#عطارباشی
نسخه طب سنتی برای سلامتی
در طب سنتى گفته مى شود پرخوابى، کم خوابى و حتى بدخوابى سلامت بدن را تحت تأثیر قرار مى دهد. بهترین ساعت خواب از نظر طبى ساعت 10 شب تا 5 صبح است. این در حالى است که وسایل ارتباط جمعى و شیوه زندگى ماشینى باعث شده است مردم نتوانند به این برنامه عمل کنند. همچنین در طب سنتى گفته مى شود پرخوابى باعث تنبلى و چاقى و کم خوابى باعث خشک مغزى و ناراحتى هاى عصبى مى شود. همچنین احتباس و استفراغ یکى دیگر از اصول شش گانه سلامت در طب سنتى است که در این باره گفته مى شود یک سرى مواد باید در بدن حفظ و یک سرى مواد زائد باید دفع شود. تصور کنید اگر در شبانه روز 2 وعده غذا بخوریم، مقدار زیادى تبدیل به انرژى مى شود. مقدارى از مواد زائد باقى مانده دفع مى شود اما قسمتى از این مواد در بدن باقى مى ماند و این ما هستیم که باید آن ها را دفع کنیم و اگر اقدام به این کار نکنیم، در واقع به ایجاد بیمارى کمک کرده ایم. اولین بیمارى ناشى از دفع نشدن مواد زاید در بدن، بیمارى هاى پوستى است. چنان که هم اکنون کمتر کسى پوست شاداب و صافى دارد و جوش هاى پوستى و پیرى زودرس پوست بسیار شایع است. علت بسیارى از این عوارض تجمع مواد زاید در بدن است که بهترین راه دفع آن ها ورزش و عرق کردن و در مرحله بعد حجامت است.
@zane_ruz
#مذهبی
اثر درک محبت اولیاء خدا به ما
حجتالاسلام والمسلمین پناهیان
خدا براى این که تأثیر کلام اولیاء خودش را به بالاترین حد برساند، آن ها را بسیار عاطفى و علاقه مند به بندگان خود آفریده است و اگر ما به محبت اولیاء خدا به خودمان پى ببریم دیگر از تنهایى بیرون خواهیم آمد و از قدرت روحى بالایى برخوردار خواهیم شد و وجودمان سرشار از عاطفه خواهد شد.
@zane_ruz
#دانستنیها
نوزادان خواب نمیبینند
آیا تا به حال به این فکر کرده اید که نوزادان چه خوابی میبینند؟ نوزادان اصلا خواب نمیبینند. آنها حافظه رم خود را صرف ایجاد مسیرهایی در مغز و مهارتهای زبانی میکنند. باتوجه به این پیشرفتهای مغزی که جریان دارد، قدرت مغزی زیادی نمیماند که خواب بسازد. بچهها تا ۴-۵ سالگی، یعنی تا زمانی که توانایی تجسم چیزهای خیالی را به دست آورند خواب نمیبینند. حتی پس از آن هم خواب هایشان فاقد شخصیت، خاطرات و احساسات است. تا ۷-۸ سالگی که حس هویت در آنها شکل میگیرد و هرچه درکشان از خود قویتر باشد خوابهای روشنتر و سازمانیافتهتری میبینند.
@zane_ruz
#ایرانگردی
بهار در کوچه باغهای قصرالدشت شیراز
محله قصر دشت یا قصرالدشت شیراز که در شمال غربی این شهر قرار دارد یکی از قدیمیترین محلههای شیراز، مربوط به زمان زندیه و به شکل روستایی کوچک، در خارج از شهر واقع بوده است.
@zane_ruz
#یک_نکته_از_هزاران
🍃🌺عکس هاى قشنگ، دلیل بر زیبایى تو نیست... ساخت دست عکاس است... درونت را زیبا کن که مدیون هیچ
عکاسى نباشى.
🍃🌸حسرت واقعى را آن روزى مى خورى که مى بینى به انداره سن و سالت
زندگى نکرده اى...
@zane_ruz
هفتهنامه زن روز
#مدافعان_حرم
خجالت شهید بیضایی از نگاه به چهره خاج قاسم
اسفند سال ۱۳۸۸ بود. مثل هر سال در تالار وزارت کشور برای سالگرد شهیدان مهدی و حمید باکری مراسمی برگزار شده بود. تهران بودم آن روزها. محمودرضا زنگ زد و گفت: "میآیی مراسم؟" گفتم: "میآیم. چطور؟" گفت: "حتما بیا. سخنران مراسم حاج قاسم است." مقابل تالار با هم قرار گذاشته بودیم. محمودرضا زودتر از من رسیده بود. من با چند نفر از دوستان رفته بودم. پیدایش کردم و با هم رفتیم نشستیم طبقه بالا. همه صندلی ها پر بود و جا برای نشستن نبود. به زحمت روی لبه یکی از سکوها جایی پیدا کردیم و همان جا نشستیم روی سکو. در طول مراسم با محمودرضا مشغول صحبت بودیم ولی حاج قاسم که آمد محمودرضا دیگر صحبت نکرد. من گوشی موبایلم را درآوردم و همانجا شروع کردم به ضبط کردن سخنرانی حاج قاسم. محمودرضا تا آخر سخنرانی سکوت بود و گوش میداد. وقتی حاجقاسم داشت حرف هایش را جمعبندی میکرد، محمودرضا یک مرتبه برگشت گفت: "حاج قاسم فرصت سر خاراندن هم ندارد. این کت و شلواری که تنش هست را میبینی؟ باور کن به زور قبول کرده که برای مراسم بپوشد. و الا همین قدر هم وقتی برای تلف کردن ندارد." موقع پایین آمدن از پلهها به محمودرضا گفتم: "نمیشود برویم حاج قاسم را از نزدیک ببینیم؟" گفت: "من خجالت میکشم توی صورتش نگاه کنم، بس که چهرهاش خسته است." پایین که آمدیم، موقع خداحافظی با دیالوگ مشهور سلحشور در فیلم آژانس شیشهای به او گفتم: "این شما و این هم مربی تون!" دلخور شدم که قبول نکرد برویم حاج قاسم را از نزدیک ببینیم. محمودرضا خودش هم همینطور بود. همیشه خسته؛ پرکار بود و به پرکاری اعتقاد داشت. میگفت: "من یک بار در حضور حاج قاسم برای عدهای حرف میزدم گفتم من اینطور فهمیدم که خداوند شهادت را به کسانی میدهد که پرکارند و شهدای ما در جنگ اینطور بودند. حاجقاسم حرفم را تأیید کرد و گفت بله همین طور بود."
منبع: کتاب «تو شهید نمیشوی»
@zane_ruz
#داستان
رند عالم سوز
فرخنده حق شنو
مرد قدبلند به ساعت اشاره مي كند. مرد عينكي مي گويد: «فقط يك ساعت.» يحيي مي گويد: «مي دانم.» مرد قدبلند به سرباز دستور مي دهد كه همان جا بماند و جم نخورد تا برگردند. در را محكم مي بندند و مي روند. پسر با صداي در، از جا كنده مي شود. پلك هايش، با اين كه نخواسته بود آن ها را ببندد، روي هم افتاده بودند. رختخوابش روي زيلوي تنها اتاق خانه پهن شده و او رويش دراز كشيده است. يحيي دست روي پيشاني او مي گذارد.
ـ چرا تبش قطع نمي شود؟
محسن با هر دو دست كوچك خود دست هاي پدر را میگيرد. تمام امنيت دنيا را انگار در اين دست ها جستجو
مي كند...
از شما دعوت میکنیم ادامه این داستان زیبا را در کانال زن روز بخوانید.
@zane_ruz
بسم الله الرحمن الرحیم...
✨اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم✨
همراهان گرامی کانال زن روز، سلام!🌺✋
سهشنبه بهاریتون با نشاط و نورانی
در آستانه نیمه شعبان، عید بزرگ مسلمانان، میلاد باسعادت و پربرکت حضرت مهدی (عج) هستیم. پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله درباره رفاه و آسایش مردم در دوران حکومت حضرت مهدی (عج) میفرمایند: *مهدی از میان امت من برخاسته شود مدت سلطنت او هفت یا هشت یا نه سال میباشد، همه طبقات امت من در زمان ظهور او چنان در رفاه زندگی نمایند که قبل از وی هیچ بّر و فاجری بدان نرسیده باشند، آسمان باران رحمت خود را بر آنان می بارد و زمین از روئیدنیهای خود چیزی فرو گذار نمیکند.* (کشف الغمه - کتاب اربعین حدیث فی المهدی، حدیث ۱)
اللهم عجل لولیک الفرج...
@zane_ruz
#سبک_زندگی
عزیز جان!
همه مى گفتند عزیز جان آب را ببند! از همان بچگى قبل از شوهر دادن، عزیز جان صدایش مى کردند! عزیز یک خاندان پر از پسر بوده! انگار بعد از هفت پسر، خدا این دردانه را هدیه داده بود به خاندان بزرگ و بى در و پیکر اسماعیلى و دلشان ضعف مى رفت براى کارهایش! عاشق آب بود. آن موقع ها بى آبى نبود! شیر و تشکیلات و لوله کشى هم نبود! یک چشمه بود و دو ده! هر روز عزیز جان را مى بردند سر چشمه یک دل سیر آب بازى کند. از آب بازى که سیر مى شد مى آوردنش خانه و بهانه که مى گرفت یک تشت آب مى گذاشتند که بازى کند. این آب بازى از سرش نیفتاد هیچ وقت، بعد ها بزرگ تر که شد، اسم شستنى که مى آمد دلش پر مى کشید که من مى شورم! از کنار چشمه تکان نمى خورد. چشم هایش را مى بست و مى رفت کنار چشمه مى نشست. امین الله خان را هم همان جا دیده بود. پسر لاغر و مردنى خان که حالا یک دل نه صد دل عاشق عزیز جان شده بود، عزیز جان قیافه نداشت. دختر دردانه و لوس این یکى خان آن ور چشمه بود، اما چشم هاى قشنگى داشت، درست به رنگ چشمه، انگار هزار هزار سنگریزه ریز سبز رها شده باشند زیر پلک هاى عزیز جان! سر آن چشمه همیشه دعوا بود! آب که کم مى شد، این ورى ها مى گفتند: مال ماست و آن ورى ها مى گفتند: مال ماست. عزیز جان بعد از آن دعوا و جنگ و بزن که کلى زخمى داد، به خاطر همین چشمه رضایت داد عروسشان شود که کینه و دعوا بخوابد! و امین الله خان به خاطر عزیز جان از چشمه گذشت و چشمه به آن بزرگى شد مهر سر عقد عزیز جان و اسم عزیز رفت روى چشمه و شد، چشمه عزیز!
@zane_ruz
#پزشکی
تاثیر دندان خراب بر معده
دندان خراب علاوه بر این که درد زیادى به همراه دارد بر روى معده نیز تأثیر زیادى دارد و باعث بروز مشکلات معده مى شود.
باکترى هاى دندانى که خراب شده است، مى تواند به وسیله مواد غذایى وارد معده و سپس وارد گردش خون شود. همین مسأله باعث معده درد و بروز بیمارى هاى مختلف گوارشى مى شود. دندان در جذب و هضم و همچنین جویدن مواد غذایى بسیار مؤثر است به طورى که اگر این عضو دچار مشکل شود، هضم غذا با مشکلات مختلفى روبرو مى شود.
در دستگاه گوارش دندان به عنوان اولین عضو محسوب مى شود و اگر دندان فردى خراب باشد، کار جویدن مواد غذایى و به تبع آن هضم و جذب غذا با مشکل روبرو مى شود و معده کارایى خود را از دست مى دهد . افرادى که دندان هاى خرابى دارند، به خوبى مواد غذایى در معده شان آماده، هضم و جذب نمى شود، این افراد به ناچار در طولانى مدت به مصرف غذاهاى نرم و فاقد فیبر روى مى آورند و همین مسأله باعث بر هم خوردن متابولیسم بدن و حتى مواد غذایى و آنزیم هاى مورد نیاز معده و دستگاه گوارش مى شود و در نتیجه کارایى معده را تضعیف مى کند. عفونت ناشى از دندان هاى خراب باعث بروز عفونت در سیستم گوارش مى شود.
دندان هاى خراب به دلیل درد شدید جویدن غذا را به طور ناقص انجام مى دهد و همین موضوع کار معده را در هضم غذا دو برابر مى کند و باعث ایجاد مشکل در سیستم گوارش مى شود.
@zane_ruz