7.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دارد تمام می شود ؛
پاییزی که بوی نابِ عشق و مهربانی می داد .
فصل نارنجیِ بینظیری ، که با همه ی فصل ها فرق داشت ...
ما می مانیم و
خیابان هایی ؛
که دلشان برای مهربانیِ درخت و آغوشِ برگ ها ، تنگ می شود .
برای نازدانه ی دل نازکِ فصل ها ،
که صدایِ هق هقِ شبانه اش ؛
تویِ گوشِ کوچه های شهر ،
تا همیشه خواهد ماند .
پاییز تمام می شود ،
و این خیابان ها ؛
تا رسیدنِ بهار ،
بغضِ گلوگیرشان را
با دو جرعه برف و آفتاب ،
قورت خواهند داد ...
@zarrhbin
ذرهبین درشهر
#مولوی، جلالالدین محمد🌷 ( ۶۷۲_۶۰۴ ه.ق.) شاعر و عارف بزرگ جهان اسلام 👇👇👇👇👇 @zarrhbin
#مولوی، جلالالدین محمد🌷
( ۶۷۲_۶۰۴ ه.ق.)
شاعر و عارف بزرگ جهان اسلام
✅ در #بلخ که امروز در افغانستان است، به دنیا آمد. پدرش #بهاءالدینولد، مشهور به "سلطانالعلما"، در خراسانِ بزرگ، عالمی برجسته و صاحبنفوذ بود. اما چون با #سلطانمحمدخوارزمشاه موافق نبود، با خانواده و نزدیکان به قصدِ مهاجرت و به نیت سفر حج، از بلخ بیرون آمد.
✅ در راه به نیشابور رسیدند و #فریدالدینعطارنیشابوری را ملاقات کردند. در آن زمان #جلالالدینمحمد ۱۳ سال داشت. عطار کتابِ اسرارنامهی خود را را به او اهدا کرد و به سلطانالعلما مژده داد #جلالالدینمحمد در آینده مردِ بزرگی خواهد شد.
✅ پس از سفرِ حج، #بهاءالدینولد در قونیه، از شهرهای آسیای صغیر #ترکیهیامروزی مقیم شد و به درس و اقامهی نماز جماعت پرداخت. پس از درگذشت او، #جلالالدینمحمد راه پدر را ادامه داد.
✅ #جلالالدین در ۴۰ سالگی، در "قونیه" با صوفی و عارفِ شوریدهای به نامِ #شمستبریزی روبهرو شد. این اتفاق، تاثیرِ عظیمی بر #مولوی گذاشت و مسیر زندگیاش را عوض کرد و از او شخصیت دیگری به وجود آورد. دورهی شعرگویی و غزلسراییِ مولوی از این زمان آغاز شد. او در بیشتر غزلهایش به جای نام خود، نامِ #شمس را ذکر کرده است. همین غزلهاست که #دیوان_شمس_تبریزی را به وجود آورده است.
✅ در سالهای آخر عمرِ #مولوی، یکی از مریدانش به نامِ #حسامالدینچلبی، از او خواست معارف و دانستههایش را به شعر بیان کند تا بعد از او "مریدانش" کتابی برای استفاده داشته باشند. "مولوی" پذیرفت و بدین ترتیب #مثنویمعنوی پدید آمد. این کتاب عظیمترین #آثار_عرفانی در زبان فارسی است و تا امروز دهها پژوهنده و محقق دربارهی آن شرح و تفسیر نوشتهاند.
✅ #مولوی، که در غرب او را #رومی مینامند در جهان چهرهای شناخته شده است و آثارش در #اروپا و #آمریکا نیز خوانده میشود. از کتابهای دیگر او #فیهمافیه و #مکاتیب است. مولوی در قونیه در گذشت و در همین شهر به خاک سپرده شد. مزار او، جاذبههای زیارتی و گردشگری ترکیه است.
🍃یاد و نامش جاویدان و راهش همیشه سبز باد...🌹
📚 فرهنگ نامهی نامآوران
(آشنایی با چهرههای سرشناس تاریخ ایران و جهان)
📆 چاپ پنجم، آذر ۱۳۹۲
📌باهم بخوانیم دوتا از غزلهای زیبای #مولوی
بیا جانم نگاهی کن که من بیساز میرقصم
میان کف زدنهایت در این اعجاز میرقصم
نمیترسم ز دیو و دد، سبکبالم ز خوب و بد
به پهنه بیکران گیتی در این پرواز میرقصم
شوم محو رخ ماهت، شوم مجنون لیلایت
در این رقص سما هر دم ببین در راز میرقصم
بیا جانم بزن سازی، که بیتابم در این محفل
صدایت صوت عاشقها، به صد آواز میرقصم
تمام رقص من باشد، برای عاشقی چون تو
در این عالم اسیر عشق، ولی چون باز میرقصم
تو میپرسی ز رقص من، چرا از کِی چنین رقصم
من از روز الست ای عشق، من از آغاز میرقصم
برقصم تا که من شاید، بمیرم در ره عشقم
منم تنهاترین معشوق، ببین با ناز میرقصم
#مولانا
ای عاشقــان ای عاشقـان پیمانه را گم كردهام
دركنج ویران مــــاندهام ، خمخــــانه را گم كردهام
هم در پی بالائیــــان، هم من اسیــر خاكیان
هم در پی همخــــانهام، هم خــانه را گم كردهام
آهـــــم چو بر افلاك شد اشكــــم روان بر خاك شد
آخـــــر از اینجا نیستم، كاشـــــانه را گم كردهام
درقالب این خاكیان عمری است سرگردان شدم
چون جان اسیر حبس شد، جانانه را گم كردهام
از حبس دنیا خستهام چون مرغكی پر بستهام
جانم از این تن سیر شد، سامانه را گم كردهام
در خواب دیدم بیـــدلی صد عاقل اندر پی روان
میخواند با خود این غزل، دیوانه را گم كردهام
گـــر طالب راهی بیــــا، ور در پـی آهی برو
این گفت و با خود میسرود، پروانه را گم كردهام
#مولانا
@zarrhbin
♦️تاریخچه فال حافظ، سنتی برای شب یلدا
🔹اولین فال دقیقاً ساعاتی پس از مرگ حافظ گرفته شد. ادوارد براون در جلد سوم تاریخ ادبیات ایران نوشته، پس از فوت حافظ، عدهای که کلام او را قلب کرده بودند او را تکفیر و از دفن او در گورستان مصلی جلوگیری کردند. برای حل مشکل تصمیم گرفتند با تفأل از کلام خود حافظ راهنمایی بگیرند و پس از آنکه کلیه غزلهای حافظ را نوشته و در سبدی ریختند، کودکی تفألی میزند و غزلی با این پایان بندی میآید: "قدم دریغ مدار از جنازه حافظ/ که گرچه غرق گناهست میرود به بهشت"
@zarrhbin
ذرهبین درشهر
امتحانات نهایی دانش آموزان امسال با یک روز تاخیر آغاز میشود رییس مرکز سنجش وزارت آموزش و پرورش به
#جوابیه
سلام و عرض ادب خدمت همه همشهریان عزیز و اولیای گرامی
در خصوص درج خبر در بعضی از کانال های اطلاع رسانی مبنی بر شروع امتحانات دانش آموزان از روز دوم دی ماه، معروض می دارد این پیام مربوط به امتحانات نهایی دانش آموزان سال سوم نظام قدیم و پیش دانشگاهی در دی ماه می باشد و به امتحانات داخلی که از طرف آموزشگاه ها تنظیم شده ارتباطی ندارد و مدیران مدارس شهرستان اردكان در این خصوص (شب يلدا)پیش بینی لازم از قبل داشته اند و در روز اول دی ماه امتحاني قرار نداده اند و در نتيجه برنامه هاي امتحاني دانش اموزان اردكان تغييري نخواهد داشت.
✍روابط عمومي اموزش و پرورش اردكان
@zarrhbin
🔘 دلگرمی دلهای یخزده
#نامه_به_دادستان 📨
📌قصه به اینجا رسید که در جیب #آقارضا یک لول تریاک پیدا کردند، باهم بخوانیم ادامهی ماجرا...
▫️#پروندهای برای آقارضا تشکیل شد. خبر خیلی زود پخش شد که رضا پاسبان، توی زندان تریاک میفروخته است. توی محله هیچکس باور نکرد. همه فهمیدند کَلَک است. همه "آقارضاپاسبان" را میشناختند. بعد از بیست روز، حُکمِ #دادگاه اعلام شد: "سه سال زندان و ۱۷۸ هزار تومان جریمه!" وقتی قاضی حکم را میخواند، آقارضا یادِ حرفِ رئیس شهربانی افتاد. #رئیسشهربانی که گفته بود: "حالا برو تا پدرت را در آورم!" #آقارضا فهمید که همه، از رئیس شهربانی تا رئیس زندان، با هم "شریک" هستند. هنوز کتابِ #کارگراندریا نوشتهی "ویکتور هوگو" را نخوانده بود.
▪️ #ویکتور_هوگو این نویسندهی شهیر فرانسوی، هجده سال در یک جزیرهی دور افتاده تبعید بوده است. در سال ۱۸۵۰ او در این #کتاب مینویسد: " قاچاق که قانون، آن را منع و تعقیب میکرد به طور قابل انکاری با معاملات مالی درآمیخته بود و با #مقاماتعالیجامعه ارتباط داشت. سبب بسیاری از رعایتها و طرفداریهای پنهان (مقامات پلیس) و قضات از مجرمان را باید در این جریان جُست؛
▫️#قاچاقچی از بسیاری چیزها خبر دارد، اما باید خاموشی گزیند. کسی که به قاچاق میپردازد، باید رازدار و رازپوش باشد. قاچاق بدون راز داری امکان پذیر نیست. قاچاقچی سوگند میخورد که مهر خموشی بر دهان بزند و کلمهای بر زبان نراند. مطمئنتر از قاچاقچی کسی پیدا نمیشود. روزی قاضی "اویارزون" یکی از قاچاقچیان را که دستگیر شده بود به استنطاق کشید تا نام کسی را که پول لازم برای قاچاق در اختیارش نهاده بود، فاش کند. آن شخص خود قاضی بود، یکی از این همدست که خودِ قاضی بود برای اجرای قانون و حفظ ظاهر ناچار شد در پیش مردم دستور دهد متهم را آزاد و شکنجه کنند؛
▪️و دیگری که قاچاقچی بود، برای وفادار ماندن سوگند خورد که خاموشی گزیند. تازه اگر وفادار نمیماند، چه کسی اعتراف او را قبول میکرد؟ او به اتهام تهمت زدن به قاضیِ شریف، مجازاتش بیشتر میشد. طنزِ #ویکتورهوگو، این ادیب، سیاستمدار و جامعهشناس در ۱۶۰ سال قبل، هنوز پابرجاست. نه تنها برای قاچاق که برای خیلی کارهای دیگر این #رابطه برقرار است :(
▫️#آقارضا پاسبانی خام بود. فکر میکرد به تنهایی میتواند جلوِ قاچاق تریاک به داخل زندان را بگیرد. او نمیدانست که شصت سال بعد هم یکی از مشکلات زندانهای سراسر دنیا، قاچاق مواد مخدر به زندان است. او نمیدانست که نمیشود با لو دادن و بگیر و ببند و اعدام، با محصولی که میلیونها مصرف کننده وابسته دارد مبارزه کرد. او نمیدانست که شبکهی بینالمللی قاچاق مواد مخدر یکی از قدیمترین، قدرتمندترین و کارآمدترین شبکههای جهانی است.
▪️نمیدانست قدرت و پولِ قاچاقچیان، قدرت دولتها، پلیس بینالمللی، پلیسها و دادگستریهای سراسر جهان را به بازی میگیرد. نمیدانست #محصولاتی که صدها هزار بلکه میلیونها هکتار زمین را در سراسر دنیا به زیر کشت برده است، نمیشود با لو دادن و گزارش نوشتن حل کرد. نمیدانست #محصولی را که منبع درآمد میلیونها کشاورز در افغانستان، مثلث طوطی، آمریکای لاتین و آسیای مرکزی است نمیتوان به سادگی نابود کرد.
▫️نمیدانست #محصولاتی که پول آنها با "قدرت" عجین شده است، با هزاران شهید و کشته هم نمیتوان نابود کرد. نمیدانست حتی تا شصت سال بعد هم هیچ کشوری در جهان قانونی وضع نکرده است که معتادان نمیتوانند رای بدهند. نمیدانست که #سیاستمداران به رای همهی معتادان نیاز دارند. در مملکتی که سه میلیون رای متعلق به معتادان است، کدام سیاستمدار به طور جدی علیه معتادان و مواد مخدّر وارد کارزار میشود؟ او خیلی چیزها را نمیدانست. بالاخره #آقارضا مثل بسیاری از مردم از جمله خودِ من، زیانِ جهل و نادانی خودش را باید تحمل میکرد. آقارضا به حبس و جریمه و اخراج از شهربانی محکوم شد.
👇👇👇👇