eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
279 دنبال‌کننده
17.2هزار عکس
3هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
#قاب_ماندگار تا ابد مدیون #مادرانی هستیم که به فرزندانشان #ایثار آموختند و ما چه میفهمیم #مادر شهید یعنی چه؟ #شهید_حمید_نوفلاح آدرس مزار: قطعه بیست و شش گلزار شهدای بهشت زهرای تهران https://Eitta.com/yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
امروز که می‌خواهم از بنویسم زبانم قاصر است، امروز که می‌خواهم از مادر بگویم نمی‌دانم او را چگونه وصف کنم، امروز که می‌خواهم از مادر بگویم نمی‌دانم کدامین صفتش را کدامین خوبیهاش رو وصف کنم با کوچکترین صدای گریه هام از خواب بیدار می‌شد تا مرا آرام نمی‌کرد سرش را بر روی متکا نمی‌گذاشت وقتی کلمه را بر زبان جاری می کردم او از خوشحالی ذوق می‌کرد و با شنیدن هر کلمه مامان مرا محکم در آغوش می‌کشید و بوسه می‌زد  او از جوانیهاش گذشت تا من روی پای خود بایستم و بزرگ شوم من قد کشیدم و او قدش خمیده شد... من بزرگ شدم و او قدش کوتاهتر شد اینک موهایش سپید شده اما هنوز من برایش همان کودکی هستم که با زمین خوردنم تیری بر قلبش فرو می‌رفت... پ.ن: اے ڪه گفتے "عشــق را درمان بہ هجران میکـــند ڪاش میگفتے ڪه "هجـــران" را چہ درمان میڪند؟! https://Eitta.com/yousof_e_moghavemat
شهیدی که بوسه زدن بر دست را افتخار خود می‌دانست پدر شهید می‌گوید: آنچه علی را به اوج عزت و عرفان و ایمان رساند عشق و احترام و علاقه او به مادرش بود. علی از در منزل كه وارد یا خارج می‌شد اول دست و پیشانی مادرش را می‌بوسید و این بوسه را افتخار خود می‌دانست. @yousof_e_moghavemat
آن که بهشتی می شود، پایه ی بهشتی شدنش از مادر است. "مقام معظم رهبری" @yousof_e_moghavemat
می‌نویسم بخوان عشـــ♥️ـــق ... تهران، سال ۱۳۶۵ اعزام رزمندگان به جبهه نگران از برنگشتن پاره تنش عکاس: محمد اسلامی راد @yousof_e_moghavemat
۱۶ سال بیشتر نداشت که شد💞 و حالا این پسرک، نه تنها فرزند بلکه هم بازی و همه وجودش♥️ شده بود. قد کشید و بزرگ شد و حالا از مادر اجازه مےخواست این با جنگ بیگانه نبود لبنان، سرزمینی نیست که به چشم استعمارگران نیاید. اما سلام بدرالدین به پسر اجازه رفتن داد✅ پسر رفت و به چشم خود مےدید که ⇜پسرش ⇜دوستش ⇜ هم بازی اش ⇜پاره تنش دارد 💔 💥اما سر بلند کرد و گفت عجب دارند این ... عجب دل بزرگی دارند 😭😭 هیچ تیری،بر پیکر شهید اصابت نمی کند❌ مگر آنکه اول... از  گذشته باشد. همیشه "قلب " ، زودتر شهید می شود🕊 @yousof_e_moghavemat
📚❤️♨️ کتاب جدید نویسنده ی کتاب موفق یادت باشد 📗 کاش برگردی اگر با مطالعۀ کتاب یادت باشد این برایتان ایجاد شد که می‌شود مانند حمید شد، یا چگونه می‌شود فرزندی چون حمید کرد، کتاب کاش برگردی را بخوانید. از یاد نبرید که مقام معظم در دیدار مهم با خبرگان از رفتار شهید حمید و همسرشان در کتاب یادت باشد نام بردند و باید در ثبت شود. پس دانستن اینکه چگونه می توان حمید شد و یا حمید پررش داد خیلی خیلی مهم است. این کتاب داستان زندگی یکی از شهدای مدافع حرم را از زبان شهید به روایت می نشیند و در صفحات مختلف نکات تربیتی یک زندگی ساده را با روایتی و تقدیم خوانندگان می کند؛ شهید مدافع حرم زکریا شیری از زبان مادر ❤️این کتاب فوق العاده را از دست ندهید... 📚🔷 قیمت فقط 28هزار تومان 💠 جهت سفارش از طریق ادمین های زیر اقدام بفرمایید👇 🆔 @Bd_book 👈ساعت ۲۲تا ۲بامداد 🆔 @mohammadi1992 👈ساعت ۱۳ تا ۱۹ 🆔 @mz_book 👈ساعت ۸تا ۱۳ @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
🔸عبدالحسین، اول در سبزی فروشی🌿 کار می کرد و مدتی هم در شیر فروشی بود. اما #زود از آنجا بیرون آمد 🔹م
3⃣2⃣3⃣1⃣🌷 ✍ 🔰پلک شهریور نیمه باز بود که چشم به جهان گشودی. سومِ شهریور ۱۳۲۱📆 در شهری به همسایگی امامِ مهربانی ها، . نامت را گذاشتند و این سرآغازی شد برای درک عشق بازی هایت♥️ 🔰به گمانم تمام احوالاتِ خوبت در سایه سارِ نامِ بلندت، بهتر لمس میشود👌 همیشه مراقب نگاهت بودی و این کاری کرد که در روزهای نبودنت، کسی نگاه به ندوزد❌ حتی زمانی که دیوار خانه ریخته بود!! 🔰و چه است شهری که نگاه مردانش، آرام و سربه زیر باشد. کمی با ما راه بیا، برایمان بگو ؟ چه گفتی؟ چه خواستی⁉️ که اجابتش هم صحبتی با شد؟! 🔰بعید میدانم کسی از داستان راه گشایی مادر بی خبر باشد؟! در آن ظلمت🌚 وهم انگیز، میان تلّ های خاکی، با دلی مضطر سر بر گذاشتی و ندا از آسمان💫 به گوشَت رسید که از این سو بروید. 🔰تو خاصی...! یعنی باید بود که خواهری چون زینب(س)، خود برای کمک بیاید. مگر غیر از این است که فرمود: ما کسانی که برادرمان را می‌کنند تنها نمی‌گذاریم⁉️ 🔰به گمـانم باید برای پی بردن به رازت، پی به ارتباطت با (ع) برد. تو عجین شده با این خانواده ای. مورد عنایت خواهر. همچو مادر🥀 بی سبب نیست چندین سال هیچ نشانی از تو نداشتیم. رفته رفته شبیه معشوق💖 می‌شود و تو چه خوب شکل شدی. 🔰سال‌ها گمنامی و بی‌نشانی. و در آخر سهم ما از تو، یک ، صفحاتی قرآن📖 و بادگیری که جسمت را به آغوش داشته. 🔰سال‌هاست ، به پاس ۲۵ سال میزبانی از جسمِ نازنینت سرشار از عطر و بوی توست. کمی با ما راه بیا‌‌.دعایمان کن شویم؛ جان برکف برای حسین(ع) و در آخر سر بر دامان حسین چشم از این عالم ببندیم😔 🔰رسم عاشقی را خوب بلدی، گرد قدم‌هایت👣 بر سر و روی ما هم بنشیند. 🌷 @yousof_e_moghavemat
قمرت یڪ نفره لشگر انصار خداست پس عجب نیست که تو لشگر باشی @yousof_e_moghavemat
اگه بخاطر فداکاری ها و ایثار شیربچه هاشون نبود، شاید الان نه ایرانی بود و نه ماهایی وجود داشتیم ، به مادران شهدا مبارک ممنون بخاطر این که قهرمان ها و اسطوره های کشورمون بودید، ممنون به خاطر دل بزرگتون اون زمانی که بچه هاتونو از زیر قرآن رد کردید و برای حفظ وطن، راهی جبهه کردینشون ممنون بخاطر صبوریتون وقتی دلتنگ بچه هاتون بودید اما آخرش با یه دسته گل و یه شیشه گلاب، راهی گلزار شهدا می شدین ممنون بخاطر تمام مادری هاتون 🌺 سلام الله علیها @yousof_e_moghavemat
۱۶ سال بیشتر نداشت که شد و حالا این پسرک، نه تنها فرزند بلکه هم بازی و همه وجودش شده بود... احمد قد کشید و بزرگ شد و حالا از مادر اجازه مےخواست... این با جنگ بیگانه نبود سرزمینی نیست که به چشم استعمارگران نیاید... اما سلام بدرالدین به پسر اجازه رفتن داد... پسر رفت و مادر به چشم خود مےدید که پسرش، دوستش، هم بازی اش، پاره تنش دارد مےرود اما سر بلند کرد و گفت: راوی یکی از بستگان شهید مادر شهید @yousof_e_moghavemat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤ 🌸 💕 🌸 فرقی نمی‌کند، مادر هم در حال جانبازی است و حالا سهم هر دوی آنها شده... 🦋 ☘ جانباز ۷۰ درصد سرافراز سپاه اسلام یک تمام‌عیار 🚩 👉 ...و امّا ... مادری که را به بهترین شکل ممکن به جا آورده است. 🥀 🌺 @yousof_e_moghavemat
💔✨ ‏خداوندا! تو را سپاس که مرا از پدر و فقیر، اما متدین و عاشق اهل بیت و پیوسته در مسیر پاکی بهره‌مند نمودی. از تو عاجزانه می‌خواهم آنها را در و با اولیائت قرین کنی و مرا در عالم آخرت از درک محضرشان بهره‌مند فرمایی @yousof_e_moghavemat
عصای دست ؛ مرد خانه‌ ی ؛ چو سرو رفتی و صدپاره استخوان شده‌ای ... خرداد ماه ۱۳۸۰ معراج الشهدای تهران خانواده‌‌ی «شهید ذوالفقار گوگونانی» برای تحویل گرفتن پیکر فرزندشان آمدند » به سال ۱۳٦۲ در جزیره‌ی مجنون به شهادت رسید و پیکرش ۱۸ سال بعد، در جریان عملیات تفحص، کشف و به ایران بازگردانده شد عکاس : اسماعیل داوری @yousof_e_moghavemat
🌷۱۹ اردیبهشت ۱۳۶۱ - شهادت رزمنده دفاع مقدس، داود حق وردیان 🌴عملیات آزادسازی خرمشهر ولادت: ۱۵ فروردین ۴۱ -منجیل گیلان شب‌ها هر از گاهی که بیدار می شدم می‌دیدم زمزمه‌ای از داخل اتاق او به گوش میرسه وقتی در رو آهسته باز می‌کردم می‌دیدم فرش رو کنار زده و روی خاک نشسته و گریه می‌کنه می‌گفتم داوود جان تو این راه رو میری مدرسه و میای، آخه تو که گناهی نکردی چرا گریه می‌کنی؟ می‌گفت: مادر جان برای شما دعا می‌کنم داود در میان بچه های من یک چیز دیگری بود ، در زمان نوجوانی او شبی، خواب دیدم در عالم رویا سیدی نورانی، به من گفت این داود تو به دنیا ماندنی نیست و به زودی پر خواهد کشید و به همین علت ترس از دست دادن او همیشه قلبم را می آزرد." ۱۰روز قبل از شهادتش تماس گرفت بعد از شنیدن مژده فرزند دار شدن گفت: اما من مژده بزرگتری برای شما دارم که ۱۰روز دیگر موعدش فرا می‌رسه @yousof_e_moghavemat
آن شب از كوچه ‏ها كسى می رفت‏ كوله بارش پر از بود دست ، دوباره يك قرآن‏ و نگاهش اسير بود آن شب از كوچه ‏هاى بارانى‏ كاروان‏هاى عشق می رفتند باز هم غرق عود و آيينه‏، ميهمان‏هاى عشق می رفتند صبح فردا، ميان هر تابوت‏ دشتى از ياس و لاله می رويد آه! مادر هنوز است! دشت را سينه خيز می بويد @yousof_e_moghavemat
💐 دیدار با ! تو هم دلت پر ڪشید ؛ به ڪربلا که نشد برویم به گلزار می‌ شود ...  @yousof_e_moghavemat
📌از آخرین دیدار با مادر تا بوسه بر پای پدر ✍ابراهیم شهریاری، فرمانده گردان ۴۲۵ حضرت علی اکبر(ع) و همرزم شهید سلیمانی: هر وقت حاج قاسم از ماموریت می‌آمد بدون فوت وقت در اولین برنامه خود به دیدار پدر و مادر می ‎رفت، جوراب‌های پدر را از پایش در می‎ آورد و کف پای پدر را می‎‌بوسید و آرام می‎‌گرفت. خاطرم هست، شب احیا بود و مادر حاج قاسم در بیمارستان فاطمه الزهرا(س) کرمان بستری بود. وقتی به دیدن مادر رفت همه را از اتاق به بیرون هدایت کرد و گفت می‎خواهم امشب پرستار مادرم باشم. چون می‌دانستیم حاج قاسم خسته است نگران شدیم و از بین در اتاق، داخل را نگاه کردیم. حاج قاسم پایین پای مادر زانو زده بود و کف پای مادر را بر صورت و چشم‌های خود می‌‎مالید و اشک می‎‌ریخت. آن شب آخرین دیدار حاج قاسم با مادر گرانقدرش بود و پس از آن، همان زمانی که به سوریه رسید خبر فوت هم به شهید سلیمانی داده شد. @yousof_e_moghavemat
🏷روایت برادر شهید حاج قاسم سلیمانی از آخرین وداع حاج قاسم با بزرگوارشان: حاج قاسم آمد دو زانو در مقابل مادر نشست و گفت من را حلال میکنی؟» مادرم گفت بله ما در حلال کردم تا سه مرتبه این جمله را تکرار کرد و مادرم گفت بله مادر گفتم حلال کردم حاج قاسم رفت دوباره برگشت و دست ایشان را بوسید و رفت دوباره برگشت کار عجیبی کرد و به ما همه درس داد که مادر به چه معناست رفت کف پای مادر را بوسید متوجه شدم این وداع آخرین است. @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
‍ 🍃 انتظار حس غریبی است اما وقتی مهمان قلب مادری شود، در تک تک لح‍ظاتش می توان را دید. 🍃 مادر به قاب عکس مجید می نگرد و با چشم هایش قربان صدقه پسر خوشتیپش می رود.دیوارهای خانه امید دارندکه از سفرکرده خبری شود. 🍃مجید مسگرطهرانی،جوان ۱۷ ساله ای است که با یکبار رفتن به جبهه،دلش را جاگذاشت.با تلاش های فراوان و رضایت پدر ومادرش،برای بار دوم راهی جبهه شد و درعملیات کربلای ۸ گویان به آرزویش رسید.از او فقط خبرشهادتش به گوش مادر رسید وپیکرش هنوزهم مهمان خاک های است 🍃 حال سی و چندسال است که چشم های به درخانه دوخته شده تا شاید ازپسرش نشانی برسد.مرهم دلتنگی هایش سنگ یادبودی دربهشت زهراست که گاهی با رفتن به آنجا ،دلش را آرام می کند. 🍃‌اما او که در روزهای جنگ، برای رزمنده ها ازشستن لباس هایشان تا دعا کردن کم نگذاشته، راضی به رضای خداست .به قول خودش پسرش امانت خدا بوده و اگر بخواهد پیکر او را برمی گرداند. 🍃 حُبِّ اباعبدالله (ع) در دل رزمنده های جبهه، جوانه ی عشق زده بود .همانگونه که شهید درقسمتی از وصیت نامه اش خطاب به مادرش گفته:راستی مادر جان! اگر راه باز شد، حتما به آقایم بگو که خیلی دوست داشتم قبر شش گوشه اش را در بغل بگیرم. 🍃 مجیدها السابقون السابقون شدند،کربلا ندیده ،کربلایی شدند. کاش نگاهی کنندبه ما، ارباب دیدیم اما گرفتارگوشه گوشه ی دنیا شدیم ✍نویسنده: طاهره بنایی منتظر 📅تاریخ تولد : ٢٢ فروردین ۱٣۴٩ 📅تاریخ شهادت : ۱٨ فروردین ۱٣۶۶ 🥀مزار یادبود جاوید الاثر: قطعه ٢٩ بهشت زهرا (س) @yousof_e_moghavemat
مواظب خودت باش 💕 ...یعنی همین لحظه و همین و تمام! . @yousof_e_moghavemat