eitaa logo
زینبی ها
3.9هزار دنبال‌کننده
10.4هزار عکس
3.5هزار ویدیو
194 فایل
ما نسل ظهوریم اگر برخیزیم... _من!🍃 @zeinabiha22 _شرایط🥀 @Hh1400h _حرفتو ناشناس بزن... https://harfeto.timefriend.net/16847855722639 اللهم عجل لولیک الفرج 🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از  حضرت مادر
هرگز امیدت رو از دو چیز قطع نکن : از رحمت خدا از قدرت خدا…
دوستان برای واریزی های داریم راستی خریدهای یلدایی امسال اگر یه ایده جدید براش داریم اگرمیخوای توی ثوابش سهیم بشی حواست باشه جانمونی یکی‌برای‌بدهی‌خانواده‌ای‌که‌پدرشون۷۰سالشونه لطف کنید به ادمین بگید واریزی برای‌ عزیزان با مبلغ های کم نه پولدار میشیم‌نه بی پول ولی روی هم جمع بشه میتونیم‌کارهای بزرگ انجام بدیم و دل چند خانواده شاد کنیم از ده هزار تا هرچقد در توانتونه کمک یا صدقه بدید بتونیم بدهی براشون تسویه کنیم واریز بزنن جمع میشه یاعلی بگید بتونیم این مشکل حل کنیم بزنیدروی شماره کارت کپی میشه
5892107046105584
کارت بنام گروه جهادی حضرت مادر اگر برای شماره کارت گروه جهادی واریز نشد به این شماره کارت واریز بزنید بزنید روی شماره کارت کپی میشه
5894631547765255
محمدی https://eitaa.com/joinchat/317063367C46e6a1462c رسید رو برای ادمین بفرستید🙏 @Karbala15 اجرتون با آقا امیرالمومنین(ع) و خانم حضرت زهرا(س)
زینبی ها
دوستان برای واریزی های #شب‌یلداتافرداوقت داریم #اندازه‌خریدچندتاانارمیخوایدسهیم‌بشید‌ راستی خریدهای
عزیزان فعلا برای واریزی اومده دوستانی که میخوان برای پک ۱۳و۱۴و۱۵بانی و سهیم بشید یاعلی بگید و واریز بزنید به ادمین اطلاع بدید رفقا پک های یلدایی امسال برنامه ش خاصه جا نمونید که حیفه😊
💕اوج نفرت💕 سر کوچه از ماشین پیاده شدم و سمت خونه راه رفتم تو تاریکی هوا هم میشد هر سه مردی که بهم محرم بودن رو جلوی در تشخیص بدم. احمدرضا متوجه من شد و با قدم های بلند خودش رو بهم رسوند. تپش قلبم بالا رفت. به زحمت تلاش داشت تا عصبانیتش رو کنترل کنه. _ کجا ول کردی رفت. نمیگی نگرانت میشیم. _من با تو تهران نمیام دستم رو گرفت و با هم همقدم شدیم _خیلی کار اشتباهی کردی. این یهو غیب زدن هات از سرت نیافتاده؟ عمو اقا خیلی از دستت عصبانیه. جلوی در ایستادیم نگاه عصبی و پر از حرف عمو اقا باعث شد تا آب دهنم خشک بشه. علیرضا هم از بالای چشم نگاهم میکرد _این چه کاری بود کردی؟ به عمو اقا که نگاه پر از شماتش رو ازم برنمیداشت نگاه کردم و سرم رو پایین انداختم. _برو خدا رو شکر کن... لا اله الا الله با سر به در اشاره کرد برید داخل صدای تپش های تند قلبم رو میشنیدم. سرش رو به نشونه ی تاسف تکون داد و داخل رفت علیرضا همچنان نگاهم میکرد. سر بزیر وارد ساختمون شدم. فکر اینکه الان قراره بدون فاصله با عمو اقا تو اسانسور باشم ترسم رو بیشتر میکرد. ولی چاره ای جز رفتن نداشتم. احمدرضا دستم رو رها کرد و کنار گوشم گفت _صبح میام دنبالت. دلم نمیخواد باهاش جایی برم ولی الان اصلا وقت مناسبی برای مخالفت کردن نیست اسانسور طبقه ی دوم ایستاد همراه با علیرضا بیرون رفتیم و نفس راحتی کشیدم از اینکه دیگه مجبور نیستم زیر نگاه عمو اقا باشم. کلید رو توی در انداختم و در رو باز کردم وارد خونه شدم. چند قدم از در فاصله گرفتم که با صدای علیرضا ایستادم _نگار خودم رو برای شنیدن سرزنش از طرف برادرم اماده کردم. روی پاشنه ی پا چرخیدم به محض برگشتم سیلی نسبتا محکمی به صورتم خورد. ناباورانه دستم رو روی صورتم گذاشتم و به علیرضا خیره شدم. انگشتش رو به نشونه تهدید جلوم تکون داد و عصبی گفت _دفعه ی اخرته اینطوری و بدون اطلاع از خونه میری بیرون. نگاه عصبیش رو ازم برداشت از کنارم رد شد و تنه ی ارومی بهم زد. اصلا نمیتونم باور کنم که علیرضا بهم سیلی زد. فاطمه علی‌کرم 🚫 و پیگرد دارد🚫 https://eitaa.com/zeinabiha2/32702 💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕
💕 اون‌نفرت💕 سلام این‌رمان۸۲۴ پارت هست. و کامل شده اگر مایل به خوندن‌ادامه‌ی رمان به صورت یکجا هستید باید حق اشتراک‌ رو پرداخت کنید. مبلغ ۴۰ هزار تومن‌به این‌شماره کارت ارسال کنید. بزنید روی شماره کارت ذخیره میشه 6037997239519771 فاطمه‌علی‌کرم. بانک اقتصاد نوین فیش رو برای این آیدی ارسال کنید @onix12 لازم به ذکر است که رمان تا پارت آخر تو این کانال پارتگذاری میشه قوانین❌ بعد از خرید: این رمان نزد همتون به امانت گذاشته میشه کپی پیگرد قانونی و الهی داره. رمان رو برای کسی نفرستید. نویسنده تحت هیچ شرایطی راضی نیستن نقد نمیپذیرم❌
دوستان برای واریزی های داریم راستی خریدهای یلدایی امسال اگر یه ایده جدید براش داریم اگرمیخوای توی ثوابش سهیم بشی حواست باشه جانمونی یکی‌برای‌بدهی‌خانواده‌ای‌که‌پدرشون۷۰سالشونه لطف کنید به ادمین بگید واریزی برای‌ عزیزان با مبلغ های کم نه پولدار میشیم‌نه بی پول ولی روی هم جمع بشه میتونیم‌کارهای بزرگ انجام بدیم و دل چند خانواده شاد کنیم از ده هزار تا هرچقد در توانتونه کمک یا صدقه بدید بتونیم بدهی براشون تسویه کنیم واریز بزنن جمع میشه یاعلی بگید بتونیم این مشکل حل کنیم بزنیدروی شماره کارت کپی میشه
5892107046105584
کارت بنام گروه جهادی حضرت مادر اگر برای شماره کارت گروه جهادی واریز نشد به این شماره کارت واریز بزنید بزنید روی شماره کارت کپی میشه
5894631547765255
محمدی https://eitaa.com/joinchat/317063367C46e6a1462c رسید رو برای ادمین بفرستید🙏 @Karbala15 اجرتون با آقا امیرالمومنین(ع) و خانم حضرت زهرا(س)
عزیزان فعلا برای واریزی اومده دوستانی که میخوان برای پک ۱۳و۱۴و۱۵بانی و سهیم بشید یاعلی بگید و واریز بزنید به ادمین اطلاع بدید رفقا پک های یلدایی امسال برنامه ش خاصه جا نمونید که حیفه😊
👇 چشمانش را ریز کرد و با شیطنت گفت: توی عکس که خوشگل بود حالا از نزدیک هم همینقدر قشنگ بود یا نه، از اون دسته آدمهاییه که عکس‌شون از خودشون قشنگ تره؟ + نه، این برعکس بود... خودش از عکسش قشنگ تره... گوشم را گرفت و پیچاند که صدای آخ و ناله‌ام بلند شد، و عصبانی گفت: _ بچه پررو، تو که هر چی عکس، مامانِ بیچاره‌ات می‌فرسته نگاه نکرده پاک میکنی و میگی من به زنِ نامحرم نگاه نمیکنم بعد چطور رفتی دخترِ مردم رو با این دقت نگاه کردی؟ دستم را روی گوشم کشیدم و ماساژش دادم تا دردش آرام شود و با دلخوری گفتم: تقصیر من چیه؟... اون چند ماهه خواب و خوراک رو از من گرفته! با چشم غُرّه نگاهم کرد، دلخور ادامه دادم: + به مامان هیچی نگیا، دردسر جدید برام درست میکنه! _ باشه، حالا نَکه تو هم خیلی از این دردسر جدید بدت اومده! خندیدم و سرم را تکان دادم، ابروهایش را بالا انداخت و گفت: _ من صبح میگم این زیادی خوشتیپ کرده حتما با یکی قرار داره، میگه نه؟ منو چی فرض کردی؟ هان؟... 🤦‍♀️🙃👇 https://eitaa.com/joinchat/3375759688Cddb5e445af
فهمیده پسره عاشق شده، داره تهدیدش میکنه که ازت آتو دارم و دست از پا خطا کنی، به بقیه لُوت میدم 🤣🤦‍♀️ آدم اینقدر فرصت‌طلب🙃😂 https://eitaa.com/joinchat/3375759688Cddb5e445af ادامه ی رمان مهیج و پرماجرای "یک‌عاشقانه‌بی‌صدا" رو فقط در این کانال بخونید 👆 👆👆
هدایت شده از دُرنـجف
هیچکدامتان با خود نگویید که خدایا؛ از به تو پناه میبرم! • زیرا احدی نیست که در فتنه نباشد! لکن کسی که میخواهد به خدا پناه ببرد؛ از آزمایشات گمراه‌کننده به خدا پناه ببرد... _پناه‌ ما‌، امام علی‌علیه‌السلام نهج‌البلاغه،حکمت ۹۳
دوستان برای واریزی های داریم راستی خریدهای یلدایی امسال اگر یه ایده جدید براش داریم اگرمیخوای توی ثوابش سهیم بشی حواست باشه جانمونی یکی‌برای‌بدهی‌خانواده‌ای‌که‌پدرشون۷۰سالشونه لطف کنید به ادمین بگید واریزی برای‌ عزیزان با مبلغ های کم نه پولدار میشیم‌نه بی پول ولی روی هم جمع بشه میتونیم‌کارهای بزرگ انجام بدیم و دل چند خانواده شاد کنیم از ده هزار تا هرچقد در توانتونه کمک یا صدقه بدید بتونیم بدهی براشون تسویه کنیم واریز بزنن جمع میشه یاعلی بگید بتونیم این مشکل حل کنیم بزنیدروی شماره کارت کپی میشه
5892107046105584
کارت بنام گروه جهادی حضرت مادر اگر برای شماره کارت گروه جهادی واریز نشد به این شماره کارت واریز بزنید بزنید روی شماره کارت کپی میشه
5894631547765255
محمدی https://eitaa.com/joinchat/317063367C46e6a1462c رسید رو برای ادمین بفرستید🙏 @Karbala15 اجرتون با آقا امیرالمومنین(ع) و خانم حضرت زهرا(س)
زینبی ها
دوستان برای واریزی های #شب‌یلداتافرداوقت داریم #اندازه‌خریدچندتاانارمیخوایدسهیم‌بشید‌ راستی خریدهای
عزیزان برای خرید پک های یلدایی میخوایم بریم بازار دوستانی که میخواید سهیم باشید جانمونید
❤️حتما خواست خدا بود که من با کانال نورا آشنا شدم مادری هستم ۴۵ ساله حدود ۸ سال بود که درگیر دیابت بودم و روزی تقریبا۷۰ واحد انسولین میزدم پاهام داشت سیاه میشد که خدا به دادم رسید و با کانال نورا و با خانم مصطفی پور آشنا شدم و تمامی مشکلاتم رو خانم مصطفی پور حل کرد و منو از شر دارو های شیمیایی خلاص کرد لینک کانال نورا ( خانم مصطفی پور)👇 https://eitaa.com/joinchat/3955950389C7012105211 زود عضو بشین تا ده دقیقه پاک میکنم https://eitaa.com/joinchat/3955950389C7012105211 اینم شماره خانم مصطفی پور 👇 09934175107
هدایت شده از  حضرت مادر
💙 دردهایی هست که دارویش آمدن شماست؛ یا‌ صاحب‌ العصرِ و الزَّمان... ای دلخوشیه روزهای سخت... نمیایی ....؟! ✦السّلامُ عَلَیْڪَ یا صاحِبَ الزَّمانِ ✦اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا شَریڪَ الْقُرْآنِ ، ✦اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانِّ
همیشه دلم می‌خواست دستم توجیبم باشه و توواین شرایط سخت کمک خرج همسرم باشه ولی هیچ سرمایه ای نداشتم 😭 تااینکه اتفاقی با کانال کاردرمنزل باگوشی آشناشدم بهم یاد داد چطوری باهمین گوشی توی دستم درآمد بالاداشته باشم والان کمک خرج آقامون شدم وخودمم که یک خانوم پولدار ☺️ لینک کانالش براتون میزارم 👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3075932399Cd92a2f257c
‌ ‌پیام_ناشناس 👤 سلام ببخشید مزاحم شدم یه کانال قبلا گذاشته بودین کار در منزل با حقوق بالا بود ،خیلی هام هم به درآمد عالی رسونده بود. میشه یباردیگه بزارین گمش کردم 😞 🙏🙏🙏 بفرما عزیزم : https://eitaa.com/joinchat/3075932399Cd92a2f257c
هدایت شده از  حضرت مادر
📸 امسال چند شب یلدا داشتیم
هدایت شده از  حضرت مادر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥خاطرات یلدایی حاج قاسم سلیمانی از زبان دخترشان
امام صادق(ع)فرمودند: ثواب صدقه در شب و روز جمعه هزار برابر است. از صدقه شب و روز جمعه جا نمونید هزار برابر ثواب داره ها بزنیدروی شماره کارت کپی میشه
5892107046105584
کارت بنام گروه جهادی حضرت مادر اگر برای شماره کارت گروه جهادی واریز نشد به این شماره کارت واریز بزنید بزنید روی شماره کارت کپی میشه
5894631547765255
محمدی https://eitaa.com/joinchat/317063367C46e6a1462c رسید رو برای ادمین بفرستید🙏 @Karbala15 اجرتون باحضرت زهرا(س)
عزیزانی که شب و روز جمعه صدقه کنار میزارید هنوز ۲۵میلیونی آقای که۷۰سالشونه جمع نشده پنج میلیون خورده ای جمع شده با خواهش و تمنا چند روز ازشون فرصت گرفتن یاعلی بگید بتونیم مشکلشون حل کنیم اجرتون با خانم حضرت زهرا(س)
هدایت شده از  حضرت مادر
رفقا خریدپک های یلدایی انجام شد #انار #نارنگی #تخمه #شکلات #گندمک عزیزانی که میخوان برای این خرید ها سهیم باشن میتونن تا آخر امشب واریز بزنن #فقط‌خواهشاحتمابه‌ادمین‌بگیدواریزی‌برای #شب‌یلدایاکمک‌به‌بدهی بزنیدروی شماره کارت کپی میشه 5892107046105584 کارت بنام گروه جهادی حضرت مادر اگر برای شماره کارت گروه جهادی واریز نشد به این شماره کارت واریز بزنید بزنید روی شماره کارت کپی میشه 5894631547765255 محمدی https://eitaa.com/joinchat/317063367C46e6a1462c رسید رو برای ادمین بفرستید🙏 @Karbala15 مستند بسته بندی پک ها و توزیعشون ارسال میشه ممنون از عزیزانی همراه هستن🙏🌸اجرتون با حضرت زهرا(س)
💕اوج نفرت💕 کمی به در خیره موندم. به جای خالی علیرضا نگاه کردم و تو شک و بعت رفتارش مونده بودم در نهایت پا کج کردم و سمت اتافم رفتم. تو آینه به صورتم نگاه کردم شدت ضربش قدری نبود که بخواد جاش بمونه فقط کمی قرمز شده بود. اشک تو چشم هام جمع شد. روی صندلی نشستم و سرم رو روی میز گذاشتم و اروم اشک ریختم. فکر ش رو هم نمیکردم که یه روزی علیرضا این کار رو بکنه. قبلا بهم تذکر داده بود که بی اطلاع از خونه نرم. نمیدونستم عکس العملش میتونه این باشه. سرم رو از میز برداشتم. و اشک هام رو پاک کردم. دستس روی جای سیلی علیرضا کشیدم و نفسم رو آه مانند بیرون دادم. _نگار صداش باعث شد کمی هول بشم ولی دلم نمیخواد جوابش رو بدم. _بلند شو بیا شام بخور روی تخت پشت به در نشستم. چند ضریه به در زد منتظر اجازه نشد و وارد شد. _بلند شو بیا شام بغض تو گلوم گیر کرد به زور لب زدم _سیرم. با بالا و پایین شدن تخت متوجه شدم که کنارم نشسته نیم نگاهی بهش انداختم پشت به من بود. _چند ساعته بدون اطلاع گذاشتی رفتی. نگار میفهمی دست من امانتی؟ _رفتم چون میخواستید ارامشم رو بگیرید. _کی؟ من! _همتون دستش رو روی شونم گذاشت و چرخوند سمت خودش. نگاهم رو به پایین دادم. _من یه لحطه پشتت رو خالی کردم که این حرف رو میزنی؟ _امروز داشتی میرفتی عمو آقا رو بیاری تا من راضی کنه برم خونه جایی که قاتل پدرو مادرم زندگی میکنه زندگی کنم. _خودت تنهایی به این نتیجه رسیدی _نخیر، صداتون رو شنیدم. _من رو نگاه کن اهمیتی به حرفش ندادم _نگار خانم سرم رو بالا گرفتم بهش نگاه کردم _اولا ادم با برادرش قهر نمیکنه _ادم خواهرشو میزنه؟ خونسرد گفت: _اگه لازم باشه اره. کمی حیره نگاهم کرد و ادامه داد _دوما احمدرضا پیشنهاد داد که در حضور اردشیر خان بگه که تو حرف هاش رو گوش کنی. وقتی مثل بچه ها قهر میکنی میزاری میری چاره ای براش نمیزاری. از همین اول زندگی داری به شوهرت یاد میدی من با تو به نتیجه نمیریم برو با بزرگ ترت بیا. نگاهم رو ازش گرفتم _بلند شو بیا شام بخوریم. بعدش بشین فکر کن ببین اینکه ول میکنی میری کار درستیه یا نه. ایستاد و سمت در رفت. _بلند شو بیا. چرخیدم و دوباره به دیوار اتاق نگاه کردم. من باید چی کار کنم که کار به اینجا نرسه. علیرضا احمدرضا رو نمیشناسه که اینجوری میگه. اون اول و اخر حرف خودش رو به کرسی میشونه. _نگاااار کلافه ایستادم و از اتاق بیرون رفتم توی اشپزخونه پشت میز منتظر من نشسته بود. _بیا دیگه سرد شد. روبروش نشستم کفکیر رو برداشت و کمی برام برنج کشید. _خدا پدر و مادر این میترا خانم رو بیامرزه اگه نبود گرسنگی میمردیم. عکس العملی به حرفش ندادم. _بعد شام احمدرضا میاد پایین باهات حرف بزنه. مثل یه دختر خوب بشین حرفش رو گوش کن، حرفت رو بزن. بدون قهر ،بدون داد و بیداد. نگران نگاهش کردم _چه حرفی؟ _بزار خودش بهت بگه. فقط اینو بدون که من پشت تصمیم تو ایستادم هر چی که باشه. _من نمیدم تهران قاطع گفت _تا تو نخوای نمیرارم ببرت _هیچ وقت نمیخوام. _باشه، ولی مثل یه ادم بیست و یک ساله رفتار کن. بغض تو گلوم گیر کرد _علیرضا من میترسم _از چی عزیزم؟ سرم رو پایبن انداختم و اشک روی گونم ریخت. _از شکوه. فاطمه علی‌کرم 🚫 و پیگرد دارد🚫 https://eitaa.com/zeinabiha2/32702 💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕
💕اوج نفرت💕 صندلیش رو کنار من گذاشت و نشست دستش رو روی صورت گذاشت و بالا اورد مهربون گفت _بیشتر از صد بار بهت گفتم من رهات نمیکنم. اون زن هم دیگه کاری ازش بر نمیاد. پس غذات رو بخور دختر خوبی باش ونترس خم شد و پیشونیم رو بوسید بی میل شروع به خوردن کردم. ده دقیقه ای میشد که میز رو جمع کرده بودم و کنار علیرضا روبروی تلوزیون نشسته بودم. که صدای در خونه بلند شد. _بلند شو در رو باز کن احمدرضاست _علیرضا من تهران نمیرم. چرخید سمتم و نگاهم کرد _باشه. ولی بشین باهاش حرف بزن. سرم رو به نشونه ی تایید تکون دادم و ایستادم سمت در رفتم بازش کردم. با دیدن احمدرضای رنگ پریده کمی ترسیدم. _چی شده؟ داخل اومد و لبخند کم رنگی زد _هیچی عزیزم. _اخه رنگت پریده! _یکم با مرجان حرف زدم. قبلش هم نگران تو بودم. مهم نیست. در رو بستم و به مبل اشاره کردم _بریم بشینیم نزدیک مبل شدیم که علیرضا رو به احمدرضا گفت _اینجا نه. برید اتاق نگار دوست داشتم در حضور علیرضا حرف بزنیم تا نتونه حرفش رو بهم تحمیل کنه نگاه علیرضا رو احمدرضا ثابت موند و نگران گفت _خوبی؟ _خوبم نفسش رو سنگین بیرون داد با سر به اتاق من اشاره کرد _برید احمدرضا سمت اتاق رفت و من نگاه دلخورم رو از علیرضا بر نمیداشتم روبروم ایستاد اهسته کنار گوشم گفت _اونجوری نگاه نکن هر دو عاقل و بالغید باید بتونید برای زندگیتون بدون دخالت دیگران تصمیم های مهم رو بگیرید. سر چرخوندم و به احمدرضا که نا امید نگاهم میکرد نیم نگاهی انداختم. _نمیگم کوتاه بیا ولی وقتی حرف میزنی حواست به قلبش باشه. با دست اروم به کمرم زد _برو وارد اتاق شدم و در رو بستم بلافاصله صدای تلوزیون نا متعارف بلند شد و این یعنی علیرضا هیچ جوره قصد دخالت تو این مسئله رو نداره. روی تخت نشستم. احمدرضا هم جلو اوند و بدون هیچ فاصله ای کنارم نشست. دستش رو دور کمرم انداخت و به خودش چسبوند. فاطمه علی‌کرم 🚫 و پیگرد دارد🚫 https://eitaa.com/zeinabiha2/32702 💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕
💕 اون‌نفرت💕 سلام این‌رمان۸۲۴ پارت هست. و کامل شده اگر مایل به خوندن‌ادامه‌ی رمان به صورت یکجا هستید باید حق اشتراک‌ رو پرداخت کنید. مبلغ ۴۰ هزار تومن‌به این‌شماره کارت ارسال کنید. بزنید روی شماره کارت ذخیره میشه 6037997239519771 فاطمه‌علی‌کرم. بانک اقتصاد نوین فیش رو برای این آیدی ارسال کنید @onix12 لازم به ذکر است که رمان تا پارت آخر تو این کانال پارتگذاری میشه قوانین❌ بعد از خرید: این رمان نزد همتون به امانت گذاشته میشه کپی پیگرد قانونی و الهی داره. رمان رو برای کسی نفرستید. نویسنده تحت هیچ شرایطی راضی نیستن نقد نمیپذیرم❌
هدایت شده از گلزار شهدای کرمان
🍁 پویش یلدای شهدایی 📩 شما می توانید سفره ی یلدایی خود را به تصویر شهدا مزین کنید و با ارسال عکس در این پویش شرکت کنید و به قید قرعه برنده جوایز ارزنده شوید. ▫️مهلت ارسال آثار: از ۳۰ آذرماه لغایت ۳ دی ماه 🔸جهت ارسال آثار به آیدی《ادمین مسابقه》کانال گلزار شهدای کرمان به آدرس زیر مراجعه کنید. 🆔 @Ya_SAHEBALZAMAN_M ✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔 @golzarkerman
هدایت شده از  حضرت مادر
رفقا خریدپک های یلدایی انجام شد #انار #نارنگی #تخمه #شکلات #گندمک عزیزانی که میخوان برای این خرید ها سهیم باشن میتونن تا آخر امشب واریز بزنن #فقط‌خواهشاحتمابه‌ادمین‌بگیدواریزی‌برای #شب‌یلدایاکمک‌به‌بدهی بزنیدروی شماره کارت کپی میشه 5892107046105584 کارت بنام گروه جهادی حضرت مادر اگر برای شماره کارت گروه جهادی واریز نشد به این شماره کارت واریز بزنید بزنید روی شماره کارت کپی میشه 5894631547765255 محمدی https://eitaa.com/joinchat/317063367C46e6a1462c رسید رو برای ادمین بفرستید🙏 @Karbala15 مستند بسته بندی پک ها و توزیعشون ارسال میشه ممنون از عزیزانی همراه هستن🙏🌸اجرتون با حضرت زهرا(س)