#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: شناسايي مصطفي عابدي لشكر خودش را براي عمليات و الفجر ۱ آماده ميكرد. يك گروهان از پدافند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
اصرار و خواهش از من و انكار از آنها. به هيچ وجه قبول نكرد. آرام و قرار نداشتم. مقداري هم كار پرواز هلي كوپترها گره خورده بود و دشمن به محض بلند شدن، هلي كوپترها را ميزد. خلبانها هم نمي رفتند. در اين گير و دار، يك هلي كوپتري كه به جزيره نيرو برده بود برگشت. در حال نشستن گفتند اين هلي كوپتر خلبانش شجاع و نترس است، حتما ميرود. در كمين نشستم. به محض باز شدن درهاي هلي كوپتر [شنوك دوپر] اولين ماشيني بودم كه رفتم داخلش. به دنبال من هم دو تاي ديگر هم آمدند.
همان كسي كه اجازه نمي داد سوار شوم، آمد ديد كه توي هلي كوپتر هستم، با تعجب پرسيد: تو باز هم اومدي؟!
گفتم: من بايد بروم.
گفت: باشه برو. ما
به ازاي رفتن تو از لشكر عاشورا، امروز هيچ كسو نمي بريم.
گفتم: مهم نيست! من برم بعد هر كاري خواستي بكن.
[ صفحه ۵۴]
هلي كوپتر ما را در ميان باران گلوله و خمپاره در جزيره پياده كرد. جزيره به شدت گلوله باران ميشد و زمين زير پاي مان ميلرزيد. به سمت خط اول كرديم. نسبت به منطقه توجيه بودم و مسير حركتم به طرف پل شطاطه (كه بعدها به پل شهيد حميد معروف شد) بود. اما بايد قبل از هر كاري آقا مهدي را پيدا ميكردم و تكليف پدافند را ميپرسيدم. نرسيده به پل، ماشين مان پنچر شد و ديگر نتوانستيم پيش برويم. آنجا كنار ماشين ايستاده بوديم و دنبال راه چاره اي كه خودمان را چگونه به پل برسانيم.
يك لحظه ديدم يكي با صداي بلند داد ميزند: پدافند، پدافند...
دستم را بلند كردم و جواب دادم. آمد نزديكتر و گفت آقا مهدي كارتون داره. پرسيدم: كجاست؟
با دستش نشان گرفت و گفت: اونجا كنار خاكريز.
حدود صد متر با ما فاصله داشتند. خودم را سريع رساندم پيش آقا مهدي. پشت خاكريز با چند تا از فرماندهان لشكر آنجا بودند؛ كبيري، الموسوي، حميد آقا و... سنگر و سرپناهي هم در كار نبود.
حميد آقا چند زخم سطحي داشت و سر و صورتش خون آلود بود و خسته به نظر ميرسيد.
احوالپرسي كرديم و آقا مهدي گفت: چند قبضه پدافند هوايي توي جزيره غنيمت گرفته شده، ولي كسي نيست كه به كارگيري كند. نيروهاتو جمع و جور كن قبضهها رو راه اندازي كنين. هلي كوپترهاي دشمن بچهها را بدجوري اذيت ميكنن. در
دو نقطه از خط مقدم مستقر شوين طوري كه نذارين هلي كوپترهاي دشمن بچهها را اذيت كنند.
[ صفحه ۵۵]
گفتم: ماشين مون پنچر شده، همينجوري مونده ايم.
گفت: برو فلان جا، چرخهاي سالم هست، بردار بنداز ماشين، زود برو.
حجت كبيري هم گفت: برادر عابدي سمت راست ما يك ساختمان مانندي و تانكر آبي ديده ميشه، گه گاه از اونجا شليك ميكنن، توي مسير كه ميرين اونجارو پاكسازي كنين.
رفتيم جايي كه برادر كبيري گفته بود. يك عراقي تيراندازي ميكرد. اسيرش كردم و يك دستگاه استيشن عراقي هم غنيمت آوردم دادم دست بچههاي بهداري، تا در انتقال زخميها استفاده كنند.
خداحافظي كردم و آمدم به نشاني كه آقا مهدي داده بود. فكر هر كي بود به واقع بكر بود. چند تا چرخ و رينگ نو بود، يكي را برداشتم و آوردم انداختم ماشين و رفتم پي نيروهاي پدافند كه در جزيره پراكنده بودند. پانزده نفر را جمع كردم و روي غنيمتي نشاندم شان. دو قبضه پدافند سيار هم كه بر روي تويوتا نصب شده بود، به خط اول فرستادم.
كم كم اوضاع جزيره را در دست گرفتيم و هلي كوپترهاي دشمن به راحتي نمي توانستند بيايند بالاي سر بچههاي ما مانور بدهند. به اين شكل سه روز تمام توي جزيره جنگيديم. دشمن فشار زيادي ميآورد كه پل را از دست ما بگيرد. ولي بچههاي ما مقاومت ميكردند. اگر دشمن موفق ميشد پل را از دست ما بگيرد، كار براي ما خيلي سخت ميشد. شهادت حميد آقا و به دنبالش آقا مرتضي، بد جوري به دلمان آتش زد. عراقيها همچنان فشار ميآوردند كه از پل
رد شوند، منتهي رشادت بچههاي ما، مانع از پيشروي
[ صفحه ۵۶]
دشمن ميشد.
روز چهارم با تويوتايي كه پدافند سيار داشت، آمدم بنه مهمات در چهارراه شهادت - داخل جزيره - كه مهمات ببرم. دو فروند هواپيماي دشمن در آسمان جزيره ظاهر شدند. دو تا موشك سهند [۲۸] شليك كردم. ولي پايين بودن ارتفاع هواپيما و حساسيت موشكها به رنگ آبي از مسير منحرف شده و افتادند داخل آب. بعد از چند دقيقه دوباره دو فروند از ميگهاي عراقي بنه را بمباران كردند. در اثر اصابت تركش بمب، يك رزمنده بسيجي بدنش دو تكه شد. ميرفت كه در اثر شهادت اين رزمنده بچهها روحيه هايشان را از دست بدهند، بعضيها ترسيده بودند.
ساعت حوالي يازده قبل از ظهر بود. برادر صبوري جانشين ستاد لشكر كه او هم آنجا بود، رفت روي يكي از ماشينها و شروع كرد با صداي بلند به اذان گفتن. انگار محشري برپا شده بود. ولي اين ابتكار عمل برادر صبوري بچهها را ساكت و آرام كرد. زخميها را فرستاديم بهداري. پاهاي شهيدي كه دو تكه شده بود را از دوردستها پيدا كرديم. تكههاي بدنش را يك جا جمع كرديم و فرستاديم پشت جبهه.
شب پنجم حوالي ساعت ۱۲ شب بو
د و توي اورژانس عراقي ها، جعبههاي متعلقات و لوله قبضههاي ۵ / ۱۴ م. م را تميز ميكرديم كه براي صبح آماده باشند. يك بسيجي اهل مراغه به اسم حضرتي پرسيد: چرا اجازه ندادي به خط اول برم؟
مي دانستم معلم است و چهار تا بچه قد و نيم قد دارد.
[ صفحه
۵۷]
گفتم: به موقع اش ميگم.
ديگر نه او چيزي گفت و نه من. هفت روز بود كه جنگ سختي داشتيم. خسته و كوفته برگشتيم كمي استراحت كنيم. كانكس اورژانس ۵ تا تخت بيمارستاني داشت. ميخواستم در تخت اول بخوابم كه همين حضرتي آمد و گفت: «برادر عابدي شما برو جاي من بخواب و من هم جاي شما ميخوابم. » پرسيدم: چرا؟
گفت: كليههاي من ناراحتند، شبها زياد بيرون ميرم، نمي خوام شما را زياد اذيت بكنم.
جايمان را عوض كرديم. خسته بودم، نه من كه همگي خسته بوديم. خيلي زود پلك هايم افتاد روي هم.
پس از خوابيدن ما، عراقيها آن قدر با توپهاي فرانسوي آنجا را كوبيده بودند كه دو گردان لشكر از كانال مجبور به عقب نشيني شده بودند؛ ولي ما بيدار نشده بوديم. تا اينكه يكي از گلولهها خورد به بغل كانكس و از خواب پريديم. به بچهها گفتم بروند بيرون. در ميان سر و صداي بچهها صداي حضرتي نمي آمد. چراغ قوه را روشن كردم، ديدم بد جوي زخمي شده و مغزش ريخته روي صورتش و در حال جان دادن است. جمع و جورش كرديم و بردند عقب.
روز هشتم عمليات، نزديكيهاي خط اول، جنگ سختي با هلي كوپترها و هواپيماهاي دشمن كرديم. كنار تويوتايي كه قبضه سيار را بر روي خود داشت، بودم. مهمات مان ته كشيده بود. هر چه توي بي سيم داد و بيداد كرديم براي ما مهمات بفرستند، ثمري نبخشيد. سنگر ما در جناح راست پل شطاطه بود. وقتي از بي سيم نتيجه نگرفتيم، خودمان با تويوتا برگشتيم عقب تا مهمات ببريم.
[ صفحه ۵۸]
روي تويوتا، قبضه ۵ / ۱۴ م. م بود مهمات برداشتيم و دوباره مسير خط را در پيش گرفتيم. پنج نفر بوديم. نرسيده به پل، جاده پيچ داشت. سر پيچ، يك لحظه ديدم از داخل نيزارهاي جزيره، هلي كوپتر عراقيها ظاهر شد. سرعت ماشين هم شايد ۷۰ - ۶۰ كيلومتر بود. هلي كوپتر به محض بلند شدن ماشين ما را هدف گرفت. من شليك موشكها را كه ديدم به بچهها گفتم: «سريع بپرين پايين. » سه نفر موفق شديم بپريم؛ ولي دو نفر ديگر يكي زخمي شد و يكي هم شهيد. موشك خورده بود به تويوتا و قسمت جلوي تويوتا منهدم شده بود.
من شستم خبردار شد كه انگار دشمن از پل عبور كرده، يكي از آنهايي كه از ماشين پريده بود، زخمي بود. من هم كمرم آسيب ديده بود، ولي ميتوانستم حركت كنم. همان برادر زخمي عكسي از جيبش در آورد و گفت: اين عكس بچه مه، به خاطر فرزندم نذار اينجا بمونم...
با اينكه تويوتا رفته بود داخل ني زار ولي قبضه پشت تويوتا سالم بود. موشك، جلوي تويوتا را متلاشي كرده بود. پريدم پشت تويوتا و هلي كوپتر را نشانه گرفتم. منتهي بخاطر متلاشي شدن جلوي تويوتا، لوله ضد هوايي از مقداري معين پايين نيامد. با اين حال هلي كوپتر را نشانه گرفتم، پايم را روي پدال ضد هوايي فشار دادم. گلولهها از بيخ گوش هلي كوپتر گذشتند. هلي كوپتر برگشت و از بالاي سر ما دور شد.
بلند شدم آمدم عقب تر. آنجا دست نيروهاي لشكر نجف بود. يك تويوتاي لشكر ما داشت مهمات خالي ميكرد. مهمات را ميآورده محور لشكر عاشورا، بچههاي لشكر نجف ديده بودند مهمات
[ صفحه ۵۹]
است، گفته بودند همين جا خالي كن. او هم با جان و دل كار ميكرد. راننده بچه اردبيل بود. گفتم: مهمات رو خالي كن با تويوتا بريم جلو چند تا مجروح هست، آنها را برداريم بياريم عقب.
گفت: من هيچ جا نمي رم مگه اينكه آقا مهدي خودش بگه.
گفتم: حالا آقا مهدي را از كجا پيدا كنم. اونا مجروحند اگر اونجا بمونن اسير ميشن.
قبول نكرد. عصباني و آشفته بودم. با كلاش رگباري زير پاي راننده خالي كردم. انگار حالم را درك كرد كه موضوع از چه قرار است.
گفت: چرا اينجوري ميكني برادر؟! هر جا تو بگي ميرم.
نشستم پشت فرمان و برگشتم پيش بچههاي زخمي.
گذاشتيم شان داخل ماشين و راه افتاديم. تازه حركت كرده بوديم كه سر و كله هلي كوپتر دشمن دوباره پيدا شد. درست بالاي سرمان. تعقيب مان ميكرد. با حداكثر سرعتي كه ميشد رفت، تخته گاز ميرفتم. نفسها در سينه هامان حبس شده بود. يك چشمم به جلو بود و يك چشمم به هلي كوپتر دشمن. تند و تيز ميرفتم. هلي كوپتر جايي رسيده بود كه گفتم الان ميزند. يك لحظه پايم را گذاشتم روي ترمز، ماشن در جا ميخكوب شد و موشكهاي شليك شده به ماشين چند متر جلوتر خوردند به زمين و منفجر شدند. گرد و خاكي از بلند شد كه بيا و ببين. از اين شرايط استفاده كردم و در ميان گرد و خاك از مهلكه گريختيم. كنار خاكريز هلالي، اورژانس بود، مجروحها را رساندم اورژانس. وقتي آقا مهدي را توي جزيره يافتم، داشت با لودر خاكريز بلند
مي كرد تا بچهها در پناه آن با دشمن بجنگند... عليرغم شهادت حميد باكري، مرتضي ياغچيان و چند تن از فرماندهان گردان، مثل مشهد
عبادي و
[ صفحه ۶۰]
و رمز ياري و... آقا مهدي با تلاش و رشادت تمام سعي داشت به هر نحوي شده جزيره حفظ شود و همين جور هم شد. روز بيستم عمليات از جزيره خارج شدم.
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
بچه محل امام رضا: چگونگی اراده الهی و فی الدعاء: « الحمد اللّه الذی اخترع الخلق بمشیته، ثم سلکهم طر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
و منسوب ب
ه او است تعالی، حتی الایمان و الکفر و الهدایة و الضلالة، کما قال: « وَ لَوْ شَآءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَی الْهُدَی [۵] »؛ زیرا که اگر چه افعال عباد به اختیار و اراده آنها است ظاهراً، ولی اراده آنها به اراده آنها نیست، بلکه به مشیت حق است، « وَ هُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ [۶] » او است که بر حسب اراده ذاتیه قدیمه « یَفْعَلُ مَا یَشَآءُ [۷] » و « یَحْکُمُ مَا یُرِیدُ [۸] »، کما قال: [۹]
بلی قضا است بهر نیک و بد عنان کش خلق بدان دلیل که تدبیرهای جمله خطاست [۱۰]
« عرفتُ اللّه بفسخ العزائم [و حلّ العقود] و نقض الهمم ». [۱۱]
----------
[۳]: ۳ - سوره مبارکه قصص، آیه ۶۸.
[۴]: ۱ - سوره مبارکه نحل، آیه ۵۲.
[۱]: ۲ - سوره مبارکه بقره، آیه ۱۰۲.
[۲]: ۳ - سوره مبارکه صافات، آیات ۱۶۲ و ۱۶۳.
[۳]: ۴ - هکذا در نسخه.
[۴]: ۵ - سوره مبارکه توبه، آیه ۱۴.
[۵]: ۶ - سوره مبارکه انعام، آیه ۶۵.
[۶]: ۷ - الکافی، ج ۱، ص ۱۵۸ ؛ التوحید، ص ۳۴۹.
[۱]: ۱ - سوره مبارکه مائده، آیه ۵۴.
[۲]: ۲ - اصل: لیتقرّب.
[۳]: ۳ - جامع الأخبار، ص ۸۱ ؛ مفتاح الفلاح، ص ۳۶۷.
[۴]: ۴ - سوره مبارکه تکویر، آیه ۲۹.
[۵]: ۵ - الکافی، ج ۱، ص ۱۴۹.
[۱]: ۶ - مصادر: - شی ء.
[۲]: ۷ - اصل: أراده.
[۳]: ۸ - الکافی، ج ۱، ص ۱۵۷ ؛ المحاسن، ج ۱، ص ۲۴۴ ؛ بحارالأنوار، ج ۵، ص ۴۱.
[۴]: ۱ - سوره مبارکه شوری، آیه ۵۳.
[۵]: ۲ - سوره مبارکه انعام، آیه ۳۵.
[۶]: ۳ - همان، آیه ۱۸.
[۷]: ۴ - سوره مبارکه آل عمران، آیه ۴۰.
[۸]: ۵ - سوره مبارکه مائده، آیه ۱.
[۹]: ۶ - کذا در اصل.
[۱۰]: ۷ - دیوان انوری ابیوردی، ج ۱، ص ۴۱، در مدح ناصر الملة والدین ابوالفتح طاهر.
[۱۱]: ۸ - نهج البلاغه، ص ۵۱۱ ؛ شرح نهج البلاغه، ج ۱۹، ص ۸۴ ؛ بحارالانوار، ج ۸۴، ص ۳۰۳.
📚✍ #شرحی بر صحیفه سجادیه
میرزا ابراهیم سبزواری وثوق الحکماء
https://eitaa.com/zandahlm1357
.......:
مشیت اراده الهی به افعال انسانی
[قوله علیه السلام ]: ثُمَّ سَلَکَ بِهِمْ طَرِیقَ إِرَادَتِهِ.
یعنی: بعد از اختراع و ایجاد، آنها را سیر و سلوک داده تکویناً نه تشریعاً، به اقتضای اراده قدیمه خود در مذاهب و مسالکی که ذات او در ازل اقتضا نموده، با آن که تمام حرکات و سکنات و آثار و افعال آنها را به امر تکوینی مقهور در تحت اذن و اراده قدیمه خود قرار داده، چه آنها را اگر در شی ء [ای] از آثار و اعمال مؤثّر تامّ و فاعل مستقلّ تصور نمایند گویا برای خدا در آثار شریک قرار داده، و مسأله توحید افعال به انجام نمی رسد، با آن که در کلام مجید میفرماید: « وَ رَبُّکَ یَخْلُقُ مَا یَشَآءُ وَ یَخْتَارُ مَا کَانَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ تَعَالَی عَمَّا یُشْرِکُونَ [۳] »، چنان که جائی دیگر میفرماید: « وَ لَهُ مَا فِی السَّمواتِ وَ الاْءَرْضِ وَ لَهُ الدِّینُ
وَاصِبًا أَ فَغَیْرَ اللَّهِ تَتَّقُونَ [۴] » چه دین به معنی طاعت است، و « واصب » به معنی واجب و لازم و دائم است، و « تتقون » به معنی « تخافون » است.
یعنی با آن که کلّیه ما فی السماوات و ما فی الأرض به حکم مملوکیت و عبودیت از او در تحت امر قضا و از برای حق تعالی است، طاعت و انقیاد آنها از روی وجوب و لزوم که ذرّه [ای] از ذرات در آنی از آنات از تحت نفوذ امر و فرمان او خارج نیستند، یعنی به هر یک آنچه در ازل تکویناً امر فرموده واجب الوقوع است، مع ذلک آیا غیر خدا از عباد او، یتقّون و یخافون، لذا قال تعالی: « وَ مَا هُم بِضَارِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ ». [۱]
و جای دیگر فرماید خطاباً لبنی آدم: و « مَآ أَنتُمْ عَلَیْهِ بِفَاتِنِینَ * إِلاَّ مَنْ هُوَ صَالِ الْجَحِیمِ [۲] »، فتنه به معنی عذاب است، یعنی نیستید شما بر کسی به [۳] عذاب کننده به اراده و اختیار و قدرت خودتان، الاّ کسی را که او مستوجب جحیم و عقوبات شده باشد به سوء اعمالش، و ما شما را به امر تکوینی وادار نمائیم که آلت اسباب عذاب او شوید در دنیا، کما قال تعالی فی حقّ الکفار: « یُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَیْدِیکُمْ [۴] »، و قال فی موضع آخر: « هُوَ الْقَادِرُ عَلَی أَنْ یَبْعَثَ عَلَیْکُمْ عَذَابًا مِّن فَوْقِکُمْ أَوْ مِن تَحْتِ أَرْجُلِکُمْ أَوْ یَلْبِسَکُمْ شِیَعًا وَ یُذِیقَ بَعْضَکُم بَأْسَ بَعْضٍ [۵] »، به این که مأمور و مسلّط نماید بعضی از شما را بر بعضی.
و فی الحدیث: « إنّ اللّه خلق الخلق، فعلم ما هم صائرون الیه، و أمرهم و نهاهم، [... [فلا یکونون آخذین و لا تارکین إلاّ بإذنه ». [۶]
قوله علیه السلام: وَ بَعَثَهُمْ فِی سَبِیلِ مَحَبَّتِهِ.
أوّلا بدان که: « بعث » به معنای نشوء و ایقاظ از نوم، و نهوض و سرعت دادن به امر و طاعت و ارسال استعمال میشود.
و « محبّت » آن درجه فوق اراده و دون مرتبه عشق است، و آن اضافه ای است
از عباد به حق تعالی و اضافه ای است از حق به خلق، کما قال: « یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ [۱] » أمّا محبت عبد از برای خدا آن حالتی است که یافت میشود در قلب، و حاصل میشود از او تعظیم و ایثار رضای او، و الاُنس بذکره.
و علامت آن حبّ او برای عبد، دوری از دار غرور [و] ارتقاء به عالم نور و أنس باللّه و وحشت از ما سواست.
و امّا اثر محبت خدا به سوی عبد أنس و انصراف او است به عالم قدس و قرار دادن فکر او است مستغرق در اسرار ملکوت و حواس او مقصور بر انوار جبروت، فثبت فی مقام القرب قدسه و امتزج بالمحبة لحمه و دمه، حتّی یغیب عن نفسه و یذهل من حسه، کما قال فی القدسی: « [مازال] العبد یتقرب [۲] إلیّ بالنوافل حتی أحببته، فاذا أحببته کنت سمعه الذی یَسمع به، و بصره الذی یبصر به، و لسانه الذی ینطق به، و یده الذی یبطش به »، [۳] إلی آخره.
بالجمله، پس ما حصل فقره دعاء « و بعثهم فی سبیل محبته » یعنی: آنها را پس از ایجاد و اختراع در دنیا منبعث و منتشر نموده در طریقه و راههائی که محبوب او بوده و مشیت ازلیه و اراده قدیمه اش اقتضا نموده، یعنی عموم حرکات و سکنات و آثار و افعال خلایق بر وفق قضا و قدر او است تکویناً، نه خارج از اراده او که بر حسب میل نفس خود مستقلاً کاری نمایند، کما قال تعالی: « وَ مَا تَشَاؤُنَ إِلاَّ أَن یَشَاءَ اللَّهُ [۴] »، و لا حول و لا قوّة الاّ باللّه.
قال الصادق علیه السلام: « [لا] یکون شیئاً فی الأرض و لا فی السماء إلاّ بخصال سبع، بمشیة و ارادة و قضاء و قدر و إذنٍ و کتاب و أجل ». [۵]
و عن الباقر علیه السلام: « لایکون شی ء [۱] إلاّ ما شاءاللّه و أراد [۲] و قدّر و قضی » [۳] . زیرا که اگر عباد لو ما شاءوا صنعوا، أی أ نّهم مستقلّون بمشیتهم و قدرتهم و لاتوقّف بها
علی مشیة اللّه و إرادته و قضائه، یخرج اللّه تعالی عن سلطانه، و هذا شرک جلیّ، لذا قال فی مقام الانتباه: « أَلا إِلَی اللَّهِ تَصِیرُ الاْءُمُورُ [۴] »، یعنی: آگاه باش که کلیه امور از آثار و اعمال خلایق بالحقیقه راجع
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
مولوی هله نومید نباشی که ترا یار براند گرت امروز براند نه که فردات بخواند در اگر بر تو ببندد مرو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
روزی
روزیی که در پی آن هستی همانند سایه ای است که با تو میرود، تو اگر بخواهی به آن برسی، او را درک نمی کنی ولی اگر از او روی برگردانی، در پی تو خواهد آمد.
مثل الرزق الذی تطلبه
مثل الظل الذی یمشی معک
انت لاتدرکه متبعا
و اذا ولیت عنه تبعک
#کشکول شیخ بهاء
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
صفحه
من نهج البلاغه میخوانم
https://eitaa.com/zandahlm1357
🌴#کلمات_قصار_نهج_البلاغه
🌹#حکمت_شماره_223
و قال عليهالسلام
مَنْ كَسَاهُ الْحَيَاءُ ثَوْبَهُ، لَمْ يَرَ النَّاسُ عَيْبَهُ.
امام عليه السلام فرمود:
كسى كه حيا لباس خود را بر او بپوشاند، مردم عيب او را نخواهند ديد.
شرح و تفسير
بركات حيا
امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه به نكتهاى دربارۀ حيا اشاره كرده، مىفرمايد:
«كسى كه حيا لباس خود را بر او بپوشاند، مردم عيب او را نخواهند ديد»؛ (مَنْ كَسَاهُ الْحَيَاءُ ثَوْبَهُ، لَمْ يَرَ النَّاسُ عَيْبَهُ) .
«حيا» همانگونه كه سابقا نيز اشاره كردهايم حالتى نفسانى است كه سبب مىشود انسان در برابر زشتىها حالت انقباض پيدا كرده و از آنها چشم بپوشاند.
در واقع، حيا سپرى است در مقابل اعمال قبيح و منكرات و اگر اين سپر وجود نداشته باشد، انسان به آسانى آلودۀ هر كار زشتى مىشود و تير قبايح بر بدن او فرو مىنشيند.
«حيا» گاهى سبب ترك گناه و زشتىها نمىشود، بلكه سبب پوشاندن و مخفى ساختن آن مىگردد كه اين نيز در حدّ خود اثر مثبتى است. امام عليه السلام در گفتار حكيمانۀ بالا به هر دو اشاره مىكند؛ حيا را به لباس (زيبايى) تشبيه كرده كه بر تن انسان مؤمن است و اگر عيبى نيز داشته باشد به وسيلۀ آن پوشيده مىشود و مردم آن را نمىبينند.
«حيا» بنا به روايتى كه از امام صادق عليه السلام نقل شده از ويژگىهاى انسان و داراى آثار بسيار زيادى در زندگى بشر است. در آن حديث خطاب به مفضل چنين مىفرمايد:
«انْظُرْ يَا مُفَضَّلُ إِلَى مَا خُصَّ بِهِ الْإِنْسَانُ دُونَ جَمِيعِ الْحَيَوَانِ مِنْ هَذَا الْخَلْقِ الْجَلِيلُ قَدْرُهُ الْعَظِيمُ غَنَاؤُهُ أَعْنِي الْحَيَاءَ فَلَوْلَاهُ لَمْ يُقْرَ ضَيْفٌ وَ لَمْ يُوَفَّ بِالْعِدَاتِ وَ لَمْ تُقْضَ الْحَوَائِجُ وَ لَمْ يُتَحَرَّ الْجَمِيلُ وَ لَمْ يَتَنَكَّبِ الْقَبِيحُ فِي شَيْءٍ مِنَ الْأَشْيَاءِ حَتَّى إِنَّ كَثِيراً مِنَ الْأُمُورِ الْمُفْتَرَضَةِ أَيْضاً إِنَّمَا يُفْعَلُ لِلْحَيَاءِ فَإِنَّ مِنَ النَّاسِ مَنْ لَوْ لَا الْحَيَاءُ لَمْ يَرْعَ حَقَّ وَالِدَيْهِ وَ لَمْ يَصِلْ ذَا رَحِمٍ وَ لَمْ يُؤَدِّ أَمَانَةً وَ لَمْ يَعْفُ عَنْ فَاحِشَةٍ أَ فَلَا تَرَى كَيْفَ وُفِّيَ لِلْإِنْسَانِ جَمِيعُ الْخِلَالِ الَّتِي فِيهَا صَلَاحُهُ وَ تَمَامُ أَمْرِهِ ؛اى مفضل! نگاه كن به صفتى كه خداوند تنها به انسان ارزانى داشته و حيوانات از آن محرومند؛ صفتى كه مقامش والا و غنايش بزرگ است؛ يعنى حيا. اگر حيا نبود، انسانها از مهمانشان درست پذيرايى نمىكردند، به وعدههايشان وفا نمىنمودند، نيازهاى ديگران را برآورده نمىساختند و به دنبال كارهاى خوب نبودند و از كارهاى زشت در هيچ چيز پرهيز نداشتند. به طورى كه بسيارى از كارهاى واجب نيز در پرتو حيا انجام مىشود؛ اگر حيا نبود، جمعى از مردم حق پدر و مادر را نيز ادا نمىكردند و صلۀ رحم به جا نمىآورند و اداى امانت نمىنمودند و از هيچ كار زشتى پرهيز نداشتند. آيا نمىبينى خداوند چگونه براى انسان جميع صفاتى را كه در آن صلاح و كمالِ كار اوست به او ارزانى داشته است؟». ١
از اين حديث شريف به خوبى استفاده مىشود كه اثر حيا تنها پرهيز از زشتىها و قبايح - آنگونه كه بسيارى گمان مىبرند - نيست بلكه آثار مثبت زيادى در انجام واجبات و رعايت آداب و اخلاق انسانى دارد.
به همين دليل در حديثى از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله مىخوانيم:
«مَنْ لا حَياءَ لَهُ فَلا إيمانَ لَهُ ؛آن كس كه حيا ندارد ايمان ندارد». ٢
از امام امير مؤمنان در غرر الحكم آمده است،
«مَنْ لا حَياءَ لَهُ فَلا خَيْر فِيهِ ؛كسى كه حيا ندارد هيچ خيرى در او نيست». ١
البته آنچه گفته شد دربارۀ حياء پسنديده است. نوعى از حياء مذموم آن است انسان از فرا گرفتن علم و دانش و پذيرفتن حقايق و انجام كارهاى نيك شرم داشته باشد و گاه به سبب آن از ترك مجالس گناه و پيشنهادهاى زشت افراد فاسد شرم مىكند و آلودۀ گناه مىشود.
نكتهها:
١. يك اشتباه بزرگ
بعضى از نويسندگان بىخبر و بىبند و بار مىگويند: حيا نوعى ضعف نفس است و اگر پردۀ حيا دريده شود سبب قوت نفس خواهد بود در حالى كه قضيه كاملاً بر عكس است؛ فرد بىحيا كسى است كه تسليم خواستههاى نفسانى است و نمىتواند از آن روىگردان شود؛ ولى افراد با حيا بر اثر قدرت روحانى در برابر عوامل گناه مقاومت مىكنند و سد نيرومندى ميان خود و آنها به نام حيا قرار مىدهند. آرى! حيا در برابر نيكىها مانند فرا گرفتن علم، دليل بر ضعف نفس است؛ ولى در برابر زشتىها نشانۀ روشنى از قدرت نفس است.
٢. چه امورى سبب پاره شدن پردۀ حيا مىشود؟
زمانى كه گناه آشكارا انجام شود ابهت گناه شكسته مىشود و پردۀ حيا كنار مىرود و افراد در انجام گناهان كبيره جسور مىشوند. به همين دليل در روايات اسلامى آمده است كه گناه آشكار از گناه پنهان بسيار سنگينتر است همانگونه كه در حديثى از امام على بن موسى الرضا عليه السلام مىخوانيم:
«الْمُذِيعُ بِالسَّيِّئَةِ مَخْذُولٌ وَالْمُسْتَتِرُ بِالسَّيِّئَةِ مَغْفُورٌ لَهُ ؛كسى كه گناه خود را آ
شكار و منتشر مىكند گرفتار خذلان مىشود و كسى كه گناه را بپوشاند عفو خدا شامل او مىگردد». ١
حتى براى مبارزه با افراد جسور و حرمتشكن و متجاهر به فسق، اجازۀ غيبت داده شده است.
نيز به همين دليل است كه هرگاه گناه آشكار شود و مردم از آن باخبر گردند، دستور داده شده است كه حد يا تعزير آشكارا انجام شود تا ابهت گناه به جاى خود برگردد و پردۀ حيا در سطح عموم پاره نشود.
افشاگرى دربارۀ گناهان اشخاص نيز آنها را جسور كرده و از حياى آنها مىكاهد و گاه به جايى مىرسد كه با زبان حال يا قال مىگويند: ما كه رسواى جهانيم غم دنيا سهل است و آب كه از سر گذشت چه يك قامت چه چند قامت.
در حالى كه اگر در اين گونه موارد تغافل شود، كمك به حفظ حياى آن گناهكار خواهد شد.
نيز به همين دليل در تعليمات اسلامى تكرار گناه صغيره به منزلۀ گناه كبيره شمرده شده است، زيرا تكرار، سبب كم شدن زشتى گناه و پاره شدن پردۀ حيا مىشود
٣. اهميت حيا در زنان
اين نكته نيز قابل توجه است كه در رواياتى از رسول خدا صلى الله عليه و آله آمده:
«الْحَياءُ عَشَرَةُ أجْزاءٍ فَتِسْعَةٌ فِى النِّساءِ وَواحِدَةٌ فِى الرِّجالِ ؛حيا ده جزء دارد. نه جزء در زنان و يك جزء در مردان است». ٢ و اين براى آن است كه اگر حيا نباشد زنان آسيبپذير خواهند شد.
در حديث ديگرى از همان حضرت آمده است كه شش چيز خوب است؛ ولى از شش طائفه خوبتر؛ از جمله مىفرمايد:
«الْحَياءُ حَسَنٌ وَهُوَ مِنَ النِّساءِ أحْسَنٌ ؛حيا چيز خوبى است و از زنان زيبندهتر است». ١
حيا به زنان ابهت، شخصيت و ارزش مىدهد و به گفتۀ يكى از فلاسفۀ معروف، دختران حوا در طول تاريخ دريافتند كه عزت و احترامشان در اين است كه به دنبال مردان نروند خود را متبذل نكنند و از دسترس مرد خود را دور نگه دارند آنها اين درسها را در طول تاريخ دريافتند و به دختران خود ياد دادند.
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صفحه
گلدان من🌳🌳🌳🌳
با ما همراه باشید👇👇👇
.......:
@zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✂️☘تکثیر گیاه شفلرا:
🌱شفلرا رو میتونین به چند روش تکثیر کنین که ما تو این پست تکثیر شفلرا با قلمه زدن رو بهتون گفتیم.
#پست_آموزشی
.پرورش گل وگیاه حال خوب
┅🍃❀🌟🌺🌟❀🍃┅
☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️
علاوه بر قلمه زدن به روش خوابانیدن ساقه هم انجام میشود.
برای این کار ساقههای گیاه را خم کنید و مقداری در خاک فرو کنید و به اندازه ۶ تا ۸ سانتیمتر خاک روی آنها بریزید.
برای اینکه ساقه از خاک بیرون نیاید میتوانید روی خاک آن قسمت یک قطعه سنگ بگذارید.
خاک را همواره مرطوب نگه دارید
۶ تا ۸ هفته صبر کنید تا ساقه زیر خاک ریشه بدهد.
یکی از مزیتهای این روش این است که گیاه جدید تا زمان ریشه زایی موادغذایی را از گیاه مادر دریافت می کند.
به همین دلیل گیاه قوی تری به وجود میآید.
بعد از ریشهزایی می توانید گیاه به وجود آمده را از گیاه مادر جدا کنید.
گیاه تازه را به گلدان دیگری منتقل کنید و نگهداریهای لازم آن را انجام دهید
┅🍃❀🌟🌺🌟❀🍃┅
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: توصيه ۲۴) اگر راننده هستيد، طبق ضوابط راهنمائي و رانندگي عمل كنيد و آنچه كرايه تعيين شده ا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
توصيه ۳۱)
اگر ويدئو كلوپ داريد از اشاعه فرهنگ غرب و فيلم و CD يا ديسكتهاي غيرمجاز پرهيز كنيد.
توصيه ۳۲)
اگر سوپرماركت داريد واقف باشيد فروش مسكرات و اجناس نجس مانند خون و مردار حرام است، حتي مواد اعتيادآور اگر چه جنبه داروئي هم داشته باشد به پزشك و پزشك داروساز مربوط ميشود نه شما.
توصيه ۳۳)
اگر داروخانه داريد خود را ملزم بوجود دكتر داروساز بدانيد و از فروش دارو بخصوص داروهاي مسئله دار بدون نسخه پرهيز كنيد.
توصيه ۳۴)
اگر لوازم خانگي تعمير ميكنيد، آنچه تعمير كرده ايد يا فقط قطعه اي كه تعويض كرده ايد را مطرح كنيد و زياده را مالك نيستيد.
توصيه ۳۵)
اگر مالك هستيد، خود را به جاي مستأجر قرار دهيد و بضاعت وي را در نظر بگيريد، طوري باشد كه مبلغ اجاره قابل تحمل باشد.
توصيه ۳۶)
اگر مستأجريد، رعايت حال صاحب خانه خود را بكنيد، فكر نكنيد با پرداخت مبلغ اجاره بها ديگر مالك محل شده ايد هر كاري ميتوانيد انجام دهيد؟!
توصيه ۳۷)
اگر جنس توليد ميكنيد بدانيد رقابت جهاني است و هر دهه كشوري گوي سبقت اقتصادي را از ديگران ميبرد و علاوه بر كيفيت كالا قيمت تمام شده نازلتر ارائه داده ميشود، بنابراين سعي در رقابت جهاني داشته باشيد نه تازه كاران داخلي.
توصيه ۳۸)
اگر ارتشي هستيد، دقت كنيد آموزشهاي رزمي شما براي دشمن است نه براي برخ كشيدن خانواده يا شهروندان محترم و قانونمند.
توصيه ۳۹)
اگر شغل راهنمائي و رانندگي داريد، ضمن علاقمند بودن به شغل و پياده كردن مقررات با شهروندان با احترام و بحق برخورد كنيد.
توصيه ۴۰)
اگرشغل شما درودگريست (نجار) سعي كنيد كار خود را با دقت و تميز و زيبا و محكم تحويل دهيد كه خودتان از كارتان راضي باشيد و موقع كار بدانيد اين شغل شريف شغل يحيي پيامبر است و اره را شيطان اختراع كرد كه توسط آن درختي را كه حضرت يحيي در آن مخفي شده بود بريدند و شما از عمل اره و تيشه و رنده عبرت بگيريد.
نويسنده: عباسعلي حقيقي زاده✍
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
✍ نوشتار تربیتی "خانواده و زوجین" 🌀 شماره ۴۷ ✅ تحکیم خانواده 💠 قسمت بیست و یکم ✅روشهای تحکیم خ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نوشتار تربیتی"خانواده و زوجین"
📝 محور بحث: #آرامش_رفتاری
💠 قسمت بیست و دوم
🔸 برای ایجاد آرامش رفتاری باید هر فرد در رفتارهای خود دقت و حساسیت هایی داشته باشد.
➖ رفتارهای مرد نسبت به همسر:
1⃣ مهربان ترین به همسرش باشد.
خلاء عاطفی در خانواده ها در حال افزایش است و همین سبب شکل گیری مجموعه ای از مشکلات مثل اینکه زن یا مرد در بیرون از خانواده خلاء عاطفی خود را جبران می کند.
2⃣ تقوا
ترمز در برار گناه داشته باشد.
تقوا سبب ارتقاء زندگی دنیایی می شود؛ مانند ایجاد صمیمیت ، علاقه، محبت و ... .
3⃣ گشاده دستی
❌ گشاده دستی که سنجیده باشد، یعنی اسراف نکنیم و سراغ تجمل نرویم.
4⃣ پاک زبانی
▪️ بد گویی نکند.
▪️ با کلامش رنجش خاطر ایجاد نکند.
▪️ زیبایی های را می گوید.
5⃣ پاک دامنی داشته باشد.
مثلا مراقب نگاه خود باشد، ارتباط با نامحرم را مراقب باشد.
6⃣ خوش رفتاری نسبت به والدین
این خوش رفتاری باید هم در قبل ازدواج و هم در ازدواج باشد.
🔮 در ادامه با ما همراه باشید.
#نوشتار_تربیتی
#خانواده_زوجین
#روابط_زوجین
#رفتار