💥 تبریک به ملت ایران برای خلق حماسه حضور،
👈🏼 تبریک به همتی و هوادارانش،
👈🏼 تبریک به رضایی و دوستدارانش،
👈🏼 تبریک به قاضیزاده و حامیانش،
✅ و البته تبریک به سید ابراهیم رئیسی و یارانش
انتخابات یک پیروز داشت و آن #ایران بود؛
نوبت همدلی و همکاری و تلاش برای ساخت #ایران_قوی است.
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#سبک_زندگی
استاد #پناهیان
#قسمت26
🌀 عیب رفتار اینه که اثرش دیر ظاهر میشه!!!
👈 ولی حُسنش اینه که اثرش قطعیه.💞
🌀اینکه مقام عمل خیلی جاها کمتر از علم تلقی میشه، واسه اینه که طول میکشه #عمل اثر خودشو نشون بده!!!!
🔹مثال دقیقش ورزشه، کسی که تازه شروع به ورزش کرد!!!
هر روز نباید بره ببینه عضلاتش چند سانت تغییر کرد، باید فعلا ورزش رو شروع بکنه.💪
🌀اتفاقا یکی از نقایص فرهنگی و فکری جامعهی ما اینه که
👈 وقتی ما به #عمل بها ندادیم و
براش برنامهریزی نکردیم
و فکر و ذهن خودمونو براش نذاشتیم👇
✅کلا آدمای بیحوصله و عجولی میشیم، دوس داریم از همه چی #زود نتیجه بگیریم!!!!
🌀اگر همهمون به عمل اونجور که باید بها میدادیم این باور برامون جا میافتاد که همه چی طول میکشه... !!!!
🔹حتی شاید این درس برامون جا میافتاد که خداوند متعال می فرماید: "من عالم در شش روز آفریدم."💖
👈حالا یه روزه هم میتونست خلق کنه. .
💟 کلا همه چیز در دنیا به تدریج هست، اگه این #تدریج رو نپذیری نمیتونی زندگی کنی.
✅ اینکه زود اثرش رو نشون نمیده یه امتیاز منفی برای عمل شده، ولی نباید این نکته منفی رو درنظر گرفت.
👈عوضش این چیز مثبت رو داره که شما رو #صبور بار میاره.☺️
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#سبک_زندگی
استاد #پناهیان
#قسمت27
🔺از رفتار بلافاصله انتظار اثر نداشته باشید.
در روایات هست که میفرماید از هر رفتاری خواستی اثر بگیری حداقل باید یکسال ادامه بدی.⚠️
امام صادق(ع) از امام باقر(ع) نقل میفرمایند:
🌺 پدر من امام باقر همیشه میگفتند من دوست دارم کاری که میخوام انجام بدم رو ادامه بدم.
اگه بنا بوده شب انجام بدم ندادم، روز قضاشو بجا میارم.☘
💟از حضرت بهجت پرسیدن چیکار کنیم به نمازشب مداومت پیدا کنیم؟
🔹 فرمودن هر شب نتونستی بخونی روز قضاشو بجا بیار.
یقهی خودتو بگیر.....💝
در ادامه روایت آمده که محبوبترین کارها کار« مداوم» هست.
بعد حضرت میفرماید اگر خواستید کاری انجام بدید و نفست رو به اون کار عادت بدید یکسال ادامه بدید.🔆
انسان هر کاری بخواد انجام بده!!! 👈طول میکشه به نتیجه برسه.✅
حلّه ؟
سبک_زندگی
ادامه دارد
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#هردوبخوانیم
👇زن و مرد بخوانید
🔥 اثر فوقالعاده فرو بردن 🔥خشم
💠 🧕🧔همسرانی که بتوانند در مشاجرات #خشم خود را فرو ببرند و عصبانیت خود را در تصمیمشان دخیل نکنند بشدت محبوب و
عزیز میشوند.
💠 🔥فرو بردن خشم، بالاترین و اوج تأثیرگذاری را بر طرف مقابل دارد.
💠 تغییر حالت بدن، ترک مکان، #وضو گرفتن، آب #سرد نوشیدن، به عاقبت کار اندیشیدن و #خدا و ائمه (ع) را ناظر دانستن از فرمولهای موفقیت در اینکار است.
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#خانمها_بخوانند
بانـــــــــــــــــــــــوان عزیز
👌مواظب باشید ‼️
‼️دیگران آن قدر همسر شما را تحسین و تشویق نکنند
👈❌که جای شما را بگیرند❌👉
یک مــــــــــــــــ👨ــــــــــــــرد برای
#تشویــــــــــــق👏
و #تحسیــــــــــــــن👏
⏪بیش از هر کسی به #همسرش نیاز دارد .
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#همسرداری
استاد #عباسی_ولدی
🎙 هیچ زن و شوهری بیعیب نیستند!
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#هرچی_توبخوای
رمان محتوایی .....
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
#هرچی_توبخوای #قسمت76 مامان گفت : _تا شیرکاکائو سرد بشه من میرم این مغازه کار دارم.😊 بعد رفت.به اط
#هرچی_توبخوای
#قسمت77
همون موقع آقای موحد و چند تا جوان دیگه از هیئت اومدن بیرون...
یکی از لباس هایی که من براش خریده بودم پوشیده بود.
متوجه شدم #اصراری برای اونجور لباس پوشیدن نداشته.نزدیک بودیم و حرفهاشون رو تقریبا میشنیدم.بهش میگفتن خوش تیپ تر شدی.
سحر به پونه گفت:
_لازم نیست زنگ بزنی داداشت.الان زهرا میره به آقای موحد میگه ما رو برسونه.😌
با تعجب نگاهش کردم.😳گفت:
_چیه؟ تو که الان از خداته.😄
من چیزی بهشون نگفته بودم.نمیدونم از کجا فهمیده بود.🙁
به پونه گفتم:
_نه،پونه جان.زنگ بزن داداشت بیان.😐
سحر لبخند شیطنت آمیزی زد 😁😏و سریع رفت جلو و آقای موحد رو صدا کرد.همه برگشتن سمت ما.به آقای موحد گفت:
_خانم روشن با شما کار دارن.یه لحظه تشریف بیارید.☝️
آقای موحد نگاهی به من که سرم پایین بود کرد.خواست بیاد سمت ما که یکی از آقایون گفت:
_شما صبر کن.من ببینم کارشون چیه؟.
آقای موحد هم که دید اگه اصرار کنه خوب نیست،چیزی نگفت.منم تا متوجه شدم یکی دیگه داره میاد،سرمو آوردم بالا و بدون اینکه نگاهش کنم،گفتم:
_ما با ماشین دوستمون اومدیم هیئت.ظاهرا برای دوستمون مشکلی پیش اومده و رفتن.اگه آژانس مطمئنی سراغ دارید لطفا شماره شون رو بدید تا ما بتونیم بریم.
همون موقع آقای موحد به ما نزدیک شد و گفت:
_چیزی شده آقای رضایی؟
اون آقا که اسمش آقای رضایی بود،جریان رو براش تعریف کرد.آخر هم گفت:
_من قراره بچه ها رو ببرم وگرنه خودم میبردمشون. شما ماشین آوردین؟😊
آقای موحد گفت:_آره😊
آقای رضایی گفت:
_پس شما بچه ها رو ببر،من خانم ها رو میبرم.
آقای موحد گفت:
_شما بچه ها رو ببر،من خانمها رو میرسونم.☺️
آقای رضایی معلوم بود تعجب کرده 😟😳ولی چیزی نگفت و رفت.
آقای موحد ریموت ماشینش رو زد.گفت:
_شما سوار بشید، من الان میام.👈🚙
سحر و پونه رفتن عقب نشستن.وقتی خواستم عقب بشینم نذاشتن.گفتم:
_نمیشه که جلو بشینم،برو اونطرف تر.😠
اونا هم برام شکلک در میاوردن.😝😜همون موقع آقای موحد رسید.گفت:
_بفرمایید.دیر وقته.
مجبور شدم جلو بشینم.به سحر و پونه اشاره کردم که بعدا به حسابتون میرسم.
وقتی سوار شدیم آقای موحد سرشو کمی متمایل به من کرد و بدون اینکه به من نگاه کنه گفت:
_کجا برم؟
گفتم:
_لطفا اول منو برسونید.آدرس خونه رو دادم و گفتم:
_بعد دوستانم آدرسشون رو بهتون میدن.
یه کم جا خورد.حرکت نمیکرد.سحر گفت:
_آقای موحد به آدرسی که خانم روشن دادن تشریف ببرید.مسیر ما هم سر راهه.
آقای موحد حرکت کرد...
به سحر پیامک دادم که دارم برات. 😠👊اونم برام شکلک 😁😜فرستاد.سحر و پونه همسایه بودن و با هم پیاده شدن.
استرس داشتم...😥پیاده شدم.رفتم صندلی عقب نشستم.آقای موحد چیزی نگفت و حرکت کرد.
بعد....
ادامه دارد..
🌹شادے ارواح طیبہ شــہـــدا صلواٺ
اولین اثــر از؛
✍ #بانـــومهدی_یارمنتظرقائم
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#صفحه405ازقرآن🌸
#جز_بیست_و_یک🌸
#سوره_روم🌸
ثواب تلاوت این صفحه هدیه به #شهید_احمد_قاسمپور 😍😍😍
#ختم_قرآن
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
📌 اولین وظیفهٔ منتظران
◽️ موانع ظهور، بیرون از ما نیست. قدرت بیرون، هرگز به پای قدرت درون نمیرسد و دشمنان بیرونی، قدرتی دربرابر دشمنان درونی ندارند.
اگر موانع اصلی ظهور در درون ما برداشته شده و درونمان قدرت بگیرد بر تمام دشمنان بیرونی، غلبه خواهیم کرد.
چه خوب گفتهاند: #خودسازی اولین وظیفهٔ منتظر است.
👤 محمد #شجاعی
#اللّهمعجّللولیکالفرج
🌾🌿🌷🌾🌿🌷🌾🌿🌷🌾🌿🌷
امیدوارم امروز
تمام شادی های جهان
به قلب تو سرازیر شود
و جاودانه در خانه دلت بماند❤️
سلام روزتون زیبا
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
💦 غسل و نماز یکشنبه های ماه ذی القعده رو فراموش نکنید❗️
🎁 فضیلت نماز روز یکشنبه
ماه ذی القعده :
✨رسول خداصلی الله علیه وآله:
✅ هرکس آنرا بجا آورد توبه اش پذیرفته میشود و گناهانش آمرزیده میگردد وسبب برکت براى نمازگزار وخانواده اش خواهدبود،در روز قیامت کسانى که از او طلب و یا حقى دارند،از او راضى گردندوبا ایمان ازدنیا میرود، قبرش وسیع ونورانى میگردد و پدر ومادرش از او راضى میشوند وآنها نیز موردمغفرت خدا قرارمیگیرند .
🙏ان شالله
📚 اقبال الاعمال ص۳۰۸
💠📿 کیفیت نماز یکشنبه :
💫 رسول خدا صلی الله علیه وآله کیفیت نماز را اینگونه بیان فرمود:
💦 در روز یکشنبه غسل کند و وضو بگیرد و ۴ رکعت نماز بخواند
(هر دو رکعت یک سلام) درهر رکعت، حمد یک مرتبه، توحید ۳مرتبه و فلق و ناس را یک مرتبه بخواند.
📿 بعداز نماز ۷۰ مرتبه استغفار کند، سپس بگوید :👇
🍃لاحول ولاقوه الابالله العلى العظیم🍃
سپس بگوید 👇
🍃یاعزیزُ یاغفار،اِغْفِرْ لى ذُنُوبى، وَ ذُنُوبَ جَمیعِ المومنینَ وَالمومناتِ،فَاِنّهُ لایَغْفِرُالذنُوبَ اِلا اَنْت🍃
التماس دعا
#آقایان_بخوانند
#همسرداری
#آقای_خونه
✍فردی که در حضور فرزندانش به همسرش ابراز علاقه می کند و به او احترام
می گذارد و با اسم ها و صفاتی زیبا و صمیمی خطابش می کند، به فرزند خویش عشق ورزی می آموزد.
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#هردوبخوانیم
#سیاست_همسرداری
❌هرگز اجازه ندهید مشکلات کوچک به بحرانهای بزرگ تبدیل شوند
و بعد به آن توجه کنید.
👌به محض اینکه نشانههای تنش را در خود
و یا رابطهتان مشاهده کردید؛
✍ به کمک رابطهی خود بشتابید!
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
عزیزان حتما در هنگام ثبت نام ؛ نام کانال زندگی عاشقانه را وارد کنید
@zendegiasheghane_ma
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نمایش دو صحنه از فضای زندگی دربارهی محبّت
استاد #عباسی_ولدی
#کلیپ
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ
#همسرداری
استاد #پناهیان
🎥 هر چیزی به وقتش
➕ چند مثال از گفتگوهای غلط بین زن و شوهر
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#هرچی_توبخوای
رمان محتوایی .....
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
#هرچی_توبخوای #قسمت77 همون موقع آقای موحد و چند تا جوان دیگه از هیئت اومدن بیرون... یکی از لباس
#هرچی_توبخوای
#قسمت78
حرکت کرد...💨🚙
بعد ضبط ماشین رو روشن کرد.صدای قرآن✨ تو فضای ماشین پیچید.استرسم کم شد ولی تا خونه ذکر میگفتم.😊✨
تا رسیدیم سریع تشکر کردم و پیاده شدم.از اینکه تو ماشین،قرآن گذاشته بود و حرفی نمیزد خوشم اومد.🙈
چند هفته گذشت....
میخواستم به محیا سر بزنم.رفتم خونه شون. دخترش بازی میکرد.👧🏻☺️سه ماه بعد از شهادت آقا محسن،خانواده شوهرش،زینب رو به محیا برگردوندن.
محیا خیلی خوب محکم و قاطع رفتار کرده بود.محیا گفت:
_یکی از دوستان محسن خیلی کمکم کرد.با خانواده محسن خیلی صحبت کرد تا زینب رو بهم بدن.😇نمیخواستم کار به شکایت و قانون برسه.الان رفتار همه با من تغییر کرده،خیلی ش هم بخاطر صحبت ها و رفتارهای دوست محسن بود.واقعا برادری رو برای من و محسن تمام کرد.
صدای زنگ آیفون اومد...
محیا گوشی آیفون رو برداشت و گفت:
_بفرمایید...😊
بعد درو باز کرد.گفتم:
_قرار بود مهمان بیاد برات؟😟
-بعد از تماس تو،تماس گرفتن و گفتن میخوان بیان.😊
-خب به من میگفتی،من یه وقت دیگه میومدم.😊
داشت 👑روسری و چادر👑 میپوشید.منم پوشیدم.بعد زینب رو صدا کرد و گفت:
_بیا،عمو اومده.😲👧🏻
زینب جیغ کشید و بدو از اتاق اومد بیرون..👧🏻😍رفت پیش مامانش جلوی در ایستاد.
از حرکت زینب خنده م گرفت.☺️
محیا با خانمی احوالپرسی میکرد.بعد خانم وارد خونه شد.خم شد و زینب رو بوسید.
سرشو برگردوند سمت من.هر دو مون از دیدن همدیگه تعجب کردیم.😳😳
خانم موحد بود.رسمی سلام کردم.😊لبخند زد و بامهربانی جواب داد.پشت سرش دخترهاش بودن.با اونا هم سلام و احوالپرسی کردم.😊😊بعد آقای موحد وارد شد.
زینب از دیدنش خیلی ذوق کرد.👧🏻😍آقای موحد بغلش کرد و با هاش صحبت میکرد.بعد سر به زیر و با احترام با محیا احوالپرسی کرد.از سکوت مادر و خواهرهاش تعجب کرد.وقتی متوجه من شد،تعجبش بیشتر شد.
من #اصلا نگاهش نمیکردم.خیلی #رسمی گفتم:
_سلام.
آقای موحد هم #رسمی جواب داد.محیا به همه تعارف کرد که بشینیم.خانم موحد و دخترهاش و من نشستیم.آقای موحد که زینب هنوز بغلش بود،به محیا گفت:
_اگه اشکالی نداره من و زینب بریم تو اتاق زینب.☺️
محیا گفت:
_مشکلی نیست،بفرمایید.
آقای موحد با زینب رفت تو اتاق.خانم موحد از حال مامان پرسید.منم با احترام ولی رسمی جواب دادم.بعد با محیا احوالپرسی میکرد.محیا خواست بره چایی☕️ بیاره،گفتم:
_شما پیش مهمان هات باش،من میارم.😊
درواقع میخواستم از نگاه های خانم موحد خلاص بشم.😬🙈به همه چایی دادم.خودم هم برداشتم.
دو تا چایی تو سینی موند.☕️☕️برای آقای موحد و زینب بود.سینی رو روی میز گذاشتم و خودم نشستم؛بی هیچ حرفی.خانم موحد لبخندی زد و سینی رو برداشت و رفت تو اتاق. بعد چند دقیقه اومد بیرون.با محیا صحبت میکردن و منم ساکت بودم.
خیلی نگذشت که صدای خنده و جیغ زینب بلند شد و با هیجان داد میزد....
صدای خنده ی آقای موحد هم میومد.همه خندیدن. 😁😃😄😀ولی من ساکت بودم و تو دلم با خدا حرف میزدم.😊✨
🙏خدایا این بنده ت آدم خوبیه....
حقشه با کسی ازدواج کنه که دوستش داشته باشه..ولی من نمیخوام دوستش داشته
باشم..🙏🙁
بلند شدم و خداحافظی کردم و رفتم خونه.
فرداش محیا باهام تماس گرفت که برم پیشش.
بهم گفت:...
ادامه دارد..
🌹شادے ارواح طیبہ شــہـــدا صلواٺ
اولین اثــر از؛
✍ #بانـــومهدی_یارمنتظرقائم
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══