🍃 اندیشه های ناب...
💠دموکراسی حضرت امیر....
✅ #اميرالمؤمنين با #خوارج در منتهي درجه آزادي و #دموكراسي رفتار كرد .
او #خلیفه است و آنها #رعیتش، هر گونه اعمال #سیاستی برايش #مقدور بود؛
اما او #زندانشان نكرد و #شلاقشان نزد و حتي #سهمیه آنان را از #بیت_المال قطع نكرد ، به آنها نيز همچون #سایرافراد می نگريست؛
اين مطلب در تاريخ زندگي #علی عجيب نيست اما چيزي است كه در دنيا #کمترنمونه دارد .
آنها در همه جا در #اظهار عقیده #آزاد بودند و حضرت خودش و اصحابش با عقيده آزاد با آنان #روبرو مي شدند و صحبت مي كردند ، طرفين استدلال مي كردند ، استدلال يكديگر را #جواب مي گفتند.
📚جاذبه و دافعه علی صفحه۱۳۹
#شهید_مطهری
@zarrhbin
▪️#حدشناسی یکی از ابتداییترین اصول تمدن و لازمه متمدن شدن است. حد و حدود وقتی رعایت شد، #امنیت و #احترام پابرجا میماند. یکی از دلایل دعوا و مرافعه و دلخوریهای امروزی این است که عدهای حد و حدود خود را نمیشناسند. در داخل خانه به بچهها آموزش داده نمیشود که نباید سرزده وارد اتاق برادر و خواهر پدر و مادر خود شوند و بچهها اگر در بچگی حدشناس نشوند، در بزرگی داستانها درست میکنند. از دیوار مردم بالا میروند، از حد و حدود کشورها تجاوز میکنند. و به سرزمین دیگران چنگ میاندازند. و آنوقت جنگ میآفرینند. جنگهایی که گاه سالها طول میکشد نتیجه آن جنگها، ویرانی کشورها، #دربدری_ملتها و نابودی خودشان است.
▫️#علی حد و حدود خود را خوب میشناخت. ۹ساله بود که پدربزرگش مریض شد. همسایهها می گفتند #ابوخلیل میمیرد. پیرمرد نمرد، ولی دیگر نتوانست سرپا بماند. پاهایش به شدت درد میکرد و راه رفتن برایش دشوار شده بود. بچههایش از صحرا مهاجرت کرده بودند. صحرای خشک تحمّل جمعیت زیاد را نداشت. تحمل گلههای بزرگ بز و بزغاله را نداشت. #ابوخلیل یازده فرزند داشت. در آن زمان با همسر پیر و نوهاش علی زندگی میکرد. پسرک در ۹ سالگی مجبور شد بزهای پدربزرگ را تنها به صحرا ببرد هر صبح بزها را از چادر فقرا به صحرای فقرا میبرد. بز، گاو فقراست.
▪️صحرای کم آب و علف، مِلک و مُلک فقراست شنهای صحرا مال فقراست. شانس بیاورند زیر شنها نفت پیدا می شود. آنها هم که شانس آوردند گرفتار دیوانگانی چون #قذافی شدند. نفت فقط یک قسمت جزئی از شانس است. نروژیها هم نفت دارند. لیبیها و عراقیها هم نفت دارند. این نفت مایهی فتنههای بسیار است. #نفت مایهی فتنههای بسیار است یا کم عقلی فتنهگرانی چون قذافی، صدام و...؟ نفت مایهی فتنهگری است یا نبودِ #دموکراسی و حضور مردم برای کنترل حکومت های خود؟
▫️ دَه_دوازده حلقه چادر بود. همه مثل هم سیاه و بافته شده از موی بز. همه قوم و خویش. پسرک ۸_۷ ساله بود که دوشیدن شیر را به خوبی یاد گرفته بود. طرز تهیه ماست و تُلُم زدن را هم میدانست. نیمی از سال، روزهای صحرا مثل تنور آتش، گرم و سوزان بود. در نیمه دیگر سال، شبهای صحرا گاه چنان سرد می شد که استخوان آدم را به درد میآورد. چشمهایش پسرک به انعکاس نور در سراب عادت کرده بود. افق گستردهی صحرا به او سعهی صدر میداد. سینهاش را گشاده میکرد. پدربزرگش مثل همهی #چادرنشینان، مهمان نواز و گشادهدست بود.
▪️اگر مهمان وارد چادر می شد، #ابوخلیل آنچه را که داشت سر سفره میگذاشت. مرد صحرا، دل صحرا دارد. غروب وقتی بُزها به آغُل میرفتند، پسرک جلوِ چادر کنار پدربزرگش مینشست. و مادربزرگش به او دم کردهی نعناع میداد. دم کرده را با خرما میخورد و به پهنهی دشت که در تاریکی فرو میرفت، چشم میدوخت. زیباییِ پرتو های طلاییِ نور خورشید جایش را به زیبایی مهتاب میداد. پدربزرگش #داستانها برای او تعریف میکرد. شبها ستارهها نزدیک و نزدیکتر میشدند. پسرک میخواست دستش را دراز کند و یکی از آنها را برای خود بچیند.
▫️او همیشه در آسمان دنبال ستارهی خود میگشت. لطافت هوای سحرگاهی او را به وجد میآورد. مادربزرگش هر صبح از خواب بیدار میکرد. میگفت: " #نماز آدم را به خدا نزدیک میکند." ابوخلیل به همسرش میگفت: "علی بچه است هنوز به سنّ تکلیف نرسیده و نماز واجبش نیست بگذار بخوابد." #مادربزرگ میگفت: "بچه باید عادت کند باید به خواندن نماز صبح عادت کند باید بفهمد که نماز صبح از خواب بهتر است." شعار آن #بزرگمردعرب تا اعماق صحرا و اعماق ذهن آدم های صحرا نفوذ یافته بود.
✅ ادامه دارد...
📚 شازده حمام، جلد ۴
✍ #دکتر_محمدحسین_پاپلی_یزدی
@zarrhbin
🔘هیچ وقت دیر نیست ...
💠قسمت پایانی مسیر یک مهاجر _ علی بِن صالح نجیب
(Ali Ben Saleh Najib)
💢بخوانید ادامه داستان #ملاقات_با_علی
🍂از دولت سوئد راضی هستید. همکاران و دانشگاهیانتان را مردمانی شریف و پرتلاش میدانید. سوال اصلیام این است که شما #هویت خود را چه تعریف میکنید؟ هویت شما چیست ؟ علی بِن صالح ۴۵ دقیقه به این پرسش من پاسخ و توضیح داد و سخنانش را چنین خلاصه کرد که: "من محصول مشترک #تمدنهای اسلامی_مسیحی و زندگی سنتی و مدرن و پُست مدرن هستم. تلاش میکنم نقاط مثبت همه تمدنها و نگرشها را در خود جمع کنم . هنوز متاثر از تعلیمات مادربزرگم،صبحهای خیلی زود و قبل از آفتاب بیدار میشوم . هنوز شعار آن بزرگمرد عرب که ۱۴۰۰ سال پیش گفت (نماز از خواب بهتر است) در ذهنم است.
🍁مادربزرگم از مادربزرگان خود آموخته بود و به من منتقل کرد. ولی من نتوانستم این فرهنگ را به فرزندانم منتقل کنم . من فرهنگ مهربانی ، گرم و صمیمی بودن مردم مراکش را در خود نگه داشتم . من فرهنگ #صلحدوستی و #آزاداندیشی مردمان سوئد را آموختم .
این فرهنگ ها را در خود دارم "
🍂پرفسور علی درست میگفت. آمیزهای بود از فرهنگ اسلامیِ مراکشی و فرهنگ آزاد اندیشی سوئدی . فرهنگ مهربانی و مهماندوستی چادرنشینانصحرا و فرهنگ تشریفاتی سوئدیها . او نمونهی بارزی بود از مردمی مسلمان با #سعهصدر عارفان اسلامی و جهانبینی سوئدی . او خیراندیشی اسلامی_مراکشی را با کار خیر و خردمندانهی سوئدی همراه داشت.
🍁از جنگ طلبی ، جنگ افروزی و هرگونه شعار جنگ طلبانه دوری میجُست و میجوید. او معتقد است برای تمام مشکلات جهانی میتوان از راه #مذاکره راهحل یافت.
🍂علی بِن صالحِ نجیب دارای هویتی است که جهان امروز تشنهی آن است . او خود را مردی جهانی میداند. او از چهارچوب همهی مرزهای جغرافیایی، زبانی و اعتقادی گذر کرده است. او #فرهنگصلح را برای تمام جهان میخواهد . پایدار باشد ! او قبل از هرچیز یک انسان است. او نه مراکشی است و نه سوئدی. او مردی جهانی است. همه ما جهانی بودن در وجودمان است. بیاید همه مردمان همه عالم را دوست بداریم.
🍁آن روز من یک مثقال #زعفران به علی هدیه دادم. آخرین حرف علی را در آن لحظه فراموش نمیکنم . او گفت :"من همیشه به مهاجرانی که به سوئد میآیند میگویم #هیچوقتدیرنیست. همیشه و در هر سنی میتوانید شروع کنید."
🍂 بعد اضافه کرد: " البته، امکانات سوئد هم به مهاجران فرصتهایی را میدهد که بینظیر است ؛ فرصت هایی که آفتاب و خورشید و گرمای صحرا به آدم نمیدهد. فرصتهایی که کشورهایی مثل مراکش به مردمانش نه میدهد و نه میتوانند بدهند. میگوید همهی #طبیعتها مهربان هستند ؛ چه آفتاب سوزان و شنهای صحرای آفریقا و چه برف و یخبندان و سرمای سوئد . آدمها باید با هم مهربان باشند . " میپرسم : "شما حدود پنجاه سال است که در سوئد هستید..." سرش را به نشانه تایید پایین میآورد و میگوید : " درست است امسال پنجاه سال است که در سوئد هستم." میپرسم: "به نظر شما علت اصلی توسعه در سوئد چیست؟"
🍁ایستاده مشغول صحبت هستیم.
در همین بین همسرش با او تماس میگیرد. میگوید همسرش منتظر اوست و باید به منزل برگردد. لحظهی خداحافظی است. میگوید : " تمام دلایل توسعه سوئد در چند کلمه خلاصه شده است : #آزادی ، #دموکراسی، #عدالتاجتماعی ، #مشارکتمردمی ، #جهانبینیصحیح و #سعهصدر . سوئد توسعهی خود را در توسعهی کشورهای دیگر میداند نه در تخریب آنها . بدون این اصول ، سوئد صدبار از جنوب مراکش و از صحرای آفریقا عقب افتادهتر میشود". او آرزو میکند که همه آدم های روی زمین دارای ساختار مدیریتی صحیح و حکومت متکی به آزادی و عدالت و سعه صدر باشند. علی از خدا میخواهد در روی زمین آزادی و عدالت و سعهصدر برقرار گردد. میخواهد که مردم دارای اخلاق نیکو و عاری از حسادت باشند.
🍂حرفهای علی مرا به فکر فرو میبرد. روزهای بعد به کتابخانه دانشگاه اوپسالا مراجعه میکنم . از اینترنت کمک میگیرم و از خانم مهندس حمیده نژادی یاری میجویم. از مرکز آمار و اطلاعات سوئد استفاده میکنم. متوجه میشوم در طول ۳۰ سال، از ۱۹۸۱ تا ۲۰۱۱، از هر چهارنفر مهاجر ساده ای که به سوئد مهاجرت کردهاست ، یک نفر به تحصیلات و یا مشاغل بالا و یا تجارت بالا دست یافتهاست. چند ماه بعد ۲۲ روز در فرانسه بودم. تمام همت و وقتم را در " مرکز تحقیقات علمی فرانسه " (C.N.R.S )صرف این موضوع کردم تا بدانم چند درصد از مهاجران سادهای که به فرانسه وارد شدهاند، در طول ۳۰ سال به پیشرفت هایی در حد فرانسویهای سطح بالا دست یافتهاند ؟
👇👇👇