#جای_خالی_زنده_یاد_حاج_شاه_محمد_رستمیان
(در عید نوروز ۹۷)
✅ سِلام
زنده یاد #حاج_شاه_محمد سال نوی خودشا همیشِک در کنار قبور شهداء و امام زاده آقا میر جبرئیل عید کِرد ، تا سال نو را در مسیر اهداف ، آرمان ها ی شهداء و اسلام قدُم واله (بگذارد ) .
هنوز خانیش نرِسی به ، میهمانان پشت در خانیش دَبییِن (بودن ) اولین جایی که باغستانیها هرسال نو عید دیدنیا شروع کردن ، خانه حاج شاه محمد دو شهیدی چِر به (بود) ، که با آن روحیه شاد و امیدوارِش به آدُم انرژی مثبِت دا (می داد).
سفره سراسری میهمانخانه ، مزین به عکس شهداء، پذیرایی و احترام به میهمانان از طروف فرزندان و نوه ها ، مثال زدنی به ، ویشتِر مردم راحِت اینجا هومشِستن و یک چایی نوش جان کردن ، هنوز پذیرایی تومام نَئیبه (نشده)، یکدسته میهمان یا الله گویان وارد منزل بین ، طوری به که اهالی باغستانی عمو شاه محمدی خانه ای پیش کلی با هم ماچ و بوسه و تبریک رد و بدِل کِردن .
ماشالا دست به کشگیران و ماچ و بوسه که اومِی تویه دِرواری دله اِز همه جگا ویشتره، از مچ های تویه درواری مثل نان فتیری که دَمچِسبانِن تنوری دیم ، شلپ ، شلپ ایج صدا دی ، آخیش ...
عمو اسماعیل دَبه میامه ، عمو شاه محمدی خانه ای وَری ، یک کمو دیرتِر راه هوکُفتی به،دو گروه خانوادگی با انرژی دمش (جلویش) بَخوردِن ، همه دست از کنار هرکدام با سه تا مچ آبدار تویه درواری تبریکِش بَگوتِن ، تا به مون برسی ، نفِسِش بند بیامی به ، مونیج با دو تا مچ یاواشکی تبریکِش بگوتم . اوِّل اِز همه بَگوت خدا چر و مارتا بیامرزه ، هی عمو جان به این آقایان شیخ ها بگو ، ایسا همه چیزا کمتِر هاکِردین و قیمِتش بالا بَشی ، منبری بالا بگوئِن عید دیدنی واسری همان دو تا مچ یواشکی هاکُنن بسه .
مون بگوتم عمو جان مون از این مچ(بوس) قایُم تِرِشا(محکم تر) بَدیوم , لطفا خوشتِنت موضوع را مطرح هاکُن .
بگوت جریانش چیه ؟ بگوتُم سر فرصِت خدمِتتان عرض کنم ، بعضی وقتها ایج سر دوتا مچ هاکردن یا سه تا مچ هاکردن اختلاف نظِر پیش میاه ، آدم ماید وگِرده ، سه تا مچا کاملش هاکُنه !!!بگذریم ...
تاکید مرحوم در حضور برنامه های عید نوروز ، خانه گِردشی باغستان و محله های گل آراء و پاشا ،خیلی جدی به .
سر ساعِت ، البته با ساعت عمو شاه محمد خیلیمان چانه زیم ، تا سر جمع بَبییِن یکساعِت دنبال تِر ببو ، خدا بیامرزه #مشهدی_گل_بابا ، بزرگ این خاندانا ، دسته ای دله تا آخِر وامِستارد ، #مرحوم_حاج_گل_محمد و همچنین #حاج_اسماعیل ایج چر بزرگوارشانی واری اِن ، الحمد لله قسمت مهمی از دسته باغستانا نوه و نتیجه های مشهدی گل بابا ، مثل اسلافشان با جدیت پیگرن .
انشاءالله با پشتکار و جدیت خوشتنمان در عید گردشی روح (عمو شاه محمدا) شاد هاکنیم .
مونا یادُمه قبل از پیرزوی انقلاب هم عموحاج شاه محمد در عید دیدنی نمونه به ، یک وقتهایی که تحویل سال نصفه شو یا صباحی زود به ، اوما سعی کِردیم از کار لوباس دَپوشین و دچین(چیدن ) سفره ، دم کردن چای عقوب دنکوفیم ، گوتیم الانه که عمو شاه محمد سر برِسه .
جاشان دسته هایی دله خیلی خالیه ، ولی حرفشان گوشمانی دله دره .
به گفته آقا میر اسدالله ، عمو شاه محمد ، بزرگمردی که هر قدُمش خیر به و چرخ زندگی مردم منطقه با تلاش و مثبت اندیشی اِش روانتر به .
سالُم ، بی آزار ، متعهد و نمونه یک انسان واقعی ، گزیده گو ، منطقی ، با برنامه زندگی کرد و خیرش همه جگا ساری و جاری به .
دو شهید تقدیم دفاع مقدس هاکردن و همیشِک شکر گزار و مثبت اندیش ...
چند بار در دوران دانش آموزی مونی ضامُن ایج بَئیبه.
روحش شاد 💐
*⃣*⃣*⃣*⃣*⃣*⃣
#حاج_رحیم_رستمیان
۱۶ اسفند ۹۶
@zadgahamtuyehdarvar
#مردی_که_کارش_اصلاح_بود
سلام .
کارش کشاورزی ، اصلاح درخت ، تکثیر و پیوند زدن بود .
او درخت را میشناخت که نیاز به پیوند دارد ، به صاحبش کار نداشت ، کارش را انجام می داد .
یک وقتی به باغت می رفتی زردآلو بر درخت می دیدی ! چقدر ذوق می کردی ! در دلت می گفتی باغ ما که زردآلو نداشت ؟
به یادت می آمد یک مردی بنام
#مشهدی_گل_بابا_رستمیان (پدر حاج محمد(شاه محمد) ، حاج گلمحمد ، حاج اسماعیل و ..) در باغستان کنار مسجد زندگی می کند . که واقعا مشدی است ، حتما کار اوست ...
صد البته در اصلاح انسان مهارت بیشتری داشت ، می توانم جایزه تعیین کنم اگر یک نفر پیدا بشه و از ایشان ناراحتی یا کدورتی در دل داشته باشد .
خنده گرما بخشی داشت ، که در آن از کینه ، نفرت ، حسودی و نارضایتی خبری نبود . همه اش مهر و صفا و یکرنگی بود .
وقتی به خنده اش دقت می کردی ، بهت آرامش می داد .
دلت باز می شد .
وقتی در روضه امام حسین (ع) نشسته بود ، همینکه روحانی در بالای منبر شروع به روضه سیدالشهدا می کرد ، او دستانش را بر پیشانی و زانو یش میزد . زودتر از همه صدای گریه اش شنیده می شد ، صدای گریه اش خیلی حزن انگیز بود ، نیازی به شنیدن روضه روحانی بالای منبر نبود ، چیزی که این دل پاک را اینقدر آزرده ، حتما گریه دارد .
گریه اش ، خنده اش ، هر دو دل انسان را می لرزاند .
عاشق گریه ها و خندهایش بودم ، خیلی راحت می خندید و خیلی راحت می گریست .
هر وقت به تویه دروار می آمدم ، باید چند ساعتی نزدش به سر می بردم .
از قدم پهلوان کشتی گیر معروف و پهلوان دوره قاجاریه ، برایم تعریف می کرد .
خانه اش نزدیک چنار باغستان ، روبروی خانه مرحوم کربلایی حسن ، اتفاقا اکنون نیز بنام ((قدمی محله)) است .
#مشهدی_گل_بابا داستانی از مردانگی قدم پهلوان تعریف می کرد .
روزی در بازار دامغان یک نفر خیلی اذیتش می کند . هر چه او کوتاه میآد آن نفر به آزارش ادامه می دهد .
قدم پهلوان تصمیم عجیبی گرفته ، الاغ این بنده خدا را مثل یک بزغاله بغل می کند و از پله بالا رفته و الاغ را درسقف بازار زمین می گذارد . این امر نشان دهنده قدرت بدنی بالای این پهلوان دارد .
این بنده خدا از ترس افتادن الاغش از بالای پشت بام با عذرخواهی نجات الاغش را طلب می کند . قدم پهلوان الاغ را بغل کرده پایین می آورد .
مشهدی گل بابا کلاته داشت ، باغبانی می کرد ، چاروداری هم می کرد ، تعدادی بز و میش داشت ، دو راس بز عمو مشهدی گل بابا
رنگ حنایی شءی بودند ، که دارای دال های(پستان) بزرگ و خیلی شیروار بودند . هر کدام اندازه دوسه بز شیر می دادند . این منظره را در روز های تراز می دیدم که صاحبان دام ، شیر گوسفندشان را شخصا بطور جداگانه در ظرفی دوشیده ، تا توزین و سهم آنها در دریافت کره ، کشک و قره قروت مشخص شود .
خلاصه ساعت داری آبیاری باغها را می کرد ، حتما تعدادی از عزیزان گروه ایشان را میشناسند .
بنایی می کرد ، برای هر کدام از فرزندانش یک بالا خانه سه در سه متر کمی کمتر یا بیشتر درست کرد .
عزیزی در باره لیست ۸۵ نفری فرموده بود ، همه اینها کارهای خیر کرده بودند . این یک نمونه اش ، قهرمان داستان های واقعی مردمان واقعی و زحمتکش و دوست داشتنی هستند .
خدایا در این روز های پایانی ماه رمضان از صمیم قلبمان ، برای نیک مردی مثل او و درگذشتگانمان از پیشگاهت طلب آمرزش می کنیم .
*⃣*⃣*⃣*⃣*⃣
#حاج_رحیم_رستمیان
۲۹ رمضان ۹۶
#کانال_زادگاهم_تویه_دروار
@zadgahamtuyehdarvar