#منبرک
فرج نزدیک است
حجتالاسلام مسعود عالی
يکی از وظايف بسيار مهم که دوستان بزرگوار و مؤمن بايد در رابطه با وجود مقدس امام زمان عليهالسلام و مسئله ظهور خيلی به آن اهتمام بورزند نزديک ديدن ظهور است. ما در رواياتمان به عناوين مختلف و تعابير مختلف اين توصيه را از اهلبيت داريم که ظهور را نزديک ببينيد. نزديک ديدن است که شما اگر شب گذشت حتی تا شب بعدی هم نگو که نمیآيد فردا صبح ممکن است بيايد.
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
#پزشکی
چهار مقصر برای عفونت گوش
1⃣آب و هوای سرد (و ویروس های سرد)
وقتی هوا سرد می شود، احتمال عفونت گوش بیشتر است اما این به این دلیل است که بسیاری از مردم در طول زمستان بیمار هستند. لزوما نتیجه دمای سردتر نیست.
2⃣آسیب به گوش
اگر گوش شما زخم یا بریدگی داشته باشد، در معرض عفونت هستید. تا زمانی که تجمع موم ایجاد نکند و باعث اختلال در شنوایی شما شود، نیازی به تمیز کردن گوش ها نیست. موم در گوش از پوست کانال گوش محافظت می کند، از خشک شدن پوست جلوگیری می کند و دارای خواص ضد باکتری است که از عفونت جلوگیری می کند.
3⃣تغییرات ارتفاع
تغییر ارتفاع، مانند مسافرت با هواپیما، ممکن است خطر ابتلا به عفونت گوش را افزایش دهد. در هنگام صعود، فشار کابین افت می کند و گوش میانی شما منبسط می شود. اما هنگام فرود، فشار هوا در کابین بالا می رود و هوای گوش میانی شما فشرده می شود، که به لاله گوش فشار می آورد.
4⃣قرار گرفتن در معرض دود سیگار
استعمال دخانیات عامل اصلی خطر ابتلا به عفونت گوش است. قرار گرفتن در معرض دود سیگار غیرمستقیم و حتی شخص ثالث همچنان خطر را افزایش می دهد.
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
#ایوان_هنر
آقازاده / توسعه خانواده، توسعه ارزش ها
«آقازاده» سریالی است که از برخی جهات طعم ایرانی تری دارد. درحالی که یک خانواده، مجمع ارزش های مثبت سنتی و مذهبی نموده می شوند، عامل رخنه کننده و برهم زننده این تعادل و همبستگی درست از همین موضع رسوخ می کند. نیما بحری با بازی امیر آقایی، نه تنها عامل اصلی برهم زدن این نظم خانوادگی است بلکه ارزش های آن را هم که ارتباطات آشکار و پنهانی با ارزش های انقلابی و دینی مردم دارند و بخشی از جامعه را هم بازنمایی می کنند، به چالش می کشد. بنابراین مخاطب نه تنها نگران این خانواده بلکه نگران ارزش های او و شکل کنار آمدنش با عامل رسوخ کننده هم می شود. نیما، عضو جدیدی را به عنوان عروس (پردیس پورعابدینی) وارد این خانواده می کند و حالا حفظ خانواده در برابر حفظ آبرو قرار می گیرد. مادر این خانواده (لعیا زنگنه) دومی را برمی گزیند و لاجرم اعضا را بابت آبرو و اعتبار در معرض خطر یا ازدست رفته شماتت می کند اما پدر و پسر، عضو جدید خانواده را با همه تنش هایی که به پیکره آن وارد کرده است، می پذیرند و با توسعه دادن مفهوم خانواده، به نوعی از ارزش آبرو عبور می کنند. این رویکرد، کمی بعدتر حتی در مورد خود نیما بحری هم مصداق می یابد و او به عنوان عضو پیشینی از یک خانواده، با توبه و جبران که البته به قیمت جانش تمام می شود، به دامن خانواده بازمی گردد. بنابراین، ارزش مسلط در آقازاده، خانواده محسوب می شود اما ارزشی قابلیت توسعه به هر عضوی را دارد که با ارزش های اساسی تر این خانواده همراه شود و کنار بیاید.
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
#ینگه_دنیا
ایدههایی برای ورزش!
مدتی پیش برای قدم زدن به یک پارک رفته بودم. این ایده های جالب ورزش کردن رو کنار نیمکت ها نصب کرده بودن.
فکر می کنم تو هر مدرسه ای اگه عین این نیکمت ها پیدا نشه، شبیه شون پیدا میشه.
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
#داستان
عطر گلاب
فاطمه السادات مدنی
پلک هایم سنگین است. چشمانم را که بازمی کنم یکپارچه، سفیدی می بینم. نفس هایم گویی به شماره افتاده. برق نور خورشید از میان تاروپود پارچه سفید به چشمانم می رسد. شاید وقتش رسیده است. سرخوش شهادتین می خوانم. قلبم اما نوسان دارد. گاه با شتاب می زند و گاه به دنبال فرصتی است که از تپیدن فرار کند. حال عجیبی دارم. صداهای اطرافم نامفهوم هستند. گویی بالای سرم رژه می روند. گاه صدا نزدیک است و گاه دور می شود. ناتوانم حتی از حرکت دستانم. بی حس و بی رمق است حتی زور مشت کردن دستانم را هم ندارم. دفترچه یادداشتم از گوشه شلوارم بیرون زده، دستم را به سمتش می برم اما توان کشیدنش را ندارم. پاهایم را کمی حرکت می دهم...
از شما دعوت میکنیم این داستان زیبا را در کانال زن روز بخوانید.
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
به نام خدای روزی دهنده...
🌻اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌻
سلام!✋🌹
💐صبحتون بهخیر و شادی، روزتون بانشاط و پرتلاش💐
امام محمد باقر علیه السلام میفرمایند: «کار خیر و صدقه، فقر را مى بَرند، بر عمر مى افزایند و هفتاد مرگ بد را از صاحب خود دور مى کنند.» (من لا یحضر الفقیه ج ۲، ص ۶۶)
@zane_ruz
هفتهنامه زن روز
#گفتگو
مدافع حرمی که شهادتش به او الهام شد (۱)
سید مصطفی مشکوةالممالک
در گفتگوی این هفته پای صحبت خانواده محترم شهید مدافع حرم «مجید صانعی» نشستهایم. در بخشی از این گفتگو میخوانیم:
شهرزاد صفری هستم، همسر شهید مجید صانعی. من متولد سال ۵۵ و همسرم متولد ۵۸ هستند و هر دو همدانی هستیم. هر دو مربی رزمی بودیم و از طرفی ایشان دوست صمیمی برادرم بودند. هیئت رزمی به واسطه ایشان دنبال کسی بودند که نمایندگی یک سبک را به یک خانم بدهند. وقتی فهمیدند من رزمی کار می کنم پیشنهاد این کار را به من دادند و در بسیج ورزشگاه قرار ملاقات گذاشتند که با حضور رئیس بسیج انجام شد. آنجا با هم صحبت کردیم و از من خواست که بیایم و نمایندگی سبکش را بگیرم. من اصلا ایشان را نمی شناختم و وقتی به برادرم گفتم: که با چنین شخصی صحبت کرده ام، کلی خندید و گفت: بابا این مجید بوده دیگه، چرا نشناختیش؟!
در هر صورت روی پیشنهاد ایشان فکر کردم و چون خودم در دو باشگاه مربی کاراته بودم و همان موقع مادرم هم فوت کرده بود و خیلی درگیر زندگی و باشگاه بودم، گفتم: برایم سخت است و قبول نکردم. باز هم آقا مجید از طریق برادرم پیام می داد که بیا و کار را قبول کن. من هم نمی توانستم و قبول نمی کردم. این مسئله گذشت تا اینکه قرار شد برای من خواستگار بیاید، برادرم هم این مسئله را با مجید در میان گذاشته بود. یک شب قبل از قرار خواستگاری ساعت ۱۰ ،دیدیم مجید به تنهایی و با یک جعبه شیرینی و یک انگشتر منزل ما آمده. من و خواهرم هم که در تدارک برنامه فرداشب بودیم کلی خندیدیم. او به پدرم گفت: حق نداری او را به کس دیگری بدهی. من به خانواده ام هم گفته ام و می خواهم با او ازدواج کنم. منتها چون عصر این موضوع را فهمیدم سریع رفتم انگشتر خریدم و آمدم. پدرم هم خندید و گفت: هر چیزی آداب و رسوم خودش را دارد و ما نمی توانیم قبول کنیم. مجید گفت: نه این انگشتر اینجا باشد و من می روم خانواده ام را می آورم. ما صبح روز بعد با آن خانواده تماس گرفتیم و گفتیم مشکلی پیش آمده و فعلا قصد ازدواج ندارم. یک هفته بعد در روز ۱۶ آذرماه سال ۸۵ مجید و خانواده اش آمدند. حرف ها را زدند، در ابتدا پدرم خیلی موافق نبود و سنگ انداخت. ما فقط یک جلسه با هم صحبت کردیم. بعد هم که نامزد شدیم بیشتر با خصوصیات اخلاقی او آشنا شدم. البته چون برادرم با او دوست بود می گفت: این مشکلات و کمبودها وجود دارد، خوب فکر کن و اگر نمی خواهی همین حالا بگو.
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
#پزشکی
۴ هشدار برای کمخونی
1⃣خستگی و تپش قلب
ضربان قلب نامنظم است. زمانی اتفاق می افتد که قلب شما مجبور باشد کمبود اکسیژن موجود در خون را جبران کند و باید دو برابر بیشتر کار کند تا اکسیژن از طریق بقیه بدن به گردش در آید.کمبود انرژی ناگهانی و خستگی مزمن علائم هشدار دهنده ای است که نشان می دهد آهن کافی ندارید.
2⃣رنگ پوست و ناخن های شکننده
داشتن ناخن های شکننده یکی دیگر از علائم کم خونی است که ممکن است تجربه کنید و باید برای انجام آزمایش خون به پزشک مراجعه کنید.
3⃣زنگ در گوش
افراد کم خون غالبا در گوش داخلی صداهایی می شنوند که به وزوز گوش معروف است. معمولا به شکل «زنگ زدن» در گوش وجود دارد، اما افراد مختلف می توانند صداهای مختلف را بشنوند.
4⃣قاعدگی سنگین
زنانی که دوره های سنگین مکرر را تجربه می کنند، احتمالا دچار اختلال خونی هستند. اگر آهن از دست رفته جایگزین نشود، می تواند منجر به کم خونی شود.
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
#منبرک
هم حق والدین، هم حق خانواده
حجتالاسلام والمسلمین فرحزاد
هم حق والدین هم حق خانواده
حقوق دوطرفه است و عقوق هم دوطرفه است. یعنی هم حق دوطرفه است و هم عاق شدن دوطرفه است. همان طوری که خیلی از پدر و مادرها بچههایشان نافرمانی میکنند، بچههایشان را عاق میکنند، برعکس هم خیلی جاها حق بر فرزندان را ادا نکنید خود پدر و مادر عاق میشوند. این طرفش هم باز روایت قشنگی است که بعضی فکر میکنند که همش فقط باید به فکر پدر و مادر بود. بابا همسر شما هم حق دارد، فرزندان شما هم حق دارند، خواهر و برادرهای شما هم حق دارند. ما در افراد متدین بعضیها را داریم که تکبعدی هستند. یکوری میافتند. بچه و خانم و همه را ول میکند میگوید فقط پدر و مادر. بله، به پدر و مادر باید خیلی رسید. شکی نیست. پیغمبر ما فرمایش قشنگی دارد میفرماید: «بر الولد کبر الوالدین» یعنی شما وقتی به فرزندانت محبت میکنی، نیکی میکنی، ثواب کسی را داری که به پدر و مادرش نیکی بکند. یعنی بچهات هم آغوش میگیری، نوازش میکنی، خرجی او را میدهی، احسان میکنی، محبت میکنی، ثواب خدمت به پدر و مادر را دارد. خیلی از خانوادهها شکایت دارند که شوهر ما چسبیده به پدر و مادر. خیلی خوب است اما اینکه خانمت را فراموش نکن، بچههایت را فراموش نکن. از این وری افتادی. عاق اینها میشوی. مواظب باشید. همان ثوابی که برای خدمت به پدر و مادر هست، همان ثواب پیغمبر خدا میفرماید برای بچهها هم هست.
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
#ینگه_دنیا
با بچهها جوک بگیم
اگر یادتون باشه قبلا کتاب «صدویک راه برای خاص کردن کلاس درس» رو بهتون معرفی کرده بودم.
حالا یه ایده دیگه؛ «با بچه ها جوک بگید»
توی این ایده پیدا کردن جوک یک تکلیف قلمداد میشه. معلم می تونه هر روز یا هر هفته یک یا چند دانش آموز رو مسئول پیدا کردن جوک برای کلاس کنه. و بچه ها می تونن از دوستان و خانواده شون پرس وجو کنند و جوک های بامزه و داستان های طنز رو پیدا کنند.
بر اساس این کتاب، این ایده دو تا فایده داره . یکی اینکه موقعیت شادی و فرح بخشی برای خود معلم فراهم میشه و دوم اینکه کلاس از حالت همیشه جدی بودن در میاد. یک فایده دیگه هم به ذهن من می رسه. تعاملات بچه ها برای پیدا کردن جوک یا داستان خنده دار روی فرآیند اجتماعی شدنشون تأثیر مثبت داره.
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97