eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
47.9هزار عکس
34.8هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
سبک زندگی شاد 27.mp3
9.35M
۲۷ 🌻برای جذبِ انرژی مثبت و خوب بودنِ حالِ درونی ات، باید وقت بذاری... نمیشه با چند رکعت نمازِ دست و پا شکسته، از آسمون انرژی بگیـــریا ....
🕌در محضر امام روح الله (۲۵۲) 📌 امام خمینی (ره ): خداوندا ما را از غیر خودت منصرف بفرما، حُب دنیا را از قلب ما بیرون کن، اخلاق نیک را در ما پا برجا کن، ما را نسبت به اسلام و مسلمین خدمتگزار قرار بده. 📚صحیفه نور، جلد ١،صفحه ١١٨ 📌 بازنشر کلیه مطالب جهت روشنگری عموم مردم ، با ذکر ، بدون ذکر منبع هم مجاز است. @zandahlm1357
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
شفاى سيد لال جناب صديق محترم و ثقه معظم حاج سيد اسماعيل معروف به حميرى نجل مرحوم سيد محمد خراسانى كه از اهل منبر ارض اقدس رضوى در كتاب آيات الرضويه نقل فرمود: حاج سيد جعفربن ميرزامحمد عنبرانى گفت كه من در محل خود قريه عنبران كه تا شهر مشهد مقدس تقريبا چهار فرسخ است، در فصل زمستان بآب سرد غسل كردم و در اثر غسل بآب سرد حال جنون در من پيدا شد به نحوى كه چندى در كوهستان مى گرديدم تا لطف الهى شامل حالم شده و از ديوانگى بهبودى يافتم، لكن زبانم از حركت و گفتار افتاد و هيچ نمى توانستم سخن بگويم تا پنج يا شش ماه گذشت كه به همراهى مادرم از قريه عنبران به شهر آمديم. پس براى معالجه به مريضخانه انگليسى رفته و حال خودم را به طبيب فهماندم او به من گفت بايستى با اسباب جراحى كاسه سر ترا برداشته و مغز سر ترا معاينه نمايم تا مرض تشخيص داده شود. از اين معنى بسيار متوحش شدم و از علاج ماءيوس گرديدم و برگشتم والده‌ام بى خبر من بحرم مطهر حضرت امام رضا (ع) پناهنده شده بود و منهم بى اطلاع او به حمام رفته و براى تشرف به حرم غسل زيارت نمودم و قصدم اين بود كه مشرف شوم و توسل بامام هشتم (ع) بجويم و عرض كنم يا شفا يا مرگ وگرنه من به محل خود برنمى گردم و سر به صحرا مى گذارم. سپس براه افتاده بكفشدارى صحن كهنه كه پهلوى ايوان طلا بود رسيدم كفشدار مرا مى شناخت و از لالى چند ماهه من با خبر بود پس كفش از پايم بيرون آوردم و چون قدم بايوان مبارك نهادم حالتى در خود يافتم كه نمى توانستم قدم از قدم بردارم يا اينكه خَم شوم يا اينكه بنشينم مثل اينكه مرا بريسمان بسته و نگاه داشته اند متحير بودم. ناگهان صدائى شنيدم كه يكى مى گويد بلند بگو بسم الله الرحمن الرحيم والده‌ام كجاست خواستم بگويم نتوانستم بار ديگر همين ندا را شنيدم باز خواستم بگويم نتوانستم دفعه سوم فرياد بلند شد بگو بسم الله الرحمن الرحيم والده كجاست در اين مرتبه گويا آب سردى از فرق تا پايم ريخته شد و فرياد كشيدم بسم الله الرحمن الرحيم والده كجاست. تا اين فرياد را كشيدم ديدم والده‌ام ميان ايوان پيش من است تا مرا ديد و فهميد زبانم باز شده است از شوق بگريه درآمد و دست بگردنم در آورده و مرا بوسيد!! گفتم: مادر جان كجا بودى؟ فرمود: پشت پنجره فولاد بودم شفاى تو را از امام رضا ضامن غريبان (ع) مى خواستم كه ناگاه صداى تو را شنيدم كه مى گوئى بسم الله الرحمن الرحيم والده‌ام كجاست صداى تو را كه شنيدم دانستم كه حضرت امام رضا (ع) تو را شفا داده است لذا نزد تو آمدم. سيد مى گويد آنگاه مردم گرد من جمع شده جامه هاى مرا پاره پاره كردند پس مرا نزد متولى آستان قدس رضوى (ع) بردند و او پنج تومان بمن داد و نيز مرا نزد حكومت وقت شاهزاده نيرالدوله بردند او هم پنج تومان به من داد. گر جان طلبى بكوى جانانه بيا از عقل برون شو و چو ديوانه بيا شمع رخ دوست در خراسان سوزد اى سوخته دل بسان پروانه بيا https://eitaa.com/zandahlm1357
بعد از معرفت خدا امام رضا عليه السلام فرمودند: «اعلم ان افضل الفرائض بعد معرفة الله - جل و عز - الصلوة الخمس؛ بدان كه افضل واجبات بعد از معرفت خداي عزوجل نماز پنجگانه است. » [۵۷]. حكمت حمد و سوره امام رضا عليه السلام فرمود: «امر الناس بالقاءة في الصلوة لئلا يكون القران مهجورا مضيعا؛ مردم به خواندن حمد و سوره در نماز به اين جهت موظف شده اند كه قرآن مجيد متروك و ضايع نشود. » [۵۸]. مانع وقت نماز امام رضا عليه السلام فرمود: [صفحه ۵۵] «حافظوا علي مواقيت الصلوات، فان العبد لا يأمن الحوادث؛ مراقب وقت‌هاي نماز باشيد (كه تا وقتش فرارسيد انجام دهيد) ؛ چرا كه انسان از حوادثي كه مانع انجام نماز در وقت گردد، ايمن نيست. » [۵۹]. تأخير نماز عمدا امام رضا عليه السلام فرمود: «حافظوا علي مواقيت الصلوات فان العبد لا يأمن الحوادث و من دخل عليه وقت فريضة فقصر عنها عمدا متعمدا فهو خاطي؛ محافظت بر اوقات نماز كنيد، پس همانا انسان از حوادث در امان نيست و كسي كه وقت نماز فريضه بر او داخل شد و عمدا كوتاهي كرد، خطا كننده است. » [۶۰]. (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده https://eitaa.com/zandahlm1357
D1736752T13594257(Web)-mc.mp3
4.53M
پدر ریحانه و علی وقتی به خانه آمد خیلی خوشحال بود. تولد امام رضا (ع) است. و خانواده ی علی و ریحانه می خواهند برای زیارت به مشهد بروند. پدر بلیط قطار گرفته بود و همه خوشحال بودند ... این برنامه به مناسبت میلاد امام رضا (ع) تهیه و تولید شده است. 🔎 موضوعات قصه: علیه السلام @zandahlm1357
چشم به راه - قسمت نود و دوم 320.mp3
28.81M
🎬 قسمت: نود و دوم 👇👇👇👇👇👇 قابل توجه اعضاء محترم این مجموعه از فایلها تاریخشون به روز نیست @zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
28.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂 نواهای ماندگار 🔻 با نوای حاج صادق آهنگران "به نام خالق سبحان مهیا شو" و تصاویری از عملیات بدر در هورالعظیم ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ @zandahlm1357
🍂 🔻 6⃣3⃣ سردار علی ناصری در عقبه، به دستم سرم وصل کردند و مشغول پانسمان سرم شدند که بیهوش شدم. قبل از آنکه از هوش بروم، فقط به سیامک بمان که بالای سرم بود، گفتم: مواظب حاج حمید باش. می دانی که خیلی دوستش دارم. نگذار جلو برود. سیامک گفت: خود حمید هم ترکش خورده. حسابی تعجب کردم. مرا با قایق به عقب آورده و از آنجا با آمبولانس به بیمارستان امام اهواز منتقل کرده بودند. نمی دانم چه کسی خانواده ام را خبر کرده بود. به بیمارستان آمدند و کلی ابراز احساسات کردند که متأثر شدم. در بیمارستان، از سرم عکس گرفتند. ترکش در جای خطرناکی نبود و نیاز به جراحی و بیرون آوردن نداشت. سرم را بخیه و پانسمان کردند و عصر همان روز مرخص شدم. من هم فوری خود را به جبهه و هور رساندم. دلم قرار نمی گرفت که من در اهواز باشم و بچه ها در خط مقدم مشغول نبرد با دشمن. بدنم بی حس بود و سرم درد می کرد؛ اما مردانگی نبود به این بهانه پشت جبهه بمانم. غروب به جبهه رسیدم. بچه ها مرا در آغوش گرفتند و بوسیدند و از اینکه جراحتم جدی نبود، خوشحال شدند. فردا صبح مطلع شدم که نیروهای کمکی به موقع نتوانسته اند خود را به نیروهای مستقر در القرنه برسانند. بچه ها تا الم زرعه پیش رفته و خود را به پل المزرعه رسانده و نگهبانان پل را خلع سلاح کرده و به فرماندار شهر القرنه پیام فرستاده بودند که تسلیم شود و مقاومت نکند. فرماندار نظامی ابواعروبه نام داشت که مسئول شاخه بعث در القرنه بود. نگهبان پل وقتی پیام ایرانیان را به او می رساند، با پرخاش می گوید: احمق بیشعور، این حرفها چیه میزنی؟ نیروهای ایرانی کجا بودند؟ - والله خودم دیدم. مرا آزاد کردند تا بیایم و پیغامشان را به شما بگویم. - کجا؟ ۔ سر پل المزرعه. - ایرانی؟ مگر از آسمان آمده اند؟ - نمی دانم؛ اما آمده اند. پیگیر باشید @zandahlm1357
شدت ترس دشمن از حملات امیرالمؤمنین (علیه السلام) در کتاب «الفائق» از کتب مخالفین آمده است: علی (علیه السلام) به مشرکان حمله کرد، پس آنان پیوسته بالا می‌رفتند؛ یعنی به سوی کوه با دشمنی و در حالی که شکست خورده بودند می‌رفتند و قریشی‌ها وقتی او را در جنگ می‌دیدند از ترس او وصیت می‌کردند. مردی به او نگریست در حالی که سپاه را شکافته بود و گفت: دریافتم که ملک الموت در طرفی است که علی (علیه السلام) آن جاست. رسول الله (صلی الله علیه و آله) در حدیث خیبر او را «کرّار؛ بسیار حمله کننده» نام نهاد. و پیامبر (صلی الله علیه و آله) کافران را با او تهدید می‌کرد. [۱] ---------- [۱]: . مناقب ابن شهرآشوب ۱/۳۵۵؛ بحار الانوار ۴۱/۶۸ و محاضرات الادباء الراغب الاصفهانی ۲/۱۵۱ با اندک تفاوت. https://eitaa.com/zandahlm1357
محاسبه توبة بن صمة، بیشتر وقت را به محاسبه خویش سپری می‌کرد. روزی حساب کرد شصت سال از عمرش گذشته است. روزهای آن را حساب کرد، ۲۱۵۰۰ روز شد، با خود گفت: وای بر تو، با مالک خود در قیامت با این بیست و یک هزار گناه چه می‌کنی؟ فریادی کشید و از دنیا رفت. دوست بزرگمهر می‌گوید: هرکه دوستی ندارد تا در امورش به او رجوع کند و جان و مال خود را در گرفتاری او بذل کند، نشاید که در ردیف مردمان باشد. شیخ بهاء https://eitaa.com/zandahlm1357