eitaa logo
ذره‌بین درشهر
21.7هزار دنبال‌کننده
66.9هزار عکس
10.8هزار ویدیو
229 فایل
ارتباط با ادمین @Zarrhbin_Admin جهت هماهنگی و درج تبلیغات @Tablighat_zarrhbin شامدسایت‌‌‌‌:1-1-743924-64-0-4
مشاهده در ایتا
دانلود
رفتنت را هنوز باور نداریم....🌷 🍃 چهل روز از رفتن غریبانه ی هم گذشت، راستی آیا تا کنون با خود فکر کرده اید، بعضی از آدم ها وقتی که از بین ما می روند، تازه ابعادِ وجودی و منشِ پهلوانیشان برایمان نمایان می شود، و حاج حسین از جمله ی این آدم ها بود وقتی که رفت، هرکس قصّه ای از بزرگواریش که در سینه به یادگار داشت، برایمان نقل کرد. 🍃 یکی از دوستانِ حاجی تعریف می کرد، هر وقت که با حاجی برای زیارت به عتبات عالیات، کربلا مشرف می شدیم، بسیار پیش می آمد که ایشان چهل و هشت ساعت الی هفتاد و دو ساعت به صورت ناگهانی غیبشان می زد و هیچکس هم خبر نداشت که ایشان کجا رفته اند؟! و چون حاجی آدم بالغ و کاملی بود، ما هم زیاد نگرانِ ایشان نمی شدیم، اما یکبار بعد از غیبتی دو روزه از ایشان پرسیدم: "که حاجی این چند روز کجا بودی؟؟؟" که حاجی با ترفند همیشگی اش جواب داد: جای خاصی نبودم...و به گونه ای از زیر بار جواب دادن، شانه خالی می کرد و ما زیاد هم "پاپیِ" ایشان نمی شدیم. 🍃 اما جالب است در یکی از سفرها، به صورت ناگهانی دیدم که ایشان بعد از چند روز عدم حضور، از یک ماشین ضدگلوله مقابل حرم امام حسین علیه السلام در حال پیاده شدن است و من خوشحال که بالاخره رَدّی از ایشان را یافته ام تا بهانه ای داشته باشم برای سئوال تکراری و همیشگی ام، که با خوشحالی خود را به ایشان رساندم و گفتم حاجی این بار باید بگویی کجا بودی؟!؟! حاجی هم که باز می خواست با خنده "سر و تهِ" قضیه را کوتاه کند، وقتی با اصرار من روبرو شد، گفت قضیه از چه قرار است. 🍃 حاجی گفت: در زمان مبارزات جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، رژیم بعث عراق بجز ایران، قومیتهایی که در داخل این کشور بودند و به نوعی از رژیم بعث عراق و دیکتاتور رضایت چندانی نداشتند، را مورد آزار و اذیت و شکنجه قرار می داد و از جمله ی آنها مردم بزرگوار کردستان عراق و شخص بود، و در زمان جنگ تحمیلی، کُردهای عراق با رزمندگان ایرانی رابطه ی خوبی داشتند، زیرا هدف آنها نیز سرنگونی دیکتاتور و پایان دادن به ظلم های صدام علیه مردم کردستان بود،(جالب است که آشنایی حاجی با مرحوم جلال طالبانی به دفاع مقدّس باز می گشت)، بنابراین هنگامی که جلال طالبانی رئیس جمهور عراق شد، رابطه اش را با قطع نکرد و هروقت که حاجی برای زیارت عتبات عالیات، راهی کشور عراق می شد، حتما زمانی را به دیدار با همرزمی که شاید هم وطن نبود اما هدفشان مقدّس و مشترک بود، اختصاص می داد؛ و اینجاست که می فهمی بعضی از تازه بعد از رفتنشان شناخته می شوند و باید مانند کتابی نفیس که ارزش هزار بار خوانده شدن را دارند، دوباره خواند و از مرور کرد. 🍃 و نکته ی دیگر، حضور افرادی از اقشار مختلف جامعه در مراسم های بزرگداشت بود که در جای خود در خور توجّه می باشد، برای مثال در یکی از مساجد که مراسم ایشان برگزار بود، شاهد حضور افاغنه ی محترم بودم، که واقعا کنجکاویم گُل کرد و هنگامی که مراسم را ترک می کردند به نزدشان رفته و از آنها سئوال کردم و گفتم: مگر شما حاجی را می شناختید؟! که پیرمردی در جوابم گفت: حاجی مرد بزرگواری بود که برای ما هم کم نمی گذاشت و اگر مشکلی داشتیم و به او مراجعه می کردیم، مشکل مان را برطرف می کرد و اقدامات لازم را انجام می داد.(همزیستی مسالمت آمیز) 🍃 و قصّه ی بزرگواری به همین جا ختم نمی شود و چه بسیار اقشار فراموش شده ی جامعه که بعد از رفتن تازه فهمیده اند که شخصی که به منزلشان رفت و آمد می کرده و از وضعیت زندگیشان خبر می گرفته است و تا آنجا که از دستش بر می آمده، کمک و یاریشان می نموده، سردار بی ادعای سپاه اسلام بوده است که جالب است آنها نیز هرگز از رتبه های مادی و معنوی ایشان اطلاعی نداشته و به همین دلیل همیشه با او به عنوان یک احساس صمیمت و راحتی می کردند. 🍃 و حُسن خِتام اینکه، نسبت به مقامِ بلندِ # مادر احترام خاصّی قائل بودند و هنگامی که به حضور مادر شرفیاب می شدند، از پرستارِ مادر می خواستند در آن چند روزی که او نزد مادر حضور دارد، افتخار خدمتگزاری مادر را به او محوّل کند و کمر همّت به خدمتِ مادر می بست و از پرستارش می خواست تا به مرخصی برود و مادر و پسر را تنها بگذارد و در آن چند روز از فرشته یِ زندگیش چنان مراقبت و مواظبت می کرد که هنگام رفتنش، با اشکهای چشم از خداوند حسین را می خواست. 🍃 و اینگونه است که یاد و نام آدم های خوب برای همیشه در دلها ماندگار می شود. ، یادت سبز و راه روشنت همیشه پر رهرو باد🌹 ▫️به نقل از دوستان و همراهان سردار ✍ سمیّه خیرزاده اردکان @zarrhbin
ذره‌بین درشهر
با عرض سلام اقای رییس اداره برق اگه خواب تشریف ندارن قبل قطعی برق اطلاع رسانی کنن شاید یکی مریض داش
🔺 همزمان با پیشرفت تکنولوژی و صنعت نیاز آدمی به نیروی به یک نیازی حیاتی تبدیل شده است و دیگر نمی توان در آن "زندگی" را معنا کرد. 🔺این شاید روی خوش زندگی و دیدی خوش بینانه به حضور انرژی باشد و اینکه برای به آن وابستگی عجیبی پیدا کرده اند‌. 🔺اما روی دیگر که شاید فکر من و تو را به خود مشغول نکرده و نمی کند و شاید به این دلیل باشد که ما این قصه ها را لمس نکرده ایم و با آن نبوده ایم؛(که ان شاء الله، آرزو می کنم هیچوقت با آن قصّه ها دست به گریبان نباشید.) 🔺و آن اینست آدم هایی در همین شهر، که نَفَس هایشان به همین انرژی پیوند خورده است و اگر برای دقایقی برق قطع شود، نَفَس هایشان به خواهد اُفتاد و اضطراب و استرسی که شاید آن را تجربه نکرده باشیم، تمام وجود و زندگی اطرافیان این نیازمند به و را فرا خواهد گرفت. 🔺 پس آقای رئیس اداره ی برق شهرستان قبل از قطعی هر منطقه که شاید در بعضی موارد، حذری از آن نیست و برای تجدید قوا نیاز است؛ و قبل از هرگونه به مردم زیرا می دانیم بعد از ایجاد ضرر، حال می خواهد باشد یا ، کسی قرار نیست که باشد و متاسفانه کسی را نیز به درد نمی آورد و درگیر نخواهد کرد.(و پاسخگو نبودن را ثابت کرده است) 🖋 یکی از جمعِ مردم @zarrhbin
تفاوت و : زندگی می‌کنند… زیبا زندگی می‌کنند! می‌شنوند… گوش می‌دهند! می‌بینند… عاشقانه نگاه می‌کنند! در فکر خودشان هستند… به دیگران هم فکر می‌کنند! می‌خواهند شاد باشند… می‌خواهند شاد کنند! ،اسم را دارند… اعمال را انجام می‌دهند! انتخاب کرده‌اند که بمانند… تغییر کردن را پذیرفته‌اند، تا شدند! می‌توانند شوند… در ابتدا بودند! آدم‌اند… انسان! اما… و هر دو انتخاب دارند… اینکه باشند یا ، انتخاب با خودشان است نیازنیست بزرگی باشیم، بودن خود نهایتِ بزرگی ست...! 👉@zarrhbin
📜 اندیشه های ناب... 💠کتاب...⁉️ ✅ یکی از آن کارها که من خود را در آغوش آنها می‌افکندم و سرم را در سینه‌ی آنها می‌فشردم تا فراموش کنم، بود و چه فراموش‌خانه‌ی خوبی! ✅ و دنیا را و آدمها را چندین هزار برابر می‌کرد و هر روز دنیا گسترده‌تر و آدمها بیشتر، و از همه بهتر و و ، ✅ و من خوشبختانه، عاشقِ این هر سه و آشنای این هر سه و این سه مرا در سرتاسر می‌گرداندند و با همه‌ی آشنا می‌کردند. 📚 هبوط در کویر، صفحه ۱۲۸ ✍ @zarrhbin
3.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍁 آدمها با لحظه‌ها پیر نمیشن آدمها رو پیر می‌کنن.... @zarrhbin
👌 ✍ را نکنید ؛ همانطور که زیرشان را خط میکشید به آنها نشان دهید بلدید دورشان را هم خط بکشید آدم ها که مهم شوند دیگر به چشمشان ریز میرسید به آنها یادآوری کنید که این خودِ شما بودید که آنها را واردِ عرصه کرده اید تا خودکار های قرمزتان جوهر دارند شروع کنید خیلی ها را باید پرنگ تر خط بزنید... @zarrhbin🕊