فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دسر یلدایی ...
💫@zendegiishirinn💫
#زندگی شیرین 🍃
---✿❀🍃🌸🌼🌸🍃❀✿---
24.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مربای به خوشرنگ ....
حس خوب آشپزی
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
💫@zendegiishirinn💫
#زندگی شیرین 🍃
---✿❀🍃🌸🌼🌸🍃❀✿---
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در این دنیا دو چیز بهترینند:
زندگی کردن از سر شوق،
خندیدن از ته دل.
💫@zendegiishirinn💫
#زندگی شیرین 🍃
---✿❀🍃🌸🌼🌸🍃❀✿---
❣داستان زیبا و#آموزنده
" مراد، " ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﻫﺎﻟﯽ روستا ﺑﻪ
" ﺻﺤﺮﺍ " ﺭﻓﺖ ﻭ در راه برگشت،به
ﺷﺐ خورد و از قضا در تاریکی شب
ﺣﯿﻮﺍﻧﯽ ﺑﻪ ﺍﻭ " ﺣﻤﻠﻪ " ﮐﺮﺩ
ﭘﺲ ﺍﺯ ﯾﮏ " ﺩﺭﮔﯿﺮﯼ " ﺳﺨﺖ ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ
ﺑﺮ ﺣﯿﻮﺍﻥ " ﻏﺎﻟﺐ ﺷﺪ " ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ
" ﮐﺸﺖ " ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺟﺎ ﮐﻪ ﭘﻮﺳﺖ ﺣﯿﻮﺍﻥ
ﺯﯾﺒﺎ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﯽﺭﺳﯿﺪ،ﺣﯿﻮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ
" ﺩﻭﺵ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ " ﻭ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺁﺑﺎﺩﯼ
ﺭﺍﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩ...
ﭘﺲ ﺍﺯ ﻭﺭﻭﺩ ﺑﻪ روستا،ﻫﻤﺴﺎﯾﻪﺍﺵ ﺍﺯ
" ﺑﺎﻻﯼ ﺑﺎﻡ" ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ:
ﺁﻫﺎﯼ ﻣﺮﺩﻡ،مراد ﯾﮏ شیر ﺷﮑﺎﺭ ﮐﺮﺩﻩ
مراد ﺑﺎ ﺷﻨﯿﺪﻥ ﺍﺳﻢ " ﺷﯿﺮ " ﻟﺮﺯﯾﺪ
ﻭ ﻏﺶ ﮐﺮﺩ...
ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﺴﺖ ﺣﯿﻮﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﻭ
ﺩﺭﮔﯿﺮ ﺷﺪﻩ ﺷﯿﺮ ﺑﻮﺩﻩ است...
ﻭﻗﺘﯽ به هوش آمد از او پرسیدند:
" برای چه از حال رفتی "...؟
مراد گفت:
فکر کردم حیوانی که به من حمله
کرده یک " سگ " است
مراد بیچاره ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﮐﻪ یک سگ
به او حمله کرده است وگرنه ﻫﻤﺎﻥ
ﺍﻭﻝ ﻏﺶ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺍﺣﺘﻤﺎﻝ ﺯﯾﺎﺩ
" ﺧﻮﺭﺍﮎ ﺷﯿﺮ " ﻣﯽﺷﺪ
" ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺍﺳﻢ ﯾﮏ ﻣﺸﮑﻞ
ﺑﺘﺮﺳﯿﺪ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎ ﺁﻥ ﺑﺠﻨﮕﯿﺪ ﺍﺯ
ﭘﺎ ﺩﺭﺗﺎﻥ ﻣﯽﺁﻭﺭﺩ "...👌
💫@zendegiishirinn💫
#زندگی شیرین 🍃
---✿❀🍃🌸🌼🌸🍃❀✿---
13.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تو زندگی مراقب رفتارتون باشین چون زمین عجیب گرده...👌
🌻
💫@zendegiishirinn💫
#زندگی شیرین 🍃
---✿❀🍃🌸🌼🌸🍃❀✿---
#برشی_از_یک_زندگی
#بهنام
#قسمت_سیودو🌺
یه آهی کشید و گفت از اونجایی که من باعث زندگی تینا شدم دلم میخواد قبل از اینکه مرگم سر برسه خوشبختیشوببینم ،دلم میخواد یه زندگی پر ازآرامش رو تجربه کنه ،تینا لایق بهترین زندگیه گفتم انشالا که صد سال عمرکنید و سالیان سال سایه تون رو سرمون باشه و خوشبختی تینا خانم رو ببینید، نگران نباشیدو این همه خودتون رو عذاب ندید مطمئنا با این همه دعای خیرخوشبخت میشن.حاجی جرعه ای از چاییش سر کشید و سکوت کرد،پرسیدم حاجی چی میخواستیدبگید از دست من کمکی اگه ساخته اس بگید بخدا دریغ نمیکنم.نمیدونم حاجی با خودش چه فکری کرد که گفت نه مسئله ی خاصی نبود،منم به خاطر اینکه معذب نشه اصرار نکردم و سوال پیچش نکردم، از حاجی خداحافظی کردم و راه افتادم سمت خونه.فردا تو شرکت تینا رو که دیدم انگار یه حس دیگه ای بهش داشتم دلم میخواست به بهونه های مختلف صداش کنم و در مورد نقشه ها باهاش مشورت کنم خودمم میدونستم از وقتی حاجی گفت تینا جدا شده ته دلم انگار از این طلاق خوشحال شدم، شایدم تو این مدت بهش کشش داشتم اما از ترس اینکه جواب رد بشنوم حرفی نمیزدم. ولی الان خودمو بهش نزدیک تر میدیم،منو تینا یه درد مشترک داشتیم هر دومون بازی خورده ی یه آدم دروغگو و خیانت کاربودیم.هر چند تینا و خانواده اش از لحاظ مالی از من خیلی سرتر بودن اما با شناختی که از خانواده اش تو این سالها به دست آورده بودم میدونستم وضعیت مالی براشون مهم نیست ولی از اینکه پیشنهاد ازدواج بهش بدمو جواب رد بشنوم هم دلشوره داشتم و نگران بودم دلم میخواست قبل از اینکه با کسی مطرح کنم اول با خودش حرف بزنم و نظرشو بپرسم یه مدت گذشت و چند باری به بهانه ی بازدید از پروژه، تینا رو با خودم همراه کردم و تو این بین خستگی رو بهونه میکردمو یکی دوباری به نوشیدن یه قهوه دعوتش کردم.تینا سرکار دختر مستقلی و جدی بود که اجازه نمیداد کسی پارو فراتر ازحد و حدودش بزاره، این کار رو سخت میکرد از یه طرف هم دلم میخواست خودم پا پیش بزارم و قبل از خواستگاری از طرف مادرم نظرشو بدونم.تا اینکه بالاخره منی که از ازدواج فراری بودم و از زن ها گریزان.یه روز تو این رفت و آمدها همه ی انرژیمو جمع کردمو و چند باری زیر لب خدا رو صدا کردم که بهم آرامش بده تا بتونم از تینا خواستگاری کنم،همینطور که فنجان قهوَمو توی دستم گرفته بودم برای اولین بارم اسمش و صدا زدم ،چون همیشه خانم احمدی خطابش میکردم گفتم: تینا خانم اگه اجازه بدید میخوام امروز بدور از بحث کار باهاتون درمورد یه موضوع مهم که چند وقتیه منو درگیر خودش کرده صحبت کنم،تینا یه کم جمع و جور شد و گفت خواهش میکنم بفرمائید
گفتم کم و بیش از منو زندگی و بلاهایی که سرم اومده تو این مدت خبر دار شدید، میدونید که تو این چهار پنج سال چقدر تو زندگی سختی کشیدم تا تونستم دوباره بلند شم و زندگیمو از سر شروع کنم، از همه به خصوص زنها فراری بودم ،نمیتونستم به هیچکس اعتماد کنم ولی از شب عروسی آرش به بعد انگار شما رو برای اولین بار دیده باشم دلم لرزید و عهدی که با خودم بسته بودم شکستم، نگاه به چشمای پر از شرم تینا کردمو و گفتم من از شما خوشم اومده و دوستون دارم، میدونم خواسته ی زیادیه، من یکبار ازدواج کردم و این شرایط رو یه کم سخت میکنه اما اینو میخوام بهتون بگم که برای خوشبختیتون از هیچ چیز دریغ نمیکنم و قول میدم نزارم آب تو دلتون تکون بخوره بعد از اینکه یه ریز و پشت سر هم از علاقه ام حرف زدم نفس کم آوردم سکوت کردم ،تینا حرفی نزد و انگار انتظار این ابراز علاقه ی صریح رو از طرف من نداشت، بعد از چند لحظه از پشت میز بلند شد و گفت ممنونم بابت همه چیز فکرامو میکنمو بهتون جواب میدم.نمیدونم چرا خشکم زده بود، احساس کردم از این پیشنهادم ناراحت شد ،بهش حق دادم تینا کجا و من کجا، هر چند الان آدم موفقی بودم ولی گذشته ی سختی داشتم و ازدواج با هاله و طلاق هم این گذشته رو سیاه میکرد، یهو به خودم اومدم و از در کافه رفتم بیرون ،تینا رو که چند قدمی دور شده بود صدا زدم برگشت سمتم ،توی چشماش نم اشک نشسته بود، دلم بدجور لرزیده بود با دیدن اشک تو چشماش همه ی غصه ی دنیا آوار شد رو سرم، رفتم جلو و گفتم خواهش میکنم منو به خاطر این پیشنهاد ببخشید، میدونم درخواستم خیلی بیشتر از لیاقتمه، اگه باعث ناراحتیتون شدم عذر خواهی میکنم، تینا گفت نه اصلا اینطور نیست یه لحظه با یاد آوری گذشته ام منقلب شدم، گفتم هر دومون هر چیزی که یادآوریش حالمونو خراب میکنه باید بریزیم دور و دیگه به هیچی فکر نکنیم ،تینا با تعجب نگام کرد ،قبل از اینکه حرفی بزنه گفتم بیاید برسونمتون. تینا خواست مخالفت کنه که رفتم سمت ماشین و درو باز کردم اونم اومد نشست بعد از طی یه مسافتی گفت آقا بهنام یادم رفت بهتون بگم من همراه خانواده ام پس فردا عازم مشهد هستیم.
ادامه ...
🖌#کانال _زندگی شیرین 💞
@maryam_sfri
💫@zendegiishirinn💫
---✿
37.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بچه های شما اونی نمیشن که
شما میخواین...
اونی میشن که شما هستین...
🌻
💫@zendegiishirinn💫
#زندگی شیرین 🍃
---✿❀🍃🌸🌼🌸🍃❀✿---
7.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آش رشته زمستونی ...
آشپزی در طبیعت
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
💫@zendegiishirinn💫
#زندگی شیرین 🍃
---✿❀🍃🌸🌼🌸🍃❀✿---
#مدیریت_رابطه
🟢برای ایجاد یک رابطه خوب و مطلوب چهار کلید وجود دارد؛
1️⃣ ارتباط هدفدار
در این ارتباط باید یک درک متقابل به وجود آید.
2️⃣ درک درست
در این مرحله ما تفاوتهای یکدیگر را شناخته و به آن ها احترام می گذاریم.
3️⃣ خودداری از قضاوتهای عجولانه
باید که نسبت به هم و دیگران قضاوتهای منفی و غیر معقول نداشته باشیم.
4️⃣ مسؤولیت پذیری
دو طرف میپذیرند که مشکلات زندگی به هر دو نفرشان مربوط است، پس گذشت و صبوری نیاز دارد.
#همسرداری 🥀
💫@zendegiishirinn💫
#زندگی شیرین 🍃
---✿❀🍃🌸🌼🌸🍃❀✿---
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کاناپ ژامبون و پنیر 🌸
مواد مورد نیاز:
نان تست
ژامبون
پنیر ورقه ای
پنیر خامه ای و ریحان تازه برای تزیین
🍃❤️🍃
#ایدههای_باسلیقگی
💫@zendegiishirinn💫
#زندگی شیرین 🍃
---✿❀🍃🌸🌼🌸🍃❀✿---