اشکالی ندارد، ما باید همین جا نماز بخوانیم. 🌸🍀 خلبان اطاعت کرد و هلی‌کوپتر همانجا نشست. از آب قمقمه‌ای که داشت وضو گرفتیم و نماز خواندیم. (راوی: از همراهان شهید) @yousof_e_moghavemat
به رغم تلاش های مکرر و فراوان جهت گشودن گره ی به نشوه - که سخت ترین و کلید ی ترین مخور عملیاتی به فرماندهی -همت بود- فرمانده کل سپاه شخصا در چادر فرماندهی حاضر شد تا از نزدیک هدایت عملیات را به عهده بگیرد در بیانات سردار سرلشکر _محسن_رضایی آمده است: «در کنار احساس قدرت میکردم.» منبع عکس :تصویری کمتر دیده شده از عملیات خیبر در اسفند ۱۳۶۲-سایت حزب الله ۱۱۰ @yousof_e_moghavemat
🕊 «...صبح روز بعد راننده با دو ساعت تأخیر به دنبالش آمد و حاج آقا ،ماشین خراب شده؛باید ببرمش تعمیرگاه. خیلی عصبانی شد.بر سر او داد زد: برادر من! مگر تو نمیدونی بچه های مردم الان توی منطقه معطل ما هستن؟ من نباید اونا رو چشم به راه بذارم! حالا از این طرف من خوشحال بودم که تا راننده برود ماشین را تعمیر کند،همت یکی دو ساعت بیشتر در خانه می ماند؛ همیشه به من می‌گفت : تنها چیزی که مانع از من میشه، وابستگیم به شماهاست.روزی که مسئله وابستگی به شما رو برای خودم حل کنم،مطمئن باش اون وقت،وقت رفتن منه. مهدی یک کتری کوچولو دستش گرفته بود و داشت با در آن بازی میکرد.هی می‌رفت سمت پدرش و با زبان کودکانه به او می‌گفت: بابایی؛د...بابایی؛د... دیدم همت اصلا به او اعتنایی نمیکند.عصبانی شدم و گفتم:مرد حسابی؛ من هیچی؛لااقل به این بچه یه کمی توجه کن.صورتش را از من برگرداند.رفتم به سمتش؛دیدم اشک تمام صورتش را پوشانده.آنجا بود که فهمیدم فقط آمده بود تا از ما؛از همه چیزش دل بکند.»» لازم به ذکر است که به روایت بانو بدیهیات ،کل مدت رفت و برگشت همت،کمتر از ۲۴ ساعت طول کشید.عصر روز شنبه ۲۹ بهمن ۱۳۶۲ از خوزستان به اسلام آباد رفت و پیش از ظهر روز یکشنبه ۳۰بهمن از اسلام آباد عازم جنوب شد ▪️منبع: کتاب ارزشمند و خواندنی های_خورشید نوشته ی گلعلی بابایی ـــ حسین بهزاد صفحات ۳۰۴ و ۳۰۵ @yousof_e_moghavemat
فرمانده برای آخرین توجیهات در چادر مسئولین واحد روابط عمومی این لشکر حضور می یابد از چپ: ،صدق آمیز و محسن پرویز ؛ مسئول واحد روابط عمومی @yousof_e_moghavemat
📷 تصویر سمت چپ👆: 🌴 اقامه نماز جماعت به امامت یک ارتشی 🔹️ نماز یک نجوای عاشقانه با محبوب /// 🔹 مکان: ارتفاعات مرزی بین منطقه پاوه و مریوان / تابستان ۱۳۶۰ 🌼🌸🍀در صف نماز، جاویدالاثر حاج احمد ، شهید و نیز دیده می‌شوند ا🌱🌴🌱🌴🌱🌴🌱 💠 خاطره‌ای از شهید 🔸 در آسمان کردستان بودیم و سوار بر هلی‌کوپتر. ایشان مدام به ساعتشان نگاه می‌کرد. علت را پرسیدم، گفت: موقع اذان است. به خلبان اشاره کرد و گفت: همین جا فرود بیا تا نمازمان را اول وقت بخوانیم. 🔹 خلبان پاسخ داد: این منطقه امن نیست و اگر صلاح می‌دانید تا رسیدن به مقصد صبر کنیم. 🌿 شهید صیاد گفت: اشکالی ندارد، ما باید همین جا نماز بخوانیم. 🌸🍀 خلبان اطاعت کرد و هلی‌کوپتر همانجا نشست. از آب قمقمه‌ای که داشت وضو گرفتیم و نماز خواندیم. (راوی: از همراهان شهید) @yousof_e_moghavemat
انتظار یعنی ؛ بعد از ذکر مصیبت سیدالشهداء برای فرج امام زمان دعا کنیم ... نفر اول نشسته از سمت راست @yousof_e_moghavemat
کربلا اسم رمز بود مقصد نه کربلا رفتن که کربلایی شدن بود ..! @yousof_e_moghavemat