eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
49.2هزار عکس
35.9هزار ویدیو
1.7هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
امام: « آنها قومى بودند كه خداوند بر آنها غضب كرد و به صورت (ميمون و خوك) مسخ نمود، و پس از سه روز مردند و نسلى از آنها بجاى نماند. آنچه در دنيا از ميمون و خوك... و وجود دارد كه نام مسخ شده بر آنها نهاده اند، مانند ساير حيوانات حرام گوشت هستند. » مامون: « اى ابوالحسن! خداوند مرا بعد از تو زنده نگذارد، سوگند به خدا علم صحيح، تنها در نزد تو در نزد خاندان شما است، و علوم پدرانت به نزد تو منتهى شده است، خداوند از اسلام و مسلمانان، جزاى نيكى به تو عنايت كند. » حسن بن جهم كه يكى از حاضران در مجلس بود، مى گويد: « در پايان مجلس، امام رضا عليه السلام برخاست و به خانه اش رفت و من به دنبالش رفتم و در خانه اش به او عرض كردم: « اى پسر رسول خدا! شكر و سپاس خدا را كه شايستگى شما بروز كرد، و مامون احترم شايانى از شما نمود و گفتار شما را پذيرفت. » امام فرمود: « اى پسر جهم! احترامهاى مامون شما را فريب ندهد او بزودى با زهر مرا مى كشد و اين سخن بين من و تو محرمانه باشد اين عهدى است از رسول خدا به من تا زنده‌ام آن را به هيچ كس نگو. » حسن به جهم مى گويد: اين موضوع را به هيچ كس نگفتم، تا آن موقع كه آن حضرت را در طوس، مسموم كردند.... » اين يك نمونه از بيانات امام رضا عليه السلام در مجلس علما و بزرگان بود، كه نقش بسزايى در استحكام [۱۰] مبانى فرهنگى شيعى داشت. (۱) امام رضا علیه السلام https://eitaa.com/zandahlm1357
طرح مطالعاتی شهید مطهری 31.mp3
5.2M
❇️ تدریس کتاب ❇️ ( جلسه 5 کتاب حجاب) 🎤 با توضیحات استاد احسان عبادی از اساتید مهدویت و پژوهشگر علوم حدیث و تاریخ 👌 کتب شهید مطهری، راهی عالی برای قوی شدن
6.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عج 🔻خودتون رو قوی کنید... چون اونقدر آزمایشاتون میکنیم که بالاخره معلوم بشه کی راست میگه کی نه❗️ ⬅️ ماجرای اون بازاری متدینی که آخرسر با اعتراض به خداوند از دنیا رفت❗️ استاد رحیم‌پور ازغدی 🔻🔻🔻🔻🔻🔻 @zandahlm1357
✍️ گروهان سلمان در یکی از مناطق اطراف خرمشهر و در حاشیه رودخانه بهمنشیر مستقر بود. 🌤️ يك روز سید فرغونی به دست گرفت و به بچه‌های گروهان گفت: هر کس لباس کثیف برای شستشو داره داخل فرغون بریزه!. کلی لباس جمع شد. البته بچه‌ها او را تنها نگذاشتند. همراه سید برای شستن لباسها به راه افتادیم. مسافت نسبتا زیادی راه رفتیم. وقتی به کنار تانکر آب رسیدیم، سید هر کدام از بچه‌ها را مسئول انجام کاری کرد؛ یکی آتش درست کرد، یکی آب تانکر را در ظرف حلبی ميریخت تا آب را گرم کند. یکی هم آب گرم را به شخص شوینده، که خود سید بود، ميرساند. هر کاری کردیم قبول نکرد. خودش شروع به شستن لباسها کرد. چند نفر هم کمک او لباسها را آب ميکشیدند. در نهایت یکی از بچه‌ها که هیکل ورزشکاری داشت لباسها را ميچالند و در لگن قرار ميداد تا آنها را پهن کنند. 👈 سید آن زمان فرمانده گروهان سلمان بود.آن روز بیش از هشتاد قطعه لباس را شست. البته زمان زیادی هم طول کشید. ♥️ این نحوه برخورد و این افتادگی او بود که سید را محبـوب قلبـهـا کرده بود. 📚 عـلــمـدار زندگیـنامه و خـاطـرات سردار؛ @zandahlm1357
13.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 حاج صادق آهنگران: هر سر که پیمان بلا دارد بیاید هر کس هوای کربلا دارد بیاید ما راهیان کعبۀ عشق و وفائیم ما عاشقانِ تربتِ خون خدائیم 🌿 تصاویری از جبهه های نبرد @zandahlm1357
معبودهای غیر الهی قوله علیه السلام: وَ کَفَرْتُ بِکُلِّ مَعْبُودٍ غَیْرِکَ. سابقا گذشت که معبود شی ء[ای] است که انسان او را مستقلاًّ مؤثّر و مطاع خود دانسته و در جلب منافع و دفع مضارّ خود به او اظهار تذلّل و انقیاد نموده مؤثّر و مطاع خود فرض نماید، و بدترین معبودی که انسان از او اطاعت نموده هوای نفس است، کما فی قوله تعالی: « أَ رَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ [۱] ». و من ذلک ما روی عنه صلی الله علیه و آله وسلم: « ما عبد معبود فی الأرض مثل الهواء ». [۲] و قال تعالی: « وَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ [۳] »، یعنی جهّال و کسانی که مستور و محجوب از معرفت حقّ اند متبوعین و آمرین آنها طاغوت است، یعنی: نفس امّاره بالسوء اطلاق اسم طاغوت شده بر او، به واسطه آن که نفس کثیر الطغیان و التجاوز است از حدود الهیه، لأنّ النفس هی أقرب مبادی المعنویة للانسان ؛ إذ ما أضلّه مضلّ و ما أغواه مغوٍ، عن الصراط المستقیم إلا بواسطة میله و هواه إلی ما یرغب الیه و یعبده، بل لایعبد الإنسان معبود غیر اللّه إلاّ بتبعیة عبادته و عادته. و کفران به این معبود به مقتضای قوله تعالی: « فَمَن یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَی لاَ انفِصَامَ لَهَا وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ [۴] » آن کُفران و انکار به هوی، یعنی عدم التفات الی محبة نفسه و الاهتمام لجلب ما یلذّها و دفع [ما] یکرهها، « فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَی [۵] » التی هی إقبال الی اجنبة [۶] الحقّ، و إعراض عن جنبة الباطل، و ذلک یوجب وجدان روح الوصال، و نعم الاتصال و الخلاص عن الافتراق، و جهنم القطیعة، قال تعالی: « وَ الَّذِینَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ [۷] »، أن یعبدوها، که مراد اجتناب و دوری از اراده و شهوات نفسانی و خروج از طاعت او است. باری، پس مفهوم از فقره دعا که من کفران می‌نمایم به هر معبودی غیر تو که او را تذلّل نموده مطاع خود قرار بدهم، شامل این معبود داخلی و تمام معبودین مجازی خارجی می‌شود، به مقتضای « کلّ ما شغلک عن اللّه فهو صنمک » [۱]، لذا در فقره بعد عرض می‌نماید: ---------- [۱]: ۱ - سوره مبارکه فرقان، آیه ۴۳. [۲]: ۲ - بسنجید: أسرار الآیات، ص ۱۳۲: « ما عبد فی الأرض إله ابغض إلی اللّه تعالی من الهوی »، ثمّ تلا: «أَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ ». [۳]: ۳ - سوره مبارکه بقره، آیه ۲۵۷. [۴]: ۴ - همان، آیه ۲۵۶. [۵]: ۵ - همان. [۶]: ۶ - اصل: الجنبة. [۷]: ۱ - سوره مبارکه زمر، آیه ۱۷. [۱]: ۲ - بسنجید: تاریخ مدینة دمشق، ج ۳۴، ص ۱۴۶ ؛ البدایة و النهایة، ج ۱۰، ص ۲۷۹، « کلّ ما شغلک عن اللّه من أهل أو مال أو ولد فهو مشؤوم ». .......: 📚✍ بر صحیفه سجادیه میرزا ابراهیم سبزواری وثوق الحکماء https://eitaa.com/zandahlm1357
بحث ادبی زمخشری در درةالغواص می‌گوید: هاوِن غلط است چون در کلام عرب فاعل که عین الفعل آن واو باشد استعمال نشده است. صحیح آن است که گفته شود هاوون بر وزن فاعول. زبان عاقل امیر المؤمنین علیه السلام می‌فرماید: زبان عاقل در پس قلب او و قلب نادان در پس زبان اوست. حلاج دانشمندان عراق اجماع بر مباح بودن خون حلاج کردند و اتفاق نظر یافتند، ولی او ریختن خون خود را حرام می‌دانست. او را به زندان بردند، مقتدر باللّٰه عباسی دستور داد هزار تازیانه بر او بزنند، اگر از دنیا نرفت هزار تازیانه دیگر بزنند، سپس گردنش را بزنند، وزیر او را به مأمور تسلیم کرد و به او گفت: اگر نمرد، دو دست و دو پایش را قطع کن، سرش را بردار بیاویز و جسدش را بسوزان، و خدعه هایش را نپذیر. مأمور او را گرفت و به مکانی آورد که عده ی بسیاری از مردم جمع شده بودند، هزار تازیانه به او زد و دست و پایش را قطع کرد و سرش را به دار آویخت و جسدش را سوزانید. سرش را بر پل نصب کردند. این واقعه مربوط به سال ۳۹۰ است. شیخ بهاء https://eitaa.com/zandahlm1357