مملکت در همه شئون خودش خیلی "زنانه" شده است.
از مدیریت داخلی گرفته تا سیاست خارجی اوضاع کاملا شبیه رانندگی خانمها شده.
دقیقا شبیه آنجایی که یک خانم می خواهد از فرعی به اصلی ورود کند. یک هو میبینی تا نصف خیابان میزند به دل اصلی و بعد با تمام توان یک ترمز میخکوب می زند! جوری که خودش شلپی می خورد به فرمان و برمیگردد!
بعد یک نگاه فلسفی به تو می کند که لندهور اصلا دلم خواست همینطوری کنم!
بعد از آن نگاه فلسفی جلو را نگاه می کند و هی نمی آید هی نمی آید بازهم هی نمی آید و تو با خودت می گویی خب لابد تصمیم به صبر گرفته و نمی خواهد بیاید.
چند لحظه بعد که داری به زحمت و با استرس از نصف مسیری که باقی مانده عبور می کنی لاکردار یک باره می آید!
نیم کلاچ هم نه ها!
با تمام توان می آید!
یک جوری می آید که انگار همه چیز تقصیر ماست!
و من همیشه با خودم فکر می کنم چه صبر کردنی بود و چه آمدنی!
نه در صبر کردنت خیری بود نه آمدنت!
حالا اوضاع مملکت ما خیلی شبیه رانندگی خانم ها شده!
مملکت خیلی زنانه شده!
هزار بار بیایید بگویید تو زن ستیزی و ال و بل؛
به تعریف شماها از زن؟
بله من زن ستیزم!
من تازه مرد کم تستوسترون ستیز هم هستم چه رسد به زن ستیز!
اوضاع خیلی زنانه شده!
انگار مملکت قدرت تصمیم گیری قاطعانه ندارد.
مسایل مهم در بلاتکلیفی های چسبناک گیر کرده اند.
@zamiirr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چای دم کن
خسته ام از تلخی نسکافه ها
چای با عطر هل و
گلهای قوری بهتر است...
#حامد_عسکری
@zamiirr
یکی از چیزهایی که عمیقا و با تمام وجودم دارم ازش رنج میبرم نداشتن استاد و مرشده.
تقریبا هر روز این بیت رو با خودم مرور می کنم که؛
کس نیست که آزاد کند مرغ دلم را
پر بسته و دلخسته در این دام بمیرم
چندسال پیش هم یکجایی در مطلع یک غزلی نوشته بودم که؛
یک نفر نیست به داد من تنها برسد
اصلا این رود بنا نیست به دریا برسد
خلاصه که خدا هیچکس رو بدون مرشد و راهنما رها نکنه!
@zamiirr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بلند شید برید به خواب پناه ببرید!
شب به خیر
@zamiirr
زن؛ همانطور که باید باشد!
❓ملک نسا خانم ملقب به "عزت الدوله"دخترمحمدشاه قاجار وتنها خواهر تنی ناصرالدین شاه بود که با اصرار شاه و در عین مخالفت مادرش مهد علیا(که زن بسیار خبیثی بود)همسر امیرکبیر شد.مادرش میگفت نمی خواهم دخترم که شاهزاده است دختر یک شاگرد آشپز(امیرکبیر)شود.
بعد از اینکه با امیرکبیر ازدواج کرد عاشقانه با او زندگی کرد.چند برش زیبا و کوتاه براتون نقل میکنم:
🔹1-بعد از تبعید امیرکبیر به کاشان با وجود اصرار شاه و مادرش(که مخالف کاشان رفتنش بودن)رفت کاشان و همسرش رو تو دوران افول و سختی تنها نذاشت.
🔹2-حتی وقتی امیرکبیر گفت که با دخترها تهران بمون قبول نکرد و گفت شمارو تنها نمی ذارم...
🔹3-می ترسید که دشمنان امیرکبیر با سم ریختن تو غذاش ترورش کنند.به خاطر همین هر غذایی که برای امیر می آوردند اول خودش میخورد و بعد به امیر میداد.
🔹4-چون میدونست کسی در حضور اون به امیر تعرض نمیکنه همیشه کنار امیر بود و در قتل امیر هم ایشون رو با نیرنگ ازش جدا کردند...
🔹5-تمام سفرا و وزرای مختار خارجی که دیده بودنش میگفتن شریف ترین شاهزاده ای بود که در ایران دیده بودند و حتی مورخ انگلیسی(واتسون)میگه در تمام دربارهای مسیحی(اروپایی)کسی مثل عزت الدوله پیدا نمی کنی که سالم،با اخلاق و عاشق و فدایی شوهرش باشه.
🔹6-بعد از شهادت امیرکبیر با لباس سیاه اومد تهران رفت پیش شاه و با بدترین کلمات به شاه دشنام داد و نفرینش کرد...
صحبتم رو با این بخش از نقل روز شهادت امیر تموم کنم:
◾️وقتی امیر فهمید که علی خان فراش برای کشتنش آمده گفت تنها یک درخواست دارم.
گفتند بگو.
گفت عزت الدوله همسرم را ببینم...
قبول نکردند.
رگهای دست و پایش را زدند...بعد از چند دقیقه که خون از بدن امیر رفته بود و ضعیف شده بود میرغضب با پا میان دوکتف امیر زد و امیر(احتمالا)با صورت به کف حمام افتاد...بعد دستمالی در دهانش کردند تا جان داد...
@zamiirr
ضمـــــــیر
زن؛ همانطور که باید باشد! ❓ملک نسا خانم ملقب به "عزت الدوله"دخترمحمدشاه قاجار وتنها خواهر تنی ناصرا
تصویر "عزت الدوله" همسر پاک و فدایی امیرکبیر
@zamiirr
🔺برای راه اندازی یک کسب و کار از کجا شروع کنیم؟
#قسمت_اول
فارغ از سن و سال، محیط زندگی، شرایط مالی و حتی شغل فعلی که دارید این کارهایی که میگم رو بکنید تا دنیاتون عوض بشه؛
۱-هر چقدر تخصصی تر و عمیق تر که میتونید استعداد، توانایی ها و علایق خودتون رو بسنجید. اگر میتونید پیش مشاور تخصصی برید یا حتی مشاور آنلاین و...و اگر نمی تونید یه کاغذ بردارید علایق و استعدادهای خودتون رو بنویسید.اگر لیست خیلی بلند بالا شد نهایتا بیشتر روی ۳ تا نهایتا ۵ تای اول تمرکز کنید. برای شناخت استعداد و علاقه اولا ببینید چه کار مفیدی هست که اگر ساعتها و ساعتها انجام بدید هم ازش خسته نمیشید و بلکه لذت میبرید؛ این میشه علایق خالص و ذاتی شما. بعد ببینید چه کارهایی هست که به طور ذاتی بهتر از میانگین افراد جامعه می تونید انجامش بدید.حتی سطوح مقدماتی یک کار رو در مقایسه با سایر افرادی که هم رده شما هستند بسنجید و ملاک قرار بدید (اما خودتون رو با آدمهایی که سالهاست علاوه بر اسنعداد تو اون موضوع آموزش دیدند و تجربه دارند مقایسه نکنید که این مقایسه خطاست)،این برتری به نسبت میانگبن افراد شبیه و همطراز خودتون در جامعه میشه استعداد هاتون. البته استعدادهای کلی خودتون رو هم مدنظر داشته باشید. مثلا استعداد کلی تخیل و خلق یک اثر بدیع یا استعداد در پرداختن به مسایل منطقی و ریاضی از جمله استعدادهای مبنایی هستند که هرکدوم میتونند نوید بخش توانایی در دامنه بزرگی از امور بشند.
۲-محیط و دارایی های محیطی خودتون رو هم بسنجید و روی کاغذ بیارید. از جمله دارایی ها مثلا میشه به وقت و پول و زمینه سخت افزاری اشاره کرد. شاید شما همزمان علاقه و استعداد ویژه ای برای تاسیس یک گلخانه داشته باشید ولی خب نه وقتش براتون در دسترسه نه سرمایه و امکانات برای راه اندازی کوچکترین مقیاس مفید و سود ده یک گلخانه رو دارید. پس لازمه امکانات و محیط خودتون رو به صورت منطقی و عاقلانه روی کاغذ بیارید.
۳-نقطه طلایی خودتون رو پیدا کنید! نقطه طلایی یعنی موردی که هم استعدادش رو دارید، هم علاقه اش رو دارید و هم امکانات شروع اولیه اش رو. در مورد امکانات شروع اولیه البته کمالگرایی بیخودی نکنید و فکر نکنید که مثلا تا یک کارگاه بزرگ با همه امکانات عالی نباشه من نمی تونم مثلا کار تولید ظروف چوبی رو شروع کنم. نه! در اکتفا به امکانات اولیه قناعت منطقی و عقلانی پیشه کنید!
۴-بعد از پیدا کردن نقطه طلایی حتما برید تو اون موضوع مهارتهای اصلی و جنبی رو یاد بگیرید و ابدا به توان و مهارت اولیه خودتون اکتفا نکنید. برای یادگیری مهارت اصلا لازم نیست سراغ محیط آمادمیک برید. یک دوره و پکیج آموزشی آنلاین یا ویدیویی آفلاین موارد مهم و مفیدی رو بهتون یاد میده که تو چهار سال دوره تحصیلی کارشناسی و حتی شش سال کارشناسی ارشد هم شاید بهتون یاد ندن و شمارو مشغول حواشی و اراجیف می کنند. علاوه بر این دوره های کاربردی، کارورزی هم خیلی خوبه.شش ماه وردست یک تعمیرکار خبره و کاربلد لوازم خانگی و یا یک آشپز رستوران کار کردن اگر همراه با استعداد و علاقه باشه انبوهی از دانش، مهارت و تجربه رو به شما منتقل می کنه! اگر هر دوی اینها با هم ترکیب بشند که نور علی نور میشه...
۵-بعد از طی ۴ مرحله قبل و درست قبل از راه اندازی کسب و کار با یک مشاور کسب و کار خیرخواه و واقعا کاربلد مشورت کنید و تمام زوایای راه اندازی کسب و کار مدنظرتون رو بسنجید. تمامی فرصتها و تهدیدهای مربوطه رو احصا و شناسایی کنید.
۶-با توکل به خدا کسب و کار کوچک و اولیه خودتون رو در حوزه ای که حالا توش استعداد، علاقه، مهارت و امکانات مقدماتی رو دارید راه اندازی کنید.
۷-در بدو کار حتما حتما حتما برای کسب و کار خودتون با مشورت یک متخصص برندینگ تمام امورات برندینگ و هویت سازی رو در حد امکان انجام بدید و از اول توجه ویژه ای به بازاریابی و تبلیغات مخصوصا مبتنی بر ظرفیتهای شبکه های مجازی و همچنین شبکه انسانی در دسترستون داشته باشید. کسب و کار بدون برندینگ و تبلیغات قطعا شکست میخوره! البته نسبت منطقی و علمی هزینه در تبلیغات رو هم رعایت کنید. تبلیغات ناکارآمد یا افراط در تبلیغات کمر خیلی مجموعه هارو شکسته! علاوه بر برندینگ و تبلیغات حتما با مشورت دقیق با یک مشاور کسب و کار برنامه پنج ساله مجموعه خودتون رو در مقیاس ماه شمار تدوین کنید و تا میتونید بهش وفادار بمونید.
۸-در این مرحله لازمه با تمام توان تلاش کنید، تلاش کنید و تلاش کنید! عجله نکنید و توقع نداشته باشید از روز و ماه و حتی سال اول به سودهای کلان و سرشار برسید. تو مراحل اولیه اشتباهات، ضرر و حتی شکستهای مقیاس کوچک طبیعیه و فقط کافیه اشتباهات مهلک نکنید.
@zamiirr
🔺برای راه اندازی یک کسب و کار از کجا شروع کنیم؟
#قسمت_دوم
۹- کمی که کسب و کارتون راه افتاد سریع تنبلی نکنید و فکر نکنید همه چی تموم شده و شما تا همیشه برنده اید! بلکه حتما به فکر برنامه ها و مراحل بعدی باشید.
۱۰-از مدیریت صحیح منابع مالی غافل نشید. شلختگی مالی کسب و کار شمارو با سر به زمین میکوبه. اگر کمی کارتون گرفت فورا یک حسابدار امین، منطم و کاربلد پیدا کنید.
۱۱-بیش از حد محتاط یا بهتره بگم ترسو نباشید و با سنجش تمامی جوانب و البته با توکل به خدا ریسک کنید. اما لازمه همیشه فقط به مقیاس نهایتا ۴۰ درصد از توان شوک پذیری مجموعتون ریسک کنید. ریسک پذیری خیلی بالا به اندازه ترس بیش از حد و عدم ریسک پذیری مخرب و ویرانگره. ریسک کردن غیر منطقی در کسب و کار یکجورایی شبیه قمار و بسیار خطرناکه!
۱۲-چه در مورد شخص خودتون چه یک نفر تا هزاران نفر نیرویی که احیانا به کار گرفتید؛ حتما با اتکای به علوم روز مدیریت منابع انسانی رو مدنظر داشته باشید. اگر حدود ده نفر نیرو دارید حتما مشاور پاره وقت منابع انسانی و برای بیشتر از ۲۰ و یا ۳۰ نفر حتما مدیر مخصوص،توانمند و البته تمام وقت منابع انسانی داشته باشید.
۱۳- هیچوقت و به هیچوجه مطالعه و یادگیری در حوزه تخصصی کسب و کار خودتون رو رها نکنید. اگر حتی یک نفر هستید و مثلا کسب و کار تعمیرات و نصب کولر گازی و پکیج راه انداختید یا کسب و کار تعمیرات دوچرخه و یا خیاطی در منزل راه انداختید همیشه به صورت روزانه و یا حداقل هفتگی اخبار و تکنولوژی ها و ترندهای روز حوزه تخصصی خودتون رو پیگیری و مطالعه کنید. اگر هم مجموعه اتون کشش داره حتما نفر با واحد تحقیق و توسعه داشته باشید
۱۴-اگر کسب و کارتون موفق بوده از سرمایه به دست آمده فورا به صورت موازی کسب و کارهای کمی متفاوت راه بندازید تا امنیت اقتصادیتون بره بالا
۱۵-در برداشتن پول و سود از کسب و کار خودتون عجله نکنید.برای مثال عرض کنم که اگر یک نهال کاشتید فورا نرید به کمر نحیف این نهال تاب نبندید و بخوایید تاب سواری کنید. اجازه بدید این نهال کمی جون بگیره بعد روش تاب ببندید یا ازش میوه طلب کنید و بچینید!
۱۶-همیشه پلن دوم و سوم و فرآیند فرار داشته باشید تا در شرایط بحرانی غافلگیر نشید و بتونید بحرانهارو مدیریت کنید.
۱۷-در عقد قراردادها حتما با مشاورین حقوقی مشورت کنید. عقد قراردادهای بد کمر کار رو میشکونه و گرفتاری های تاریک پیش میاره!
۱۸- از فرصتهای تکنولوژیک مخصوصا تکنولوژی های پایه انقلاب صنعتی چهارم غافل نشید. اتکای به این تکتولوژی ها میتونه مزیت استراتژیک شما باشه. برای این کار هم باید حتما مشاور تخصصی داشته باشید.
فعلا همین موارد بسه حالا بعدا شاید باز در این موضوع نوشتم😁
@zamiirr
امیرالمومنین روحی فداه یکجایی در دعای کمیل میفرمایند که:
وَ كُنِ اللّهُمَّ بِعِزَّتِكَ لى فى كُلِّ الاْحْوالِ رَؤُفاً وَ عَلَىَّ فى جَميعِ الاُْمُورِ عَطُوفاً
و خداوندگار من به بزرگی و بزرگواری خودت! با من در هر حالی(وضعیتی) که دارم مهربان باش و در همه امورات با دلسوزی با من بساز!
خلاصه اش میشه اینکه:
خدایا به بزرگی خودت!
همیشه و در هر وضعیتی که من دارم، لطفا با من مهربون باش!
@zamiirr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هرچی آرزوی خوبه مال تو...
@zamiirr
یک وقتی یک دفتر داشتم و غزلهایی که غالبا در مترو، اتوبوس و تاکسی به ذهنم می آمد را توی آن دفتر می نوشتم.
دفتر با همه ی غزلهایی که با خود داشت گم شد!
از یکی از غزلهای آن دفتر فقط همین یک بیت یادم مانده که نوشته بودم:
آه از مسافری که دلش مانده پیش تو
بیچاره شاعری که غزل خوانده پیش تو
راستش همین تک بیت هم از یادم رفته بود. این عکس شهریار را که دیدم یادم آمد!
@zamiirr
شاید لحظه مرگ قرار باشه در راهی شبیه این قدم بگذرام!
شاید مرگ من از دیدن این راه و قدم زدن در همچین مسیری شروع بشه...
@zamiirr