💜 چه چیزهایی را به شریک زندگی مان بگوییم، چه چیزهایی را نه؟
❣️ با حرف زدن در مورد رابطه قبلی، نه تنها شما رابطه تان را بر پایه صداقت برپا کرده اید، بلکه طرف مقابل را هم در گذشته تان شریک کرده اید. در واقع او نیز نسبت به گذشته شما احساس دلسوزی، غم یا حتی شادی میکند و همین حس موجب صمیمیت شما با یکدیگر میشود.
❣️ علاوه بر این، شریک زندگی شما میتواند بسیاری از رفتارهای شما را ریشه یابی کند.
❣️ مثلا او از تعریفات شما میفهمد که شما نسبت به خسیسی حساسیت دارید و اصلا به همین علت از عشق قبلی تان دست کشیده اید، از این رو سعی میکند که در این مورد با احتیاط بیشتری قدم بردارد.
❣️ حواس تان باشد، زمانی که دارید در مورد گذشته تان حرف میزنید، تاکید را روی خودتان بگذارید نه فردی که در زندگی شما بوده است، زیرا در این صورت ممکن است که نتیجه عکس دهد و حسادت طرف مقابل را برانگیزد.
#همسرداری
💫@zendegiishirinn💫
#زندگی شیرین 🍃
---✿❀🍃🌸🌼🌸🍃❀✿---
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همه از یه دریا ماهی میگیرن ولی اونی که تورت رو سنگین تر میکنه خداست پس...
🕊🤍
#شکرگزاری
💫@zendegiishirinn💫
#زندگی شیرین 🍃
---✿❀🍃🌸🌼🌸🍃❀✿---
#سرگذشت
#برشی_از_یک_زندگی
#شیوا
#قسمت_پنجم🌺
قرار شد مامان اول با سعید حرف بزنه بعد اگه قبول کرد زنگ بزنه خونه طلعت خانم
منم شوق خواستگاری سعید و داشتم....فردا صبح زود آرمین رفت بیمارستان.
آدرس مطب رو از رو کارتش یادداشت کردم که عصر برم
تا عصر دل تو دلم نبود و استرس داشتم
نمیدونم قراره با چه آدمی روبه رو شم...
ساعت نزدیک پنج بود که آماده شدم و با تاکسی به آدرس مورد نظر رفتم
دم مطب پیاده شدم، سعی کردم تمام اعتماد به نفسمو جمع کنم و با غرور برم داخل.
وقتی وارد مطب شدم یه دختر با موهای لایت که نصفش از روسری بیرون ریخته بود و با بینی عملی و لبای پروتزی که یه رژ جیغ قرمز هم زده بود پشت میز خودنمایی میکرد...
رفتم جلو سلام کردم،
یه نگاهی بهم انداخت و بدون اینکه جواب سلاممو بده گفت بفرمایید نوبت میخواستید؟
گفتم نه... آقای دکتر اومدن؟
گفت بله تو اتاقشون هستن شما؟
با غرور گفتم من همسرشون هستم
هول شده از جاش بلند شد و گفت ببخشید نشناختمتون بفرمایید داخل...
منم جوابشو ندادم و رفتم سمت اتاق
آرمین به محض دیدنم از جاش بلند شد و گفت وای چه سوپرایز خوبی... ای کلک آدرس اینجا رو از کجا فهمیدی؟
گفتم ما اینیم دیگه...
از عمد با صدای بلند میخندیدم که صدام بره بیرون و منشیه بدونه ما چقد باهم خوبیم و خیال برش نداره بیاد زندگیمو خراب کنه.
یکم که نشستم مطب شلوغ شد و بیمارا میومدن داخل
منم دیدم حوصلم سر میره گفتم یه سر میرم خونه بابام، کارت تموم شد بیا اونجا دنبالم.
بعدش بدون خداحافظی از منشی از مطب زدم بیرون.
سر راه یکم شیرینی و خرت و پرت خریدم و رفتم خونه بابام،
مامانم وقتی منو با اون همه خرید دید چشماش برق زد و گفت چرا خودتو انداختی تو خرج دختر...؟
گفتم این حرفا رو ول کن، بگو ببینم با سعید حرف زدی؟
قبول کرد بریم خواستگاری دختر طلعت خانوم؟
مامان خندید و گفت آره از خداشم باشه دختر به اون خوشگلی، چرا از اول به فکر خودم نرسید...
حالا امشب میخوام به خونشون زنگ بزنم، انشالله که قبول کنن بریم...
گفتم نترس حتما قبول میکنن،
کی از سعید براشون بهتر....؟
شب که آرمین اومد مامان اصرار کرد که واسه شام بمونیم
آرمین هم از خدا خواسته قبول کرد، اخه آرمین عاشق مهمون و مهمونی بود، از شلوغی خوشش میومد
همیشه میگفت من چهار تا بچه میخوام
منم به شوخی بهش میگفتم مگه میخوایم کارخونه جوجه کشی راه بندازیم...
مامان واسه شام ماکارونی درست کرد،
بعد از اینکه بابا و داداشام اومدن شامو خوردیم
مردها تو حال نشسته بودن حرف میزدن که من و مامان رفتیم تو اتاق
مامان تلفن بی سیم دستش بود، هی این طرف و اون طرف میرفت و گفت حالا چجور باید مسئله خواستگاری رو مطرح کنم..؟
گفتم بعد از اینکه احوال پرسی کردی یه راست برو سر اصل مطلب..
مامان بی تجربه من با استرس زیاد زنگ زد خونه طلعت خانم،
وقتی داشت میگفت واسه امر خیر میخوایم مزاحمتون بشیم... به وضوح عرق رو پیشونیش مشخص میشد که چقدر تنش داشت
وقتی مامان تلفن رو گذاشت نفس راحتی کشید و گفت بالاخره گفتم راحت شدم...
من بی صبرانه پرسیدم خب مامان چی شد؟ چی گفت؟
گفت قبول کردن که بریم فردا شب، توام میای؟
گفتم اره مامان مگه میشه تک خواهر داماد باشم و نیام..؟
من و مامان همدیگرو بغل کردیم و شاد و سرحال رفتیم بیرون
وقتی رفتم تو هال با صدای بلند گفتم سعید خان مژده بده که فردا شب میخوایم برات بریم خواستگاری..
سعید بلند شد و ذوق زده پرسید قبول کردن..؟؟
گفتم اره مامان الان زنگ زد اجازه گرفت واسه فردا شب..
سعید بشکنی تو هوا زد و یه قر ریزی رفت و سوت کشید
آرمینم واسش دست میزد و میخندید
مامان گفت کاشکی فردا میرفتیم یه انگشتر نشونی میخریدیم، شاید فرداشب قبول کردن.. یه وقت زشت نباشه دست خالی بریم
آرمین گفت یه طلا فروشی مال دوستش هست که اگه بریم اونجا بخاطر آرمین بهمون تخفیف میده
مامانم ادرسشو برداشت که فردا با هم بریم.
ساعت ۱۲ بود که آرمین بالاخره از جمع مردونه دل کند و راضی شد بریم خونه....صبح زود بلند شدم و واسه آرمین یه صبحونه پر و پیمون تدارک دیدم
آرمین با دیدن صبحونه تعجب کرد و گفت چی شده شما یه صبح از خواب نازتون زدین و به ما صبحونه دادین؟!
گفتم خواستم یه صبح با شما صبحونه بخورم
اهان کشداری گفت و شروع کرد به خوردن صبحونه
وقتی سیر شد بلند شد که بره
باز برگشت سمت من و گفت راستشو بگو چی میخوای؟
ادامه دارد...
🖌#کانال _زندگی شیرین 💞
@maryam_sfri
💫@zendegiishirinn💫
---✿❀🍃🌸🌼🌸🍃❀✿---
5.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱
هر اشتباهی که توی گذشتهت کردی،
تو زمان خودش بهترین بوده !
پس حسرت گذشته رو نخور ...
💫@zendegiishirinn💫
#زندگی شیرین 🍃
---✿❀🍃🌸🌼🌸🍃❀✿---
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.#انگیزشی
#کلیپ
🍃به دنیا بگو حال من خوبه؛
تو حریفِ حالِ خوبِ من نیستی! ^
💫@zendegiishirinn💫
#زندگی شیرین 🍃
---✿❀🍃🌸🌼🌸🍃❀✿---
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ترفند آویزون کردن لباس های مجلسی
🍃❤️🍃
#ایده_باسلیقگی
💫@zendegiishirinn💫
#زندگی شیرین 🍃
---✿❀🍃🌸🌼🌸🍃❀✿---
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک کار قشنگ به جهت همدردی
روشن کردن شمع برای کارگران معدن طبس در میدان شهرداری رشت
روحشان شاد و یادشان گرامی 🖤
💫@zendegiishirinn💫
#زندگی شیرین 🍃
---✿❀🍃🌸🌼🌸🍃❀✿---
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زندگی همینه
آدم نمیتونه تا ابد بشینه بخاطر چیزایی که از دست داده غصه بخوره:)
ما نمیتونیم گذشته رو تغییر بدیم..
ولی شاید بتونیم آینده رو درستش کنیم🍃🌼
شاد باشید
عصرتون بخیر 🌹
💫@zendegiishirinn💫
#زندگی شیرین 🍃
---✿❀🍃🌸🌼🌸🍃❀✿---
6.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یه موسیقی زیبا ودلچسب از ابوالفضل رحیمی عزیز😍🎶
💫@zendegiishirinn💫
#زندگی شیرین 🍃
---✿❀🍃🌸🌼🌸🍃❀✿---
❤️🌱
"به خاطر بسپار "
زندگی بدون چالش ؛ مزرعه بدون حاصل است
تنها موجودی که با نشستن به موفقیت
می رسد؛ مرغ است.
زندگی ما با " تولد" شروع نمی شود؛
با "تحول" آغاز میشود
لازم نیست "بزرگ " باشی تا "شروع کنی"،
شروع کن تا بزرگ شوی ...
باد با چراغ خاموش کاری ندارد
اگر در سختی هستی بدان که روشنی.
💫@zendegiishirinn💫
#زندگی شیرین 🍃
---✿❀🍃🌸🌼🌸🍃❀✿---
27.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
🌸حق مرد نسبت به همسر خود...🌝🪴
اینو با صدای بلند در کنار همسرتون ببینید😂😃
💫@zendegiishirinn💫
#زندگی شیرین 🍃
---✿❀🍃🌸🌼🌸🍃❀✿---