🔰 سلسله #پوسترهای_وظایف_منتظران 34
شماره 4⃣3⃣
🔷 برای ظهورش قدمی برداریم
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مردهاند...
.......:
@zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
نمایش فراتر از فریاد داستان زندگی #مالکوم_ایکس قسمت پنجم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فراتر از فریاد 6.mp3
15.06M
نمایش فراتر از فریاد
داستان زندگی #مالکوم_ایکس
قسمت ششم
15.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حاج قاسم سلامتیش رو انفاق کرد، راحتیش رو انفاق کرد، جونش رو انفاق کرد، حالا اگه از ما بپرسن تو میخوای چیکار کنی چی میخوایم بگیم؟
@zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
بازگشت حوادث در دوره کهغری این است که یوذاسف که یکی از حکماء متقدّمین ماهر در هر علم نجوم است گوید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اثبات علم در خداوند
قوله علیه السلام: وَ کَیْفَ یَخْفَی عَلَیْکَ یَا إِلَهِی مَا أَنْتَ خَلَقْتَهُ.
معصوم در اثبات علم به نحو اتمّ و اکمل از برای حق تعالی عرض مینماید که چگونه میشود که مخفی و مستور باشد بر تو چیزی که تو او را ایجاد فرموده[ای]، که اشاره به اثبات علم است از طریقه علم به علّت تامّه که مستلزم علم به معلول است، چنان که از اثر و معلول هم علم به علّت حاصل میشود، که یکی را دلیل « لِمّ » گویند، و دیگری را دلیل « إنّ ».
چنان که حق تعالی اثبات علم از برای خود مینماید از روی دلیل اوّل که: « أَ لاَ یَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَ هُوَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ [۲] »، که استفهام انکاری است. یعنی: چگونه
عالم به اشیاء نباشد و حال آن که آنها را خلق نموده، با وجود آن که علم به علّت که خود ذات مقدس باشد، مستلزم علم به معلوم است، چنان که مشهود است که وقتی که انسان علم به وجود و حضوراتش که علّت است حاصل نمود، علم به حرارت لازم او است، و علم به طلوع شمس که علّت است پیدا شد، علم به وجود نهار بالتبع حاصل است ؛ زیرا که: کلّما طلع الشمس فالنهار موجودة، و علم به وجود اربعه مستلزم است علم به زوجیت را الی غیر ذلک.
چنان که گاهی از اثر و معلول علم به مؤثّر و علّت پیدا میشود، مثل این که دیدن دخان از دور مستلزم علم به وجود آتش است، و دیدنِ بنا و صنایع دقیقه، دلالت بر وجود بنّا و صانع، و دیدن کتابت که اثر است، دلالت بر وجود کاتب و مؤثر مینماید.
چنان که از این طریقه ثانی از آثار پی به مؤثر بردن، موسی علیه السلام استدلال نمود وقتی که فرعون از او دلیل اثبات خدا و کنه حقیقت سؤال نمود به « من »، و « مای حقیقیه »، کما قال تعالی: « قَالَ فِرْعَوْنُ وَ مَا رَبُّ الْعَالَمِینَ [۱] »، چون حق تعالی سوای وجود بحت بسیط ماهیتی ندارد که ذات او را محدود نموده و بتواند عقل احاطه به کنه او پیدا نماید، به این جهت تعریف کنه ذات غیر ممکن است، لهذا موسی علیه السلام اثبات او را به آثار او نموده.
----------
[۲]: ۳ - سوره مبارکه ملک، آیه ۱۴.
[۱]: ۱ - سوره مبارکه شعراء، آیه ۲۳.
قال: « رَبُّ السَّماواتِ وَ الاْءَرْضِ [۲] »، یعنی: این آثار و صنایع و آیات آفاقی و انفسی و سما و سماوی و ارض و ارضی، دلالت بر وجود صانع و رب عالم مینماید. و چون فرعون از حقیقت سؤال نمود، و موسی علیه السلام با آثار جواب داد و به ظاهر مطابق با سؤال او نبود ؛ به حضّار محضر خود گفت از روی استهزاء و
سخریه: « إِنَّ رَسُولَکُمُ الَّذِیآ أُرْسِلَ إِلَیْکُمْ لَمَجْنُونٌ [۱] »، یعنی این فرستاده به سوی شما مجنون است، چه، ارتباطی در محاورات و تکلّمات او نیست، زیرا که من از چیزی سؤال مینمایم و او از چیزی جواب میدهد.
باری، « لطیف » در آیه شریفه چون مقابل غلیظ و کثیف است، لهذا به معنی تجرّد است، و تجرّد همه جا مناط علم است، چنان که مادیت و جسمیت مناط غیبت و جهل است.
پس حق تعالی در آیه مبارکه، اولاً اثبات علم را برای ذات خود مینماید، از راه لطافت و تجرّد خود، و بعد اثبات علم خود را بماسوی خود مینماید از راه علم خود به ذات خود که علّت است. و علم به علّت فهمیدی که مستلزم علم به معلول است.
و قال: « أَ لاَ یَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَ هُوَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ [۲] »، یعنی: چگونه میشود که عالم به ذات خود نباشد، با آن که او لطیف و مجرد است؟ و چگونه عالم بماسوی نیست با آن که خالق ماسوی است؟ و حال آن که علم به علّت مستلزم علم به معلول است، پس او است « خبیر بما کان و ما یکون ».
----------
[۲]: ۲ - سوره مبارکه مریم، آیه ۶۵.
[۱]: ۳ - سوره مبارکه شعراء، آیه ۲۷.
[۲]: ۱ - سوره مبارکه ملک، آیه ۱۴.
.......:
📚✍ #شرحی بر صحیفه سجادیه
میرزا ابراهیم سبزواری وثوق الحکماء
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
بخل نکوهیده ترین شعر عرب، شعر اخطل است که گفته است: بعضی وقتی مهمانشان از دور آشکار میشود و سگ آنه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیه نفاد
در باره ی آیه وَ لَوْ أَنَّ مٰا فِی الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلاٰمٌ وَ الْبَحْرُ یَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ مٰا
نَفِدَتْ کَلِمٰاتُ اللّٰهِ... [۱]، شیخ شهاب الدین احمد بن ادریس قرافی میگوید: لو اگر بر دو چیز اثباتی داخل شود، هر دو منفی خواهد شد، و اگر بر دو جمله نفی وارد شود، هر دو ثبوتی میگردد. نتیجه این کلام این است که باید کلمات اللّٰه پایان پذیرد، در حالی که چنین نیست. نظر این آیه حدیث پیامبر است که فرموده است:
نعم العبد صهیب لولم یخف اللّٰه لم یعصه. مطابق آنچه گفته شد معنای حدیث این است که خوف از خدا موجب عصیان است.
در حالی که چنین نیست.
ابن عصفور میگوید: لو در حدیث به معنای ال است و برای مطلق شرط آمده است، شمس الدین خسروشاهی نیز گوید: لو در اصل لغت برای ربط است و عرفاً به آنچه گذشت مشهور شده است و حدیث به معنای لغوی لو باید حمل شود.
شیخ عزالدین بن عبدالسلام میگوید: گاهی یک چیز، دو علت دارد، و با نبود یکی، آن چیز معدوم نمی شود. اینجا نیز مردم عصیان نمی کنند چون میترسند، وقتی خوف نباشد، عصیان میآید، و پیامبر فرموده است که دو چیز در صهب جمع شده و مانع معصیت او شده است. خوف و اجلال.
برخی پاسخ داده اند که جواب لو حذف شده است (لم لو یخف اللّٰه عصمه اللّٰه).
آنچه من به آن معتقدم این است که لو برای ربط دو چیز میآید، ولی گاهی برای قطع ربط نیز استعمال شده است مثلاً میگویی لو لم یکن زید عالما لاکرم لشجاعته، این کلام جواب پرسش سائل است که میپرسد وقتی عالم نیست اکرام نمی شود؟ شما بین عدم علم و عدم اکرام که تصور ربط وجود داشته، قطع کرده ای، نه اینکه بین عدم علم و اکرام ربط ایجاد کنی.
در این حدیث و آیه نیز مسئله همین است. چون غالباً عدم عصیان با خوف مرتبط است.
پیامبر این ارتباط را قطع کرده و میفرماید اگر نترسد باز هم عصیان نمی کند، و چون نزد مردم غالباً اگر درختها قطع شوند و دریاها مرکب گردند و همه چیز نوشته شود اینها تمام میشوند. خدا این ارتباط را قطع کرده و میفرماید کلمات خدا تمام نمی شود.
----------
[۱]: ۱) - لقمان، ۲۷.
.......:
#کشکول شیخ بهاء
https://eitaa.com/zandahlm1357