eitaa logo
ضامن اشک بر امام حسین ع مادرش فاطمه س است.
7.5هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
2.7هزار ویدیو
1.1هزار فایل
السلام علیک یاابا عبدالله کانال ویژه مقتل امام حسین ع با متن عربی و ترجمه از منابع معتبر ایتا @zameneashk1 تلگرام @zameneashk باب الحسین ع https://t.me/Babolhusein آی دی پاسخ به سوالات مقتل و دریافت کتاب شیعتی و مذبوح فرات @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم خطبه امام سجاد ع در مجلس یزید لع در افشاگری بنی امیه لع به یاد بود بسیجی عاشق،مدافع حرم سیدالشهداء شهید مرتضی کارگر شریف و همرزمانش شهیدان علی ارغیانی و علی اکبر شاهمرادی وتمامی شهدای حرم حضرت زینب که خونشان طلیعه ظهور امام عصر عج است. شهدای ذکر شده عاشق این خطبه بودند گويند: امام زين العابدين به يزيد لعين فرمود: «مرا اجازت ده تا خطبه بخوانم روز جمعه.» گفت: «شايد.» چون روز جمعه شد، زيد، ملعوني به دست آورد سخت فصيح و شوخ و گفت: «بايد که بر منبر روي و هرچه بر زبان آيد، از بدی علي و حسين بگويي و ثنا و شکر شيخين تقرير کني.» آن شخص بر منبر رفت و هر مطلبی که مقدور بود، گفت. امام گفت: «اجازت ده تا من نيز خطبه بخوانم.» لعين را ندامت و پشيماني حاصل شد. گفت: «نه!» مردم بسيار شفاعت کردند. قبول نکرد. پسر آن لعين، معاويه گفت: «اي پدر! او در صغر سن است. بگذار تا خطبه بخواند. معلوم است که خطبه‏ي او به چه رسد.» يزيد گفت: «شما در کار او و در کار اين خاندان به شک‏ايد. ايشان را علم و فصاحت ميراثي است. من مي‏ترسم که از زير اين خطبه فتنه حاصل شود که وبال ما باشد.» عاقبت اجازت داد. امام عليه‏السلام بر منبر رفت و گفت: «الحمد لله الذي لا بداية له، والدائم الذي لا نفاد له، والأول الذي لا أول لأوليته، والآخر الذي لا مؤخر لآخريته. والباقي بعد فناء الخلق، قدر الليالي والأيام، و قسم فيما بينهم الأقسام، فتبارک الله الملک العلام.» «شکر و سپاس مر خداي را که بدايتي نيست مر او را دائمي که تمامي نيست مر او را اولي که او را اولي نيست و آخري که آخر کننده‏اي نيست آخر او را و باقي که بعد از فنا همه چيز باشد. تقدير کرد شب‏ها و روزها را و قسمت کرد در مابين ايشان قسمت‏هاي فتبارک الله پادشاهي داننده را.» به اين ترتيب مي‏فرمود: پس به آخر گفت: «حق تعالي حلم و علم و شجاعت و سخاوت به ما داد و محبت بر دل مؤمنان نهاد و رسول صلي الله عليه و آله وسلم و وصي او و سيدالشهدا و جعفر طيار در بهشت و دو سبط اين امت و مهدي که دجال را بکشد از ماست.» «ايها الناس! من عرفني فقد عرفني، اي مردمان! هر که مرا شناسد، پس شناسد و من لم يعرفني فقد أعرف بحسبي و نسبي،و هر که مرا نشناسد،حسب و نسب خود ظاهر کنم تا بشناسد. أنا ابن مکة و مني منم پسر مکه و مني أنا ابن زمزم والصفا منم پسر زمزم و صفا أنا ابن من حمل الرکن بأطراف الردا منم پسر آن کس که برداشت رکن را بر اطراف ردا. أنا ابن خير من ائتزر و ارتدي منم پسر بهترين آنان که ازار پوشيده و ردا بر دوش انداخته است. أنا ابن خير من طاف وسعي منم پسر بهترين از هرکس که طواف کرده و سعي کرده است. أنا ابن خير من حج و أتي منم پسر بهترين کسي که حج کرد و بيامد، أنا ابن من أسري به الي المسجد الأقصي منم پسر آن کس که خدا او را حرکت داد به سمت مسجد القصی أنا ابن من بلغ به الي سدرة المنتهي منم پسر آن‏کس که نزديک شد به خداپس سخت نزديک شد. أنا ابن من دني فتدلي فکان قاب قوسين أو أدني پس بوده نزديکي دو کمان‏دار يا نزديک‏تر. أنا ابن من أوحي اليه الجليل الي ما أوحي منم پسر آن‏کس که وحي کرد به او خداي بزرگ به آنچه وحي کرد. أنا ابن‏الحسين القتيل بکربلاء منم پسر حسين کشته شده به کربلا. أنا ابن‏علي المرتضي منم پسر علي مرتضي أنا ابن‏محمد المصطفي منم پسر محمد مصطفي أنا ابن‏فاطمة الزهراء منم پسر فاطمه‏ي زهرا أنا ابن‏خديجة الکبري منم پسر خديجه‏ي کبري أنا ابن‏سدرة المنتهي منم پسر سدرة المنتهي. أنا ابن‏شجرة طوبي منم پسر شجره‏ي طوبي. أنا ابن المرمل بالدماء منم پسر آغشته به خون‏ها أنا ابن من بکي عليه الجن في الظماء منم پسر آن‏کس که بگريست بر او جنيان در ظلمات. أنا ابن من ناح عليه الطيور في الهواء منم پسر آن‏کس که نوحه کردند بر او مرغان هوا.» چون سخن به اين‏جا رسانيد، غريو از خلق برآمد و مردم در گريه افتادند. يزيد ملعون بر خود ترسيد و بانگ بر مؤذن زد که: «بانگ نماز بگو.» مؤذن برخاست و گفت: «الله اکبر.»امام فرمود: «نعم، الله أکبر و أعلي و أجل و أکرم مما أخاف و أحذر؛ يعني گفت: «آري! خدا بزرگ‏تر و برتر است و جليل‏تر و کريم‏تر از آنچه من مي‏ترسم و حذر مي‏کنم.» چون مؤذن گفت: «أشهد أن لا اله الا الله».امام گفت:
بسم الله الرحمن الرحیم خطبه امام سجاد ع در مجلس یزید لع در افشاگری بنی امیه لع گويند: امام زين العابدين به يزيد لعين فرمود: «مرا اجازت ده تا خطبه بخوانم روز جمعه.» گفت: «شايد.» چون روز جمعه شد، زيد، ملعوني به دست آورد سخت فصيح و شوخ و گفت: «بايد که بر منبر روي و هرچه بر زبان آيد، از بدی علي و حسين بگويي و ثنا و شکر شيخين تقرير کني.» آن شخص بر منبر رفت و هر مطلبی که مقدور بود، گفت. امام گفت: «اجازت ده تا من نيز خطبه بخوانم.» لعين را ندامت و پشيماني حاصل شد. گفت: «نه!» مردم بسيار شفاعت کردند. قبول نکرد. پسر آن لعين، معاويه گفت: «اي پدر! او در صغر سن است. بگذار تا خطبه بخواند. معلوم است که خطبه‏ ي او به چه رسد.» يزيد گفت: «شما را در کار او و در کار اين خاندان به شک‏ آيد. ايشان را علم و فصاحت ميراثي است. من مي‏ترسم که از زير اين خطبه فتنه حاصل شود که وبال ما باشد.» عاقبت اجازت داد. امام عليه‏ السلام بر منبر رفت و گفت: «الحمد لله الذي لا بداية له، والدائم الذي لا نفاد له، والأول الذي لا أول لأوليته، والآخر الذي لا مؤخر لآخريته. والباقي بعد فناء الخلق، قدر الليالي والأيام، و قسم فيما بينهم الأقسام، فتبارک الله الملک العلام.» «شکر و سپاس مر خداي را که بدايتي نيست مر او را دائمي که تمامي نيست مر او را اولي که او را اولي نيست و آخري که آخر کننده‏ اي نيست آخر او را و باقي که بعد از فنا همه چيز باشد. تقدير کرد شب‏ها و روزها را و قسمت کرد در مابين ايشان قسمت‏هاي فتبارک الله پادشاهي داننده را.» به اين ترتيب مي‏فرمود: پس به آخر گفت: «حق تعالي حلم و علم و شجاعت و سخاوت به ما داد و محبت بر دل مؤمنان نهاد و رسول صلي الله عليه و آله وسلم و وصي او و سيدالشهدا و جعفر طيار در بهشت و دو سبط اين امت و مهدي که دجال را بکشد از ماست.» «ايها الناس! من عرفني فقد عرفني، اي مردمان! هر که مرا شناسد، پس شناسد و من لم يعرفني فقد أعرف بحسبي و نسبي، و هر که مرا نشناسد،حسب و نسب خود ظاهر کنم تا بشناسد. أنا ابن مکة و مني منم پسر مکه و مني أنا ابن زمزم والصفا منم پسر زمزم و صفا أنا ابن من حمل الرکن بأطراف الردا منم پسر آن کس که برداشت رکن را بر اطراف ردا. أنا ابن خير من ائتزر و ارتدي منم پسر بهترين آنان که ازار پوشيده و ردا بر دوش انداخته است. أنا ابن خير من طاف وسعي منم پسر بهترين از هرکس که طواف کرده و سعي کرده است. أنا ابن خير من حج و أتي منم پسر بهترين کسي که حج کرد و بيامد، أنا ابن من أسري به الي المسجد الأقصي منم پسر آن کس که خدا او را حرکت داد به سمت مسجد القصی أنا ابن من بلغ به الي سدرة المنتهي منم پسر آن‏کس که نزديک شد به خداپس سخت نزديک شد. أنا ابن من دني فتدلي فکان قاب قوسين أو أدني پس بوده نزديکي دو کمان‏دار يا نزديک‏تر. أنا ابن من أوحي اليه الجليل الي ما أوحي منم پسر آن‏کس که وحي کرد به او خداي بزرگ به آنچه وحي کرد. أنا ابن‏ الحسين القتيل بکربلاء منم پسر حسين کشته شده به کربلا. أنا ابن‏ علي المرتضي منم پسر علي مرتضي أنا ابن‏ محمد المصطفي منم پسر محمد مصطفي أنا ابن‏ فاطمة الزهراء منم پسر فاطمه‏ي زهرا أنا ابن‏ خديجة الکبري منم پسر خديجه‏ي کبري أنا ابن‏سدرة المنتهي منم پسر سدرة المنتهي. أنا ابن‏ شجرة طوبي منم پسر شجره‏ ي طوبي. أنا ابن المرمل بالدماء منم پسر آغشته به خون‏ها أنا ابن من بکي عليه الجن في الظماء منم پسر آن‏کس که بگريست بر او جنيان در ظلمات. أنا ابن من ناح عليه الطيور في الهواء منم پسر آن‏کس که نوحه کردند بر او مرغان هوا.» چون سخن به اين‏جا رسانيد، غريو از خلق برآمد و مردم در گريه افتادند. يزيد ملعون بر خود ترسيد و بانگ بر مؤذن زد که: «بانگ نماز بگو.» مؤذن برخاست و گفت: «الله اکبر.»امام فرمود: «نعم، الله أکبر و أعلي و أجل و أکرم مما أخاف و أحذر؛ يعني گفت: «آري! خدا بزرگ‏تر و برتر است و جليل‏تر و کريم‏تر از آنچه من مي‏ترسم و حذر مي‏کنم.» چون مؤذن گفت: «أشهد أن لا اله الا الله».امام گفت:
‍ بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیک یا ابا عبد الله با عرض سلام خدمت ذاکرین امام حسین ع گلچین فهرست هشتگهای ایام صفر برای آمادگی عزیزان مداح در کانال عاشقان سید الشهداء را دعوت به کانال و گروه کنیم تا در ثواب روضه های آنها شریک باشیم. ای دی برای ارسال سوالات مقتل @m_h_tabemanesh لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات و سوالات مقتل امام حسین ع @zameneashk تلگرام @zameneashk1 ایتا لینک گروه مقتل متضمن البکاء مخصوص پرسش از سوالات مقتل امام حسین ع http://eitaa.com/joinchat/979107861C7825264ca2
❖﷽❖ ❇️نگه داشتن اسراء را در پشت دروازه شام برای زینت کردن شهر و استقبال از ایشان 🔰محرم نامه اول صفر ورود اسراء به شهر شام 📜و في الکامل البهائي أيضا قال: أوقفوا أهل البيت عليهم‏السلام علي باب الشام ثلاثة أيام حتي يزينوا البلدة ، فزينوها بکل حلي و زينة و مرآة کانت فيها، فصارت بحيث لم ترعين مثلها، ثم استقبلتهم من أهل الشام زهاء خمس مائة ألف من الرجال والنساء مع الدفوف، و خرج أمراء الناس مع الطبول و الصنوج والبوقات، و کان فيهم ألوف من الرجال والشبان والنسوان يرقصون و يضربون بالدف والصنج والطنبور، و قد تزين جميع أهل الشام بألوان الثياب والکحل والخضاب. 📚القمي، نفس المهموم، / 432 مساوي مثله المازندراني، معالي السبطين، 141/2؛ الزنجاني، وسيلة الدارين، / 380 - 379 📝و بر در شهر سه روز ايشان را بازگرفتند تا شهر بيارايند و هر حلي و زيور و زينتي که در آن بود، به آيين‏ها بستند به صفتي که کسي چنان نديده بود. قريب پانصد هزار مرد و زن با دف‏ها و اميران ايشان طبل‏ها و کوس‏ها و بوق‏ها و دهل‏ها بيرون آمدند و چند هزار مردان و جوانان و زنان رقص‏کنان با دف و چنگ و رباب‏زنان استقبال کردند. جمله اهل ولايت دست و پاي خضاب کرده و سرمه در چشم کشيده و لباس‏ها پوشيده [بودند]. 📚عمادالدين طبري، کامل بهايي، 293 - 292/2. کانال مقتل ضامن اشک در تلگرام @zameneashk کانال مقتل ضامن اشک در ایتا @zameneashk1 ضامن اشک در واتساپ https://chat.whatsapp.com/KAyraS0E7Kc2JarDj8ZKjR
❖﷽❖ 📜حدثنا عبدالواحد بن محمد بن عبدوس النيسابوري العطار رضي الله عنه، قال: حدثنا علي ابن‏محمد بن قتيبة ، عن الفضل بن شاذان،  قال: سمعت الرضا عليه‏السلام يقول: لما حمل رأس الحسين بن علي عليهماالسلام الي الشام أمر يزيد (لعنه الله)، فوضع  و نصبت عليه مائدة، فأقبل هو (لعنه الله) و أصحابه يأکلون و يشربون الفقاع، فلما فرغوا أمر بالرأس، فوضع في طست   تحت سريره و بسط عليه رقعة الشطرنج، و جلس يزيد (عليه اللعنة) يلعب  بالشطرنج  و يذکر الحسين و أباه و جده صلوات الله عليهم، و يستهزي يذکرهم، فمتي قمر صاحبه تناول الفقاع؛ فشربه ثلث مرات، ثم صب فضلته  علي ما يلي الطست من الأرض فمن کان من شيعتنا، فليتورع عن شرب الفقاع  واللعب بالشطرنج .   و من نظر الي الفقاع أو الي الشطرنج ، فليذکر الحسين عليه‏السلام و ليلعن يزيد و آل زياد، يمحو الله عزوجل بذلک ذنوبه و لو کانت بعدد النجوم  حدثنا تميم بن عبدالله بن تميم القرشي رضي الله عنه، قال: حدثنا أبي، عن أحمد بن علي الأنصاري، عن عبدالسلام بن صالح الهروي، قال: سمعت أباالحسن علي بن موسي الرضا عليهماالسلام، يقول : أول من اتخذ له الفقاع في الاسلام بالشام يزيد بن معاوية (لعنه الله)، فأحضر و هو علي المائدة و قد نصبها علي رأس الحسين عليه‏السلام، فجعل يشربه و يسقي أصحابه  و يقول (لعنه الله): اشربوا، فهذه شراب مبارک  و لو لم يکن من برکته الا  أنا أول ما تناولناه. و رأس  عدونا بين أيدينا، و مائدتنا منصوبة عليه، و نحن نأکله   و نفوسنا ساکنة، وقلوبنا مطمئنة. .   فمن کان من شيعتنا فليتورع عن شرب  الفقاع، فانه من  شراب أعدائنا ، فان لم يفعل، فليس منا. و لقد حدثني أبي،   عن أبيه ، عن آبائه، عن علي بن أبي‏طالب عليه‏السلام، قال: قال رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم: لا تلبسوا لباس أعدائي و لا تطعموا مطاعکم أعدائي، و لا تسلکوا مسالک أعدائي، فتکونوا أعدائي کما هم أعدائي . قال مصنف هذا الکتاب رحمته الله: لباس الأعداء هو السواد، و مطاعم الأعداء النبيذ المسکر والفقاع، والطين، والجري من السمک، والمارماهي، والزمير، والطافي، و کل ما لم يکن له فلوس من السمک، و لحم الضب، والأرنب والثعلب و ما لم يدف من الطير و ما استوي طرفاه من البيض والدبا من الجراد، و هو الذي لا يستقل بالطيران و الطحال، و مسالک الأعداء مواضع التهمة، و مجالس شرب الخمر، والمجالس التي فيها الملاهي و مجالس الذين لا يقضون بالحق، والمجالس التي يعاب فيها الأئمة عليهم‏السلام والمؤمنون، و مجالس أهل المعاصي والظلم و الفساد والقمار [و قد بلغني أن في أنواع الفقاع ما قد يسکر کثيره و ما أسکر کثيره، فقليله و کثيره حرام]. . 📚الصدوق، عيون أخبار الرضا، 26 - 25/2، من لا يحضره الفقيه، 301/5
4.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مصائب روز اول صفر بر اهل بیت (ع) در ورود به شام در کلام امام زین العابدین(ع) به محفل عاشقان امام حسین ع به کانال ضامن اشک بپیوندید. https://chat.whatsapp.com/KAyraS0E7Kc2JarDj8ZKjR واستاپ @zameneashk تلگرام @zameneashk1 ایتا
❖﷽❖ ❇️نگه داشتن اسراء را در پشت دروازه شام برای زینت کردن شهر و استقبال از ایشان 🔰محرم نامه اول صفر ورود اسراء به شهر شام 📜و في الکامل البهائي أيضا قال: أوقفوا أهل البيت عليهم‏السلام علي باب الشام ثلاثة أيام حتي يزينوا البلدة ، فزينوها بکل حلي و زينة و مرآة کانت فيها، فصارت بحيث لم ترعين مثلها، ثم استقبلتهم من أهل الشام زهاء خمس مائة ألف من الرجال والنساء مع الدفوف، و خرج أمراء الناس مع الطبول و الصنوج والبوقات، و کان فيهم ألوف من الرجال والشبان والنسوان يرقصون و يضربون بالدف والصنج والطنبور، و قد تزين جميع أهل الشام بألوان الثياب والکحل والخضاب. 📚القمي، نفس المهموم، / 432 مساوي مثله المازندراني، معالي السبطين، 141/2؛ الزنجاني، وسيلة الدارين، / 380 - 379 📝و بر در شهر سه روز ايشان را بازگرفتند تا شهر بيارايند و هر حلي و زيور و زينتي که در آن بود، به آيين‏ها بستند به صفتي که کسي چنان نديده بود. قريب پانصد هزار مرد و زن با دف‏ها و اميران ايشان طبل‏ها و کوس‏ها و بوق‏ها و دهل‏ها بيرون آمدند و چند هزار مردان و جوانان و زنان رقص‏کنان با دف و چنگ و رباب‏زنان استقبال کردند. جمله اهل ولايت دست و پاي خضاب کرده و سرمه در چشم کشيده و لباس‏ها پوشيده [بودند]. 📚عمادالدين طبري، کامل بهايي، 293 - 292/2. کانال مقتل ضامن اشک در تلگرام @zameneashk کانال مقتل ضامن اشک در ایتا @zameneashk1 ضامن اشک در واتساپ https://chat.whatsapp.com/KAyraS0E7Kc2JarDj8ZKjR
❖﷽❖ ❇️ نگه داشتن اسراء را در پشت دروازه شام برای زینت کردن شهر و استقبال از ایشان 🔰 محرم نامه اول صفر ورود اسراء به شهر شام 📜و في الکامل البهائي أيضا قال: أوقفوا أهل البيت عليهم‏السلام علي باب الشام ثلاثة أيام حتي يزينوا البلدة ، فزينوها بکل حلي و زينة و مرآة کانت فيها، فصارت بحيث لم ترعين مثلها، ثم استقبلتهم من أهل الشام زهاء خمس مائة ألف من الرجال والنساء مع الدفوف، و خرج أمراء الناس مع الطبول و الصنوج والبوقات، و کان فيهم ألوف من الرجال والشبان والنسوان يرقصون و يضربون بالدف والصنج والطنبور، و قد تزين جميع أهل الشام بألوان الثياب والکحل والخضاب. 📚القمي، نفس المهموم، / 432 مساوي مثله المازندراني، معالي السبطين، 141/2؛ الزنجاني، وسيلة الدارين، / 380 - 379 📝و بر در شهر سه روز ايشان را بازگرفتند تا شهر بيارايند و هر حلي و زيور و زينتي که در آن بود، به آيين‏ها بستند به صفتي که کسي چنان نديده بود. قريب پانصد هزار مرد و زن با دف‏ها و اميران ايشان طبل‏ها و کوس‏ها و بوق‏ها و دهل‏ها بيرون آمدند و چند هزار مردان و جوانان و زنان رقص‏کنان با دف و چنگ و رباب‏زنان استقبال کردند. جمله اهل ولايت دست و پاي خضاب کرده و سرمه در چشم کشيده و لباس‏ها پوشيده [بودند]. 📚عمادالدين طبري، کامل بهايي، 293 - 292/2. کانال مقتل ضامن اشک در تلگرام @zameneashk کانال مقتل ضامن اشک در ایتا @zameneashk1 ضامن اشک در واتساپ https://chat.whatsapp.com/KAyraS0E7Kc2JarDj8ZKjR