eitaa logo
زندگی شیرین🌱
52.3هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
9.8هزار ویدیو
0 فایل
کپی بدون لینک ممنوع اینجا کانالی است سرشار از مهر و محبت 😊🥰 به کانال زندگی شیرین خوش آمدید.🌹 پست های تبلیغاتی از نظر ما ن تایید و ن رد می‌شود🔴 https://eitaa.com/joinchat/1558708876Ccdcc3a597e رزرو تبلیغات👆 تبادل انجام نمیدم
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺 فردا صبح زودتر از خواب بیدار شدم که هم صبحونه آرمین بدم هم قضیه تماس دیشبو بدونم وقتی آرمین اومد تو آشپزخونه گفت بازم که شاهکار کردی، ایندفعه چی میخوای؟ کلافه گفتم هیچی نمیخوام بشین صبحونتو بخور.. با اوقاتی تلخ دو لقمه خوردم و دووم نیاوردم و گفتم آرمین دیشب ساعت یک شب منشیت زنگ زد و گفت براش مرخصی رد کنی... آرمین خیلی ریلکس صبحونشو میخورد و گفت باشه ممنون که گفتی.. با تعجب نگاهش کردم و گفتم یعنی عجیب نیست؟ گفت چی؟ گفتم اینکه نصف شب زنگ زده واسه گرفتن مرخصی..! گفت چه بدونم لابد ازم حساب میبره خواسته صبح نگه، زودتر بگه.. احساس کردم آرمین پکر شد، منم دیگه بحث رو ادامه ندادم.. نمیخواستم بحث به جاهای باریک بکشه...‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌روزها میگذشت و آرمین داشت مدرک تخصصشو میگرفت تازگیا زیاد بهم گیر میداد میگفت برو واسه گواهینامه ثبت نام کن خیلی زشته ماشین داری ولی گواهینامه نداری و ماشین روندن بلد نیستی.. منم یکم ترس داشتم از پشت فرمون نشستن ولی دلمو زدم به دریا و رفتم ثبت نام کردم تا آرمین انقدر بهم گوشزد نکنه بعد سه بار رد شدن بالاخره قبول شدم و گواهیناممو گرفتم بعضی شبا آرمین منو میبرد جاهای خلوت و ماشین و دستم میداد تقریبا راه افتاده بودم و بعضی روزا که آرمین تا دیر وقت مطب بود میرفتم خونه بابام سعید و الهه به تازگی عقد کرده بودن و قرار بود پنج ماه دیگه عروسی کنن. مامان میگفت زودتر حامله شو تا جای پات محکم شه خونه شوهرت اما من هنوز آمادگی مادر شدن نداشتم احساس میکردم آرمین باهام غریبی میکنه.. شبا ازم دوری میکرد یا اونقد خودشو تو کار غرق میکرد که وقتی برای با من بودن نداشته باشه تمام سردی هاشو من نفهم گذاشته بودم پای درس و کارش و میگفتم خسته اس نمیتونه... غافل از اینکه من سرمو کرده بودم زیر برف... امشب مامان واسه شام دعوتمون کرده بود اما آرمین گفت کار داره و نمیتونه بیاد منم با ماشین خودم رفتم، وقتی رسیدم خونه بابام هر کس مشغول کاری بود الهه داشت سالادها رو تو ظرف میچید، بهش گفتم کمک نمیخوای؟ گفت بیا توام کمک کن تنها نمونی تو هال تو همون حین که ظرفا رو از کابینت بیرون میاوردم الهه گفت چطوری؟ چند وقته نمیای..؟ گفتم آرمین سرش شلوغه منم تنهایی جایی نمیرم گفت حالا که شوهرت داره تخصصشو میگیره توام برو ادامه تحصیل بده... خوب نیست از نظر علمی کلی باهم تفاوت داشته باشید گفتم الهه جون من زمان مجردیمم به زور دیپلممو گرفتم، از درس و مدرسه بیزارم، اصلا کتاب خوندن رو دوست ندارم گفت از من گفتن بود، اینکه شوهرت بیشتر از خودت سواد داشته باشه خودش باعث اختلاف میشه..جواب الهه رو ندادم، تو دلم گفتم دختره حسود چشم دیدن خوشبختیمو نداره..‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌من و آرمین اصلا باهم تو هیچ زمینه ای اختلاف نداشتیم تا حالا یه دفعه ام سطح علمیشو تو سرم نکوبیده بود.بعد از اینکه شامو خوردیم تو شستن ظرف ها به الهه کمک ندادم دلم نمیخواست باز اون نصیحت های مزخرفشو بشنوم..شب وقتی برگشتم خونه، آرمین هنوز نیومده بود خونه..هر چی به گوشیش زنگ میزدم خاموش بود.. با خودم میگفتم ساعت دوازده شب چه مریضی تو مطب میمونه که این تا الان نیومده...؟! خودمو سرزنش میکردم که چرا شماره مطبو ندارم وگرنه الان راحت میتونستم بفهمم مطبه یا نه؟ تا ساعت یک همینجور خودخوری میکردم، که بالاخره اومد... وقتی اومد حالت عادی نداشت منو که دید گفت بیداری خانم؟! گفتم تا الان کجا بودی واست مهم نیست من تا این وقت شب تنها بمونم؟ گفت باز گیر نده خانم خوشگله بخاطر تو داشتم تا الان کار میکردم بعدم قهقهه بلندی زد و رفت تو حموم فهمیدم حالش نرمال نیس و رفت حموم ولی واسم سوال بود که چرا دیر میاد بهش مشکوک شده بودم وقتی از حموم اومد بیرون گفتم راستشو بگو کجا بودی؟گفت معلومه دیگه مهمونی بودم گقتم چشمم روشن بی خبر و تنها رفتی چرا منو نبردی .گفت مهمونی دکتر و پرستارا بودم روم نشد توعه بی سواد و با خودم ببرم....اشک تو چشام جمع شد و گفتم ولی تو منو اینجوری پسند کردی یادت نیست روز اول بهت گفتم میزان تحصیلاتمو گفتی مشکلی نیست...؟گفت اون موقع گول ظاهر زیباتو خوردم... با شدت رو صورتش تف کردم و رفتم داخل اتاق درو قفل کردم خودمو انداختم رو تخت و با صدای بلند گریه میکردم حرفاش خیلی برام گرون تموم شد.. اصلا از آرمین انتظار چنین برخوردی نداشتم ادامه دارد... 🖌 _زندگی شیرین 💞 @maryam_sfri 💫@zendegiishirinn💫 ‌ ‌ ‌---✿❀🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نگران نباش نگرانی تو،چیزی را عوض نمیکند فقط استرس تو را بیشتر میکند هیچ دستی بالاتر از دست خدا نیست پس لبخند بزن و امیدوار باش همه چیز درست میشود خداوند میفرماید: چه بسا چيزى را خوش نداشته باشيد، اما خیر شما در آن است و يا چيزى را دوست داشته باشيد، اما برای شما بد باشد صبور باش هم حكمت را ميفهمى هم قسمت را ميچشى هم معجزه را ميبينى 💫@zendegiishirinn💫 شیرین 🍃 ‌ ‌ ‌---✿❀🍃🌸🌼🌸🍃❀✿---
15.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گمج کباب .... آشپزی در طبیعت 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 💫@zendegiishirinn💫 شیرین 🍃 ‌ ‌ ‌---✿❀🍃🌸🌼🌸🍃❀✿---
15.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لیفت فوری صورت به روش آسان و سریع‌ 🍃❤️🍃 💫@zendegiishirinn💫 شیرین 🍃 ‌ ‌ ‌---✿❀🍃🌸🌼🌸🍃❀✿---
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر چی میری جلو میفهمی زندگی اونقدرا جدی نیست پس سخت نگیر رفیق ❤️ ‌ 💫@zendegiishirinn💫 شیرین 🍃 ‌ ‌ ‌---✿❀🍃🌸🌼🌸🍃❀✿---
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫یک شب پر از آرامش 💞یک دل شاد و بی غصه 💫نصیب لحظه‌هات رفیق 💞تک تک شما عزیزان را به 💫دستان قدرتمند و مهربان 💞خداوند بزرگ و بخشنده میسپارم 💫شبتون بخیر و آرامش 💞فرداتون پر از اتفاقات قشنگ 🌹 💫@zendegiishirinn💫 شیرین 🍃 ‌ ‌ ‌---✿❀🍃🌸🌼🌸🍃❀✿---
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🧡🍁در روز پنجشنبه مهر ماه 🧡🍁براتون آرزومندم 🧡🍁ان شـــاءالله 🧡🍁امروزبهترین روز 🧡🍁زندگیتون باشه 🧡🍁حــال خــوب 🧡🍁دلخوشی فراوان 🧡🍁رزق و برکت بسیار 🧡🍁موفقیت پی درپی و 🧡🍁ونگاه مهربان خدا نصیبتون 🧡🍁درپناه خدای مهربان 🧡🍁روز خوبی پیش رو داشته باشید 🧡🍁تقدیم بـا بهترین آرزوهـا 🧡🍁اخر هفته تـون عـالـی💖 💫@zendegiishirinn💫 شیرین 🍃 ‌ ‌ ‌---✿❀🍃🌸🌼🌸🍃❀✿---
18.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
انرژی این کلیپ انقدر بالاست ک کل روزتو میسازه😍✅ ‌ 💫@zendegiishirinn💫 شیرین 🍃 ‌ ‌ ‌---✿❀🍃🌸🌼🌸🍃❀✿---
5.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نون آتیشی .... آشپزی در طبیعت 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 💫@zendegiishirinn💫 شیرین 🍃 ‌ ‌ ‌---✿❀🍃🌸🌼🌸🍃❀✿---
8.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
غم خوبه یا بد؟... ‌ 💫@zendegiishirinn💫 شیرین 🍃 ‌ ‌ ‌---✿❀🍃🌸🌼🌸🍃❀✿---