eitaa logo
ذره‌بین درشهر
21.6هزار دنبال‌کننده
66.6هزار عکس
10.8هزار ویدیو
228 فایل
ارتباط با ادمین @Zarrhbin_Admin جهت هماهنگی و درج تبلیغات @Tablighat_zarrhbin شامدسایت‌‌‌‌:1-1-743924-64-0-4
مشاهده در ایتا
دانلود
🔘 راه یزد به طبس، خاطرات یک کاروان سالار🍃 ▫️در آن سالها هنوز کسانی که با قافله های شتر کرده یا بودند، مثل سید آقای طزرجانی و حاجی استاد احمد نجمیه ( اطمینان) زنده بودند‌. ۱۲_۱۰ ساله بودم که سید آقا طزرجانی ۸۰ ساله را شناختم او و پسرش آقا یوسف، بودند. آن ها گاهی در دفتر گاراژ خود را می گفتند. درباره ی راه و مشکلات کاروان ها، دزدان و ، غول، جن، تشنگی، گرسنگی و گرمای بیش از حد کویرها داد سخن می دادند. حرف های راست و ، همراه هم بود. 🔸مهم آن بود که این پیرمردها مسافرت با ماشین های آن چنانی را بسیار می دانستند. ماشین ها در سه روز ۹۰۰ کیلومتر راه یزد به را طی می کردند، در صورتی که با راه ۴۰ روزه طی می شد. آنها صحبت از جاده ها می کردند. روزی سیّد قد بلند ۷۰ ساله ای به نام از جلوی گاراژ عبور می کرد، یکی از پیرمردها صدایش زد. سید وارد دفتر گاراژ شد و نشست. با هم چای خوردند و داستان را می گفتند. ظاهراََ حدود سالهای ۱۲۸۰ که جاده ها بوده است، کاروانی با قافله سالاری سید آقا طزرجانی و چاووشی سید حمزه از می آمده است. قافله بزرگی بوده که صدها نفر پیاده و سواره با هم حرکت می کردند. ▫️چشمه خواجه حسن، بین رباط خان و رباط کلمرد قرار دارد (حال این رباط ها از جاده دور افتاده اند) و در دامنه کوهی وسط واقع است. به چشمه خواجه حسن نزدیک می شده که پیش قراولان قافله می آورند عده ای با تفنگ و اسب در چشمه خواجه حسن کمین کرده تا را بزنند. 🔸 مردان قافله با هم مشورت می کنند که چه بکنند و چه نکنند. نزدیک بوده و مسافرها از هوای داغ و سوزان کلافه بودند. اگر کاروان به راه خود ادامه می داد گرفتار دزد می شد و اگر توقف می کرد دچار گرما و کم آبی می شد تازه ممکن بود در همان جا که کاروان توقف کرده است به آنها کنند. چه کنند،چه نکنند؟ بالاخره می گیرند آقا سید حمزه شبیه را در آورد. شاید با این که در عین حال نوعی هم به آن حضرت بود بترسند و فرار کنند. ▫️آقا سید حمزه لباس می پوشد و عَلَم قرمز و شمشیری هم تهیه می کنند. دهانه اسب سفیدی را می گیرد و پیاده در آبراهه ها خود را چند صدمتری در دامنه کوه بالاتر از کاروان مخفی و به کاروان حرکت می کند. قرار بر این می شود که کاروان خیلی کُند حرکت کند. وقتی دزدها به کاروان کردند مرد و زن و بچه همه فریاد برآورند و از ابوالفضل العباس (ع) بخواهند. وقتی سر و صدا بلند شد آقا سید حمزه سوار اسب شود و پرچم قرمز را در یک دست و شمشیر در دست دیگر با سرعت هر چه تمام تر به طرف کاروان حرکت کند و فریاد بزند "لبیک،لبیک" آمدم. هم سر و صدا را بیاندازند که حضرت ابوالفضل آمد. زوار امیدوار بودند که دزدان با این بترسند. @zarrhbin 👇👇👇👇
🔸بالاخره حمله می کنند و مردم نقشه را عملی می کنند. زوار امیدوار بودند که دزدان با این کار بترسند. بالاخره راهزنان حمله می کنند و ، نقشه را عملی می کنند، سوار بر اسب سفید، پرچم قرمز و شمشیر در دست، نعره زنان به طرف حرکت می کند. زوار سر و صدا راه می اندازند، که ابوالفضل العباس(ع) به آمد. ابوالفضل به کمک آمد. ▫️دزدها می شوند که با سرعت به طرف آنها می آید‌. دزدی زانو می زند و لوله ی را به طرف نشانه می رود. دزد دیگری فریاد می زند کنیم، فرار کنیم، دیوانه مگر به ابوالفضل العباس(ع) کارگر خواهد بود؟! دزدان تفنگ هت را می اندازند و فرار می کنند. 🔸سید حمزه به محض رسیدن به لباسش را عوض می کند و اسب سفید را هم مخفی می کند. وسایل خود را جمع و جور و حرکت می کنند.وقتی به چشمه خواجه حسن می رسند از کاروانیان می کنند. البته به روی خود نمی آورند که بوده اند که به کاروان کرده اند. طرف غروب هم آنها را تا رباط خان همراهی می کنند تا دیگر از به این کاروان حمله نکنند. ▫️خبر مثل برق در دشت و کویر می پیچد که کاروان شده است و به حمایت آنها آمده است. سر راه با کشتن شتر از کاروان پذیرایی می کنند. این زمینه ی مساعدی پیش می آورد تا مدتی جاده برای زوار باشد. سید آقا طزرجانی و سیدحمزه هر دو ، با یادآوری این خاطره غش غش می خندیدند. ولی می گفتند همین فکر هم خواست بود. خداوند و حضرت ابوالفضل در دل دزدان انداختند تا آن ها در مقابل سید حمزه فرار کنند. 🔸امروز اتوبوس های سریع السیر، این کویرهای وهم انگیز را از انداختند. بد نیست خوانندگان، حاج آقا نجفی قوچانی را بخوانند، عبور این آیت الله در زمان طلبگی اش از کویر لوت، آن هم با قلمی شیوا، خواندنی است. 📚 شازده حمام/ جلد۱/ دکتر محمد حسین پاپلی یزدی 📩 سمیّه خیرزاده اردکان @zarrhbin
13 تریلی کمکهای مردم نیکوکارو نوعدوست به کمیته امداد یزد و شهرستانها به مناطق سیل زده استانهای خوزستان و لرستان ارسال شده است. کمکها شامل: 7 تریلی #پتو 2 تریلی #آرد 4 تریلی #خوراکی_پوشاک_لوازم_ضروری_زندگی_غیره #سیل #کمک #انسانیت @zarrhbin
🍃 دو خط را دوبار گفت. یعنی گفت دوبار بنویس. نه دین، نه عقل، نه تقوا، نه ادراک فتاده مست و حیران بر سر خاک بهشت‌ و حور و خلد، این‌جا چه گنجد که بیگانه در آن خلوت نگنجد. بعد گفت این شعر از کتابِ "گلشن راز" است. من تا آن روز حتی اسم شیخ محمود شبستری را هم نشنیده بودم‌ چه برسد به اسم کتاب‌هایش. 🍂 از پرسیدم: "شما سواد را از کی یاد گرفتید؟" گفت: "از پدر و مادرم و یک ملّا به نامِ " شهربانو ادامه داد: "مهرانگیز، بود. او بود که شاهنامه و مثنوی معنوی و حافظ را به من درس داد." شوهر شهربانو هم باسواد بود. اهل شعر و بود. در سال ۱۳۹۱ در یزد به دیدن خانم اقدس بقایی رفتم. ایشان هم گفت زنی زردشتی به نام شیرین معلم سرخانه‌‌ی مادرش بوده است.مادرش هر بار که شیرین را می‌دیده دست او را می‌بوسیده است. 🍃 معلوم می‌شود روزگاری معلم سرخانه‌ی بوده‌اند. پدر شهربانو منشی دارالحکومه‌ی یزد بوده است و مادرش دختر یک روحانی. هر دو باسواد و اهل شعر و عرفان بوده‌اند. روزنامه‌های مختلف را به خانه می‌آوردند. 🍂 در جریان امور مشروطه‌خواهان تهران، تبریز، بمبئی، باکو، استانبول، قاهره بوده است. او در دوره مشروطیت بیش از سی سال داشت. حیف که من در دهه‌ی ۱۳۳۰ بچه بودم و بیشتر از شهربانو سئوال نکردم! مهری هم اطلاعات زیادی از گذشته‌ی مادربزرگش نداشت. 🍃 یکی از دعواهای مادر و پدرِ مهری سرِ بود. پیرزن وقتی کنار کوچه وِلُو می‌شد، از این و آن دو چیز می‌خواست. یکی کمک کنند تا او راست بنشیند و دوم برایش روزنامه بخرند. او از آدم‌هایی می‌خواست برایش بخرند که هرگز خودشان روزنامه نمی‌خواندند. 🍂 که به خانه می‌آمد، دعوا بود. خلیفه خودش با کمک مهری به مادرش می‌رسید. او را کمرشور می‌کردند. خانه‌شان مثل همه‌ی خانه‌های عادی آن زمان حمام نداشت. همه‌ی دخترها برای کمک به می‌آمدند. رقیّه با آن‌ها دعوا می‌کرد. در همین گیرودار، رقیّه می‌گفت مهری باید عروس شود. هر چه مهری به مادربزرگش بیشتر می‌کرد، مادرش بیشتر اصرار می‌کرد که باید شود و ار این خانه برود.{پایان} ✅ همراهان یار مهربان، هفته‌ی آینده به شرط بقا با "عروسی مهری"، را همراهی کنید... 📚 شازده حمام، جلد ۴ ✍ @zarrhbin
6.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📢#به_زودی 🎬 نماهنگ زیبای رسم همدلی😍 ✅اولین کار تبلیغاتی سرود🇮🇷✌🏻 🎶کاری از هنرمندان گروه فرهنگی هنری شمیم آسمان اردکان❤ ✅به سفارش صندوق قرض الحسنه طلوع فجر اردکان #همدلی #رسم_همدلی #نماهنگ #کمک #خدا #نیازمندان #وام #صندوق #صندوق_قرض_الحسنه #طلوع_فجر #ارزشی #کار_ارزشی #یزد #اردکان #جهاد_ادامه_دارد #گروه_فرهنگی_هنری_شمیم_آسمان @shamim_e_aseman
ذره‌بین درشهر
❌❌❌❌ 📌قابل تفکر ، تامل و تعقل سلام یک مطلب به نظر شما به جای این بسته های معیشتی "کارت هدیه اما
❌❌❌❌ 📌دست هایی که میکنند ، مقدس تر از لب هایی هستند که میکنند . 🔺پیام قابل تاملی از یک همشهری در کانال درج شد مدت هاست که پیام های زیادی از کابران و همشهریان به کانال ارسال میشود مبنی بر اینکه این سبدهای کالا اولا به دست مستحق واقعی نمی‌رسد دوما زخمی از زندگی را درمان نمیکند !!! 🔻کسی که در هزینه درمان بچه اش ناتوان است !! 🔻کارگری که پول خرید نان شب ندارد!! 🔻آن بدبختی که چند ماه است سفره اش رنگ گوشت ندیده !! 🔻آن پدری که در پرداخت اجاره خانه و قسط و بدهی کم آورده !!! و 🔻آن پیرزن بی‌سرپرستی که گوشه خانه افتاده .... آیا واقعا نیاز اولیه آنها حبوبات و برنج و ماکارونی و سویا و.‌.. هست !!! آیا هیچ راه بهتری با محوریت وجود ندارد برای کمک به آنها !!! 👈بهتر نیست خیرین عزیز و تمام کسانی که دست‌اندرکار این اقدام خیر و خداپسندانه هستند با تهیه و خرید دست این عزیزان را در خرید باز بگذارند!!!! 👈بهتر نیست به جای اینکه این همه جعبه و کارتن را نمایشی پر کنند و بزرگنمایی کنند با تهیه کارت خیلی آبرومندا‌نه‌تر کنند !!! با توجه به فرا رسیدن روزهای و حسینی و روزهایی که حاجت ها برآورده میشود و نذرهای زیادی ادا میشود ، باشد که عدالت علوی را هم در پخش و توزیع رعایت کنیم . روزگار سختیست و بار مسئولیت سنگین ، باشد که از این امتحان الهی هم سربلند بیرون بیاییم👌 @zarrhbin
2.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📢 به زودی با فیلم کوتاه دیگر در خدمت شما عزیزان همیشه همراه گروه #شمیم_آسمان هستیم... #با_ما_همراه_باشید ✅کاری از گروه فرهنگی هنری شمیم آسمان اردکان ✅تهیه شده در معاونت پرورشی و تربیت بدنی آموزش و پرورش اردکان #بهداشت #نکات_بهداشتی #خدا #خدا_بزرگه #کمک #همدلی #نیازمندان #دانش_آموز #دانش_آموزان #قلق #قلق_کوزه_ای #به_زودی_کرونا_را_شکست_میدیم #معاونت_پرورشی_و_تربیت_بدنی_آموزش_وپرورش_اردکان #جهاد_ادامه_دارد #گروه_فرهنگی_هنری_شمیم_آسمان @Shamim_e_aseman
9.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📸تماشا_کنید 🎥فیلم کوتاه دوقسمتی #نکات_بهداشتی و #خدا_بزرگه 🎶کاری از هنرمندان گروه فرهنگی هنری شمیم آسمان اردکان💚 ✅تهیه شده در معاونت پرورشی و تربیت بدنی شهرستان اردکان #بهداشت #نکات_بهداشتی #خدا #خدا_بزرگه #کمک #همدلی #نیازمندان #دانش_آموز #دانش_آموزان #قلق #قلق_کوزه_ای #به_زودی_کرونا_را_شکست_میدیم #معاونت_پرورشی_و_تربیت_بدنی_آموزش_وپرورش_اردکان #جهاد_ادامه_دارد #گروه_فرهنگی_هنری_شمیم_آسمان @Shamim_e_aseman