آزادگان
آزادگان ما هم كه لحظات دشوار اسارت در دست دشمن را با همه ي وجود خود لمس كرده اند، هريك در رتبه ي يك شهيد قرار دارند و كار و وظيفه ي بزرگي را به انجام رسانده اند.
خانوادههاي عزيز اسرا و مفقودين با صبر و تحمل بزرگوارانه ي خود، تلخي اسارت و فقدان عزيزان ملت را قابل تحمل كردند.
جمهوري اسلامي با داشتن ذخائر ارزشمندي چون آزادگانِ مقاوم، هرگز در برابر دشمن احساس ضعف نخواهد كرد.
#کلمات قصار نویسنده ؛آیت الله العظمی سید علی خامنه ای(دام ظله)
https://eitaa.com/zandahlm1357
➣
📜 #یڪـــآیــهقـــــرآن
بگو: ای بندگان من ڪه بر خویشتن
زیادهروی روا داشتهاید از #رحـمت
خدا نومید مشوید! در حـقیقت خدا
همه گــناهان را میآمـــــرزد ڪه او
خــود آمـــرزنده مهـــــربان اســــت.
📒سوره مبارڪه زمرآیه ۵۳
┄┅┅❅♥️❅┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تلاوت فوق الوصف و بسیار جالب از شیخ محمدعمران.
سوره ی نمل
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
14.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دعای عهد تصویری
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هر روز با امام رضا
@zandahlm1357
@HashtominEmam
آرشیو
مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: شانهها سنگين ز رنج انبياء كاروان رفت تا به دهكده سناباد رسيد. در آن جا بار افكند؛ در جايى
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مردى كه آن را مى نوشت، از خود پرسيد: « على بن موسى الرضا (ع) از چه مى ترسد؟ از اهداف پنهان مأمون؟ »
در سپيده دم، شتران كاروان، اين كشتى هاى صحرا، دگربار گردن افراشتند. هدف، شرق بود. روستاهاى پراكنده در دامنه دشتها و شاخه هاى رودهايى كه آبشان را
از هريرود مى گرفتند، راه پيچا پيچى به دور خشكى ترسيم كردند. اين رود تا دو سوم مسافت، آب مسافرانى را كه به سرخس مى رفتند، تأمين مى كرد. از آن جا به بعد، مسافران، رود را پشت سر مى گذاشتند و به سفر خود به سوى شمال شرقى ادامه مى دادند. در ادامه راه، آب مورد نياز خود را از چشمه هاى ميان راه مى گرفتند و در دهكدهها استراحتى كوتاه مى كردند.
كاروان در سرخسمحل تولد ذوالرياستين (فضل بن سهل) اندكى توقف كرد. سپس از رودخانه هاى هريرود كه آب انبوهش از كوه هاى بابا سرازير مى شد، گذشت. راهى كه به مرو مى رفت، از ميان رودخانه هاى كوچك عبور مى كرد. كاروان به درياچه اى رسيد كه علفها و نيزارها آن را دربرگرفته بودند. دو سوم از مسافت ميان سرخس و مرو از درياچه مى گذشت. كاروان از ميان شيبها و دره هاى سرسبز به سوى شمال شرقى ره سپرد؛ از بيابان گذشت. سبزه هاى برآمده از باران هاى بهارى و برف هاى آب شده كوهستانى را طى كرد. اينك، بادهاى پاييزى، سرد و خشك مى وزيدند. از زمستان سرد و پربرف خبر مى داند.
كاروان در دهم جمادى الآخر سال دويست و يك هجرى قمرى به دراوزه مرو رسيد. رجاء بن ضحاككه مسئوليت سنگين اين سفر را بر دوش داشتناگهان با استقبالى مواجه شد كه در در تصورش نمى گنجيد.
نيروهاى مسلح از دروازه پايتخت تا كاخ ضيافت در دو صف ايستاده بودند. مردم از پشت بام به فرزند آخرين پيامبر تاريخ مى نگريستند. مأمون خليفه و در كنارش فضل بن سهلنخست وزيرو ديگر بزرگان دولتى در بيرون شهر منتظر امام بودند.
امام پياده شد. خليفه با شوق، مهياى در آغوش كشيدن حضرت شد. او همچون كسى بود كه در آستانه غرق شدن به هر سو چنگ مى افكند. سرانجام، مردى آمده بود تا او را از گرداب نجات دهد. اگر كسى در چشمان امامكه به سوى كاخ ضيافت گام برمى داشتدقت مى كرد، اندوهى ژرف را مى ديد؛ اندوهى كه راز آن را نمى دانست.
اينك اين على بن موسى الرضا است. مردى كه به سوى سرنوشت گام برمى دارد. مردى كه در جهان سراسر فتنه، دسيسه، حرص و آز، رنج هاى خود را بر دوش مى كشد. او نقطه اى متضاد در برابر اين واقعيت سراسر تباهى بود. اينك، فصلى هيجانى و فرجامين در زندگى اش گشوده مى شد.
#دانستنیهای امام رضا علیه السلام
https://eitaa.com/zandahlm1357