💦 اشک سردار زین الدین برای مهر فرزندی💕
🔷️ خانواده در اهواز بود و شهید زین الدین برای ماموریت به منطقه عملیاتی شمال غرب رفته بود.
◇ بعد از یک مـاه که برگشته بود اهواز،
دیده بود دخترش لیـلا، افتاده روی دست مادرش و مریض شده است.
◇ یک زن تنـها با یک بچه ی مریض و باید دوباره رها میکرد و میرفت به میدان نبرد ، دوباره هم نمی توانست بماند و کـاری کند و باید برمی گشت.
◇ رفت توی اتاق؛ در را بست، نشـست و یـک دل سـیر گــریه کــرد و آمد دخترش را بوسید❤️ و رفت....
📚 مجموعه کتب «یادگــاران»/ جلد دهم
#شهید_مهدی_زینالدین
@yousof_e_moghavemat
شمع و گل و پروانه و بلبل همه جمعند
ای دوست بیا رحم به تنهایی ما کن...
📸 قهرمان شهید "سردار علی ابدی"
فرمانده تخریب و مسئول اطلاعات عملیات
لشکر مهندسی ۴۳ امام علی علیهالسلام
بر سر مزار رفیق شهیدش ؛ سردار ابدی
طی عملیات والفجر هشت در اروندرود
به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
#رفیق_شهید_شهیدت_میکند
@yousof_e_moghavemat
📷 #عکس از دوران جنگ کردستان
👆 سمت چپ: #احمد_متوسلیان (مجروح و بستری، جهت مداوا) در حال صحبت با رزمنده جانباز ، رضا غزلی که به ملاقات او آمده است
#حاج_احمد_متوسلیان به اتفاق تعداد اندک یارانش در زمانی که کردستان در معرض تجربه بود و مریوان در تصرف دشمن بود، خانه و کاشانه و بستر گرم و نرم را رها ساخته، خطر کرده، از سنندج با هلی کوپتر بسرعت خود را به پادگان محاصره شده مریوان رساندند. آنها بی واهمه به تجزیه طلبان کومله، دمکرات، رزگاری و ... تاختند ... تا اینکه پس از اندک زمانی، مریوان، روستاها و ارتفاعات سوق الجیشی منطقه آزاد شد که مهمترین آن روستای مرزی #دزلی بود که تصرف آن به بیشتر معجزه شبیه بود...
سپس ارتفاعات فوق العاده مهم: مله خور، تته، کوه تخت و.... را تصرف نموده و بر کل منطقه از جمله دشت خرمال، سید صادق و حلبچه عراق مسلط شدند و آن را زیر دید و تیر خود گرفتند.
همین مردان مرد از جمله: رضاغزلی، شهید قجه ای، رضا چراغی، دستواره و ... بودند که در شرایط سخت، در حالی که مسیر دسترسی به قلل مرزی را ۸--۷ متر برف پوشانده بود, با کمترین ساز و برگ نظامی، توانستند گروهک های مزدور و دشمن بیرونی (ارتش صدام) را منکوب نموده و به عقب برانند.
💠 شرح خاطره ای از عملیات برون مرزی در منطقه دزلی --- از زبان جانباز سرافراز ، سردار رضا غزلی
@yousof_e_moghavemat
#فرمانده_قلبها ❤
•°•
°•°
⚪ احمد قبل این که وارد سپاه بشود، در بانک مقداری پسانداز داشت. بعد که فرماندهی سپاه مریوان و فرماندهی تیپ محمدرسولاللهﷺ شد، هر یکی دو ماه یک دفعه به تهران میآمد و هر دفعه نزدیک به ۲۰ دست ظروف ملامین میخرید که هر دستش حدود ۲۵۰ تومان بود. ما به او اعتراض میکردیم و میگفتیم: «احمد، اینها را برای چه میخری؟»
میگفت: «ما توی خانه در ظرف چینی غذا میخوریم؛ ولی آنجا کسانی هستند که حتی ظرف معمولی هم برای خوردن غذا ندارند.»
آدم بامحبّت و بامسئولیتی بود.
- به روایت محمد متوسلیان؛ برادر سردار #حاج_احمد_متوسلیان ، برگرفته از کتاب بسیار جذاب و به شدت خواندنی #عروج_از_شاخه_زیتون نوشتهی جواد کلاته عربی، صفحه ۲۴
#حاج_احمد_متوسلیان
#جاویدنشان_حاج_احمد_متوسلیان
#احمد_متوسلیان
#کتاب_خوب
#کتاب_خوب_معرفی_کنیم
#کتاب_خوب_بخوانیم
#باز_نشر
@yousof_e_moghavemat
🌴جلسه فرماندهان در قرارگاه حمزه سیدالشهدا(ع)- سال ۱۳۶۱
شهید ناصر کاظمی، فرمانده سپاه کردستان
شهید حسن آبشناسان،فرمانده تیپ 23 نوهد ارتش ج.ا.ا
شهید بزرگوار محمد بروجردی، فرمانده قرارگاه حمزه
شهید محمود کاوه، فرمانده لشگر ویژه شهدا
شهید گنجی زاده
سردار جواد استکی
🌿 قبل از شروع عملیات پاکسازی جاده سردشت - پیرانشهر
@yousof_e_moghavemat
دلتنگے یعنے چه؟
دلتنگے یعنے اینکه : بنشینے خیره شوے به قاب عکسے روے دیوار
ومرور کنے تک تک خاطراتت را
آن وقت یک لبخند بیاید بنشیند روے لبانت
ولے چند لحظه بعد
شورے اشکهاے لعنتے ، شیرینے آن خاطرات را از یادت ببرد و کامت را تلخ کند.
سردار
احوال دلم
یک سَره باران شده بے تو...
#شهید_قاسم_سلیمانی🌷
@yousof_e_moghavemat
مقر سپاه مریوان
به یاد:
سردار جاوید #حاج_احمد_متوسلیان
شهید حاج رضا چراغی
آیت الله سید جلال طاهری(ره)
امام جمعه اصفهان
برادر جانباز حاج رضا غزلی
شهید دستواره
@yousof_e_moghavemat
#خدای_آنطرف_و_خدای_اینطرف...!
🌷شب عملیات والفجر هشت؛ نیروها باید به دل امواج خروشان اروند میزدند. شهید مـزرجـی به شهید شوشتری گفـت: «امشـب اگـر عـراقیها مـا را نـزنند؛ تـوی آب کوسهها میزنند! اگـر هیچ کدام نزنند؛ ما لای سیم خاردار و تلههای انفجاری گیر میکنیم. با محاسبات مادی، امشب ما نمیتوانیم از آب رد بشویم. من امشـب فقـط وارد آب میشـوم تا امــام که در جماران است، به ایشان خبر دهند که آقا! بچهها به عشق شما زدند به خط. دیگر برای من مهم نیست که آن طرفِ خـط، برسیم یا نرسیم!» و بعـد از آن گفـت: «اونی کـه وظیـفه ماسـت، وارد آب شدن اسـت. از این آب بیـرون اومـدن دیگـر در اختیار و وظیـفه ما نیست؛ اون دیگه با خداست.» بعد گفت: «خـدای آن طرف اروند، خدای این طـرف اروند است. اگـر کسی این طـرف، قلبـش آرام است، آن طـرف میترسد؛ توحیدش مشکل دارد.»
🌹خاطره ای به یاد شهید عزیز مرتضی متینفر مزرجی و سردار سرتیپ پاسدار شهید نورعلی شوشتری
راوی: رزمنده دلاور حسن رحیم پور ازغدی
#دفاع_مقدس
@yousof_e_moghavemat
💠 افسانه سه برادر ...
🌷شهید علیرضا رودسر ابراهیمی
🌷شهید محمدرضا رودسر ابراهیمی
🌷شهید غلامعلی رودسر ابراهیمی
.
⚪️🌷⚪️🌷⚪️🌷⚪️🌷⚪️
💠 خاطره ای از سردار شهید علیرضا رودسر ابراهیمی:
.
▪️مدام جبهه بود. فرق نمی کرد جنوب باشد یا غرب. مأموریت های پشت هم داشت. از سال 60 تا پایان سال 65 که عمر مبارکش به پایان رسید، به عنوان فرمانده عملیات، فرمانده تیپ، فرمانده سپاه یاوه، جانشین و فرمانده گردان امام حسین ...خدمت صادقانه داشت. و در عملیات های چون بدر، خیبر، والفجر 8 و.. هنرمایی کرد.
.
▪️هر چه به سال 65 نزدیک تر می شد، خواب هایش کم تر می شد و فعالیت هایش بیشتر. بچه های تنکابن با هم گردان انصارالخمین را تشکیل داده بودند و او به عنوان فرمانده این گردان انتخاب نشده بود.
.
▪️جراحت های عمیقی هم داشت، ولی هیچ وقت دوست نداشت مادروهمسرش از این قضایا مطلع شوند. در عملیات والفجر 8 بخاطر اصابت خمپاره شصت به قایق اش، پشت اش پر از ترکش شده بود. با این حال می خواست که بماند ولی به دستور فرماندهی لشکر مجبور شد به عقبه برگردد.
#آشنایی_با_شهدا
@yousof_e_moghavemat
🌗شب عملیات کربلای 4– دی ماه 1365- مقابل مسجد جامع خرمشهر
🌿 سردار علی فضلی فرمانده لشکر سیدالشهدا(ع) نیروهای خود را از زیر قرآن عبور میدهد.
بسیجیهای لشکر عاشقانه فرمانده خود را در آغوش میگیرند...
#دفاع_مقدس
@yousof_e_moghavemat
#بیخود_کردی_اسیر_رو_زدی 😠
⭑⭑⭑
⊱⭒⊰
▢ یک ستوان بعثی را اسیر گرفته بودیم. چشمان آبی و چهرهی زیبایی داشت. هرچه کردیم به صدام مرگ بگوید، بیوجدان به امام فحش داد. یکی از بچهها عصبانی شد و چنان با قنداق ژ-۳ به صورتش کوبید که فَکّش آویزان شد.
#احمد آمد و این وضعیت را که دید، پرسید:
«کی این اسیرو به این روز درآورده؟؟!!!»
بچهها علتش را توضيح دادند و فرد ضارب را هم نشان دادند.
احمد به آن پاسدار اشاره کرد: «بیا جلو.»
همین که در تیررس احمد قرار گرفت، چنان چکی زیر گوشش خواباند که سرش برگرشت.
«تا وقتی که این با تو میجنگه، دشمنته؛ اما الآن اسیرته. باهاش باید مدارا کنی. کی به تو اجازه داده این اسیرو بزنی به این روز بندازی؟؟!!! هیچ جای اسلام نیومده که اسیرو باید زد.»
•°•☆°•°
☆°•°☆
◇ به روایت سردار حاجعباس برقی مندرج در صفحات ۵۲ و ۵۳ کتاب #میخواهم_با_تو_باشم با اندکی تخلیص و اختصار.
♡
☆
#حاج_احمد_متوسلیان
#احمد_متوسلیان
#جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان
#متوسلیان
#باز_نشر
@yousof_e_moghavemat
#مردم_نباید_به_نظام_بدبین_بشن 🤜
★
♥︎
▒ بعد از ورود احمد به مریوان، بلافاصه چند عملیات پیدرپی و فلجکننده علیه ضدانقلاب انجام داد و شهر را از دست آنها درآورد. بعد از هر عملیاتی که انجام میداد، زنگ میزد تهران و درخواست قند و روغن و شکر و برنج و سوخت برای مردم میکرد.
میگفت: «اگر به این مردم رسیدگی نکنیم، آنها به نظام بدبین میشوند.»
او با این تدابیر، محبوبیت شدیدی بین مردم و نیروهای بومی پیدا کرد و توانست همه را جذب خود کند؛ حتی آنهایی که به سمت دشمن گرایش پیدا کرده بودند، میآمدند سلاحهایشان را تحویل سپاه میدادند و با احمد همکاری میکردند.
⊱۞⊰
ᰩ⫎᯽
▧ به روایت سردار حسن رستگارپناه مندرج در صفحه ۴۳ کتاب #میخواهم_با_تو_باشم با اختصار.
∞ᷧ
❆
#احمد_متوسلیان
#حاج_احمد_متوسلیان
#متوسلیان
#حاجی_متوسلیان 💕🌸💕
#باز_نشر
@yousof_e_moghavemat
🌷۴ دی ۱۳۶۵ -- سالروز شهادت عارف و دلداده حضرت زهرا (س), شهید اسلامینسب
🎙خاطرهای از شهید"محمد اسلامی نسب": بر بال ملائک... 👇
▫️ﺁﺧﺮﻳﻦ ﺑﺎﺭی که او را ديدم, از چهرهاش پيدا بود كه حرفهاي زيادي دارد.
■ بعد از نماز، در گوشهاي نشستم و او شروع به صحبت كرد:
«حاج حميد! به زودي عملياتي در پيش داريم. می دانم كه ديگر بر نمی گردم.
🔸گفتم: «محمد جان! خاك خونين جبهه و بچههای بسيج به تو عادت كردهاند. انشاء الله به سلامت بر ميگردي.»
■ اين جمله را در حالي گفتم كه خود نيز می دانستم اين كبوتر هم پريدنی است.
🔹ادامه داد: «حاج آقا من هيچ وقت دلم نمی خواست خانهای داشته باشم، اما به خاطر خانواده، مجبور شدم ساختمانی بسازم. حال شما دعا كن تا من وارد اين خانه نشوم.»
▪️از اين حرف، دلم گرفت اما هيچ نگفتم چند روز بعد استاد كار منزل «محمد» نزد من آمد و گفت: « به آقاي اسلامی نسب بگوئيد ساختمانشان آماده است.
▫️هنوز بنا، پيچ كوچه را طی نكرده بود كه زنگ منزل دوباره به صدا در آمد و پيكی سفر جاودانه محمد را خبر داد. آن روز دعایی را كه درخواست نكرده بودم، مستجاب می ديدم و محمد را بر بال ملائك ....🕊🕊
#سردار_ﺷﻬﻴﺪ_ﻣﺤﻤﺪ_اﺳﻼﻣﻲ_ﻧﺴﺐ
#عملیات_کربلای_چهار
#سالگردـشهادت
🌴 سردار زهرایی
🌷شهید محمد اسلامی نسب
تاريخ تولد : 1333/11/28
تاريخ شهادت : 1365/10/4
مسئوليت : فرمانده گردان امام رضا (ع) لشكر 19 فجر
محل شهادت : محور شلمچه
عمليات : كربلاي چهار
مزار شهید : گلزار شهداي شيراز
@yousof_e_moghavemat
#همکلاسی_بیشرف 👤
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄
🟢 کومله نیمهشب به نیروهای توی خط مریوان حمله کرده بود و ۱۰ نفر به شهادت رسیده بودند. احمد سخت عصبانی بود و خون، خونش را میخورد. پیگیر ماجرا که شد، بهش خبر دادند که ۲ نفر از کومله هم در این حمله به درک واصل شده. دستور داد جنازههای این دو نفر را به مریوان منتقل کردند. شخصاً در سردخانه حاضر شد و لحظاتی به جسد کریهالمنظر اینها نگاه کرد. از در که بیرون آمدیم، لحظهای ایستاد و تامل کرد. دوباره برگشت به سرخانه:
- یه بار دیگه کشوی دوم رو بکش بیرون!
خوب به جنازه خیره شد:
- جیباشو بگردید! فکر کنم حمید تبریزی باشه!
خودش بود؛ حمید تبریزی؛ همانی که توی دانشگاه با احمد همکلاسی بود و دوتا میز پشت سرش مینشست. حالا آمده بود و کومله شده بود.
❁✧═┅
═┅❁✧
◇ به روایت سردار حاجعباس برقی(حفظهاللهوتعالی) مندرج در صفحات ۷۵، ۷۶ و ۷۷ کتاب ارزشمند و خواندنی #میخواهم_با_تو_باشم
به قلم علی اکبری مزدآبادی با تخلیص و اختصار.
.•°``°•.¸.•°``°•.
#حاج_احمد_متوسلیان
#احمد_متوسلیان
#متوسلیان
#حاجی_متوسلیان 💕🌸💕
#باز_نشر
@yousof_e_moghavemat
۶ دیماه ۱۳۹۳ ---- سالروز شهادت حاج حمید تقوی فر (ابومریم)
از مسئولین و فرماندهان #جبهه_مقاومت ؛
▫️ بزرگ مردی که نقش بی بدیلی در آموزش و سازماندهی اولین هسته های نیروهای داوطلب مردمی عراق برای مقابله با داعش را داشت.
وی که در آن زمان بازنشسته نیروی قدس سپاه بود با شکل گیری داعش در عراق، خود را به آنجا رسانده و با کوله باری از تجربه ای که داشت، تیپ سرایا الخراسانی را از میان نیروهای داوطلب مردمی تاسیس نمود و تا زمان شهادت، در کنار آنها ایستاد. شهر سامراء ، هیچگاه رشادت های ابومریم را فراموش نخواهد کرد...
شهید تقوی، از جمله فرماندهان اطلاعات و عملیات دوران #دفاع _مقدس بود که مأموریت های برون مرزی متعددی را در طول خدمتش انجام داده بود.
با آغاز تحرکات گروه تروریستی داعش در منطقه، حاج قاسم سلیمانی او را به عنوان فرمانده محور سامرا معرفی میکند. وی مجاهدی نستوه و سراسر اخلاص و بیزار از پست و مقام دنیوی بود که سرانجام در ششم دی ۹۳ در منطقه عزیزبلد در سامرا در حالی که پیشرو نیروهایش بود؛ پس از آزادسازی کیلومترها مناطق مسکونی از چنگال داعش, در زیر آتش رگبار آن حرامیان با اصابت دو گلوله به پهلویش در میدان جنگ به شهادت رسید. پیکر این سردار بی ادعا در گلزار شهدای اهواز در جوار مزار پدر شهیدش به خاک سپرده شد.
شهید تقوی فر قبل رفتن: به دوستاش گفته بود: برویم عراق شهید بشویم،
وگرنه می مانیم یک سال دیگر بر اثر سکته، بیماری قندی یا چیز دیگر می میریم
حیف اگر شهید نشویم
@yousof_e_moghavemat
🔰 در حوالی بهشت | روایاتی عاشقانه از ارادت سردار دلها به محضر مادران شهدا
🔹 مادر شهید را در هواپیما دیده بود. وقت پیاده شدن، با اینکه خیلی عجله داشت، ساک مادر را گرفت و با خودش آورد.
🔹پای مادر درد میکرد، با این حال پله ها را یکی یکی همپای مادر پایین آمد و تا کنار ماشین همراهیاش کرد.
#استوری
#شهید_قاسم_سلیمانی
@yousof_e_moghavemat
♦️ماجرای دست مجروح سردار سلیمانی/ روزی که همه فکر کردند حاج قاسم در جنگ شهید شده است
سردار مرتضی قربانی، همرزم حاج قاسم در دوران دفاع مقدس:
من با حاج قاسم تماس گرفتم دیدم صدایش قطع شد
به بیسیمچی او گفتم بیسیم را بده دست حاجی
بیسیمچی گفت حاج قاسم شهید شد.
گفتم گوشی را به بنیاسدی یا رحیمی بده. در تاریکی گشت آنها را پیدا کرد. گفتم چی شده؟ گفت حاجی افتاد روی زمین و شهید شده.
حاجی بیهوش شده بود و آنها در تاریکی شب خیال میکردند شهید شده است.
دوشکایی که حاجی را زد، صد برابرش در هر نقطه شلیک میشد. بچه ها رفتند و ایشان رابا برانکارد آوردند. رفتم بالای سرش، دستم را روی پیشانی حاجی گذاشتم دیدم گرم است.
دستشان کامل منهدم و رها شده بود. خونریزی زیاد بود و ترکش به سینه حاج قاسم اصابت کرده بود.
#شهید_قاسم_سلیمانی
#دفاع_مقدس
@yousof_e_moghavemat
🔻وقتی شهید پورجعفری جان حاج قاسم سلیمانی را نجات داد
▪️نقل از سردار شهید #حسین_پورجعفری : روزی در مکانی مستقر بودیم، وقت نماز شد گفتم حاج قاسم بهتر است برویم، اینجا امن نیست نماز را جای دیگری میخوانیم، حاجی به اصرار نماز ظهر را خواند، اما هرجور بود حاجی را متقاعد کردم نماز عصر را جای دیگری بخوانیم. سوار ماشین شده و از آنجا دور شدیم، بعد از گذشت پنج دقیقه طی یک تماس تلفنی متوجه شدیم مکان جلسه که در آنجا حضور داشتیم طی حمله انتحاری توسط یک خودرو داعشی به هوا رفته است.
📸 تصویر: #شهید_حسین_پور_جعفری
#شهید_قاسم_سلیمانی
#آشنایی_با_شهدا
@yousof_e_moghavemat
#فقط_جمهوری_اسلامی 🇮🇷
☆
♡
روزهای اول فتح مریوان بود. همراه حاجاحمد سوار بر یک جیپ، مشغول پاکسازی شهر بودیم. همانطور که در خیابانهای مریوان میگشتیم، ناگهان یک نفر سبیل کلفت قلچماق ملبّس به لباس کردی را که فانسقه هم بسته بود، دیدیم.
حاجاحمد گفت: «بزنید کنار ببینم این چکارهس.»
زدم روی ترمز، حاجاحمد پیاده شد و رفت به سمت او. جالب اینکه حاجاحمد با آن قد بلندش جلوی آن مرد سبیل کلفت، ریز به نظر میآمد.
بلافاصله خیلی محکم از او پرسید: «ببینم! تو کی هستی؟ چه کارهای؟!»
او نگاهی به قد و بالای حاجاحمد انداخت و همانطور که گوشهی سبیلش را میچرخاند گفت:
«ما کومله هستیم.»
چشمتان روز بد نبیند، تا گفت کومله هستیم، #حاجاحمد چنان گذاشت زیر گوش طرف که او با آن هیکل و دبدبه، نقش زمین شد. #حاج_احمد_متوسلیان همانطور که مثل شیر بالای سر او بود، گفت:
«بچهها، بیایید اینو بندازید عقب ماشین ببینم. نسناس میگه من کوملهام! ما توی این شهر فقط یه طایفه داریم اونم جمهوریاسلامیه، والسلام!»☹🇮🇷🚩
•°•
°•°
● برگرفته از کتاب جذاب و خواندنی #میخواهم_با_تو_باشم خاطراتی از سردار #جاویدنشان_حاج_احمد_متوسلیان به کوشش علی اکبری، صفحهی ۲۱
☘
🌸
#لشکر۲۷_محمد_رسول_اللهﷺ
#حاجی_متوسلیان
#احمد_متوسلیان_اسطوره_ماست
#احمد_متوسلیان_فراموش_شدنی_نیست
#باز_نشر
@yousof_e_moghavemat
#این_مرد_برجسته : قسمت دوّم 🚩
•°•°•
°•°•°
...سال ۵۹ با شروع دفاع مقدّس، حضور دانشجوها در جبهه است که نمونههای مختلفی از آن وجود دارد که یکی از آنها همین #حاج_احمد_متوسلیان و امثال اینها بودند، که بلند شدند رفتند منطقهی غرب در کردستان، در عین غربت - بنده در همان ماههای اوّل جنگ، پنج، شش ماه بعد از اوّل جنگ، منطقهی کردستان را از نزدیک دیدم. گردِ غربتِ آنجا بر سر همه کَأَنّه پاشیده شده بود - و در تنهائی، بیسلاحی و با حضور فعّال دشمن و بمباران دائمی دشمن، این مخلصترین نیروها در آنجا کارهای بزرگی را انجام دادند که قبل از عملیات فتحالمبین - عملیاتی که این سردار بزرگوار و دوستانش انجام دادند - عملیات محمدرسولالله(ص) را انجام دادند که آن، یک نمونه از حضور دانشجویان است. یک نمونهی دیگر دانشجوهائی هستند که در ماجرای هویزه حضور پیدا کردند که آن دانشجوها را هم بنده، تصادفاً در همان روزی که اینها داشتند میرفتند - روز ۱۴ دی - به طرف منطقهی نبرد و درگیری، دیدم؛ شهید علمالهدی و شهید قدوسی و دیگران.
☆
♡
- بیانات رهبر معظم انقلاب در مورد سردار بزرگ سپاه اسلام #جاویدنشان_حاج_احمد_متوسلیان مندرج در کتاب خواندنی و ارزشمند #میخواهم_با_تو_باشم ، صفحه ۹
☆
♡
#جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان
#احمد_متوسلیان
#حاجی_متوسلیان
#باز_نشر
@yousof_e_moghavemat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ویژگی برجسته شهید سلیمانی از زبان دوست و همرزم او
سردار فضلی: قاسم سلیمانی بر قلبها فرماندهی میکرد.
#شهید_قاسم_سلیمانی
@yousof_e_moghavemat
💠 #اخلاص_حاج_کمیل
💉 سرداری که آمپول مُسکن نمیزد.
.
#خاطره
▪️سید اسماعیل موسوی جانباز و امدادگر دوران دفاع مقدس:در عملیات كربلای یک در منطقه عملیاتی مهران مستقر بودیم. روزی سردار كمیل كهنسال و سردار شهید محمدرضا عسکری که از فرماندهان لشکر ویژه 25 کربلا بودند، به بهداری آمدند.حاج کمیل مجروح شده بود.
.
▪️شهید عسگری بهم گفت : اگر كمیل از تو پرسید كه چه آمپولی می خواهی بزنی، نگو كه مُسكن است، اگر بگویی نمی گذارد كه بزنی.»من از پیش آنها رفتم تا وسایل تزریق را آماده كنم. بعد از آماده كردن آمپول برگشتم. سردار كمیل با دیدن آمپول پرسید:
«اول بگو این آمپول چیه كه می خواهی به من بزنی؟»
.
▪️گفتم: «آمپول است و برای شما هم چون درد دارید لازم است.»او فهمید كه محتوای آمپول مسكن است، به همین خاطر گفت: «نه، من می خواهم مثل بسیجی ها باشم، مُسكن نمی زنم، مگه شما به همهی مجروحان لشکرمون مُسكن زده اید؟»
بلند شد و با همون درد شدید رفت خط.
.
⚜ #سلامتی حاج کمیل کهنسال #جانباز جنگ تحمیلی و دفاع از حرم #صلوات...🇮🇷🌷
.
#حاج_کمیل
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
@yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
💠 حاجی بخشی،
به روایت سردار سعید قاسمی👇👇
🎙 در طول سه دهه پرفراز و نشيب انقلاب اسلامي، حاجي بخشي كه به حق چه در زمان جنگ و حضورش در خط مقدم، گرمي بخش جبهه ها بود و همچنين از بعد از رحلت حضرت امام(ره) در تمامي صحنه ها، ما اين حبيب ابن مظاهر انقلاب را مي بينيم كه حضور جدي دارد.
حاجي بخشي خودش يك كلكسيون و نمايشگاه كاملي از همه روزهاي غم بار و روزهاي خوش و باشكوه و پيروزمند بيش از سه دهه انقلاب اسلامي است. آن مقدار كه ما حاجي را در جبهه ها درك كرديم، از روزهاي سخت جبهه ها گرفته تا فتح المبين و بيت المقدس تا سه راهي شهادت، همانجايي كه شايد يكي از طلايي ترين و ناب ترين فيلم هاي دوران جنگ يعني شليك موشك كاتيوشا به سمت خودروي استيشن حاجي بود و دامادش كنار كانال پرورش ماهي، فيلمبرداري شده است؛ دامادش كنار دست خودش شهيد شد و آن صحنه خاموش كردن آتش با پتو توسط حاجي و شوكي كه بهش دست داده بود.
قبل از آن هم در والفجر ۴، پسرش حاج عباس بي سيم چي خود من بود و شهادت همين عباس در والفجر ۸ كه حاجي بخشي خودش هم با يك جعبه نقل و نبات و عطر حضور داشت. خودش هم دوربين به دست گرفته بود و يك تنه، هم مبلغ بود و هم بين سنگر ها عطر پخش مي كرد. در جبهه هميشه دوربين دستش بود و فيلمبرداري مي كرد.
در جريان يكي از همين فيلمبرداري ها، حاجي بخشي پتوي يكي از شهدا را كه كنار مي زند تا از او فيلم بگيرد، مي بيند كه عباس خودش شهيد شده است. آنجا پسرش را بغل كرد و يكي از باشكوه ترين صحنه هاي دفاع مقدس را خلق كرد؛ يك صحنه عالي از ايثار و دلدادگي بسيجيان آقا روح الله.
حاجي هميشه حالت زيبايي داشت با آن «تفنگ سيمينوف» خودش كه نماد اين بود كه سلاح را نبايد زمين گذاشت. با آن هيبت خاص تقريبا در بين قريب به اتفاق كليه مجاهدين جهان اسلام و كساني كه به سرنوشت انقلاب اسلامي اهميت مي دهند، آشنا بود و كسي نيست كه با حاجي بخشي و چهره خاصش آشنا نباشد.
دوستان ما كه از نقاط مختلف جهان مي آيند، هميشه حال حاجي بخشي را از من و بقيه مي پرسند كه اين درگذشت را بايد به آن ها هم تسليت گفت.
سركشي به خانواده شهدا و خانواده جانبازان و مجروحين هم يكي از كارهاي هميشگي و خاص حاجي بود و عادت داشت كه در بيمارستان ها برود و با اين افراد شوخي كند و فرح بخش محافل سرد و يخ زده جانبازان باشد.
در زمينه سازندگي جهادي هم در حد توانش فعاليت مي كرد. همه مي دانند كه زميني در كرج تهيه كرد و آن را تبديل به يك گاوداري كرد و فعاليت خوبي داشت. يك كارگاه كوچكي هم راه انداخت و به توليد و خدمات از اين نوع پرداخت.
در جنگ "خوشه هاي خشم" در لبنان و در جنگ ۱۶ روزه با حاج حسين الله كرم و حاج محمود ژوليده و برخي دوستان به لبنان رفتند و در خط مقدم در جنوب لبنان حاضر شد؛ هم روحيه مي داد به رزمندگان و هم سركشي مي كرد از خانواده شهدا و شور و هيجان خودش را به جبهه هاي لبنان هم منتقل كرد. وقتي خانواده شهدا هم حاجي را مي ديدند، چون با چهره ايشان آشنا بودند، به شدت به وجد مي آمدند و حضور حاجي بخشي، محفل بچه هاي حزب الله را حسابي گرم مي كرد.
در فتنه ۸۸ هم كه الحق كمرشكن بود و اصلا توقع نداشتيم خواص انقلاب اين چنين ريزش كنند، با اينكه حال حاجي بخشي خوب نبود و در بيمارستان بود، هر بار بچه ها به ديدارش مي رفتند، قوت قلب مي داد كه پشتيبان ولايت باشيد و پشت ولايت را خالي نكنيد. به هر شكل سعي مي كرد بچه ها را گرم و انقلابي نگه دارد. اما در هر صورت، "فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لا يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلا يَسْتَقْدِمُونَ"، رضاييم به رضاي خدا.
هر وقت هم خدمت حضرت آقا مي رسيد، آقا اعلام رضايت مي كردند از ايشان و ان شاء الله امام و رهبر و شهدا از ايشان راضي باشند و سر سفره آقا عبدالله مهمان باشند. پسر شهيدش و داماد شهيدش ان شاءالله در "يوم الفقر" دستش را بگيرند و حاجي هم دست ما را در روز تنگدستي بگيرد و ما را هم بر سر سفره اي مهمان كند كه خودش مهمان است.
#دفاع_مقدس
@yousof_e_moghavemat
«اگر حول معارف الهى انديشه كنيد و خود را بيشتر بكاويد عاشق او مى شويد و در راهش سر از پا نمى شناسيد و تا به وصالش نرسيد آرام نمی گيريد و با هر تقريبى كه برايتان حاصل شود عشقتان شعله ورتر می گردد تا جاى كه اين زمزمه الهى و ملكوتى را به گوش جان
می شنويد.»
«فكر نكنيد كه شهادت همين طورى به دست می آيد بلكه همان طور كه امام فرمودند شهادت يك هديه اى است از جانب خداى تبارك و تعالى براى آن كسانى كه لايق هستند.»
بخشی از وصیت نامه زیبای
فرمانده دلاور
گردان حبیب بن مظاهر
لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص)
جاوید الاثر
پاسدار شهید
سردار حاج عمران (عبدالله) پستی
شهادت: اسفند ۱۳۶۲ عملیات خیبر
#لشکر_۲۷_محمد_رسول_الله
#شهدای_لشکر_۲۷_محمد_رسول_الله_ص
@yousof_e_moghavemat
#این_مرد_برجسته 🚩
☆
♡
...همین سردار عالیمقام، #جاویدنشان ، آقای #حاج_احمد_متوسلیان که من از نزدیک این مردِ برجسته را میشناختم و کار او، روحیهی او و تلاش او را دیدهام و او یکی از برجستگان دفاعِ مقدّس بود. به نظر من، به خصوص شما جوانهای عزیز، شرح حال این برجستگان را که خیلی درسها به ما میآموزد، بخوانید. خصوصاً در آن بخشی که مربوط به عملیات این سردار عزیز هست؛ چه در غرب، چه در فتحالمبین، چه در بیتالمقدّس. و نام این #شهید_محمود_شهبازی که به طور متّصل با این مرد بزرگ همراه است، اینها از افتخارات بزرگ و از مُتَخَرِّجین این دانشگاهند.
☆
♡
- از بیانات گوهربار حضرت آیتاللهالعظمی #امام_خامنه_ای (مُدَّ ظِلُّهُ العالی) در #دانشگاه_علم_و_صنعت در سال ۱۳۸۹ مندرج در کتاب ارزشمند و خواندنی #میخواهم_با_تو_باشم ، صفحه ۹
♡
☆
#جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان
#حاج_احمد_متوسلیان
#احمد_متوسلیان
🌸💕🌸 #حاجی_متوسلیان 🌸🌸🌸
#باز_نشر
@yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
۱۳ دیماه ۶۵ -- سالروز شهادت
سردار تخریبچی، علیرضا عاصمی
💠 فرمانده واحد تخریب قرارگاههای کربلا، نجف،خاتم،لشکر۴۳ امام علی (ع)
🚀وقتی عراق با موشکهای جدید خود کرمانشاه را هدف قرار داده بود برای خنثی کردن یک موشک عمل نکرده داخل گودال رفت
همه نیروها را از محل اصابت موشک دور کرد. گویی می دانست لحظه دیدار فرا رسیده.
دقایقی بعد، صدای انفجار مهیبی آمد💥🔥....و روح ناآرام او به ملکوت پر کشید🕊🕊
▫️⚪️▫️⚪️▫️⚪️▫️⚪️▫️
خاطره ای از شهید از زبان خودش:
🎙به ما از طریق بیسیم گزارش دادند که قراره دشمن، فردا صبح، نزدیکی ما عملیات کنه ماهم در روستا بودیم و مهماتی نداشتیم جز چند مین گوجه ای و ضد تانک، وسیله ای هم نداستیم.
دل را سپردیم به خدا و تصمیم به این گرفتیم که همین چندتا مین را مقابلشان بکاریم. هرچه گشتیم وسیله ای پیدا نشد به جز یکی دوتا الاغ که مینها را به مقصد برساند. نزدیک دشمن، الاغ ها شروع به عرعر کردند و ما هم پا بفرار گذاشتیم. الاغ ها رفتند سمت عراقی ها!
صبح آن روز در کمال ناباوری، دیدیم دشمن عملیات نکرد!
کنجکاو شدیم که قضیه از چه قرار است؟
یکی دوتا اسیر گرفتیم، و آنها در بازجویی ها اعتراف کردن که وقتی الاغ ها آمدند سمت ما کارشناسان ما گفتند : جلوی ما پر از مین هست و اینها اضافه بوده و ول کردن به امان خدا! "
بله خدا کمک میکنه به شرط اینکه ما اقدامِ کنیم، اگر خودمان را جای شهید بذاریم همان اول میگویبم:یکی دوتا مین در مقابل ارتش تا بن دندان مسلح، تاثیری ندارد!! یا وقتی که وسیله ای نباشه شروع میکنیم به غرغر کردن ولی شهدای ما به خدا ایمان داشتند و دست خدا را بالاتر از همه دستها میدنستند.
@yousof_e_moghavemat
📷 #فاطمیون_و_حاج_قاسم
شهید محمد جعفر حسینی ابوزینب ( سمت چپ)، در کنار سردار دلها (سمت راست)
@yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
🥀🥀
گریه های سردار در فراق بهترین رفیق و همراهش حاج احمد کاظمی...
🥀🥀
۱۹ دی ماه ۱۳۸۴ سردار شهید احمد کاظمی با جمعی از همراهانش در سانحه ی سقوط هواپیما به شهادت رسیدند
🥀🥀
سردار سرلشکر پاسدار شهيد احمد کاظمي در سال ۱۳۳۸ در نجف آباد اصفهان ديده به جهان گشود و همچون ساير جوانان، سرگرم تحصيل گرديد. با پيدايش جرقه های انقلاب اسلامي دوشادوش ملت به مبارزه عليه رژيم ستم شاهي پرداخت و در بيست و سومين بهار زندگي خود، در اوايل سال ۵۹ به کردستان رفت تا با رزمی بی امان، دشمنان داخلي انقلاب را منکوب نمايد.
🍁🍁
او دوران جوانی خود را با لذت حضور در جبهه های نبرد از کردستان گرفته تا جاي جاي جبهه هاي جنوب در صف مقدم مبارزه با متجاوزان بعثی در سِـمت هايي چون: دو سال فرماندهی جبهه فياضيه آبادان، شش سال فرماندهي لشکر ۸ نجف، يکسال فرماندهي لشکر ۱۴ امام حسين(ع)، هفت سال فرماندهي قرارگاه حمزه سيدالشهدا(ع) و قرارگاه رمضان و پنج سال فرماندهي نيروي هوايي سپاه را به عهده داشت.
🍁🍁
حضور مستقيم در خط مقدم جبهه و ارتباط صميمانه با پاسداران و رزمندگان بسيجی تا بدانجا بود که از ناحيه پا، دست، و کمر بارها مجروح گرديد و يک بار نيز انگشتش قطع شد. در طي سالها با استفاده از مجال هايی از عشق به تحصيل بهره جست و کارشناسي خود را در رشته جغرافيا و کارشناسی ارشد را در رشته مديريت دفاعي گذراند و موفق شد دانشجوی دکتری در رشته دفاع ملي گردد.
🍁🍁
کفايت و شجاعت آن بزرگوار تا بدانجا بود که مقام معظم رهبري ۳ مدال فتح بر سينه پر عطش شهادت ايشان نصب نمودند.
🍁🍁
وی در اواسط سال ۸۴ از سوی فرمانده کل سپاه، به فرماندهی نيروی زمينی منصوب شد و توفيق خدمت را در سنگر ديگری يافت.
🍁🍁
اين فرمانده قهرمان در آخرين ديدار خود با محبوب خويش فرمانده معظم کل قوا، تقاضای دعا برای شهادت خويش را نمود، زيرا مرغ جانش بيش از اين تحمل ماندن بر اين کره خاکی را نداشت و سرانجام در پروازی دنيوی به پرواز اخروی شتافت. اوج گرفت و به ملکوت اعلی پيوست.
🍁🍁
#شهید_احمد_کاظمی
#سالروز_شهادت
#نوزدهم_دی_1384
#رفیق_خوب
@yousof_e_moghavemat
#فرمانده_قلبها ❤
•°•
°•°
⚪ احمد قبل این که وارد سپاه بشود، در بانک مقداری پسانداز داشت. بعد که فرماندهی سپاه مریوان و فرماندهی تیپ محمدرسولاللهﷺ شد، هر یکی دو ماه یک دفعه به تهران میآمد و هر دفعه نزدیک به ۲۰ دست ظروف ملامین میخرید که هر دستش حدود ۲۵۰ تومان بود. ما به او اعتراض میکردیم و میگفتیم: «احمد، اینها را برای چه میخری؟»
میگفت: «ما توی خانه در ظرف چینی غذا میخوریم؛ ولی آنجا کسانی هستند که حتی ظرف معمولی هم برای خوردن غذا ندارند.»
آدم بامحبّت و بامسئولیتی بود.
- به روایت محمد متوسلیان؛ برادر سردار #حاج_احمد_متوسلیان ، برگرفته از کتاب بسیار جذاب و به شدت خواندنی #عروج_از_شاخه_زیتون نوشتهی جواد کلاته عربی، صفحه ۲۴
#حاج_احمد_متوسلیان
#جاویدنشان_حاج_احمد_متوسلیان
#احمد_متوسلیان
#کتاب_خوب
#کتاب_خوب_معرفی_کنیم
#کتاب_خوب_بخوانیم
#باز_نشر
@yousof_e_moghavemat
🌹جاودانه باد یاد و خاطره شهدای عرفه
♦️بویژه سردار شهید حاج احمد کاظمی
🌹١٩دی /یاد و خاطره شهدای عرفه
🇮🇷اسامی شهدای عرفه...
🌹سردار سرلشكر پاسدار احمد كاظمي فرماندهي نيروي زميني سپاه
🌹سردار سرتيپ پاسدار سعيد مهتدي جعفري فرماندهي لشكر ۲۷ محمد رسولالله
🌹سردار سرتيپ پاسدار سعيد سليماني معاون عمليات نيروي زميني سپاه
🌹سردار سرتيپ پاسدار نبيالله شاهمرادي معاون اطلاعات نيروي زميني سپاه
🌹سردار سرتيپ پاسدار خلبان عباس كربندي مجرد فرماندهي پايگاه هوايي قدر نيروي هوايي سپاه و خلبان يكم پرواز
🌹سردار سرتيپ پاسدار غلامرضا يزداني فرماندهي توپخانهي نيروي زميني سپاه
🌹سردار سرتيپ پاسدار صفدر رشادي معاون طرح و برنامهي نيروي زميني سپاه
🌹سردار سرتيپ پاسدار خلبان احمد الهامينژاد فرماندهي دانشكدهي پروازي نيروي هوايي سپاه و كمك خلبان
🌹سردار سرتيپ دوم پاسدار حميد آذينپور رييس دفتر فرماندهي نيروي زميني سپاه
🌹سرهنگ پاسدار مرتضي بصيري مهندس پرواز
🌹برادر پاسدار محسن اسدي افسر همراه فرماندهي شهيد نيروي زميني سپاه
@yousof_e_moghavemat