eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
50هزار عکس
36.5هزار ویدیو
1.7هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
آزادگان آزادگان ما هم كه لحظات دشوار اسارت در دست دشمن را با همه ي وجود خود لمس كرده اند، هريك در رتبه ي يك شهيد قرار دارند و كار و وظيفه ي بزرگي را به انجام رسانده اند. خانواده‌هاي عزيز اسرا و مفقودين با صبر و تحمل بزرگوارانه ي خود، تلخي اسارت و فقدان عزيزان ملت را قابل تحمل كردند. جمهوري اسلامي با داشتن ذخائر ارزشمندي چون آزادگانِ مقاوم، هرگز در برابر دشمن احساس ضعف نخواهد كرد. قصار نویسنده ؛آیت الله العظمی سید علی خامنه ای(دام ظله) https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
➣ 📜 بگو: ای بندگان من ڪه بر خویشتن زیاده‌روی روا داشته‌اید از خدا نومید مشوید! در حـقیقت خدا همه گــناهان را می‌آمـــــرزد ڪه او خــود آمـــرزنده مهـــــربان اســــت. 📒سوره مبارڪه زمرآیه ۵۳ ┄┅┅❅♥️❅┅┅┄
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
مردى كه آن را مى نوشت، از خود پرسيد: « على بن موسى الرضا (ع) از چه مى ترسد؟ از اهداف پنهان مأمون؟ » در سپيده دم، شتران كاروان، اين كشتى هاى صحرا، دگربار گردن افراشتند. هدف، شرق بود. روستاهاى پراكنده در دامنه دشت‌ها و شاخه هاى رودهايى كه آبشان را از هريرود مى گرفتند، راه پيچا پيچى به دور خشكى ترسيم كردند. اين رود تا دو سوم مسافت، آب مسافرانى را كه به سرخس مى رفتند، تأمين مى كرد. از آن جا به بعد، مسافران، رود را پشت سر مى گذاشتند و به سفر خود به سوى شمال شرقى ادامه مى دادند. در ادامه راه، آب مورد نياز خود را از چشمه هاى ميان راه مى گرفتند و در دهكده‌ها استراحتى كوتاه مى كردند. كاروان در سرخسمحل تولد ذوالرياستين (فضل بن سهل) اندكى توقف كرد. سپس از رودخانه هاى هريرود كه آب انبوهش از كوه هاى بابا سرازير مى شد، گذشت. راهى كه به مرو مى رفت، از ميان رودخانه هاى كوچك عبور مى كرد. كاروان به درياچه اى رسيد كه علف‌ها و نيزارها آن را دربرگرفته بودند. دو سوم از مسافت ميان سرخس و مرو از درياچه مى گذشت. كاروان از ميان شيب‌ها و دره هاى سرسبز به سوى شمال شرقى ره سپرد؛ از بيابان گذشت. سبزه هاى برآمده از باران هاى بهارى و برف هاى آب شده كوهستانى را طى كرد. اينك، بادهاى پاييزى، سرد و خشك مى وزيدند. از زمستان سرد و پربرف خبر مى داند. كاروان در دهم جمادى الآخر سال دويست و يك هجرى قمرى به دراوزه مرو رسيد. رجاء بن ضحاككه مسئوليت سنگين اين سفر را بر دوش داشتناگهان با استقبالى مواجه شد كه در در تصورش نمى گنجيد. نيروهاى مسلح از دروازه پايتخت تا كاخ ضيافت در دو صف ايستاده بودند. مردم از پشت بام به فرزند آخرين پيامبر تاريخ مى نگريستند. مأمون خليفه و در كنارش فضل بن سهلنخست وزيرو ديگر بزرگان دولتى در بيرون شهر منتظر امام بودند. امام پياده شد. خليفه با شوق، مهياى در آغوش كشيدن حضرت شد. او همچون كسى بود كه در آستانه غرق شدن به هر سو چنگ مى افكند. سرانجام، مردى آمده بود تا او را از گرداب نجات دهد. اگر كسى در چشمان امامكه به سوى كاخ ضيافت گام برمى داشتدقت مى كرد، اندوهى ژرف را مى ديد؛ اندوهى كه راز آن را نمى دانست. اينك اين على بن موسى الرضا است. مردى كه به سوى سرنوشت گام برمى دارد. مردى كه در جهان سراسر فتنه، دسيسه، حرص و آز، رنج هاى خود را بر دوش مى كشد. او نقطه اى متضاد در برابر اين واقعيت سراسر تباهى بود. اينك، فصلى هيجانى و فرجامين در زندگى اش گشوده مى شد. امام رضا علیه السلام https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا