☀️ امروز:
شمسی: یکشنبه - ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۳
میلادی: Sunday - 12 May 2024
قمری: الأحد، 3 ذو القعدة 1445
🌹 امروز متعلق است به:
🔸مولی الموحدین امیر المومنین حضرت علی بن ابیطالب علیهما السّلام
🔸(عصمة الله الكبري حضرت فاطمة زهرا سلام الله عليها)
🆔️@zeinabyavaran313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☀️ هرڪس صبح ڪند و سه بار بگوید:
🌺«الحَمدللهِ ربِّ العَالَمِین،
🌸الحمدُلِلّهِ حَمدًا کَثِیرَا
🌺طَیِّبًا مُبَارَکًا فِیهِ»
✨حق تعالے هفتاد بلا را از او
دفع مےڪند
🆔️@zeinabyavaran313
🌼به جای تماشای پنجره زندگی دیگران
🌺از کتاب عمرت لذت ببر
🌼داشتههایت را جلوی چشمانت قاب بگیر
🌺و برای نداشتههایت تلاش کن
🌼حسرت باغچه دیگران را نخور
🌺در عوض باغبان دنیای خودت باش
🌼آرزویم این است در این
🌺صبح زیبا ، ڪه دلت خوش باشد
🌼نرود لحظہ ای از صورت تو لبخندت
🌺نشود غصّہ ڪمى نزدیڪت
🌼لحظہ هایت،همه زیبا و قشنگ
🌓سلام صبحتون بخیر 🤩
🆔️@zeinabyavaran313
شمیم خانواده
#دختر_بابا #عکس_یادگاری زهرا خانم دل افکار 🥺😍
#متن
#جمله
#دختر_قشنگم
دختر نازنینم عاشقانه دوستت دارم
فقط یادت باشد امروز که دختری
در آینده مادر دختر دیگری هستی
و روزی میآید که مادربزرگ میشوی
پس جدا از همه ناپاکیهای امروز تو پاک بمان ❤️
ارسالی خانم عزیزی برای دختر قشنگشون🥺😍
شمیم خانواده
#متن #جمله #دختر_قشنگم دختر نازنینم عاشقانه دوستت دارم فقط یادت باشد امروز که دختری در آینده مادر
#دلنوشته
#متن
#جمله
یاکریمه اهل بیت و یا خواهر امام رئوف به یمن میلادتان ، ذره ذره نور میشویم و قطره قطره حضورو دل را به سرای کرامتتان دخیل میبندیم تا در روز مقدس تولدتان ، با دست های پاکتان تطهیر شویم
بانو ! روز میلاد تو ، کبوترانه مهمان حرمت می شوم ،دانه های عشق از صحن و سرایت برمی چینم و دور تا دور گنبد طلایی ات می گردم و این گونه جشن می گیرم.
پیش از خورشید ، گنبد طلایی توست که هر روز طلوع می کند.
صبح شهر قم مدیون توست؛ مدیون خورشیدی که شب نیز بر فراز شهر آشکار است.روز میلاد تو ، کبوترانه مهمان حرمت می شوم.
جشنی است که همه در آن دعوتند؛ کوچک و بزرگ ، پیرو جوان؛دور تا دور حرم تو چرخ می زنند و چرخ می زنند و نگاه مهربان و نوازشگر تو ، پر و بال دلشان را نوازش
می کند.
زیارت نامه خواندنِ این روز ، حال و هوای دیگری دارد.
روز میلاد توست و تو روشنی به ما هدیه می دهی و ما با دستانی پر از روشنی ، از این حُسن بازمی گردیم؛با دل هایی که در حوضچه چشمانمان با آب دیده تطهیر شده است.روز میلاد تو هر روز در ما تکرار می شود ، ای تکرار روشنی در روح و روان ما!
مثل بهار ، ناگهان می رسی همه پنجره ها را به آغوش باغچه ها می کشانی.با آمدنت ، بهار بر شانه ابرها می ایستد و همه درختان گمشده را فریاد می زند.
وقتی از تو می نویسم ، کلمات می خواهند از خوشحالی بال در بیاورند.تو که متولد شدی ، خاک ، خشکسالی را فراموش کرد و همه شعرها شکوفه دادند.
تو که آمدی ، آسمان در حاشیه امن لبخندهای تو به باران نشست و صدایت را همه رودخانه ها آواز کردندتا در گوش همه درختان بخوانند.
تو که آمدی ، همه ترانه ها عاشقانه شدند و شعرها از لبخند شروع شدند.
تو که لبخند زدی همه آیینه ها شکوفه دادند و خاک درخت شد و شعله ها باران رحمت.
ارسالی زینب خانم دل افکار🤩🤩
#رهبرم
#کتاب
👆در قاب تصویر این کتابخانه ساده، فرهیختگی، علم، معنویت، اهل کتاب و کتابخوان بودن موج میزند. مجموعه همین عناصر است که طرح و برنامههای جمهوری اسلامی را بر نقشههای پیچیده دشمنانش در منازعات راهبردی، غلبه داده است.
🌸🍃🌼🍃🌸🍃
🆔@zeinabyavaran313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️با تجسم باورنکردنی جدید ناسا به درون سیاهچاله بپرید
🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
🆔@zeinabyavaran313
#موفقیت
#کتاب
🔸آدمهای موفق کتابخانه دارند
بقیه آدمها
تلویزیونهای بزرگ ...
🌸🍃🌼🍃🌸🍃
🆔@zeinabyavaran313
#امام_رضا(علیهالسلام)
#حکایت_یک_تصویر
🔸پيرزن و پسر
🔹ننه عزیز تصور هم نمیکرد حالا که روی این ویلچر است و پاهایش جان ندارد، حتی بتواند تا روستای بالاتر برود، چه برسد به اینکه خودش را در صحن امام رضا(ع) در مشهد ببیند، اما عزیز عزمش را جزم کرده بود و چند روزی کوره را تعطیل کرد بود و ننه را آورده بود زیارت.
ننه عزیز به امام رضا(ع) گفته بود که دیگر آرزویی ندارد جز...
اوایل زمستان بود که «بهار» به خانه ننه عزیز پا گذاشت و لبخند حاکی از برآورده شدن آرزویش را به لبش نشاند، حالا چند روزی تا آخر زمستان بیشتر باقی نمانده و بهارِ تازه عروس به کمک ننه عزیز آمده است تا برای رسیدن بهار خانه را آماده کنند.
جارو میکند. گردگیری میکند، درها، پنجرهها و طاقچهها را. به قاب کوچک عکس ننه و عزیز میان صحن امام رضا(ع) که میرسد آرام و با احتیاط دستمالی بر آن میکشد و با خودش میگوید یعنی میشود امسال عید در اولین سفرشان با عزیز عکسی شبیه این عکس دو نفری بیندازند...
🌸🍃🌼🍃🌸🍃
🆔@zeinabyavaran313
#امام_رضا(علیهالسلام)
#حکایت_یک_تصویر
🔸ريسههاي رنگي
🔹سال 1356 بود كه با محمدرضا تصميم گرفتيم بريم پابوس آقا، مشهد. اون موقع تازه 18 سالم بود و همهچيز خيلي سادهتر بود. از محمدرضا هيچ توقعي نداشتم و از زندگي فقط خوشبختي رو ميخواستم. يادمه شب اول از مسافرخونه يك اتاق كرايه كرديم و براي شام رفتيم كبابي. من چيز زيادي نتونستم بخورم، دلم ميخواست هر چي زودتر برم حرم. آخه تا اون موقع از نزديك حرم رو نديده بودم. تصوير من از حرم، فقط خاطرههاي آقاجون بود كه توي بيشترش از چراغاي رنگارنگ اونجا و كبوتراش ميگفت.
چادرم رو كشيدم سرم و راه افتاديم، وقتي وارد حرم شدم احساس كردم يك ماهي قرمز بيقرارم كه از تنگ پرتم كردهاند توي دريا. نميدونم چرا دلم ميخواست تنهاي تنها باشم. يك جاي خلوت پيدا كردم و رفتم نشستم. زير چادر گلدارم گريه كردم، خيلي حرف زدم با خودم، با خدا، با امام رضا(علیهالسلام)... .
حالا از اون موقع سالها ميگذره. امروز كه داشتم اين آلبوم رو نگاه ميكردم، برگشتم به همون هيجده سالگيام. تصوير ريسههاي رنگي آن روز حرم هنوز جلوي چشمامه. چهقدر دلم ميخواست الان توي اين عكس بودم، همينجا كنار حرم... .
🌸🍃🌼🍃🌸🍃
🆔@zeinabyavaran313