سلام علیکم لطفا برای دیدن مطالب منتخب ایام این هشتک ها را بزنید: #راس_الحسین_علیه_السلام #مقامات_راس_الحسین_علیه_السلام #دروازه_ساعات #دیر_راهب_نصرانی #وقایع_بازار_کوفه #شعر_هلال #وقایع_خرابه_شام #مصائب_خرابه_شام #حضرت_رقیه_س #حضرت_رقیه_س_شب_سوم_محرم #شهادت_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها #ایام_صفر #قرآن_و_امام_حسین_علیه_السلام #امام_سجاد_علیه_السلام #مجلس_یزید_لعنة_الله_علیه #مجلس_شراب #اربعین @zameneashk1

#مرحوم_نیر_تبریزی #دیر_راهب_نصرانی #اشعار شامگه که عیسی چرخ کبود کرد بر سر طیلسان مشگسود داد چرخ توسن معکوس سیر جای خاصان حرم در پای دیر دیری اما در صفا بیت الحرام کعبه ای، در وی خلیلی را مقام عاکف اندر وی یکی پیری صبیح چون به تخت طارم چارم مسیح راهبی روشندلی فرزانه ای مسجدی در کسوت بتخانه ای کافری روحش به ایمان ممتحن چون سروشی در لباس اهرمن پارسائی در لباس اسقفی آب حیوانی به ظلمت مختفی مهبط روح القدس ناقوس او از سه خوانی سرگران ناموس او غسل یحیی داده مکر و ریو را بسته با زنجیر آهن دیو را نور یزدانی عیان از روی او در گریز اهریمن از مولوی او ناگهان دستی ز غیب آمد پدید با مداد خون و با کلک حدید پس سه بیتی بعد غیبت در سه بار برنوشت از خون به دیوار حصار کامتی که کشت فرزند بتول خواهد آیا شافعش بودن رسول؟ لا، یمین الله کسش نبود شفیع آن که سر زد از وی این کار شنیع فاش خصمی کرد با حکم کتاب قاتلان آن سلیل مستطاب کافران ماندند از او حیران همه وز شگفت انگشت بر دندان همه کرد راهب سر برون از دیر و دید آتشی سوزان به نخل نی پدید پس به تضمین گفت با یاران خویش آن سعادت پیشه پیر مهر کیش آتشی می بینم ای یاران ز دور گرم می آید به چشم نخل طور شعله روئی خود نمائی می کند فاش دعوی خدائی می کند فتنه دل های آگاه است این دعوی انی اناالله است این یارب این فیلوس خوش گفتار کیست؟ شعله روی و آتشین رخسار کیست؟ این سر یحیی به طشت خون فرود یا مسیحائی است بر دار یهود؟ یا نه خورشیدی است در برج سنان رفته نورش تا عنان آسمان پیر روشندل پس از روی شگفت رو به سوی آن سیه بختان گرفت گفت الله این گرامی سر ز کیست؟ رفته بر نوک سنان از بهر چیست؟ پاسخش دادند آن قوم جهول کز حسین بن علی، سبط رسول گفت پور فاطمه؟ گفتند هین گفت یا الله زهی قوم لعین ای بدا امت که دین درباختید تیر بر روی خداوند آختید داد با آن کور چشمان پلید درهمی معدود و آن سر را خرید شد چو در دیر آن سر تابنده چشم گنج گوهر شد نهان اندر طلسم نی، معاذالله خطا رفت و قصور شد به مشکوه آیه الله نور دیرگاه از وی سراپا نور شد چاه ظلمت جلوه گاه طور شد دیرگاه هفتم نیلی قباب گفت با خود لیتنی کنت تراب آمد از هاتف ندا در گوش وی کای مبارک طالع فرخنده پی خوش همای دولت آوردی به شست شاد زی ای پیر راد دین پرست گشته همدم یوسفت، آزاد زی سخت ارزانش خریدی شاد زی خوش پذیرائی کن این مهمان زه عود ساز، عنبر بسای و گل بنه کاین عزیز کردگار داور است ناز پرورد رسول اطهر است ذروه عرش است کمترین پایه اش خفته صد روح القدس در سایه اش بود شور عشق، پنهان در ستور شور این سر در جهان افکند شور بوالبشر از شور این سر از بهشت سر بدین دیر خراب آباد هشت آتش سودای این سر شد دلیل سوی قربانگه به هابیل قتیل شد خلیل از شور او چون گرم شوق کرد هدی خود به قربانگاه سوق شور این سر در ازل یعقوب را داد قسمت فرقت محبوب را شور این سر یوسف دور از وطن کرد در غربت به زندان محن شور این سر داد صبر، ایوب را آن بلا و محنت دل کوب را شور این سر برد موسی را به طور رب ارنی گوی با وجد حضور چون مسیح از شور او سرشار شد با هزاران شوق، سوی دار شد هر که را سودای عشقی در سر است شور عشق این سر بی پیکر است حسن جانان را چو میل عشق شد شور این سر، عشق را سرمشق شد

#راس_الحسین_علیه_السلام 1388-5 #مقامات_راس_الحسین_علیه_السلام #دیر_راهب_نصرانی 💎 شکل و شمائل سر هنگام حمل به شام 💎انبیاء زوار سر مطهر 💎راهب نصرانی #خادم_الحسین_علیه_السلام_تابع_منش کانال مقتل ضامن اشک @zameneashk1 ای دی استاد برای طرح سوالات مقتل @m_h_tabemanesh ضامن اشک در واتساپ https://chat.whatsapp.com/KAyraS0E7Kc2JarDj8ZKjR

❖﷽❖ #راس_الحسین_علیه_السلام #مقامات_راس_الحسین_علیه_السلام #دیر_راهب_نصرانی کان الحسين سراجا يستضاء به   الله أعلم أني لم أقل زورا فقالت ام‏کلثوم: من أنت يرحمک الله؟ قال:أنا ملک من الجن، أتيت أنا وقومي لننصر الحسين، فصادفناه و قد قتل. قال: فلما سمعوا بذلک رعبت قلوبهم، و قالوا: اننا علمنا أننا من أهل النار بلا شک. فلما جن الليل أشرف الراهب من صومعته و نظر الي الرأس، و قد سطع منه نور ، و قد أخذ في  عنان السماء، و نظر الي باب قد فتح من السماء، و الملائکة ينزلون ، و هم ينادون: يا أباعبدالله! عليک السلام. فجزع الراهب من ذلک، فلما أصبحوا و هموا بالرحيل أشرف الراهب عليهم، و قال: ما الذي معکم؟ قالوا: رأس الحسين بن علي. فقال: و من امه؟ قالوا: فاطمة بنت محمد. قال: فجعل الراهب يصفق بکلتا يديه، و هو يقول: لا حول و لا قوة الا بالله العلي العظيم، صدقت الأخبار  فيما قالت  فقالوا: و ما الذي قالت الأخبار ؟ قال: يقولون اذا قتل هذا الرجل مطرت السماء دما، و ذلک لا يکون الا لنبي ، أو ولد وصي. ثم قال: وا عجباه من امة قتلت ابن‏بنت نبيها و ابن‏وصيه! ثم انه أقبل علي صاحب الرأس الذي يلي أمره، و قال له: أرني الرأس لأنظر اليه. فقال:ما أنا بالذي أکشفه الا بين يدي الأمير يزيد لأحظي عنده بالجائزة و   هي بدرة عشرة آلاف درهم. فقال الراهب: أنا أعطيک ذلک. فقال: أحضره ، فأحضر ما قال؛ ثم أخذ الرأس و کشف عنه و ترکه في حجره، فبدت ثناياه، فانکب عليها الراهب ، و جعل يقبلها و يبکي، و يقول: يعز علي يا أبا عبدالله! ألا أکون أول قتيل  بين يديک و لکن اذا کان في الغد، فاشهد لي عند جدک أني أشهد أن لا اله الا الله، و أن محمدا عبده و رسوله. ثم رد الرأس بعد أن أسلم و أحسن اسلامه، فسار القوم، ثم جلسوا يقتسمون الدراهم، فاذا هي خزف مکتوب عليها: (و سيعلم الذين ظلموا أي منقلب ينقلبون). 📚الطريحي، المنتخب، 483 - 482/2 مساوي عنه: الدربندي، أسرار الشهادة، / 492 کانال مقتل ضامن اشک در تلگرام @zameneashk کانال مقتل ضامن اشک در ایتا @zameneashk1 ضامن اشک در واتساپ https://chat.whatsapp.com/KAyraS0E7Kc2JarDj8ZKjR

❖﷽❖ #راس_الحسین_علیه_السلام #مقامات_راس_الحسین_علیه_السلام #دیر_راهب_نصرانی 📝مروي است که جماعتي که در راه محافظت سر حسين عليه‏السلام مي‏کردند، چون در منزلي نزول مي‏کردند، سر را بر سر نيزه کردند و با اسيران مي‏داشتند و در بعضي منازل راهبي از دير خود اين معني مشاهده کرد. پرسيد: «اين سر کيست؟» گفتند: «سر حسين بن علي بن ابيطالب عليه‏السلام است.» راهب گفت: «شما بد قوم‏ايد. اگر موسي عليه‏السلام را فرزندي بود، هر آينه او را در چشم خود جامي‏داديم، شما بد مردمان‏ايد که فرزند رسول خود را مقتول مي‏سازيد. ده هزار دينار از من بگيريد و امشب بگذاريد که اين سر نزد من باشد.» آن جماعت قبول اين معني کردند. راهب آن سر مبارک را گرفت، غسل داد و خوشبويي ماليد و در کنار خود نهاد. سپس ميل به جانب آسمان داشت و تا دم صبح نشست و گريه کرد و آن‏گاه مسلمان شد؛ به اين سبب که نوري ديد از آن سر بيرون آمده وبه جانب آسمان ساطع شد. بعد از اسلام از دير بيرون آمد و بقيه‏ي عمر خود به خدمت اهل بيت رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم مشغول شد. نقل است که آن جماعت سر حسين عليه‏السلام را برداشتند. ديناري چند از آن لشکر که غارت کرده بودند، به دست ايشان افتاد در اثناي راه مي‏خواستند زرها قسمت نمايند؛ چون سر کيسه‏ها گشادند، تمام خزف و سفاله شده بود و در يک طرف آن نوشته بود: (و لا تحسبن الله غافلا عما يعمل الظالمون) و در جانب ديگر: (و سيعلم الذين ظلموا أي منقل ينقلبون). 📚جهرمي، ترجمه صواعق المحرقه، / 346. کانال مقتل ضامن اشک در تلگرام @zameneashk کانال مقتل ضامن اشک در ایتا @zameneashk1 ضامن اشک در واتساپ https://chat.whatsapp.com/KAyraS0E7Kc2JarDj8ZKjR

#راس_الحسین_علیه_السلام #دیر_راهب_نصرانی 🕯روضه آخر جلسه #خادم_الحسین_علیه_السلام_تابع_منش کانال مقتل ضامن اشک @zameneashk1 ای دی استاد برای طرح سوالات مقتل @m_h_tabemanesh ضامن اشک در واتساپ https://chat.whatsapp.com/KAyraS0E7Kc2JarDj8ZKjR

#راس_الحسین_علیه_السلام #دیر_راهب_نصرانی #ملعونین_زیارت_عاشوراء سر مطهر در دیر راهب نصرانی 🌺، عن سليمان بن مهران الأعمش قال: بينا أنا في الطواف بالموسم اذا رأيت رجلا يدعو، و هو يقول: اللهم اغفر لي و أنا أعلم أنک لا تفعل. . قال: فارتعت لذلک ، فدنوت منه و قلت: يا هذا! أنت في حرم الله و حرم رسوله، وهذه أيام حرم في شهر عظيم، فلم تيأس من المغفرة ؟ قال: يا هذا! ذنبي عظيم. قلت: أعظم من جبل تهامة؟! قال: نعم. قلت: يوازن الجبال الرواسي؟! قال: نعم، فان شئت أخبرتک. قلت: أخبرني. قال: اخرج بنا عن الحرم. فخرجنا منه 🌷🌷سر مطهر سيدالشهدا ع در دیر راهب نصرانی 🌷🌷سزای قتله امام حسین ع در ارتباط با لعن الله أمة قتلتكم 🌷🌷داستان حاملين سر مقدس كنار خانه خدا #خادم_الحسین_علیه_السلام_تابع_منش ای دی استاد برای طرح سوالات مقتل @m_h_tabemanesh2 کانال مقتل ضامن اشک https://telegram.me/zameneashk کانال باب الحسین(ع) https://t.me/Babolhusein گروه و کلاس مقتل شناسی متضمن البکاء https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0

#راس_الحسین_علیه_السلام #دیر_راهب_نصرانی #ملعونین_زیارت_عاشوراء داستان ملعون حامل سر مطهر ع 🌺فقال لي: أنا أحد من کان في العسکر المشؤوم ، عسکر عمر بن سعد عليه اللعنة، حين قتل الحسين بن علي عليه‏السلام، و کنت أحد الأربعين الذين حملوا الرأس الي يزيد من الکوفة، فلما حملناه علي طريق الشام نزلنا علي دير للنصاري ، و کان الرأس معنا مرکوزا علي رمح، و معه الأحراس، فوضعنا الطعام، وجلسنا لنأکل، 🌷🌷سر مطهر سيدالشهدا ع در دیر راهب نصرانی 🌷🌷نقل ملعون در جنایتی به همراه چهل نفر داشت در حمل سر مطهر 🌷🌷روضه تعداد سر مطهر توسط نیزه 🌷🌷در محاصره سربازان سر مطهر به دیر راهب رسید 🌷🌷معجزه سر مطهر هنگام غدا خوردن ملعونین #خادم_الحسین_علیه_السلام_تابع_منش ای دی استاد برای طرح سوالات مقتل @m_h_tabemanesh2 کانال مقتل ضامن اشک https://telegram.me/zameneashk کانال باب الحسین(ع) https://t.me/Babolhusein گروه و کلاس مقتل شناسی متضمن البکاء https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0

#راس_الحسین_علیه_السلام #دیر_راهب_نصرانی #ملعونین_زیارت_عاشوراء ادامه نقل حامل راس مطهر ع 🌺 فاذا بکف في حائط الدير تکتب: أترجو امة قتلت حسينا شفاعة جده يوم الحساب قال: فجزعنا من ذلک جزعا شديدا، و أهوي بعضنا الي الکف ليأخذها، فغابت، ثم عاد أصحابي الي الطعام، فاذا الکف قد عادت تکتب مثل الأول : فلا والله ليس لهم شفيع و هم يوم القيامة في العذاب فقام أصحابنا اليها، فغابت [ثم عادوا الي الطعام] فعادت تکتب: و قد قتلوا الحسين بحکم جور و خالف حکمهم حکم الکتاب فامنتنعت عن الطعام ، و ما هنأني أکله 🌷🌷معجزه سر مطهر 🌷🌷زمانیکه ملعونین مشغول خوردن غدا بودند دستی با قلم آهنین روی دیوار نوشت آیا کسانیکه حسین ع را کشتند امید شفاعت دارند 🌷🌷سه مرتبه تکرار شد و می خواستند دست را بگیرند دست غایب می شد 🌷🌷وقتی متوجه شدند معجزه است عده ای از خوردن غذا امتناع کردند #خادم_الحسین_علیه_السلام_تابع_منش ای دی استاد برای طرح سوالات مقتل @m_h_tabemanesh2 کانال مقتل ضامن اشک https://telegram.me/zameneashk گروه و کلاس مقتل شناسی متضمن البکاء https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0

#دیر_راهب_نصرانی ورود سر مطهر به دیر راهب نصرانی 🌺ثم أشرف علينا راهب من الدير، فرأي نورا ساطعا من فوق الرأس، فأشرف، فرأي عسکرا. فقال الراهب للحراس: من أين جئتم؟ قالوا: من العراق، حاربنا الحسين. فقال الراهب: ابن‏فاطمة؟ و ابن‏بنت نبيکم؟ و ابن ابن عم نبيکم؟! قالوا: نعم. قال: تبا لکم، والله لو کان لعيسي بن مريم ابن لحملناه علي أحداقنا، و لکن لي اليکم حاجة. قالوا: و ما هي؟ قال: قولوا لرئيسکم: عندي عشرة آلاف دينار ورثتها من آبائي، ليأخذها مني و يعطيني الرأس، يکون عندي الي وقت الرحيل، ، فاذا رحل ، فاذا رحل رددته اليه. فأخبروا عمر بن سعد بذلک، فقال: خذوا منه الدنانير، و أعطوه الي وقت الرحيل، فجاؤوا الي الراهب ، فقالوا: هات المال حتي نعطيک الرأس. فأدلي اليهم جرابين في کل جراب خمسة آلاف دينار ، فدعا عمر بالناقد والوزان، فانتقدها ووزنها ودفعها الي جارية له، و أمر أن يعطي الرأس. 🌷🌷نزدیک شدن سرهای مطهر به دیر راهب 🌷🌷دیدن سرهای نورنی که نور به عرش می رفت 🌷🌷گفتند سر پسر فاطمه س ا ست راهب نصرانی گفت اگر مسیح را پسری بود ما بر چشم می گذاشتیم 🌷🌷ده هزار دینار داد تا سر را یک شب پیش خودش نگه دارد

#دیر_راهب_نصرانی ورود سر مطهر به دیر راهب 🌺فأخذ الراهب الرأس، فغسله و نظفه، وحشاه بمسک و کافور عنده ، ثم جعله في حريرة، و وضعه في حجره، و لم يزل ينوح و يبکي حتي نادوه، و طلبوا منه الرأس، فقال: يا رأس! والله ما أملک الا نفسي، فاذا کان غدا فاشهد لي عند جدک محمد صلي الله عليه و آله و سلم أني أشهد أن لا اله الا الله، و أن محمدا صلي الله عليه و آله و سلم عبده و رسوله، أسلمت علي يديک و أنا مولاک . 🌺 ثم قال لهم: اني أحتاج أن أکلم رئيسکم بکلمة، و أعطيه الرأس. فدنا عمر بن سعد منه ، فقال: سألتک بالله، و بحق محمد صلي الله عليه و آله و سلم ألا تعود الي ما کنت تفعله بهذا الرأس، و لا تخرج هذا الرأس من هذا الصندوق. فقال له: أفعل. 🌷🌷سر مطهر را گرفت 🌷🌷سر مطهر را شست و شانه زد و عطر زد 🌷🌷تا صبح درحالیکه سر در آغوشش بود گریست و با سر صحبت کرد 🌷🌷بواسطه سر مطهر مسلمان شد و گفت شهادت بده که من خدا را به وحدانیت قبول دارم و به رسول الله ص ایمان دارم 🌷🌷به سپاه عمرسعدلع گفت مبادا جنایاتی را که تا به حال با سر مطهر انجام دادید ادامه دهید گفتند هرگز اما کار خود را ادامه دادند

#دیر_راهب_نصرانی 🌺فأعطاهم الرأس و نزل من الدير، فلحق ببعض الجبال يعبدالله. و مضي عمر بن سعد، ففعل بالرأس مثل ما کان يفعل في الأول. فلما دني من دمشق قال لأصحابه: انزلوا و طلب من الجارية الجرابين. فأحضرا بين يديه، فنظر الي خاتمه، ثم أمر أن يفتحا، فاذا الدنانير قد تحولت خزفية مکتوب 🌺: (و لا تحسبن الله غافلا عما يعمل الظالمون) و علي الوجه الآخر : (و سيعلم الذين ظلموا أي منقلب ينقلبون) فقال: انا لله و انا اليه راجعون، خسرت الدنيا والآخرة، ثم قال لغلمانه: اطرحوها في النهر، فطرحت. فطرحت، فدخل دمشق من الغد. الراوندي، الخرائج والجرائح، 580 - 577/2 مساوي عنه: المجلسي، البحار، 186 - 184/45؛ البحراني، العوالم، 400 - 398/17؛ البهبهاني، الدمعة الساکبة، 80 - 78/5؛ الدربندي، أسرار الشهادة، / 490 - 489؛ المحمودي، العبرات، 335 - 334/2 🌷راهب نصرانی سر را داد و ترک دیر کرد و در کوه ها مشغول عبادت شد 🌷وقتی پول ها را آوردند ديدند در دو رویش آیه قرآن نوشته و سزای ظالمين را بیان کرده است 🌷به سربازها گفتند معجزه را پنهان کنید 🌷فردا سر مطهر را مجلس یزید بردند https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0