🔘 درس های ۲۸ مرداد...⁉️
🍃 در نسل ما، وقتی حدود پنج تا ده ساله بودیم حسینیه ها و هیئت های عزاداری و روضه خوانی ها #عشق به علی ابن ابیطالب و همه ائمه ی معصومین صلوات الله و سلامه علیه را در دل ها می کاشتند و مدرسه ها #عشق به میهن را. خانواده ها و اجتماع هم #درس راستی، درستی، راستگویی و زورخانه ها #درس پهلوانی می دادند. حسینیه ها در #خدمت اسلام بودند و مدرسه ها در #خدمت ناسیونالیسم و ملی گرایی. البته رژیم شاه تلاش کرد که مدرسه ها #عشق به شاه دوستی را هم در بچّه ها تقویت کنند، ولی این کار فایده ی چندانی نداشت. روشنگری اکثر خانواده ها و مردم مسئله را معکوس می کرد.
▫️ یادم می آید حدودا ۱۲ ساله بودم باید حدود سال ۱۳۳۹ بوده باشد، برای ۲۸ مرداد جشن گرفته بودند. #مردم به میدان مجسمه یزد رفته بودند و من هم رفته بودم. داربستی بسته بودند و فرماندار، فرماندهان پلیس و ژاندارمری روی سکو نشسته بودند و نیروهای پلیس و ژاندارم رژه می رفتند. #فرماندار داشت درباره ی شاهنشاه و تلاش های ایشان و قیام مردم برای بازگشت اعلی حضرت صحبت می کرد.
🍃 مرد میانسالی از اقوام ما که #شاطر نانوا بود با چندتن از دوستانش(من پهلوی آنها ایستاده بودم) گفت: زکی! بازهم گفتن #مزخرفات شروع شد. من به شاطر عباس گفتم: امروز چه خبر است؟ شاطرعباس گفت: شب به خانه ی ما بیا تا بگویم چه خبر است. من شب با #اشتیاق به خانه شاطر عباس رفتم. او با سه نفر از دوستانش پشت بام خانه نشسته بودند و بساط چایی شان پهن بود
▫️شاطر ماجرای شاه و روی کار آمدن او و فعالیت های مرحوم #دکتر_محمد_مصدق را بیان کرد، از تلاش ها و مبارزه ی مردم برای #ملی کردن #نفت به رهبری آن مرحوم گفت. درباره ی مخالفت انگلیسی ها و آمریکایی ها و اوباش داخلی و عدم مساعدت حزب توده و #خیانتهای آن ها به مرحوم دکتر محمد مصدق و به ملت ایران و #کودتای ۲۸ مرداد توضیحاتی داد.
🍃 او چندین شب مسائل را برای من بازگو کرد. آن مرد #سواد چندانی نداشت، شاطر نانوا بود ولی خود جریان امور را لمس کرده بود. چون #روزنامه_خوان بود و عضو هیچ #حزبی هم نبود و فقط #وطن_پرست و #مومن بود، سخنش در من #اثربخش بود.
▫️من بعدها ده ها #کتاب و صدها مقاله به فارسی و فرانسه درباره ی نهضت ملی شدن نفت و خیانت هایی که به این نهضت ملی شدن نفت و رهبر فقید آن مرحوم #دکتر_محمد_مصدق شد خواندم ولی هیچ کدام #اثر حرف های #شاطرعباس را نداشت.
🍃 سخنان امثال او باعث می شد که با وجود آن که بچّه ها جشن و شادی را دوست داشتند، ولی اکثریت قریب به اتفاق آنها تمایلی به شرکت در جشن های ۴ آبان نداشتند یا اگر در جشن شرکت می کردند به آن #باور نداشتند، به جشن می رفتند چون شلوغ و مایه ی سرگرمی بود. این سخنان و آگاهی ها باعث می شد که #مادرها که ظاهرا بی سواد ولی عملا #بادانش بودند، در جریان امور به مدرسه بیایند و به بهانه ی آن که نمی خواهند بچّه هایشان شلوار کوتاه بپوشند، نگذارند بچّه ها در جشن تولد شاه شرکت کنند. مردم محلّه ی ما هرچند #فقیر و بی سواد بودند ولی در دهه ی ۱۳۳۰ به دلیل مبارزات کارگری ( چون در محلّه ی ما کارگران کارخانه ها زیاد بودند) و تشکل های کارگری افرادی #آگاه بودند. با اوج گرفتن قدرت شاه و #ساواک و پرونده سازی علیه فعالان کارگری و بستن روزنامه ها، کم کم #مردم در عمق #تاریکی فرو رفتند.
📚 شازده ی حمام
📩 سمیّه خیرزاده اردکان
🔹 سه شنبه ها و جمعه های هر هفته با پست #کتاب همراه ما باشید.
#و_من_الله_التوفیق
@zarrhbin
🍃 اندیشه های ناب آیت الله #مطهری
⬅️ یک تهدید جدّی...
✅ #قرآن در درجه ی اول و بعد کلمات #پیغمبراکرم همیشه به ما اینجور می گوید که #جامعه_اسلامی را #خطر از #داخل خود #تهدید می کند از ناحیه ی یک #اقلیت_منافق_زیرک و یک #اکثریت_جاهل_ساده ولی متعبّد. آن زیرک ها اگر این جاهل ها نباشند کاری نمی توانند بکنند، آن جاهل ها هم اگر این زیرک ها نباشند کسی آن ها را به راه #کج نمی برد.
✅ حال شما از اینجا می توانید بفهمید که چطور شد #جامعه_اسلامی از ناحیه یک اقلیت منافقِ متمرد و یک اکثریت ساده دل ولی مومن و #باایمان به این روز اُفتاد یعنی اینها سبب شدند که تاکیدها و اصرارهایی که پیغمبر اکرم کرد در #عمل بی نتیجه بماند یعنی آن عده ی #منافق، مردم را از راه #منحرف کردند بدون آن که خود #مردم بفهمند که از راه منحرف شده اند، #اغفال کردند.از این جمله آیه قرآن که در همان موضوع حادثه و حدیث #غدیرخم نازل شده است و آن احادیثی که پیغمبر اکرم فرمود ما می فهمیم که این #حادثه مخصوص آن زمان نیست همیشه #چنین است همیشه اگر #آسیبی به #مسلمین رسیده و می رسد از همین جاست.
✅ شما الان می بینید آسیبی که مسلمین در فلسطین می بینند آیا آن اندازه ای است که خود مسلمان ها دخالت دارند بیشتر است یا #اسرائیل که دشمن خارجی است؟ و همیشه چنین بوده و چنین است. آن چیزی که برای ما اسباب خوشحالی و خوش وقتی است این است که در طبقه ی #جوان ما در طبقه روشن فکر و روشن بین ما در طبقه دانش آموز و #دانشجوی ما یک #نهضت دینی به پا شده است و امیدواریم که اینها بینش و دین را توام با یکدیگر داشته باشند که بعد دوباره ما برگردیم به عزت و شوکت اصلی خودمان، #مسلمان باشیم مسلمان کامل و با بینش، #شیعه باشیم اما شیعه حقیقی، شیعه ی #علی_شناس، شیعه ای که هم علی شناس باشیم هم پیرو علی علیه السلام.
⬅️ این همه #نفت بی فایده است.
✅ ابزار #منافق چیست؟ نمی شود منافق را دنیا از #میان برد؛ هست، #بشر است منافق می شود. بشر وقتی در #جامعه ای قرار گرفت و دید اگر بخواهد برخلاف #اصولی که #مردم جامعه به آن #اعتقاد دارند #تظاهر کند #جامعه، او را درهم می کوبد، فورا تظاهر می کند، به همان لباس در می آید ولی #جامعه باید خودش #آگاه باشد و #گول تظاهر و فریب را نخورد.
✅ باز اینجاست که ما می بینیم #پیغمبراکرم از آن طرف راجع به #خطرنفاق شدیدا اظهار #نگرانی می کند، از طرف دیگر راجع به اینکه اُمتش #جاهل باشند و تجزیه و تحلیل نداشته باشند و در مسائل #غور نکنند #اظهارنگرانی می کنند. خیلی #عجیب است! #پیغمبر از #دوچیز اظهار #نگرانی کرده است: از #نفاق و #منافق و دیگر این که توده ی #امت جاهل و #نادان باشند در آن جا فرمود: "انی لا اخاف علی امتی مومنا و لامشرکا" تا آن جا که فرمود: "ولکنی اخاف علیکم کل منافق الجنان عالم اللسان" در این جا می فرماید: "انی لااخاف علی امتی فقر و لکن اخاف علیهم سوء التدبیر" من از #فقر و نداشتنِ #ثروت بر امتم #بیمناک نیستم، #یعنی کمیِ ثروت، امت من را از پا در نمی آورد آن چیزی که من از آن #نگران هستم #فقرمعنوی_و_فکری و #فقراندیشه است.
✅ اگر #غنای_اندیشه باشد #ثروت می آید اما ولو ثروتشان از دنیا بگذرد--مثل ثروت امروز کشورهای اسلامی که همین #نفت، بزرگ ترین #منبع ثروت دنیاست و #بیشترش در کشورهای اسلامی است-- ولی #فقراندیشه داشته باشند فایده ای به #حالشان نخواهد داشت، #حالا اگر این دو #خطر باهم پیدا شوند یعنی از یک طرف #منافقها، بی دین های متظاهرِ زیرک، متظاهرها و #ریاکارها و مدلس ها پیدا بشوند، آن این ها را #ابزار خودشان قرار می دهند.
📚 تابلوهای خطر
📩 سمیّه خیرزاده اردکان
@zarrhbin
🔰 صندوق توسعه ملی کمخاصیت و کماثر شده است
👈 همه دولتها التماس میکنند که از این صندوق برداریم...
🔻 رهبر انقلاب، امشب در دیدار جمعی از تولیدکنندگان، کارآفرینان و فعالان اقتصادی:
🔹 صندوق توسعهی ملی برای این به وجود آمد که هر سال پول #نفت را از مصرف خارج کنیم. اگر به همان ترتیب قانونی پیش میرفتیم، امسال باید ۳۵ درصد درآمد فروش نفت به این صندوق واریز میشد.
🔹 البته این [صندوق] دست دولت است، منتها همهی دولتها اصرار و التماس میکنند و به بنده مراجعه میکنند که اجازه بدهید از این صندوق برداریم؛ چون [برداشت دولت از صندوق] قانونی نیست.
🔺 متأسفانه #صندوق_توسعه_ملی کمخاصیت و کماثر شده. بنده هم گفتم اگر شخص رئیسجمهور به من بنویسد که این [درخواست]، ضروری و اضطراری است قبول میکنم؛ منتها اجازهی برداشت در این شکل غیرقانونی را حقیر باید متحمل بشوم. ۹۸/۸/۲۸
@zarrhbin
▪️#حدشناسی یکی از ابتداییترین اصول تمدن و لازمه متمدن شدن است. حد و حدود وقتی رعایت شد، #امنیت و #احترام پابرجا میماند. یکی از دلایل دعوا و مرافعه و دلخوریهای امروزی این است که عدهای حد و حدود خود را نمیشناسند. در داخل خانه به بچهها آموزش داده نمیشود که نباید سرزده وارد اتاق برادر و خواهر پدر و مادر خود شوند و بچهها اگر در بچگی حدشناس نشوند، در بزرگی داستانها درست میکنند. از دیوار مردم بالا میروند، از حد و حدود کشورها تجاوز میکنند. و به سرزمین دیگران چنگ میاندازند. و آنوقت جنگ میآفرینند. جنگهایی که گاه سالها طول میکشد نتیجه آن جنگها، ویرانی کشورها، #دربدری_ملتها و نابودی خودشان است.
▫️#علی حد و حدود خود را خوب میشناخت. ۹ساله بود که پدربزرگش مریض شد. همسایهها می گفتند #ابوخلیل میمیرد. پیرمرد نمرد، ولی دیگر نتوانست سرپا بماند. پاهایش به شدت درد میکرد و راه رفتن برایش دشوار شده بود. بچههایش از صحرا مهاجرت کرده بودند. صحرای خشک تحمّل جمعیت زیاد را نداشت. تحمل گلههای بزرگ بز و بزغاله را نداشت. #ابوخلیل یازده فرزند داشت. در آن زمان با همسر پیر و نوهاش علی زندگی میکرد. پسرک در ۹ سالگی مجبور شد بزهای پدربزرگ را تنها به صحرا ببرد هر صبح بزها را از چادر فقرا به صحرای فقرا میبرد. بز، گاو فقراست.
▪️صحرای کم آب و علف، مِلک و مُلک فقراست شنهای صحرا مال فقراست. شانس بیاورند زیر شنها نفت پیدا می شود. آنها هم که شانس آوردند گرفتار دیوانگانی چون #قذافی شدند. نفت فقط یک قسمت جزئی از شانس است. نروژیها هم نفت دارند. لیبیها و عراقیها هم نفت دارند. این نفت مایهی فتنههای بسیار است. #نفت مایهی فتنههای بسیار است یا کم عقلی فتنهگرانی چون قذافی، صدام و...؟ نفت مایهی فتنهگری است یا نبودِ #دموکراسی و حضور مردم برای کنترل حکومت های خود؟
▫️ دَه_دوازده حلقه چادر بود. همه مثل هم سیاه و بافته شده از موی بز. همه قوم و خویش. پسرک ۸_۷ ساله بود که دوشیدن شیر را به خوبی یاد گرفته بود. طرز تهیه ماست و تُلُم زدن را هم میدانست. نیمی از سال، روزهای صحرا مثل تنور آتش، گرم و سوزان بود. در نیمه دیگر سال، شبهای صحرا گاه چنان سرد می شد که استخوان آدم را به درد میآورد. چشمهایش پسرک به انعکاس نور در سراب عادت کرده بود. افق گستردهی صحرا به او سعهی صدر میداد. سینهاش را گشاده میکرد. پدربزرگش مثل همهی #چادرنشینان، مهمان نواز و گشادهدست بود.
▪️اگر مهمان وارد چادر می شد، #ابوخلیل آنچه را که داشت سر سفره میگذاشت. مرد صحرا، دل صحرا دارد. غروب وقتی بُزها به آغُل میرفتند، پسرک جلوِ چادر کنار پدربزرگش مینشست. و مادربزرگش به او دم کردهی نعناع میداد. دم کرده را با خرما میخورد و به پهنهی دشت که در تاریکی فرو میرفت، چشم میدوخت. زیباییِ پرتو های طلاییِ نور خورشید جایش را به زیبایی مهتاب میداد. پدربزرگش #داستانها برای او تعریف میکرد. شبها ستارهها نزدیک و نزدیکتر میشدند. پسرک میخواست دستش را دراز کند و یکی از آنها را برای خود بچیند.
▫️او همیشه در آسمان دنبال ستارهی خود میگشت. لطافت هوای سحرگاهی او را به وجد میآورد. مادربزرگش هر صبح از خواب بیدار میکرد. میگفت: " #نماز آدم را به خدا نزدیک میکند." ابوخلیل به همسرش میگفت: "علی بچه است هنوز به سنّ تکلیف نرسیده و نماز واجبش نیست بگذار بخوابد." #مادربزرگ میگفت: "بچه باید عادت کند باید به خواندن نماز صبح عادت کند باید بفهمد که نماز صبح از خواب بهتر است." شعار آن #بزرگمردعرب تا اعماق صحرا و اعماق ذهن آدم های صحرا نفوذ یافته بود.
✅ ادامه دارد...
📚 شازده حمام، جلد ۴
✍ #دکتر_محمدحسین_پاپلی_یزدی
@zarrhbin