🔻موج ها خوابیده اند آرام و رام
طبل طوفان از نوا افتاده است
چشمه های شعله ور خشکیده اند
🟩آب ها از آسیا افتاده است.
(مهدی اخوان ثالث ازشعر«کاوه یا اسکندر»)
#آب #آسیا
@zarboolmasall
ستاره خوب از سر شب پیداست
معادل سالی که نکوست از بهارش پیداست
âstareh xu ze sar šomi deyâre
#ستاره #شب #لری
@zarboolmasall
🟩پشت چشم نازک کردن: ناز آوردن
🔹️ضرب المثل “پشت چشم نازک کردن” زمانی به کار می رود که شخصی با غرور و تکبر با دیگران بر خورد کند.
🔸️بعضی از افراد در همه حال خود را بالا تر و بر تر از دیگران می بینند، آن ها در بر خورد با دیگران ناز و افاده ی بسیاری دارند و ظاهر و رفتار شان نشان دهنده ی غرور بی جایشان می باشد، آن ها در زمان فخر فروشی ابرو ها را بالا داده و پلک ها را به هم نزدیک می کنند و با این شیوه سعی در تحقیر طرف مقابل دارند.
🔹️برخی نیز ظرفیت رسیدن به یک جایگاه مهم و یا ثروتمند شدن را ندارند و به محض این که چیزی به دست آورند اصطلاحا خود شان را برای دیگران می گیرند و مدام می خواهند داشته های شان را به رخ دیگران بکشند.
#چشم #نازک
@zarboolmasall
بزرگی میگفت در روایت هست خدا دو جا به بندگانش میخندد:
اول زمانی که خدا بخواهد کسی را عزیز کند
و همه دست به دست هم میدهند
تا او را ذلیل کنند...
دوم زمانی که خدا بخواهد کسی را ذلیل کند
و همه دست به دست هم میدهند
که او را عزیز کنند...
همهی عزت و ذلت دست خداست
پس برای حرف مردم زندگی نکنیم !
@zarboolmasall
درد عشق تو دواۍ جـٰانِ ماست
جز بھ دردت درد ما درمان مکن'!
#فیض_کاشانــي
🤍🌻
@zarboolmasall
ز آنجا که تویی تا من صد ساله ره است الحق
ز اینجا که منم تا تو، منزلْ نفسی باشد
👤#خاقانی
🏷#شعر_خوب_بخوانیم
@zarboolmasall
🟩آش کشک خاله اته بخوری پاته نخوری پاته :
🔻این کار را باید انجام دهی چه دلت بخواد چه دلت نخواد
۱- یعنی مجبور به انجام دادن کاری هستی که پیش رویت گذاشته اند و حق انتخاب نداری.
۲- زمانی که می خواهند کاری را به گردن کسی بیندازند، این ضرب المثل را به کار می برند.
۳- مثلا مسئولیت تمیز کردن خانه را به فرزندی می سپارند که هیچ علاقه ای به تمیزکاری ندارد و او را به انجام این کار مجبور می کنند. وقتی او اصطلاحا می خواهد از زیر کار در رود، می گویند آش کشک خالته بخوری پاته نخوری پاته؛ یعنی در هرصورت مجبوری قبول کنی!
۴- اجبار و تحمیل کار به دیگران چه با رضایت و چه بی رضایتشان.
#کشک #آش #خاله
@zarboolmasall
🔆 #پندانه
🔴 گذشته، آینه آینده
🔻گویند پادشاهی غلامی داشت که در آغاز چوپان بود و با گذشت زمان، در دربار پادشاه صاحب منصب شد.
🔸 او اتاقی داشت که هر روز صبح به آن سر میزد و هنگام خروج بر در اتاق قفلی محکم میبست.
🔹 گذشت تا اینکه درباریها گمان کردند غلام گنجی در اتاق پنهان کرده است و موضوع را از روی حسادت به گوش پادشاه رساندند.
🔸پادشاه دستور داد وقتی غلام در اتاقش نیست در را باز کنند و گنج نهان را به محضر شاه بیاورند.
🔹به این ترتیب، ۳۰ نفر از بدخواهان به اتاق غلام ریختند، قفل را شکستند و هرچه گشتند چیزی نیافتند جز یک چارق کهنه و یک دست لباس مندرس که به دیوار آویخته شده بود.
🔹در نتیجه، دست خالی پیش شاه برگشتند و آنوقت سلطان به خنده افتاد که《غلام مردی درستکار است. آن لباسهای مندرس مربوط به دوره چوپانی اوست و آنها را در اتاقش آویخته تا روزگار فقر و سختیاش را به یاد داشته باشد و به رفاه امروزش غَرِّه نشود.》
@zarboolmasall
ستاره دیده فروبست و آرمید، بیا
شراب نور به رگهای شب دوید، بیا
شهاب یاد تو در آسمان خاطر من
پیاپی از همه سو خطّ زر كشید، بیا
ز بس نشستم و با شب حدیث غم گفتم
ز غصّه رنگ من و رنگ شب پرید، بیا
نیامدی كه فلك خوشه خوشه پروین داشت
كنون كه دست سحر دانه دانه چید، بیا
(سيمين بهبهانى)
@zarboolmasall
"صبح" یعنی یک سبد لبخند
"یک بغل شادی"
یک دنیا "عشق و خندیدن"
از اعماق وجود
به شکرانه داشتن نفسی دوباره ..
سلاااااام صبح زیبای جمعه ☕️
تیر ماهتون پُر از لبخند🍃🌷
@zarboolmasall