eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
286 دنبال‌کننده
17.4هزار عکس
3.1هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 یادی از سردار شهید یوسف کلاهدوز ✳️《مشغول کار شده بودم و حواسم به حامد نبود. یهو از روی صندلی افتاد و سرش شکست. سریع بردمش بیمارستان و سرش رو پانسمان کردن. منتظر بودم یوسف بیاد و بگه چرا سهل انگاری کردی؟ چرا حواست نبود؟ وقتی اومد مثل همیشه سراغ حامد رو گرفت. گفتم: خوابیده. بعد شروع کردم آروم آروم جریانو براش توضیح دادن. فقط گوش داد. آروم آروم چشماش خیس شد و لبش رو گاز گرفت. بعد گفت: تقصیر منه که اینقدر تورو با حامد تنها میذارم، منو ببخش. من که اصلا تصور همچین برخوردی رو نداشتم از خجالت خیس عرق شدم.》 🎙 همسر سردار شهید یوسف کلاهدوز 📚 نیمه پنهان ماه، ج۸، ص۳۰ @yousof_e_moghavemat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴 سبز پوشان سپاه ادامه دهنده خط سرخ شهادت و قیام حسینی بودند و یکی از ثمرات این شجره طیبه در زمان حاضر پاسداران بودند که با فداکاری و ایثار جان خود آرمان های شهدای دفاع مقدس را عینیت بخشیدند. 🎞👆 فیلمی کوتاه از لحظه بوسیدن آرم سپاه، توسط ، @yousof_e_moghavemat
🌷شهید عبدالکریم گلخنی معاون مخابرات تیپ ۳۳المهدی(عج) در دوران دفاع مقدس شهيد عبدالکريم گلخني کوشک قاضی در سال 1339 در فسا دیده به جهان گشود. تحصیلات خود را تا مقطع دیپلم گذراند سپس در دانشگاه در رشته فیزیک پذیرفته شد. در حال تحصیل بود که جنگ شروع شد که به خیل سبزپوشان سپاه پاسداران پیوست و به جبهه اعزام و با سمت معاون مخابرات خدمت کرد. عبدالکريم در بيست و يکم مرداد ماه سال 1362 در عمليات والفجر دو در جبهه حاج عمران بر اثر اصابت ترکش به صورت شهيد شد و چند ماهي نيز مفقودالاثر بود تا اين که بعد از پيدا شدن پيکر پاک و مطهرش او را در قطعه ي شهداي فسا طي مراسم باشکوهي به خاک سپرده شد. نفر وسط نشسته @yousof_e_moghavemat
امام علی علیه السلام: برترین زهد، پنهان داشتن زهد است أفضَلُ الزُّهدِ إخفاءُ الزُّهدِ نهج البلاغه، حکمت 28 @yousof_e_moghavemat
اربعینی‌ام کن مولا جان قبه‌یِ حسین را نذرِ دعا برایِ آمدنت کرده‌ام ... یارب فرج امام ما را برسان @yousof_e_moghavemat
اگر ملت یک گلوله داشته باشد،همان را به سینه ی اسرائیل رها میکند @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
🚩 «...هنوز شیطنت های آن دوران یادم نرفته است. وقتی زنگ خانه را می‌زد، سریع می رفتم توی کمد پنهان می‌شدم. عبّاس، کفش های من را جلوی در می‌دید؛ امّا وقتی می آمد داخل، خبری از من نبود. همه جا را می‌گشت تا پیدایم کند. بعد، من یک دفعه می پریدم جلویش؛ درست مثل بچّه ها. با اینکه زیاد نمی دیدمش، امّا روزهای خوبمان خیلی زیاد بود. روزهایی که عبّاس بود، خیلی بهمون خوش می‌گذشت. اصلاً نمی فهمیدم کی آمده که حالا وقت رفتنش شده باشد؛ امّا تا زمزمه‌های رفتنش شروع می شد، تمام غم دنیا می آمد سراغم. هر وقت می‌خواست برود منطقه، خیلی گریه می کردم. بهم می گفت: "من توی جبهه تحرک دارم و مدام بدو بدو می‌کنم، امّا نمی‌دانم چرا تو به جای من لاغر می شوی!" وقتی نبود، خیلی اذیت می‌شدم. غم و غصّه نبودنش، آبم می‌کرد؛ امّا قول و قراری داشتیم که نمی شد زیرپا بگذاریم. یعنی عبّاس نمی توانست بپذیرد. روزبه‌روز وابستگی من به او بیشتر می شد. بهش می گفتم: "اشتباه کردم که قبول کردم، نمی شود دیگر جبهه نروی؟ یا اینکه کمتر بروی؟" همیشه می‌گفت: "آنقدر می می‌روم تا جنگ تمام بشود." هیچ فکر نمی‌کرد جنگ هم یک روز تمام می‌شود و او برمی‌گردد سر خانه و زندگی و ادامه تحصیلاتش. می گفت: "اگر جنگ عراق هم تمام بشود، کار ما هنوز ادامه دارد؛ تا جایی که همه مردم دنیا بگویند...» (به نقل از سرکار خانم سمیه جهانگیری، همسر سردار بزرگوار و سلحشور سپاه اسلام، رئیس ستاد ، ) 🔰 📖 📙 برگرفته از کتاب جذاب و خواندنی ، نوشته ، صفحات ۱۲۲ و ۱۲۳ 📸 شناسنامه عکس: پاییز ۱۳۶۲ ، اردوگاه شهید بروجردی - قلّاجه - عملیات 🌸 💐 🌸 @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
‍ ‍ در آستانه پاییز ۱۳۳۴ به دنیا آمد با تقدیری پر در سال ۵۵ که به سربازی رفت، به فرمان حضرت روح الله از پادگان گریخت و شد قطره ای در دریای انقلاب سبزِ پوش سپاه که شد انگار بارِ دِین و مسئولیتش بیشتر شد! اولین ماموریتش؛ حراست از بیتِ امام بود. لحظه ای آرام نبود.همیشه در تکاپو برای مفید بودن؛ برای پریدن پای در غائله نهاد تا ضدانقلاب را ساکت کند۱ همپای در می‌گشت و شناسایی می‌کرد سپس در جانشین فرمانده عملیات شد. دستش را در ارتفاعات بازی دراز جا گذاشت و طواف خانه محبوب را با دستِ دل انجام داد ردپای در جای جای جبهه و جنگ دیده می‌شود عملیات‌های زیادی علیرضا را همراه داشته و زمین های بسیاری خاکِ پوتینش را به چشم سرمه کرده اند. فتح‌المبین،الی ‌ و آزادسازی خرمشهر حضور اورا با چشم دیدند حتی خاکِ طعم حضورش را چشیده و پس از بازگشتش، در ۱ مجروحیت دوباره به آغوش کشید والفجر۲ اما زمان بال گشودن بود وقتش رسیده بود تا سکوی پروازش شود پرواز کرد به سوی بعضی‌ها متولد می‌شوند برای جاودانگی ،برای میلادت مبارک جاودانه در تاریخ 🌹به مناسبت سالروز تولد شهید ✍نویسنده: 📅تاریخ تولد: ۲۷ شهریور ۱۳۳۷ 📅تاریخ شهادت: ۱۳ مرداد ۱۳۶۲. حاج عمران 🥀محل دفن:بهشت زهرا. قطعه۲۴ @yousof_e_moghavemat
(خاطره‌ای_از_حاج_قاسم) 🍂زدیم . وقت نماز بود. گفتم: «حاجی قبول باشه.»🌸 ‌گفت: «خدا کنه ان‌شاءاللّه.» نگاهم کرد. ‌گفت: «ابراهیم!» نگاهش کردم.ــ نمازی خوندم که در طول عمرم توی هم نخوندم. 🍃ــ حاج‌آقا شما همه قبوله.☺️قصه‌اش فرق ‌می‌کرد. رفته بود کاخ کرملین. قرار داشت با پوتین. تا روسیه برسد وقت اذان شد. حاجی هم بلند شد. اذان و اقامه‌اش را گفت❗️. صدایش ‌پیچید توی سالن. 🍂 بعد هم ایستاد به نماز. همه ‌می‌کردند. می‌گفت در طول عمرش همچین لذتی از نبرده بوده. پایان نماز پیشانی‌اش را روی مهر. به خدای خودش ‌گفت: ☘«خدایا این بود تو، یه روزی توی کرملین برای نابودی اسلام نقشه ‌می‌کشیدند، حالا منِ قاسم سلیمانی اومدم اینجا خوندم.» ✌️ ✍راوی: ابراهیم شهریاری منبع: سلیمانی عزیز، انتشارات حماسه یاران، صفحه ۱۰۹ 🌷 @yousof_e_moghavemat