🌸 #فتح_المبین 🌸
قسمت ششم: مرحلۀ سوم #عملیات_فتح_المبین
#حاج_احمد و دیگر سرداران تیپ ۲۷ ،با خاتمۀ دومین مرحلۀ عملیات كه این بار نیز با پیروزى سپاه اسلام به پایان رسید، به سرعت آمادۀ اجراى مرحلۀ سوم عملیات فتح المبین شدند. به جرأت باید گفت كه مرحلۀ سوم از حساس ترین مراحل عملیات فتح المبین به شمار مى رفت؛ چرا كه با تصرف ارتفاعات #ابوصلیبی_خات به علت خالى شدن عقبۀ دشمن در محور جبهۀ فجر، امكان الحاق سه جبهۀ نصر، فتح و فجر به دست مى آمد. یكى از فرماندهان عالى رتبۀ سپاه، از علل و عواملى كه موجب گردید تا دشوارترین مأموریت مرحلۀ سوم به #حاج_احمد_متوسلیان محول شود مى گوید:
«...نكتۀ مهم تر این است كه ارتفاعات «ابوصلیبى خات»٬ «سایتهاى ۴ و ۵ و رادار» جزء اهداف یا بهتر است بگوییم جزء منطقۀ مأموریت قرارگاه نصر و به تبع آن #حاج_احمد نبود. در واقع بایستى «جبهۀ فجر» از محور «شوش» به ارتفاعات و این سایت ها مى رسید؛ اما با توجه به اینكه قرارگاه فجر در «تك جبهه اى» كه در مرحلۀ دوم عملیات انجام داد موفق نشده بود، نیروهاى این جبهه، امكان پیشروى از محور شوش را پیدا نكردند. به همین خاطر، از طرف #حسن_باقرى؛ فرماندۀ جبهه نصر، این مأموریت به #احمد_متوسلیان محول شد و او با آن روحیه تهاجمى قدرتمندى كه داشت، این مسئولیت سنگین را پذیرفت.»
مطابق مانور درخشانى كه توسط #حاج_احمد طراحى شد، مقرر گردید تا سه گردان نیروهاى تیپ ۲۷ محمدرسول اللّه(ص) طى یك حركت عمقى از شمال غربى منطقه، به پشت تپه هاى «ابوصلیبى خات»، محل استقرار سایتهاى ۴ و ۵ و رادار نفوذ كنند. قرار بود به محض اعلام تصرف این مواضع، مرحلۀ سوم عملیات از سه جبهۀ نصر، فتح و فجر آغاز شود.
حركتى کاملاً مشابه آنچه در مرحلۀ اول #فتح_المبین، #حاج_احمد با اعزام گردانهاى #حبیب، #سلمان و #حمزه به عمق مواضع دشمن انجام داده بود.
به گفتۀ یكى از فرماندهان سپاه:
«...مسیر بسیار طولانی بود و زمان كمى در اختیار #حاج_احمد قرار داشت، ولى ایشان با یك برنامه ریزى سریع قبول كرده بود كه به هر قیمت كه شده، ارتفاعات و سایت ها را دور بزند؛ یعنى ارتفاعاتى كه #صدام فكر مى كرد یك دژ مستحكم است و نیروهاى ما به هیچوجه قادر به تصرف آن نیستند. طورى كه شخص #صدام_حسین گفته بود: اگر كسى ارتفاعات، سایت ها و رادار را تصرف بكند، من كلید #بصره را به او مى دهم!..
💌 ادامه دارد...
#جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان
#دفاع_مقدس
http://Eitta.com/yousof_e_moghavemat
🌸 #فتح_المبین 🌸
✍ قسمت هفتم: تسخیر قرارگاه فرماندهی سپاه چهارم ارتش بعث
🔶 سرانجام نوبت رسید به اجراى مرحلۀ چهارم و پایانى #عملیات_فتح_المبین. در این مرحله از عملیات، #گردان_حبیب_ابن_مظاهر به فرماندهى #محسن_وزوایى ضمن یك پیشروى برق آسا و با یك مانور دَوَرانى، خود را به قرارگاه مقدم فرماندهى #سپاه_چهارم دشمن در ارتفاعات #برقازه رساند و چیزى نمانده بود كه علاوه بر تسخیر این قرارگاه، شخص #صدام_حسین نیز به همراه سپهبد خلبان #عدنان_خیراللّه_طلفاح، وزیر جنگ رژیم بعث؛ ژنرال #حسین_كامل_مجید و سرلشكر #هشام_صباح_فخرى؛ فرماندۀ سپاه چهارم به اسارت رزمندگان #گردان_حبیب درآیند.
حوالى غروب روز هشتم فروردین ۱۳۶۱ ، #محسن_وزوایى خبر #فتح_برقازه و كوبیدن پرچم مقدس #تیپ_۲۷_محمد_رسول_الله (ص) بر تارك قرارگاه مقدم فرماندهى سپاه چهارم عراق را از طریق بیسیم به #حاج_احمد_متوسلیان اعلام كرد:
😃
↘
وزوایى: احمد، احمد، وزوایى!
حاج احمد: وزوایى، بگو، احمد هستم، احمد.
وزوایى: احمد جان، صداى #اللّه_اكبر را مى شنوى؟ كار برقازه تمام شد، شنیدى؟ صداى اللّه اكبر بچه ها را مى شنوى؟ ... اللّه اكبر!
حاج احمد: محسن، محسن، تكرار كن، تكرار كن!
وزوایى: احمد جان، برقازه كارش تمام شد. بچهها االن دارند توى مقر اینها...
حاج احمد: آقا محسن، زنده باشى! برادر جان، زنده باشى!
وزوایى: شما سفارش دیگرى ندارید؟
حاج احمد: ببین محسن! سریع آنجا را پاكسازى كنید، سریع! به بچه هاى
خودتان هم آرایش بدهید ... اصلاً من الآن مى آیم آنجا. موفق باشید. خدا نگهدارتان. تمام.»
💎
🔶💎
💎🔶💎
ادامه دارد...👌
#حاج_احمد_متوسلیان
#جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان
#متوسلیان
#حاج_احمد
#لشکر_27_محمد_رسول_الله
#لشکر_27
#شهید_محسن_وزوایی
#دفاع_مقدس
@yousof_e_moghavemat
😐 #درود_بر_صدام_یزید_کافر 😎
✅
💫
سرلشکر معدوم حسین کامل مجید؛ وزیر صنایع نظامی رژیم بعث و داماد #صدام ، پس از فرار از عراق، طی مصاحبه ای مطبوعاتی در اردن، دربارۀ وضعیت روحی و روانی « ارتشبد ستاد رفیق #صدام_حسين » در واپسین شب ها و روزهای نبرد #الی_بیت_المقدس می گوید: ...صدّام شبانه روز گریه می کرد و پزشکان به طور دائم به عیادت او می رفتند. هرگاه بیانیه های نظامی ارتش عراق مطلبی را دربارۀ وضعیت #خرمشهر اعلام می کردند٬ حال صدّام بدتر می شد. هر زمان خبر بدی از اوضاع #خرمشهر می شنید، از پزشک ویژه اش درخواست دستگاه سنجش #فشار_خون می کرد و مرتب به او آمپول های مسکن و آرام بخش تزریق می شد.
صدّام با صدای بلند فریاد می زد: «آه..مُحَمَّره [خرمشهر] از دست رفت. وای از دست این افسران بزدل! آنها مرا فریب دادند. بعد هم در حالی که شراب می نوشید، می گفت: ای #محمره ! به خدا سوگند، همۀ این فرماندهان ترسو را خواهم کشت.» ✔
.
.
📑 از کتاب ارزشمند #همپای_صاعقه ، صفحه ۷۳۶ 📄
.
.
#دفاع_مقدس
#سپاه_پاسداران_انقلاب_اسلامی
#جنگ_ایران_و_عراق
@yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
🌸 #فتح_المبین 🌸
قسمت ششم: مرحلۀ سوم #عملیات_فتح_المبین
#حاج_احمد و دیگر سرداران تیپ ۲۷ ،با خاتمۀ دومین مرحلۀ عملیات كه این بار نیز با پیروزى سپاه اسلام به پایان رسید، به سرعت آمادۀ اجراى مرحلۀ سوم عملیات فتح المبین شدند. به جرأت باید گفت كه مرحلۀ سوم از حساس ترین مراحل عملیات فتح المبین به شمار مى رفت؛ چرا كه با تصرف ارتفاعات #ابوصلیبی_خات به علت خالى شدن عقبۀ دشمن در محور جبهۀ فجر، امكان الحاق سه جبهۀ نصر، فتح و فجر به دست مى آمد. یكى از فرماندهان عالى رتبۀ سپاه، از علل و عواملى كه موجب گردید تا دشوارترین مأموریت مرحلۀ سوم به #حاج_احمد_متوسلیان محول شود مى گوید:
«...نكتۀ مهم تر این است كه ارتفاعات «ابوصلیبى خات»٬ «سایتهاى ۴ و ۵ و رادار» جزء اهداف یا بهتر است بگوییم جزء منطقۀ مأموریت قرارگاه نصر و به تبع آن #حاج_احمد نبود. در واقع بایستى «جبهۀ فجر» از محور «شوش» به ارتفاعات و این سایت ها مى رسید؛ اما با توجه به اینكه قرارگاه فجر در «تك جبهه اى» كه در مرحلۀ دوم عملیات انجام داد موفق نشده بود، نیروهاى این جبهه، امكان پیشروى از محور شوش را پیدا نكردند. به همین خاطر، از طرف #حسن_باقرى؛ فرماندۀ جبهه نصر، این مأموریت به #احمد_متوسلیان محول شد و او با آن روحیه تهاجمى قدرتمندى كه داشت، این مسئولیت سنگین را پذیرفت.»
مطابق مانور درخشانى كه توسط #حاج_احمد طراحى شد، مقرر گردید تا سه گردان نیروهاى تیپ ۲۷ محمدرسول اللّه(ص) طى یك حركت عمقى از شمال غربى منطقه، به پشت تپه هاى «ابوصلیبى خات»، محل استقرار سایتهاى ۴ و ۵ و رادار نفوذ كنند. قرار بود به محض اعلام تصرف این مواضع، مرحلۀ سوم عملیات از سه جبهۀ نصر، فتح و فجر آغاز شود.
حركتى کاملاً مشابه آنچه در مرحلۀ اول #فتح_المبین، #حاج_احمد با اعزام گردانهاى #حبیب، #سلمان و #حمزه به عمق مواضع دشمن انجام داده بود.
به گفتۀ یكى از فرماندهان سپاه:
«...مسیر بسیار طولانی بود و زمان كمى در اختیار #حاج_احمد قرار داشت، ولى ایشان با یك برنامه ریزى سریع قبول كرده بود كه به هر قیمت كه شده، ارتفاعات و سایت ها را دور بزند؛ یعنى ارتفاعاتى كه #صدام فكر مى كرد یك دژ مستحكم است و نیروهاى ما به هیچوجه قادر به تصرف آن نیستند. طورى كه شخص #صدام_حسین گفته بود: اگر كسى ارتفاعات، سایت ها و رادار را تصرف بكند، من كلید #بصره را به او مى دهم!..
💌 ادامه دارد...
#جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان
#دفاع_مقدس
@yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
🌸 #بازتاب_جهانی_فتح_خرمشهر ✔
.
.
⬅️ ادامه صحبت های سرهنگ ستاد کامل جابر در مورد مراسم اعطای نشان لیاقت به فرماندهان شکست خورده ارتش بعث در #خرمشهر :
✍
💠 «...در این حال، #صدام از فرط عصبانیت، لیوانی را که جلوی دستش بود، چنان روی میز کوبید که تمام تکّه های آن در کف سالن پخش شد. او با یاس و ناامیدی ادامه داد: "...ای وای، مُحَمَّرِه از دست رفت. چگونه آن را دوباره بگیریم؟
💥
در این هنگام، سرتیپ ستاد ساجت الدُلیمی گفت: قربان بخشید...
#صدام در حالیکه از خشم دندان روی دندان می فشرد، نگاه تندی به ساجت کرد و گفت: "ساکت باش بیشعور! ساکت باش ترسو! همه شماها ترسو هستید. همه شما مستحق اعدام هستید. چرا علیه ایرانیان از سلاحهای شیمیایی استفاده نکردید؟"
یکی از افسران در پاسخ صدّام گفت: "قربان، در این صورت، سلاح شیمیایی بر سربازان ما هم تاثیر می گذاشت؛ چرا که نیروهای ایرانی به ما خیلی نزدیک بودند."
صدّام بلافاصله جواب داد: "سربازان تو بمیرند، مهم نیست. مهم این بود که مُحَمَّره در دست ما باقی بماند. ای حقیر...ای پست...ای بزدل...ای بی شرف!"
وقتی سرتیپ ستاد *نبیل الربیعی* شروع به صحبت کرد، #صدام کفش خود را از پای درآورد و به طرف آن سرتیپ پرتاب کرد. صدّام در پایان صحبتهایش با لحنی که نفرت و خفت از آن می بارید گفت: "من در مقابل خود چهره ی مرد نمی بینم. همه ی شما زن هستید...هرچند، غیرت زنان عراق از شما بیشتر است.
😅
بعضی از فرماندهان هنگام خروج از سالن #گریه می کردند؛ چون ارتشبد ستاد #صدام_حسین ؛ مردی که حتّی سابقه ی یک روز خدمت سربازی در ارتش عراق را هم نداشت، برای سومین بار در این جلسه، به صورت آنها تف کرده بود...»
😊
💣
#با_ما_در_نیافتید
#خرمشهرها_در_پیش_است 😉
@yousof_e_moghavemat
🚶♂️نجات صدام از اسارت 🏃♂️🏃♂️
🚔 تعدادی از نیروهای قرارگاه سپاه چهارم عراق که به اسارت نیروهای #گردان_حبیب درآمدند، در بازجوییها چنین میگفتند:
«اگر نیروهای ایرانی کمی زودتر به این مقر میرسیدند، #صدام_حسین را به همراه #عدنان_خیرالله ؛ وزیر دفاع و همراهانش به اسارت میگرفتند؛ اما آنها در آخرین لحظات با تیرباران چند سرباز عراقی و پیاده کردن چند مجروح از آمبولانس از محل گریختند.»
#اطلس_لشکر۲۷_محمد_رسول_الله_در_دوران_دفاع_مقدس
@yousof_e_moghavemat