eitaa logo
ذره‌بین درشهر
21.7هزار دنبال‌کننده
66.8هزار عکس
10.8هزار ویدیو
229 فایل
ارتباط با ادمین @Zarrhbin_Admin جهت هماهنگی و درج تبلیغات @Tablighat_zarrhbin شامدسایت‌‌‌‌:1-1-743924-64-0-4
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸بالاخره حمله می کنند و مردم نقشه را عملی می کنند. زوار امیدوار بودند که دزدان با این کار بترسند. بالاخره راهزنان حمله می کنند و ، نقشه را عملی می کنند، سوار بر اسب سفید، پرچم قرمز و شمشیر در دست، نعره زنان به طرف حرکت می کند. زوار سر و صدا راه می اندازند، که ابوالفضل العباس(ع) به آمد. ابوالفضل به کمک آمد. ▫️دزدها می شوند که با سرعت به طرف آنها می آید‌. دزدی زانو می زند و لوله ی را به طرف نشانه می رود. دزد دیگری فریاد می زند کنیم، فرار کنیم، دیوانه مگر به ابوالفضل العباس(ع) کارگر خواهد بود؟! دزدان تفنگ هت را می اندازند و فرار می کنند. 🔸سید حمزه به محض رسیدن به لباسش را عوض می کند و اسب سفید را هم مخفی می کند. وسایل خود را جمع و جور و حرکت می کنند.وقتی به چشمه خواجه حسن می رسند از کاروانیان می کنند. البته به روی خود نمی آورند که بوده اند که به کاروان کرده اند. طرف غروب هم آنها را تا رباط خان همراهی می کنند تا دیگر از به این کاروان حمله نکنند. ▫️خبر مثل برق در دشت و کویر می پیچد که کاروان شده است و به حمایت آنها آمده است. سر راه با کشتن شتر از کاروان پذیرایی می کنند. این زمینه ی مساعدی پیش می آورد تا مدتی جاده برای زوار باشد. سید آقا طزرجانی و سیدحمزه هر دو ، با یادآوری این خاطره غش غش می خندیدند. ولی می گفتند همین فکر هم خواست بود. خداوند و حضرت ابوالفضل در دل دزدان انداختند تا آن ها در مقابل سید حمزه فرار کنند. 🔸امروز اتوبوس های سریع السیر، این کویرهای وهم انگیز را از انداختند. بد نیست خوانندگان، حاج آقا نجفی قوچانی را بخوانند، عبور این آیت الله در زمان طلبگی اش از کویر لوت، آن هم با قلمی شیوا، خواندنی است. 📚 شازده حمام/ جلد۱/ دکتر محمد حسین پاپلی یزدی 📩 سمیّه خیرزاده اردکان @zarrhbin