🟩آتاسئنا خئیئری اولمایان کیمه خئیری اولار؟
🔹کسی که به پدرش خوبی نمیکند به چه کسی خوبی میکند»
#پدر #خوبی
#آذربایجانی
@zarboolmasall
🟩یاغ یؤغورتداندی، یؤغورت یاغدان
🔹کره از ماست بعمل میآید و ماست از کره.
#کره #ماست
#ترکی
@zarboolmasall
🟩 رشوه جهنمی ایشیقلاندیرار
🔹رشوه جهنم را درخشان میکند.
🔻 یعنی: رشوه خوار ها در جهنم بسیارند.
#رشوه #جهنم
#ترکی
@zarboolmasall
آخرین ایستگاه شب🌟🌙🌟
معــبـــودا...
نصیرمان باش تا بصیرگردیم ؛
بصیرمان کن تا ازمسیر برنگردیم.
مـعــبـــودا...
ای نام تو شیرین
ای ذات تو دیرین
خوشم که معبودم تویے
خرسندم که مقصودم تویے ؛
نه دوری که نخوانمت ؛
نه مجهولے که نشناسمت ؛
مـعــبـودا...
کینه را از سینه ام بزدای ؛
زبانم را از دروغ و تهمت نگه دار ؛
اگر نعمتم بخشیدی، شاکرم کن ؛
اگر به بلا افکندی، صابرم کن ؛
اگر آزمودی پیروزم کن ....
الهی آمین💚
همراهان عزیزم شبتون بخیر💕
#شبتون_بخیر
@zarboolmasall
ـ𓏲࣪🌷ســــــلام
ـ𓏲࣪🌸صبح شنبه تون بخیر و شادی
🟩صبحتون زیبـا و پرانرژی
ـ𓏲࣪🌸روزتون معطر به نور الهی
ـ𓏲࣪🌷سر آغاز هفتتون
ـ𓏲࣪🌸سرشـار ازعشق و محبت
ـ𓏲࣪🌷و خبرهای خوش و عالی
ـ𓏲࣪🌷دلتون شـاد
ـ𓏲࣪🌸و زندگیتون آرام
شنبه تون پراز موفقيت 💗-
#صبح_زیباتون_بخیر
@zarboolmasall
🟩فإذا عَزَمْتَ فَتَوکَّلْ عَلي اللّهِ،
🔹پس چون اراده کاری کردی برخدا توکل کن.» «سوره ي آل عمران، آیه ي»
🔻با توکل زانوی اشتر ببند
#_ضرب_المثل_قرآنی
@zarboolmasall
🟩خوا وە چەرممو نیەکەێ
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
🔹معنی: نمکش به اندازه چرم من نیست
🔻تفسیر و کاربرد: در مواقعی که شخصی مشکل خاصی دارد و نیاز به کمک دارد و شخص دیگری حاضر است به اندازه وسعش به او کمک کند اما کمک او به اندازه ای نیست که مشکل وی را برطرف سازد، در این مواقع ضرب المثل فوق بکار میرود.
اصالت مثل: معمولا برای دباغی و فرآوری چرم خام در مراحل اولیه از نمک استفاده میکنند که مانع از فاسد شدن و گندیدن آن شود. اما این میزان نمک باید به اندازه باشد اگه کم باشه ممکنه چرم فاسد بشه به همین خاطر در مثل فوق مشکل را گندیدن چرم و نمک را چاره دانستند.
#نمکش #چرم_من
#کردی
@zarboolmasall
🟩 آفتابه لگن هفت دست، شام و ناهار هیچی
🔹وقتی در جور کردن مقدمات کاری افراط کنند ولی خود کار را به درستی انجام ندهند
#آفتابه #لگن
@zarboolmasall
🟩 بختم، بخته دامه، کوشا، دامم وه پامه
🔹معنی: بخت من مثل بخت مادرمه، کفشهای مادرم را هم به پا دارم.
🔻کنایه از تاثیر گذاری والدین در سرنوشت بچهها
#بخت_مادر
#بختیاری
@zarboolmasall
🟩آتاسئنا خئیئری اولمایان کیمه خئیری اولار؟
🔹کسی که به پدرش خوبی نمیکند به چه کسی خوبی میکند»
#پدر #خوبی
#آذربایجانی
@zarboolmasall
🟩یک گل از صد گلش شکفته بودن
🔹خوشحال و خندان شدن. کمال مسرت برای کسی دست دادن. مسرور و خندان شدن. خیلی خوشحال شدن می باشد.
🔻اصطلاح گل از گلش شکفت اشاره به غنچه ای دارد که بر اثر نسیم صبحگاهی شکفته شده و تبدیل به گل می شود. در حالت استعاره کسی را که بسیار مسرور است به غنچه گلی تشبیه می کنند که شکفته می شود.
#گل #شکفته_بودن
@zarboolmasall
🟩خرس در کوه بوعلی سیناست
🔹کسی که سواد کم دارد , در برابر بیسوادان می شود گفت که او دانشمند روزگار است
#خرس #کوه #بو_علی_سینا
@zarboolmasall
🟩خر که جو دید کاه نمی خوره
🔹در مورد کسانی گفته می شود که بهره فراوان ببرند با بهره کم نسازند
#خر #جو #کاه
@zarboolmasall
آخرین ایستگاه شب🌟🌙🌟
هر که منظورِ خود از غیر خدا میطلبد.
او گداییست ، که حاجت ز گدا میطلبد.
زهر است عطای خلق ، هرچند که دوا باشد.
حاجت ز که میخواهی ، آنجا که خدا باشد.
عزیزانم شبتون بخیر و نیکی💕
#شبتون_بخیر
@zarboolmasall
❤️یکشنبه ۲۲ مرداد ماه را
🌼شروع می کنیم به لطف
❤️و مهر الهی
🌼یارب تو در این روز زیبا
❤️نظری بر دل ما کن
🌼حیف است نبریم لذّت ایام
❤️که امروز قشنگ است..
🌼یک شنبه تون عالی و
❤️در پناه خداے مهربان...
#صبح_زیباتون_بخیر
@zarboolmasall
🟩إنّ الإنْسانَ لَیطْغی أنْ رآهُ اسْتَغْنی؛
🔹انسان چون خودرا بی نیاز بیند، سرکشی کند.» «سوره ي علق، آیه ي6 و7»
🔻گر بـه دولت برسی مست نگردی، مردی
#بدرالدین_جاجرمی
#_ضرب_المثل_قرآنی
@zarboolmasall
🟩 تا گوره آو نرشني بويچك پا ني خزني ( نويسولني )
🔹تا بزرگه آب نريزه كوچيكه خودشو روي آبها ليز نمي ده .
🔻كنايه از اينكه بزرگتر كاري انجام مي دهد كه كوچكتر يعني بچه از او ياد مي گيرد
#کوچیکتر #بزرگتر
#کردی
@zarboolmasall
🟩خرس را واداشتند به آهنگری
🔹آهنگری بود که در کارگاه آهنگریش به تنهایی کار می کرد. کارش زیاد بود، اما هیچ کس حاضر نبود شاگردش بشود و او را در کارش کمک کند. کار آهنگری کار سختی بود. مخصوصاً وقتی هوا گرم می شد، کار کردن با کوره داغ آهنگری و آهن گداخته، کار هر کسی نبود.
آهنگر حتی حاضر بود دو سه برابر دیگران به شاگردی که برایش کار کند اجرت بدهد، اما باز هم کسی پیدا نمی شد که شاگرد او بشود.
یک روز که آهنگر برای کاری از شهر خارج شده بود، خرسی را دید که زیر سایه ی درختی خوابیده است. با دیدن خرس، فکری به کله ی آهنگر راه پیدا کرد. با خود گفت: «حالا که کسی شاگرد من نمی شود، چطور است این خرس قوی هیکل را با خودم به شهر ببرم و وادارش کنم که با من آهنگری کند؟»
آهنگر با این نقشه طنابی به گردن خرس انداخت و او را دنبال خودش راه انداخت و به شهر برد. غذایی به خرس گرسنه داد و یک راست بردش به کارگاه آهنگری. از آن روز به بعد، آهنگر در برابر چشم های خرس آهنگری می کرد و سعی می کرد چکش زدن و آهن کوبیدن را به خرس یاد بدهد. آهنگر هر چه بیشتر سعی می کرد، کمتر نتیجه می گرفت و کم کم امیدش را به آهنگر شدن خرس از دست می داد. مهم تر این که مردم و همسایگان فهمیده بودند که آهنگر قصد آموزش آهنگری به یک خرس را دارد. آن ها به هر بهانه ای سعی می کردند از جلو کارگاه آهنگری عبور کنند و با متلک پرانی و مسخره کردن آهنگر، غمی به غم هایش بیفزایند. دوستانش هم از دوستی خاله خرسه حرف می زدند و می گفتند، دست از این کار بردارد.
🔻آهنگر که دیگر از کنایه ها و متلک های مردم و تنهایی و کودن بودن خرس به ستوه آمده بود، می خواست کارگاه و خانه و مردم شهر و خرس را رها کند و از ناراحتی سر به کوه و بیابان بگذارد. اما یک باره تصمیمی گرفت که کار و بارش را دگرگون کرد.
آهنگر از روز بعد، خروس و گوسفندی را هم به کارگاهش آورد و کنار خرس نگه داشت. روز اول به خروس دانه ی مفصلی داد و با صدای بلند گفت: «خوب بخور که از فردا باید آهنگری کنی.»
خروس هر چه دانه برایش ریخته بود، خورد. فردا آهنگر باز هم کمی دانه به خروس داد و گفت: «این چکش را بگیر و آهنگری کن.»
خروس دانه ها را یکی یکی از زمین بر چید و راه افتاد، آهنگر وانمود کرد که از بی اعتنایی خروس عصبانی شده است. خروس را گرفت و جلو چشم خرس و گوسفند سرش را برید، پرهایش را کند و توی کوره ی آهنگری کبابش کرد و خورد، بعد هم گفت: «هر کس به حرفم گوش نکند، به همین بلا گرفتار خواهد شد.»
روز بعد، آهنگر علوفه ی زیادی به گوسفند داد. بعد، چکش آهنگری را پیش گوسفند برد و گفت: «یا الله، امروز نوبت توست. چکش را بگیر و به من کمک کن.»
گوسفند که زبان آدمیزاد را نمی فهمید، بع بعی کرد و به خوردن آب و علوفه مشغول شد. آهنگر جلو چشم خرس، سر گوسفند را هم برید. پوستش را کند و توی کوره ی آهنگری کبابش کرد و مشغول خوردن گوشت گوسفند شد.
روز بعد، آهنگر کمی غذا به خرس داد و گفت: «غذایت را که خوردی، چکش را بردار و به من کمک کن.»
خرس تند و تند غذایش را خورد و پیش از آنکه آهنگر به او تذکر بدهد، چکش را برداشت و کنار آهنگر ایستاد.
آهنگر آهن گداخته ای را از کوره بیرون آورد و مشغول کوبیدن چکش به روی آهن گداخته شد. خرس هم از ترس جان، با ضربه های محکم چکش، آهن گداخته را صاف کرد و بهتر از آنچه آهنگر انتظارش را داشت، به آهنگری پرداخت.
بعد از آن، همه ی کسانی که روزگاری آهنگر را به خاطر همکاری خواستن از خرس مسخره می کردند، یکی یکی از جلو کار گاه آهنگری عبور می کردند تا آهنگری کردن خرس را تماشا کنند.
از آن به بعد، هنگامی که کاری مهم به آدمی ناتوان و ابله سپرده شود، این مثل به خاطر می آید و می گویند: «خرس را به آهنگری وا داشته اند.»
#خرس #آهنگر
@zarboolmasall
🟩 ار بو خونه نیدی، اِدا شاهی ایکرد.
🔹معنی: اگر پدر خود را نمیدید، ادعای پادشاهی میکرد.
🔻این ضرب المثل در مورد افرادی که خیلی زود اصل و نصب خود را فراموش کرده و به دیگران تفاخر میکنند، بکار میرود.
#ادعای_پادشاهی
#بختیاری
@zarboolmasall
🟩آتاش یانماسا کول اولماز
🔹«تا نسوزد آتشی، خاکستری پدید نمیآید
#آتش #خاکستر
#آذربایجانی
@zarboolmasall
🟩خانه اگر پر از دشمن باشد بهتره تا خالی باشد
🔹اگر خانه خالی باشد یا در آن افراد کم باشند مورد حمله دزدان شود
#خانه #دشمن
@zarboolmasall
🟩حیف از طلا که خرج مطلا کند کسی
🔹پول و هزینه زیادی صرف کسی شود که کاره ایی از آب در نیاید
#طلا #مطلا
@zarboolmasall
🟩حرف راست را باید از بچه شنید
🔹گاهی خانواده مطلبی را از دیگران پنهان می کنند یا قضیه ای را با دروغ گفتنشان وارونه نشان می دهند.
🔻 اینجا اگر بچه خانواده دهن لقی کند و راست قضیه را بگوید یا سِری را فاش کند، اطرافیان مخصوصا کسانی که خیلی کنجکاو ( و گاهی فضول!) هستند خوشحال می شوند و می گویند: حرف راست را باید از دهن بچه شنید.
#حرف_راست #دهن_بچه
@zarboolmasall
🟩جالانان سو بیر داها کوزه یه قاییتماز
🔹آب ریخته به کوزه بر نمیگردد.
🔻روزی روزگاری در یکی از روستاهای قدیمی ایران، خانواده فقیری زندگی میکردند که از دار دنیا تنها یک کوزه و قالی داشتند و زندگی را به سختی میگذراندند، یکی روز بچه خانواده شروع کرد به گریه و شیون و زاری میگفت تشنه است و نیاز به غذا دارد.
در این شرایط مادر مجبور شد تا از لیوان آبی که در کوزه باقی مانده است و بردارد و به بچه بدهد تا تشنگی او برطرف شود اما به خاطر بی قراری بچه، کوزه شکست و آب آن روی زمین ریخت، در این اوضاع مادر خیلی ناراحت شد و تلاش کرد آب ریخته شده را جمع کند اما ناگهان این جمله را بر زبان آورد که آب ریخته شده جمع شدنی نیست.
این حکایت یادآور انسانهایی است که ناخواسته کار اشتباهی را انجام میدهند و تلاش میکنند آن اشتباه را جبران کنند ولی افسوس که مثل این حکایت آبی که ریخت، جمع شدنی نیست.
#آب_ریخته #کوزه
#ترکی
@zarboolmasall
🟩آخرین ایستگاه شب🌟🌙🌟
قبل از خواب همه را ببخش و بسپار به خدا ، چون برای شروع یک روز نو باید آرام و سبک باشی!
بارِ اشتباهات دیگران را بر دوش نگیر ، بگذار خودشان حمل کنند...
همراهان عزیزم شبتون بخیر💕
#شبتون_بخیر
@zarboolmasall
روزتون به نیکی وعافیت
عشق و زیبایی طبیعت
گوارای وجودتان باد
گذر ثانیه های عمرتان توام
با آرامش،عشق و شادی
با یک بغل شمیم سرسبز
سلام روزتون سرشار از شادی و مهربانی
صبح بخیر ❤️
#صبح_زیباتون_بخیر
@zarboolmasall