eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
49.5هزار عکس
36.1هزار ویدیو
1.7هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
6.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✳️صدایی که ارامش دهنده قلبهاست ! 🔵مقطعی بی نظیر و فوق العاده زیبا و آرامش بخش ٬ باصدای بهشتی استاد 📖سوره ضحی 🔰منزل خویش در حضور مهمانان 🇭🇺هندی 🔊حتما گوش کنید
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
.......: علم غيب محمد بن سنان گويد: به آن حضرت عرض كردم: خودت را به امامت و پيشوايى مشهور كرده و در جاى پدرت نشستى حال آن كه از شمشير هارون خون مى ريزد؟! فرمود: قول رسول خدا (ص) به من اين جرأت را داده است، آن حضرت فرمود: اگر ابوجهل مويى از سر من بركند، بدانيد كه من پيغمبر نيستم، و من مى گويم: اگر هارون توانست مويى از سر من بگيرد بدانيد كه من امام نيستم. غوطه ور در بركه لذت فضل بن سهل (۱۹) خود را روى تشك هاى نرم افكند و از آفتاب پاييزى بهره مند شد. آب انار را آهسته مى مكيد. از گردش در چمنزارهاى مرو برگشته بود، مروى كه پايتخت حكوتى دامنگستر بود. با آن كه شصت سال داشت هر بار كه آب انار را مى نوشيد، احساس مى كرد جوانى سى ساله است. فرمانبرى ترك، آتش را در آتشدان برافروخت. بادهاى پاييزى، از زمستانى سرد خبر مى دادند. فضل با احترام و خيره به شعله هاى آتش مى نگريست. صداى نگهبان او را به خود آورد. اميرمؤمنان چشم انتطار شماست. فضل، شتابناك برخاست. جاى درنگ نبود. مأمون آهنگ آن داشت كه به سنت ايرانيان به حمام رود. قرار بود كه در آن روز، مأمون لباس مشكى را بركند و سبز بپوشد. اين كار، نه تنها در مرو ، چه بسا در تاريخ ثبت مى شد؛ زيرا به يك سو نهادن شيوه عباسيان و پذيرفتن رسم ايرانيان بود. مأمون احساس گردنفرازى مى كرد. به دو صف از سپاهيانش كه بسان مجسمه اى ايستاده بودند، نگاهى افكند. به زودى به كمك اين سربازان كور و كر، ضربه نهايى را فرو مى آورد. نه مرو، بغداد بود و نه فضل بن يحيي (۲۰)، فضل بن سهل. در ميانه راه، مأمون به فرصت مناسبى فكر مى كرد تا بحث معتزله درباره (آفرينش قرآن) را مطرح سازد (۲۱) ؛ افكارى كه همه جا را فرا گرفته بود. سرگرم كردن مردم به بحث هاى عقيدتى، كار مأمون را در تسلط بر آنان و افكارشان آسان مى كرد. مأمون با شكوه بسيار از حمام بيرون آمد. با لباس سبزش به پادشاه ايرانى مى ماند. مردم بر گردش جمع شدند. فضل چنان به خليفه نگاه مى كرد كه زرگرى به قلاده طلايى كه لحظاتى پيش ريخته باشدو يا تنديس پردازى به بتى كه به زودى پرستيده خواهد شدبنگرد. براى تو همه چيز طبق نقشه پيش مى رفت. هماى سعادت همان روزها بر شانه اش مى نشست. تا چند وقت ديگر، تمام حكومت بسان سيبى رسيده در دستان او مى افتاد. پاسى از شب گذشته بود. مأمون در مجلس شبانه با وزيرشذوالرياستيننشسته بود. خدمتكاران، صندوقى را كه از چوب آبنوس بود، آوردند. مهره هاى شطرنج ساخته شده از عاج فيل در آن قرار داشت. مأمون به فرمانبرى نگاه مى كرد كه سرباز، قلعه‌ها و فيل را مى چيد. شاهان و وزيران رو در روى هم قرار گرفتند. از همان ابتدا آشكار بود كه فضل از رويارويى مستقيم با وزير دورى مى كند و تنها، سربازان و قلعه‌ها را جا به جا مى سازد. مدتى بعد مأمون سعى كرد مطلبى را كه مى خواهد بگويد، با لحنى معمولى مطرح سازد. او گفت: « چه خبرهاى تازه اى دارى؟ » فضل با لبخندى دروغين گفت: « خبر خير، اى اميرمؤمنان! خلافت برايت مهياست. كارها طبق برنامه پيش مى رود. » مأمون با گوشه چشمش به او خيره ماند. تو فقط چشمت به بغداد است. اگر بغداد برايت سر خم كند، دنيا برايت سر خم مى كند، سرورم. من از عباسيان نمى ترسم. همه ترس من، از فرزندان على است. رشيد نفس هايشان را بريد. ديروز، محمد بن جعفر را ديدم كه چگونه در مكه خودش را خوار و به فضيلت شما اعتراف كرد. مدينه چه؟ كسى در آنجا نيست. و على بن موسى الرضا؟ نشنيدم چيزى بگويد كه ما را به هراس افكند؛ او خاموش است. مأمون كه وزيرش را جا به جا مى كرد، گفت: « سكوتش مرا مى ترساند. » نمى فهمم چه مى فرماييد. تو او را نمى شناسى! هنوز يادم هست كه چطور پدرم به پيشباز پدرش شتافت. يك بار پدرم يزد من اعتراف كرد: « موسى (ع) براى خلافت و سلطنت از من شايسته تر است. » اما كسى او را نمى شناسد. خيلى‌ها او را مى شناسند؛ ما و مردمان بسيارى. حتى از ميان معتزله اى كه ما آنان را طرد مى كنيم، روز به روز تعداد بيشترى به برترى على بن ابيطالب (ع) و حق او اعتراف مى كنند؛ و اين، مطلب كمى نيست. بازى مثل هميشه پايان يافت، نه پيروز داشت و نه شكست خورده. مأمون خميازه اى كشيد و فضل اجازه رفتن خواست. چشمانش بى فروغ بود. گويا چيزى در درونش فرومى ريخت. جوانى را كه او نردبان ترقى خود مى پنداشت، در آن شب چنان ذكاوتى از خود نشان داده بود كه نياى اش منصور و پدرش هارون هم به گَرد پايش نمى رسيدند. امام رضا علیه السلام https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......: برای راحتی مراجعان "احمدبن محمدبن ابی نصر بزنطی" می‌گوید: «در قادسیه به استقبال حضرت رضا علیه السلام رفتم؛ قرار شد امام در قادسیه بمانند، پس به من فرمودند: «برایمان اتاقی اجاره کن که دو در داشته باشد؛ یک درِ آن به حیاط باز شود و درِ دیگر آن، به بیرون! » می‌خواستم علت را بپرسم که فرمودند: «برای این که مراجعه کنندگان بتوانند به راحتی رفت و آمد کنند». [۱] ---------- [۱]: . مسند الامام الرّضا علیه السلام، ج ۱، صص ۱۵۳- ۱۶۰ تکریم بدون تبعیض در میان عرب‌ها رسم این بود که برای احترام به دیگران آنان را با "کنیه" صدا می‌زدند؛ ابوعلی، ابوالحسن یا امّ علی، امالحسن و... امام رضا علیه السلام هیچ گاه فرزند خود را به اسم صدا نمی زدند و به ایشان که در هنگام شهادت حضرت، هفت ساله بودند، "ابوجعفر" می‌گفتند. امام رضا علیه السلام با غلامان خود نیز همین گونه رفتار می‌کردند. [۱] ---------- [۱]: . کنیه؛ یعنی نامی که با «أب= پدر» یا «اُم= مادر» آغاز می‌شود. یک قمقمه دریا.... https://eitaa.com/zandahlm1357
☑️متن شبهه و سوال👇👇👇👇👇 چرا مکاتب بشری با اینکه آرمانگرا هستند اما در عمل به بن بست میرسند، فرق مکاتب بشری با مکتب اهل بیت و مهدوی در چیست؟ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ✅متن پاسخ به شبهه👇👇👇👇👇 مکاتب بشری آرمانگرا هستند ولی 1⃣ عملشان، عمل آرمانی نیست. 2⃣ هدفشان هم هدف خدایی نیست و یعنی هدف مادی و زمینی دارند. 3⃣ ممکن است آن اخلاصی را که در کار باید داشته باشند را ندارند. 🔰همه این ها تاثیر می گذارد. آن هدفشان ممکن است خدایی نباشد اخلاص کار نداشته باشند و تلاششان باید به آن صورت که باشد نیست! می گویند هر کاری که بدون هدف خدایی انجام شود به کمال نمی رسد، بحث همین است. فرق مهم مکاتب اسلامی همین است که هدف خداست و چون هدف خداست انگیزه هم خدایی می شود و حرکت شکل می گیرد. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 👤پاسخ دهنده: (👆جزو اساتید مهدویت ، پژوهشگر تاریخ و محقق) ☑️متن شبهه و سوال👇👇👇👇👇 در کتاب مکیال المکارم بیش از ۸۰ فواید دعا برای فرج با توضیح آمده، این فواید با ارزش نصیب چه کسانی میشه؟ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ✅متن پاسخ به شبهه👇👇👇👇👇 📚مواردی که در کتاب مکیال المکارم برای ثواب خواندن دعای فرج شده نصیب کسانی می شود که بارها گفتیم علاوه بر دعا، دارند برای زمینه سازی ظهور امام زمان (عج) هم کار می کنند. فقط این نیست که گوشه ای رفته باشند و دعا بخوانند، بلکه دارند زمینه سازی هم میکنند، روی خودشان کار می کنند، روی خانواده شان کار می کنند، روی سطح جامعه کار می کنند، ولو در سطح جهانی هم دارند کار می کنند. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 👤پاسخ دهنده: (👆جزو اساتید مهدویت ، پژوهشگر تاریخ و محقق)
5.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
• از مرحوم علامه طباطبایی پرسیدند: «راه پیدا کردن امام زمان عج چیست؟» گفت: ایشان خود فرموده‌اند: «شما خوب باشید، ما خودمان پیدایتان می‌کنیم!»