سیب سبز
پرده اول:
همانطور که شلوارهای روی رگال را نگاه میکرد دستش به شلواری که جنس نرم و گرمی داشت، برخورد کرد و با ذوق آن را برداشت. فروشنده که این شلوار را بعد از چند وقت فروخته بود، با بازار گرمی هرچه تمامتر گفت: «از این شلوار یکی مانده بود، مبارکتون باشه.»
پرده دوم:
زیپ بقچه را باز کرد و شلوار گرم را کنار لباسهای آستین بلند پشمی و پالتوی کلفت مشکی رنگ داخل بقچه گذاشت و زیر لب گفت: «این لباسها آمادهاند، کفشهای فاطمه را هم داخل این پلاستیک سفید گذاشتم.»
پرده سوم:
فاطمه داشت با بابا بازی میکرد. زیر پتو خودش را پنهان کرده بود و درخیال کودکانهاش تصور میکرد کسی او را نمیبیند.
سرش را از پتو بیرون آورد و آرام با صدای نازک و تیزش پرسید:« بابا چند روز دیگه میریم؟ دلم میخواد دوباره از اون سیب سبز های اونجا بخورم ...امسالم دوباره کولم میکنی؟»
بابا جواب فاطمه را طوری داد که مامان هم داخل اتاق بشنود، گفت:« امسال دیگه بزرگتر شدی برات کالسکه میارم، یکمم پیاده میتونی بری.»
و در ادامه گفت:«فردا بلیطها رو میگیرم و ساکها رو جمع میکنیم.»
پرده چهارم:
مثل همیشه آتش ذوق برای سفر در دلش شعله ور بود. نمیدانست علت خوشحالیاش سیب سبز و آبنبات چوبی در راه یا دوستی های کوتاه و دلنشین میان راهی است یا کالسکه سواری و یا زیارتهای شلوغ یا...
ولی این حرارت و شادی درون یک سفر نبود، آتش عشقی بود که در وجودش از همان اول جرقه خورده بود و هرچه میگذشت پرحرارتتر میشد.
پرده آخر:
و اما اکنون، به جای آبنبات چوبیهای رنگی و خوشمزه که با زبان کودکی از امام حسین(ع) میخواستم و کامم شیرین میشد، درخواستم شیرینی زندگیمان شده است.
از آن روزها بیش از ده سال میگذرد، به جای ساک بستن و برداشتن لباسهای گرم، صدای روضه و سیل اشک را در کوله بار دلمان ذخیره میکنیم و به جای بازی و کوله سواری بر روی دوش بابا، برای شادی روحش فاتحه میخوانیم و از او طلب دعای خیر داریم؛ مگر میشود عاشق حسین باشی و در این روزها روحت در جای دیگری جز کربلا باشد؟
...
نه هرگز نمیشود، تمام وجودمان تشنهٔ زیارت است، تمام امیدمان به یک سفر دوباره و دلتنگی تمام نشدنی برای بابای قصهام، او امسال نیز بلیط گرفته اما تنها به سوی جادهٔ عشق پرواز کرده است...
اللهم ارزقنا #کربلا
✍️فاطمه خانی حسینی
#اربعین
#امام_حسین
#فاطمه_خانی_حسینی
#دخترم
http://salehi60.blogfa.com/
ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ
@javal60
نمیشود دلتنگ مزه چایی عراقی نشد.
نمیشود دلتنگ طعم خوراک ملحّم یا لب لبی عراقی نشد.
نمیشود دلتنگ صدای هلا بیکم بزوار الحسین نشد.
نمیشود دلتنگ قدم زدن در جاده شلوغ حرم تا حرم نشد.
نمیشود دلتنگ ترافیک انسانی ورودی کربلا نشد.
نمیشود دلتنگ صف زیارت و صلوات های بلند زائران نشد.
نمیشود دلتنگ زیارت ضریح شش گوشه نشد.
نمیشود دلتنگ زیارت قتلگاه و تل زینبیه نشد.
اصلا نمیشود دلتنگ زیارت عتبات نشد، نمیشود که نمیشود...
✍️نجمه صالحی
#اربعین
#کربلا
#امام_حسین
http://salehi60.blogfa.com/
ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ
@javal60
خرمآن لحظه که مشتاق به یاری برسد
آرزومند نگاری به نگاری برسد
#کربلا
#اربعین
#امام_حسین
http://salehi60.blogfa.com/
ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ
@javal60
ماه سعادت
«صفر ماه سنگینی است» این جمله را بارها و بارها شنیده ایم و صفر هراسی را در چهره بسیاری از مردم دیده ایم.
صَفَر، صفرالمظفّر یا صفرالخیر دومین ماه قمری است. از صُفْرَة به معنای زردی گرفته شده؛ زیرا هنگام انتخاب نام با فصل پاییز و زرد شدن برگ درختان مقارن بوده است.
ماه صفر هم مثل بقیه ماههای قمری چه فرقی میکند؟!
وقتی ابتدای این ماه را با صدقه آغاز کنیم و به جای جذب انرژیهای منفی با انرژی مثبتِ صدقه و کار نیک، این ماه را بگذرانیم چه فرقی میکند؟!چه فرقی میکند که صفر باشد یا ربیع الاول؟!
امیدواری و تلاش برای بهتر شدن شرایط، انرژی مضاعفی بر زندگیمان ساطع میکند. مهم این است در آغاز هر ماه، گامی در مسیر سعادت دنیا و آخرت خود برداریم. هر یک از روزهای سال، مخلوق خداوند هستند و چسباندن برچسب مبارک یا نحسی ونامیمونی به آنها شایسته نیست.
آنچه موجب نامبارک شدن روز و ماه میشود، رویدادها هستند. البته رویدادهای تلخی در ماه صفر اتفاق افتاده که غمبارترین آنها رحلت عصاره هستی، رسول مهربانی هاست. اما گاهی رویدادهایی برای شخص رخ می دهد که هر چند در آن ماه اتفاقات ناگواری به وقوع پیوسته ولی خاطرات شخصی فرد در آن ماه، مبارک و با سعادت بوده است.
برای من ماه صفر مصادف است با ماه وصل، یادآوری خاطرات خوب سالهای متمادیِ پیادهروی عشق، ساک بستن و مهیای سفر شدن، آماده شدن برای گام نهادن در جادهٔ آرزوها.
ماه صفر برای من رسیدن به مقتل عشق است و شبیه ابر بهاری زغصه باریدن. زیرا عشق و محبت حسین علیه السلام در قلبم ریشه دوانده و مانند گل میخکی که به دور درختان مو پیچ و تاب میخورد، نام او برای همیشه به قلبم سنجاق و زمزمه قلبم شده است.
دلتنگ روزهایی هستم که در حرم ارباب زیارت عاشورا میخواندیم و اشک شوق دیدار از چشمانمان سرازیر بود.
دلتنگ روزهایی هستم که در حیرت انتخاب رفتن بین دو حرم بودم و هر ثانیه نفس کشیدن در کنار ضریح شش گوشه،برایم مانند سالهای همچون زر ارزش داشت.
دلتنگی این روزها، اشک فراق از گوشه چشمانم جاری میکند، دلتنگی این روزها غربت عجیبی را بر دلم سوار کرده که فقط و فقط با زیارت التیام مییابد.
🍃اللهم ارزقنا کربلا🤲🍃
✍️نجمه صالحی
#امام_حسین
#کربلا
#اربعین
http://salehi60.blogfa.com/
ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ
@javal60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مثلا تو قبول کردی...
مثلا الان داشتیم کولهٔ سفر می بستیم.
مثلا الان داشتیم تک تک با فامیل خداحافظی میکردیم.
مثلا رسیده بودیم نجف و حرم امیرالمومنین علیه السلام.
مثلا پیادهروی رو شروع کرده بودیم و کاممون به طعم چای غلیظ عراقی شیرین شده بود.
مثلا عمود پونصد سمت موکبها برای استراحت میرفتیم.
مثلا الان داشتیم سمت بین الحرمین حرکت میکردیم.
مثلا الان داشتیم سمت حرم ارباب میرفتیم...
مثلا...
صلی الله علیک یا ابا عبدالله🖤
✍️نجمه صالحی
#اربعین
#کربلا
#شب_جمعه
http://salehi60.blogfa.com/
ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ
@javal60
تبلیغ در مواکب
ام حیدر یکی از مبلغین حوزه نجف بود و در ایام پیادهروی #اربعین هر روز صبح با عدهای از مبلغین خانم، به مواکب نزدیک جاده #نجف میرفت و غروب به منزل باز میگشت.
موکبها چادر یا سازههایی بودند که گروههایی از مردم نجف و شهرهای دیگر عراق و یا حتی دیگر کشورهای جهان از جمله ایران مسئولیت اداره آن را به عهده داشتند. مردم عراق به صورت قبیلهای و عشیرهای مواکب را مدیریت میکردند.
سر در ورودی اغلب مواکب جملهٔ "شعارنا خدمت لزوار الحسین (علیه السلام)" نوشته شده بود و افتخار صاحب موکب خدمت به زائران خستهٔ طریق الحسین (علیه السلام) بود.
ام حیدر در مواکب طریقه صحیح وضو را به زنان آموزش میداد. به دلیل شلوغی شهر نجف و ازدحام جمعیت قرار شد فقط همسرانمان به حرم امیرالمومنین (علیه السلام) بروند و من و فاطمه هم با ام حیدر همراه شویم.
هنگامی که برای نماز صبح، وضو میگرفتیم، ام حیدر کنارمان ایستاد و ما را زیر نظر گرفت، انگار از همان ابتدای روز، وظیفه اش را شروع کرده بود.
با مشاهده وضو گرفتن فاطمه خیلی ذوق کرد، «هلا هلا» بلندی گفت و او را محکم در آغوش گرفت. با لبخند گفت:« ای کاش فاطمه برای آموزش کنارم میآمد.»با وجود اینکه فاطمه چند ماه دیگر به سن تکلیف میرسید، اما احکام نماز را به طور کامل میدانست.
با شنیدن آرزوی ام حیدر، یاد داستان کودکی امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) و آموزش وضوی آنها به پیرمرد افتادم. با خودم گفتم بیراه هم نمیگوید گاهی آموزش به زبان کودکان موثرتر است.
✍️نجمه صالحی_بخشی از کتاب زمزمه قلب من
#اربعین
#کربلا
ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ
@javal60
حجه الاسلام و المسلمین دکتر حبیب الله بابایی(رییس گروه مطالعات فرهنگ و تمدنی فرهنگ و علوم اسلامی) در توییت خود نوشت:
«فرست کلاس کردن راهیان #اربعین احیانا آغازی خواهد بود در فرو کاستن «اربعین امت» به «اربعین عراق» تمکین آسان دولتمردان #ایران در برابر محدودیت های دولت عراق خسارتهای فرهنگی بسیاری را برای ما و جهان اسلام در پی خواهد داشت.»
پ.ن:سوای اینکه این روزهای نزدیک #اربعین، یک عده از عاشقهای #امام_حسین (علیه السلام) و زیارت و اونایی که مزهٔ قدم زدن تو جادهٔ عشق رو چشیدند، روز به روز و لحظه به لحظه خاطراتشون تداعی میشه و شمع دلهاشون ذره ذره آب میشه، این محرومیت و فراق، در دراز مدت آسیب فرهنگی هم خواهد داشت...
چقدر اون روزها خوب بود که تو هر خونه حداقل یک نفر تو این ایام راهی #کربلا بود اما حالا چی😔
حال و هوای اون روزها رو آرزوست...
🍃اللهم ارزقنا کربلا🤲🍃
✍️نجمه صالحی
#اربعین
#امام_حسین
#کربلا
#واکسن
#فرست_کلاس
http://salehi60.blogfa.com/
ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ
@javal60
صلی الله علیک یا ابا عبدالله 💔
🍃إِلَهِی مَا أَظُنُّکَ تَرُدُّنِی فِی حَاجَهٍ قَدْ أَفْنَیْتُ عُمُرِی فِی طَلَبِهَا مِنْکَ...🍃
«خدای من این گمان را به تو ندارم که مرا در حاجتی که عمرم را در طلبش سپری کردهام، از درگاهت بازگردانی...»
پ.ن:کاربرد بعضی دعاها اینقدر زیاده که زمان و مکان و وقت خاص شاید براش بی معنا باشه مثل این بخش از #مناجات_شعبانیه که کاربردش همیشگیه... خدایا من حسین( علیه السلام ) را دوست دارم.
اللهم ارزقنا #کربلا
#اربعین
#یاحسین
#مشایه
ــــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ
@javal60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سیب سبز
گاهی بعضی متنها قابلیت تصویرسازی دارند و ظاهراً یکی از دلنوشتههای دخترم با عنوان سیب سبز، این قابلیت را داشته است.
یکی از همراهان عزیز کانال، بر اساس بخشی از این متن، کلیپ کوتاه بالا☝️ را برای گروه سنی ده تا دوازده سال درست کردند.
ازشون ممنونم🌹🌹
🍃الحمدلله علی کل حال🍃
#فاطمه_خانی_حسینی
#اربعین
#کربلا
#یاامام_حسین
#صلی_الله_علیک_یااباعبدالله
http://salehi60.blogfa.com/
ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ
@javal60
به سوی وادی نور
پیرمرد بین راه ایستاده بود، با دست ما را به سوی سه جوان که سینیهای بزرگ به سر داشتند، هدایت میکرد. جوانان میان راه نشسته بودند و سر به زیر، نگاهشان به قدمهای عابرین مشتاق رسیدن به محبوب، دوخته شده بود.
پیرمرد با زبان عربی و صدای بلند« هلا بیکم بزوار» و «تفضل یا زوار » میگفت و از اینکه عابری دانه خرمایی از سینی برمیداشت، لذت میبرد و عزمش را برای جذب سایرین جزم میکرد.
انگار همانقدر که ما اضطراب نرسیدن به پیادهروی و گام نهادن در این مسیر را داشتیم، عراقیها اضطراب نداشتن زائر و مهمان موکب آزارشان میداد؛ خندههای پیروزمندانهٔ رئیس عشیره، هنگام توقف زوّار دیدنی بود.
همه در این مسیر یکدل و یکرنگ شده بودند تا جلوهای از روزهای ظهور را رقم بزنند. به قول استاد شجاعی:«دو مانع اصلی ظهور است؛
۱-عدم آمادگی مردم برای اتحاد در دفاع از امام
٢-قدرت غالب جبهه استکبار است. اما #اربعین آرامآرام مسیر تاریخ را، با حذف این دو مانع عوض میکند! منتقمین حسین علیه السلام میآیند تا لشکر آخرالزمانی اربعین را با دو نشان همدلی و وفاداری سازماندهی کنند.»
مردم با پرچمهای سبز و سرخ و سیاه با نوشتههای« لبیک یا حسین»، «یا مهدی»، «یالثارات الحسین» و... در حال حرکت به سوی وادی نور بودند و عدهای پای برهنه در این راه گام نهاده بودند زیرا ورود به سرزمین مقدس را با «فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ ۖ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ»* کامل میپنداشتند.
تجربهٔ زیستهٔ مردم در این مسیر، پرشورترین تجربه از مناسک عظیم مسلمانان است حتی عظیم و با شکوهتر از مراسم حج، این حرکت بزرگ آخرالزمانیترین مناسک و شبیهترین تصویر زمان ظهور موعود را ترسیم میکند؛ روزی که هزاران دل مشتاق بیصبرانه منتظر رویت آن است.
🍃اللهم عجل لولیک الفرج🍃
*طه/12
✍️نجمه صالحی
#جمعه
#اللهم_صل_علی_محمد_وآل_محمد
#اربعین
#خاطرات_اربعین
http://salehi60.blogfa.com/
ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ
@javal60
عکس مربوط به #خاطره_اربعین☝️(وادی نور)که سال ۹۷ رتبه سوم عکس برتر قاب زیارت جامعه الزهرا سلام الله علیها رو دریافت کرد.
#اربعین
#کربلا
#خاطرات_اربعین
#پیاده_روی_اربعین
http://salehi60.blogfa.com/
ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ
@javal60
چادر خاکی
سوار ماشین میشود. هر شب کارش این شده .همه میگویند نرو این کارها فقط حالت را خرابتر میکند ولی بیتاثیر است؛ دلش آرام نمیگیرد،قصد کرده تا چهل شب برود و سر بزند به عزیزش! عزیزی که تا بیست روز پیش نفس در قفس سینه اش حبس نمیشد.
عزیزی که به جای سرفههای بلند که هر آن فکر میکرد با این سرفه استخوانهای قفسه سینهاش ترک میخورد، حرف میزد؛ میخندید و فکر میکرد شادترین انسان است، آرام و شاد .
یا دیگری با خودش میگوید فکر میکردم که تا دوماه دیگر نباشد؟ لحظه به لحظه سایه مهربانیاش بالای سرم نباشد؟هرچند حالا هم حضورش را حس میکرد. عادت کرده بود که حواسش به همه باشد باید به او بگوید خانه اش را خالی کرده ؛نوه هایش خوبند.
میرویم و خبرهای خوب و بد را برایشان میبریم حتی اگر ما هم نرویم خودشان به دنبالمان میآیند، به خوابمان می آیند،تنهایمان نمیگذارند.
ولی حال او مثل همه نبود؛ او با چادری خاکی و تنی خسته و چشمانی که شاید روزهاست خواب آرام نداشته تا در رویا برادر را ببیند؛ آمده بود، بعد از چهل روز آمده بود تا برایش تعریف کند.
خاک سرد، آتش داغ دلش را آرام نکرده بود. سر برادر را در این چهل روز دیده بود اما نه مثل همیشه، با لبانی سرخ و صورتی صاف!! صورتش را آرایش شده با خاک و خون دیده بود ولی سر تنها، سری که روی تن سوار نبود، تن جای دیگر بود.
حال بعد از چهل روز، وقت ملاقات شده، در راه اشک میریخت و صورت خسته از اسارت را باران اشک شستشو میداد.
نمیدانست برای علی اکبر برادرش گریه کند یا علی اصغر برادر؟!
نمیدانست برای قاسمش برسر بکوبد یا برای برادرش عباس؟!
حال برود بگوید دخترکت را پای پیاده به اسیری بردند؟! دستان زمختشان را به صورت مثل گل دخترت کوبیدند و در آخر هم قلب کوچکش طاقت نیاورد و ایستاد؟! بگوید رقیه در آغوش عمه جان داد؟!
ولی نمیشد، هرچه میگریست و بر سر و سینه و صورت میکوبید، برای حسین بود !! برای حسینی که کودکانش در آغوش او جان دادند.
زینب کبری بودن دل میخواهد دلی که خداوند با دستان خودش جواهر صبر را در آن گذاشته باشد .
قلبی میخواهد که پنج تن آل عبا نگاهش کنند و دستشان را بر روی قلبش بگذارند... آنان با گرمای دستشان، سردی دوران را گرم گرم نگه میدارند.
🏴اللهم ارزقنا کربلا🏴
✍️ فاطمه خانی حسینی
#اربعین
#کربلا
#چادر_خاکی
http://salehi60.blogfa.com/
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ
@zemzemh60
آری زینب کبری بودن دل میخواهد، کسی جز او نمیتواند در هجوم طوفان غم بایستد و بگوید:«مارایت الا جمیلا»
کسی نمیتواند در سختترین رویداد، همچون حیدر، اسدالله الغالب علیه السلام محکم بایستد و با دشمنان این چنین با صلابت سخن بگوید!
زینب کبری سلام الله علیها بود که کوه صبر در برابرش زانو زد، او بود که استوار ایستاد تا اسوهٔ زن تراز اسلامی شود.
در مدرسهٔ زینبی، کسانی که معنای صبر و مقاومت را میفهمند، خدا را به آسانی می شناسند.
زن تراز اسلامی باید در مسیر تسلیم و رضای الهی گام بردارد و در سختترین مصیبتها جز زیبایی نبیند.
«وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ»۲۲۷/شعرا
✍️نجمه صالحی
#یازینب
#یاحسین
#یاامام_حسین
#اربعین
http://salehi60.blogfa.com/
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ
@zemzemh60
روزی که آه کامل شد!
برای درک حال دیگران، باید در همان آبی شنا کنی که آنها را غرق کرده است؛ غرق در دریای محبت حسین علیه السلام شدهایم و از سرزنشهای اطرافیان برای این بیتابی، ابایی نداشته و نداریم...
تا روز اربعین به امید روزنه امیدی بودیم و دنبال خبرها، شاید راه باز شود، شاید شرایط آسانتر شود، شاید...
با خود میگفتیم حتی اگر دقیقه نود هم نشد، در وقت اضافه کوله را برمیداریم و خود را به سمت معشوق میرسانیم اما نشد که بشود...
فرصتها زود گذشت، وقت اضافه هم تمام شد، روز اربعین فرا رسید، روزی که باز هم نرسیدیم، روزی که آتش حسرت دیدار به دل نشاند، روزی که آه کامل شد!!
✍️نجمه صالحی
#اربعین
#کربلا
#روز_حسرت
http://salehi60.blogfa.com/
ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ
@javal60
#خاطرات_اربعین
#به_سوی_جاده_آرزوها_4
ام حیدر یکی از مبلغین حوزه نجف بود و هر روز صبح به مواکب نزدیک جاده نجف میرفت. مردم عراق به صورت قبیلهای و عشیرهای مواکب را مدیریت میکردند. سر در ورودی اغلب مواکب جملهی "شعارنا خدمت لزوار الحسین (ع)" نوشته شده بود.
ام حیدر در مواکب طریقه صحیح وضو را به زنان آموزش میداد. قرار شد صبح زود، همراه او شویم و آقایان هم به حرم امیرالمومنین (ع) بروند. هنگام ساختن وضو، برای نماز صبح، ام حیدر کنارمان به تماشا ایستاد، ذوقکنان گفت: « فاطمه چه خوب وضو میگیره ای کاش برای آموزش کنارم میاومد!» با وجود اینکه فاطمه چند ماه دیگر به سن تکلیف میرسید، اما احکام نماز را به طور کامل میدانست. با شنیدن آرزوی ام حیدر یاد داستان کودکی حسنین(ع) و آموزش وضوی آنها به پیرمرد افتادم! با خودم گفتم بیراه هم نمیگوید گاهی آموزش به زبان کودکان مؤثرتر است!
با صدای بوق سرویس یا ون کوچک سفید رنگ از منزل خارج شدیم. بانوان طلبه ردیف روی صندلیها نشسته بودند. هرکس نزدیک عمود محل مأموریتش پیاده میشد. ما هم به همراه ام حیدر عمود ۸۶ پیاده شدیم. ام حیدر به محل خدمتش رفت و ما هم مثل سالهای قبل به تماشای زائرین خسته نشستیم اما این بار،هنوز غبار خستگی به تنمان ننشسته بود! در موکب، تعدادی از جنگ زدههای موصل هم زندگی میکردند. آنجا تصاویر زیبایی در حال تولد بود!
عصر به خانه بازگشتیم اما متوجه شدیم به دلیل ازدحام جمعیت، امکان زیارت از نزدیک، برای بانوان نیست! تصمیم جدید گرفته شد!
✍️نجمه صالحی
#ادامه_دارد
#اربعین
#کربلا
#زمزمه_قلب_من_یاحسین
#حب_الحسین_یجمعنا
@javal60
#خاطرات_اربعین
#به_سوی_جاده_آرزوها_7
در جاده عشق رنگ و نژاد معنایی نداشت. همه جا پر از مردان و زنان عاشقی بود که دل به دریای عشق حسین (ع) داده بودند و با قصد یکی شدن به سمت هدفیخاص در حرکت بودند. شاید بتوان گفت این حرکت تمرینی برای برای چگونه زیستن در زمان ظهور بود. همه با انگیزه واحد و بخاطر مهر اهل بیت (ع) بود که در مسیر این سیل عظیم قرار گرفته بودند.
ناخودآگاه قدمهایمان تندتر شده بود گویی باید میدویدیم تا از این حرکت هدفمند عقب نمانیم! پرچم کشورهای مختلف از ابتدای مسیر کنار جاده دیده می شد و تصاویر رهبران شیعه آیتالله حکیم، آیتالله سیستانی، سید حسن نصرالله و مقام معظمرهبری، در بنرهای بزرگ در جادههای مسیر نصب شده بود. شماره عمودها به نوعی خط نشان حرکت بود، اغلب گروهها و کاروانها، عمودهای پنجاه، صد و...را برای وعده دیدار، نشان میگذاشتند.
نزدیک اذان ظهر خادمین زائران را برای خواندن نماز دعوت میکردند و فریاد میزدند "هلابیکم زوار سجاد "هلابیکم "عجلوا بالصلاه". در موکبی که برای نماز ایستادیم، خانمی بعد از نماز ایستاد و برای بانوان، طریقه صحیح غسل، تیمم و وضو را آموزش میداد، پیدا بود از همکاران ام حیدر است! در سالهای قبل ضعف اجرای احکام را در بین بانوان دیده بودم ولی اگر تذکری میدادم به یک یا چند نفر بود اما این حرکت جدید آنها عالی بود. فاطمه با دقت حرکاتش را نگاه میکرد با آنکه عربی متوجه نمیشد با حرکات و اشارات او غسل را به خوبی یاد گرفت و اجرا کرد و آن بانو فاطمه را بوسید و جایزهای به او داد!
✍️نجمه صالحی
#ادامه_دارد
#اربعین
#کربلا
#یاحسین
@javal60
#خاطرات_اربعین
#به_سوی_جاده_آرزوها_9
کالسکه دوست همراه ما در جاده بود، با وجود اینکه فاطمه قد کشیده بود اما هنوز توان سه روز پیادهروی نداشت! سالی که کلاس اول بود معلمش خیلی سفارش کرد حتما تمرین کند، پانزده روز از درس و مدرسه فاصله گرفتن به یادگیریاش صدمه میزند، پس باید حروف الفبا را تمرین میکرد! در کالسکه با سر و صدا مشق مینوشت و صحنه تماشایی ای درست کرده بود! خانمهای عراقی، وقتی از کنارمان عبور میکردند کتابش را میگرفتند به تصویر و حرف "م" اشاره میکردند "م" مادر و به زبان عربی میگفتند یوماااا و لبخند میزدند. فرقی نمیکند چه زبانی یا چه آوایی باشد، «مادر»را همه میشناسند! «مادر» یا زهرا!
دستانم از شدت سرما سرخ شده بود و میلرزید. ناگهان خانمی با یک بسته دستکش بلند مشکی سمتم آمد و آن را به من داد. در دستانش کیسهای پر از دستکش بود که بین بانوان توزیع میکرد. بیاختیار اشک از چشمانم جاری شد و گفتم: اربابم حسین جان! اینجا الحق جادهی بهشتی است و مما یشتهون نصیبمان میشود. کمی جلوتر خانمهای دیگر به دخترکان گل سر و کلاه و آب نبات و شکلات هدیه میدادند. اینجا به کودکان احترام و توجه خاصی میشد. احساس کردم قلبم سنگین شده و اشکم جاری شد. احترام دختران این جاده کجا و مظلومیت دختران اباعبدالله (علیه السلام) در جاده اسارت کجا؟!
کاروان اسرا با تازیانه و توهین در بیابان پر خار و خاشاک با دلی پر از اندوه راه میرفتند. عقیله بنی هاشم، کوه صبر و استقامت مأمن کودکان وحشتزدهی کربلا بود. امان از دل زینب!
✍️نجمه صالحی
#یاحسین
#محرم
#اربعین
#کربلا
@astanehmehr
خداحافظ محرم اربابم حسین!
من را ببخش اینقدر دلمشغولیهای دنیا زیاد بود که نفهمیدم چطور آمدی و چطور داری میروی!
امشب شب فراق از توست! شب جدایی شد و هجران از تو! با چشم بر هم زدنی سفره عزای اربابت جمع شد! عمر است دیگر! دنیاست دیگر!
یا حسین! تازه چشمان خشک از اشکمان به گریهات رسید، تازه با حرارت عشقت وجودمان گرم شد! اصلا غمت هر سال برایمان تازهتر میشود!
یاحسین! محرم بهار گریهات بود، این بار میگریم اما بوی جدایی میدهد این گریههایم!
یاحسین! من را ببخش بخاطر کمکاریهایم...
#خداحافظ_محرم
#یاحسین
#ماه_صفر
#اربعین
#بازنشر
ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ
@javal60
🥀ماه صفر ادامه ی ماه محرّم است
شکر خدا که از غم آقای بی کفن
چشمم شبیه چشمهی جوشان زمزم است🥀
#صفر_المظفر
#خداحافظ_محرم
#اول_ماه_صفر
#اربعین
#کربلا
http://salehi60.blogfa.com/
ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ
@javal60
ماه سعادت
«صفر ماه سنگینی است» این جمله را بارها و بارها شنیده ایم و صفر هراسی را در چهره بسیاری از مردم دیده ایم.
صَفَر، صفرالمظفّر یا صفرالخیر دومین ماه قمری است. از صُفْرَة به معنای زردی گرفته شده؛ زیرا هنگام انتخاب نام با فصل پاییز و زرد شدن برگ درختان مقارن بوده است.
ماه صفر هم مثل بقیه ماههای قمری چه فرقی میکند؟!
وقتی ابتدای این ماه را با صدقه آغاز کنیم و به جای جذب انرژیهای منفی با انرژی مثبتِ صدقه و کار نیک، این ماه را بگذرانیم چه فرقی میکند؟!چه فرقی میکند که صفر باشد یا ربیع الاول؟!
امیدواری و تلاش برای بهتر شدن شرایط، انرژی مضاعفی بر زندگیمان ساطع میکند. مهم این است در آغاز هر ماه، گامی در مسیر سعادت دنیا و آخرت خود برداریم. هر یک از روزهای سال، مخلوق خداوند هستند و چسباندن برچسب مبارک یا نحسی ونامیمونی به آنها شایسته نیست.
آنچه موجب نامبارک شدن روز و ماه میشود، رویدادها هستند. البته رویدادهای تلخی در ماه صفر اتفاق افتاده که غمبارترین آنها رحلت عصاره هستی، رسول مهربانی هاست. اما گاهی رویدادهایی برای شخص رخ می دهد که هر چند در آن ماه اتفاقات ناگواری به وقوع پیوسته ولی خاطرات شخصی فرد در آن ماه، مبارک و با سعادت بوده است.
برای من ماه صفر مصادف است با ماه وصل، یادآوری خاطرات خوب سالهای متمادیِ پیادهروی عشق، ساک بستن و مهیای سفر شدن، آماده شدن برای گام نهادن در جادهٔ آرزوها.
ماه صفر برای من رسیدن به مقتل عشق است و شبیه ابر بهاری زغصه باریدن. زیرا عشق و محبت حسین علیه السلام در قلبم ریشه دوانده و مانند گل میخکی که به دور درختان مو پیچ و تاب میخورد، نام او برای همیشه به قلبم سنجاق و زمزمه قلبم شده است.
دلتنگ روزهایی هستم که در حرم ارباب زیارت عاشورا میخواندیم و اشک شوق دیدار از چشمانمان سرازیر بود.
دلتنگ روزهایی هستم که در حیرت انتخاب رفتن بین دو حرم بودم و هر ثانیه نفس کشیدن در کنار ضریح شش گوشه،برایم مانند سالهای همچون زر ارزش داشت.
دلتنگی این روزها، اشک فراق از گوشه چشمانم جاری میکند، دلتنگی این روزها غربت عجیبی را بر دلم سوار کرده که فقط و فقط با زیارت التیام مییابد.
🍃اللهم ارزقنا کربلا🤲🍃
✍️نجمه صالحی
#امام_حسین
#کربلا
#اربعین
#باز_نشر
http://salehi60.blogfa.com/
ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ
@javal60
خواب-راحت-ندارم.mp3
4.83M
#خاطرات_اربعین
#به_سوی_جاده_آرزوها_13
ایستگاههای خدمت در جاده نزدیک به کربلا بیشتر شده بود. ایستگاه امداد و توزیع دارو هلال احمر و ایستگاه بستههای فرهنگی، پوستر، سربند، زیارتنامه اربعین و... نگاهم متوجه ایستگاه واحد پاسخ به سوالات شرعی شد. چند نفر از طلاب به زبان عربی سؤالات را پاسخ میدادند. چند نفری هم با چرخ خیاطی منتظر دوختن وسایل مجروح شدهی زائرین بودند!
در جاده آرزوها تعداد زنان بیش از مردان به نظر میرسید، برخی دخترکان عراقی مدل چادر ایرانی چادر به سر داشتند تا سبکبالتر قدم بردارند و بالعکس زنان ایرانی هم چادر عربی بر سر داشتند! حرکت این خیل عظیم تماشایی بود.
گاهی از زائرین عکس میگرفتیم تا خاطرات تصویری هم در قاب زندگیمان جای گیرد. در طول مسیر صحنههای جالبی را شکار میکردیم! مرد کهنسالی که پیرغلام موکب بود با اولاد ذکورش میان جاده بودند. فرزندان ظرفهای خرمای آغشته به ارده را روی سر گذاشته بودند و با تواضع از زائرین پذیرایی میکردند. پدری کودک نوپایی را به سمت زوار هدایت میکرد تا دستمال کاغذی در بین آنان توزیع کند. کودک دیگر با دست های سرخ شده در آب سرد ظرف میشست. در گوشه دیگر چند نفر از جوانان عراقی گوشت چرخ کرده را به سیخ میکشیدند تا بساط کباب راه بیندازند!
گروهی از جوانان ایرانی بلندگویی با خود حمل میکردند و صدای روضههای آشنا را در فضا پخش میکردند."نمک زندگی ما روضه های توست عجب شبهایی دارم با روضههای تو من از روی مادر تو شرمندهام یا حسین من باید میمردم پای روضه های تو..."
✍️نجمه صالحی
#اربعین
#یاحسین
#کربلا
#صفر
@javal60
#دو_راهی
رفیقم یک جملهای گفت که خیلی به دلم چسبید!
گفت:« الهی که تو یک دو راهی گیر کنی ندونی چه کنی!؟ دو راهی بین دو حرم!
حرم دو برادر! بین الحرمین😢»
واقعا بهترین دعا بود:
🌼الهی که بین این دو راهی گیر کنیم همیشه!🌼
#اربعین
#کربلا
#امام_حسین
#ماه_صفر
http://salehi60.blogfa.com/
ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ
@javal60
دیدید انگار تو حرم ارباب علیه السلام اشکمون خشک میشه و آروم میشیم؟! اصلا انگار شاد میشیم!
شاید یک دلیلش این باشه که اونجا بهشت رو زمینه، غم و ألم تو بهشت به بهشتیها نمیرسه دیگه!
🍃زندگی با حسین علیهالسلام شیرین است!🍃
#امام_حسین
#ماه_صفر
#کربلا
#اربعین
ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ
@javal60