eitaa logo
ژرفا
523 دنبال‌کننده
61 عکس
26 ویدیو
1 فایل
🔰دو الگوی «اسلام تکفیری» و «اسلام لائیک» از سوی غرب به شما پیشنهاد شده و خواهد شد تا الگوی «اسلام اصولگرای معتدل و عقلانی» تقویت نشود. (امام خامنه‌ای)‎ 🔰بازشناسی مفاهیم اسلامی در کشاکش تکفیر و سکولاریسم 🔰مهدی زندی_ سطح چهار شیعه شناسی @Mmzandi
مشاهده در ایتا
دانلود
🍂 🔰 پیوند اسلام سیاسی به افراط گرایی؛ راهبردی نخ نما (ویژه فرسته ای در تحلیل جایگاه شکری مصطفی نزد سکولارهای عرب) 🔸راهبردهای سکولاریسم در مبارزه با اسلام سیاسی بسیار است. كافي است نگاهی به آثار مؤسسات مروّج اندیشه سکولار در جهان اسلام بیندازید تا حجم گسترده ادبیات سکولاریسم در نقد نگاه توحیدی_سیاسی به مفاهیم اسلامي را مشاهده کنید. تنها در سایت المسبار دهها مقاله می توان یافت که تلاش دارد مفاهیمی مانند جاهلیت، جهاد، حاکمیت الهی و ... را نقد کند. 🔸یکی از این راهبردها پیوند دادن اندیشه های افراطی به اندیشه توحیدی_سیاسی است.در حقیقت چهره خشن و غیرانسانی که از رفتار گروه‌های افراطی مانند شکری مصطفی دیده می شود این بهانه را به مخالفان اسلام داده تا با استفاده از جو و فضای تبلیغی و رسانه ای موجود برخی از مهم ترین مبانی اندیشه دینی را تخریب کنند. آنها تلاش دارند با ارتباط بین وی و آثار سید قطب اندیشه توحیدی_سیاسی را در نهایت اندیشه ای افراطی نشان دهد. 🔸در حالی که در اندیشه اسلامی اصل حاکمیت الله بر جامعه امری غیر قابل خدشه است و تصریح صدها آیه بر اطاعت از الله جل جلاله و رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و شیوه و سنت مسلمانان در اجرای احکام اسلامی وجود دارد، پیوند آن با تجربه هایی مانند شکری مصطفی درحقیقت ارتباط ادعای حاکمیت الله با نتایجی تاریک، ترسناک، مخوف (مانند تجربه شکری مصطفی) است که از طرف سکولاریست ها دنابل می شود. 🔸مثلا در سایت مسبار به عنوان یکی از این مروجان اندیشه سکولاریستی در جهان عرب می توان این اندیشه را به خوبی مشاهده کرد. در مقاله با نام «شكري مصطفى: الإسلام الغاضب لجماعة «التكفير والهجرة». (منبع) این مهم به خوبی نمایان است. نویسنده در این مقاله که معنون به شکری مصطفی است دوازده بار از سید قطب نام برده است و ده ها بار تلاش کرد تا نشان دهد که نتیجه فکر افرادی مانند سید قطب در عمل شکری مصطفی است. 🔸اما حقیقت این است؛ افرادی که با شکری مصطفی و تاریخ وی آشنا هستند می‌دانند که وی شخصی جاهل به اسلام و شریعت بود و آشنایی کافی به منابع اسلامی نداشت و حتی می‌توان ادعا کرد که دچار مشکلات شخصیتی جدی بوده است تلاش ناکام وی در ارتباط دادن خود به نظریه هجرت و ایجاد دارالاسلام نیز امری بود که از طرف نزدیکترین افراد به مردود دانسته شد. هیچ کدام از علاقمندان به سید قطب وی را تأیید نکردند و فکر و برنامه وی نیز شکست مفتصحانه ای داشت و این خود نشان می‌دهد حرکت شکری مصطفی زاییده شخصیت بیمار و ناآرام و از روی جهل بوده است. 🔸 از طرفی اگر قرار باشد هر حرکتی را به صرف ادعای پیروانش به منبع و مرکزی ارتباط داد، باید خوارج را مسلمانان تابع قران دانست چرا که آنها خود مدعی پیروی از آیات قران بودندو یا غلات را به شیعیان نسبت داد چرا که آنها خود را از محبین اهل بیت می نامیدند ، یا وهابیت را نیز به سلف قرون اول مرتبط بدانیم چرا که ادعای وهابیت پیروی از سلف است. این درحالی است که هر سه باطل است. در مورد شکری مصطفی نیز ادعای پیروی وی از سید قطب امری باطل است.همانطور که قرآن می فرماید « يُضِلُّ بِهِ كَثِيرًا وَيَهْدِي بِهِ كَثِيرًا ۚ وَمَا يُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفَاسِقِينَ» چه بسا یک سخن حق برای یک نفس ناسالم مایه انحراف و خطا باشد. 🆔 @zharfa0
🍂 🔰شریعتی و نظریه اسلام ایدئولوژیک و اسلام فرهنگی 🔹(به بهانه 29 خرداد سالگرد علی شریعتی) 🔸شریعتی را برخی روشنفکر مذهبی می دانند. دلیل آن نیز واضح است. پربسامد بودن الفاظ مذهبی در سخنرانی های وی و تکیه وی بر منبری که در ناخودآگاه مخاطب بلندگوی وحی محسوب می شود. اما این اتفاق نباید در تحلیل اندیشه علی شریعی ما را اغفال کند. علی شریعتی هرگز نماینده اندیشه دینی و مذهب حتی در غالب روشنفکری آن نبود. یکی از اشکالات جدی در نظریات علی شریعتی ارائه دو مدل از اسلام است که از نظر مخاطب هر دو قابل قبول و قابل تحسین است. شریعتی در آثار خود از دو نوع اسلام یاد می‌کند. اسلام ایدئولوژیک و اسلام فرهنگی. 🔸اسلام ایدئولوژیک یعنی دینی که مسائل اعتقادی آن سلاحی است برای ترقی نوع انسان، رشد اخلاقی، فکری و اجتماعی انسان. این نوع اسلام ابوذرها می‌سازد، مجاهد و روشنفکر می‌سازد و یک اسلام کاربردی است. اما اسلام فرهنگی مجموعه‌ای از علوم، معارف و دانش‌هایی از قبیل فلسفه، کلام، عرفان، اصول فقه و... است که مجتهدپرور است و امثال ابوعلی سینا و فارابی می‌سازد.[شریعتی، علی، حسین وارث آدم، مجموعه آثار، ج۱۹، ص۲۷۴، تهران، قلم، ۱۳۶۰.] 🔸این دو نوع اسلام که در زبان شریعتی بیان می شود در حقیقت دو نوع برداشت از اسلام است. برداشت هایی که وی سعی دارد با ارائه مدل برای هریک ساختی ایجاد کند و سپس با ارائه نمونه پازل هر مدل را تکمیل کند. غافل ازاین که اسلام در حقیقت خود یک شکل بیشتر نیست که در لسان بزرگان به اسلام ناب تعبیر می شود و آن نیز بر اساس تسلیم امر الهی قوام پیدا میکند. 🔸اسلام شکل گرفته بر اساس امر الهی نمی تواند شکل های متفاوتی داشته باشد الا ینکه برخی نافی دیگری باشند که منجر به تعارض و تناقض می شود. اگر در جایی باید قیام کرد یا جهاد کرد و یا با اشرافیت مبارزه کرد نمی توان همزمان مصلحت اندیشانه با طاغوت همراهی داشت الا اینکه در امر الهی چندین دستور وجود داشته باشد!!!. پس وجود تلقی های متفاوت از اسلام اگر به معنای صحه گذاشتن بر همه انواع آن نباشد امری صحیح و الا خود این موضوع نفی اسلام است. اسلام یک حقیقت بیشتر نیست اگر عده ای خود را دینداران حقیقی و تلقی خود را از توحید ابراهیمی می پسندند وخود را پیروان ابراهیم نبی (علیه الاسلام) معرفی می کردند، همانطور که یهود و مسیح و اسلام و حتی مشرکین زمان عرب ادعا میکردند، این دلیل بر صحیح بودن برداشت همه آنها نیست و مکتب ناب ابراهیمی تنها یکی است. 🔸لذا برداشتهایی که بر اساس اسلام ناب نباشد نه تنها اسلامی نیست بلکه غیر اسلامی است. از این رو مقام معظم رهبری در یک تقسیم بندی اسلام ناب را تعریف و نقطه مقابل آن را نیز معرفی میکنند: «اسلام ناب در مقابل اسلام آمریکایی است، اسلام آمریکایی هم دو شاخه دارد: یک شاخه اسلام متحجّر، یک شاخه اسلام سکولار؛ این اسلام آمریکایی است. استکبار و قدرتهای مادّی از هر دو شاخه پشتیبانی کرده‌اند و میکنند؛ یک جاهایی آنها را به وجود می‌آورند، یک جاهایی آنها را راهنمایی میکنند، یک جاهایی آنها را کمک میکنند؛ اسلام ناب در مقابل آنها است؛ اسلام ناب اسلامی است که همه‌جانبه است؛ از زندگی فردی و خلوت فردی تا تشکیل نظام اسلامی، همه را شامل میشود.» (منبع) 🔸شاید شریعتی به دلیل تجول در اندیشه های اجتماعی و جامعه شناسی، ذهنی تحلیل گر داشته و به تحلیلِ برداشتها از اسلام پرداخته است، اما باید در این فرایند تحلیلی به عنوان یک انسان مسلمان، بر برداشت صحیح تأکید می کرد و مثلا تبیین میکرد که کدام برداشت، انسان معیار از نظر اسلام را برای ما تبیین می‌کند. 🆔 @zharfa0
🍂 🔰هر مدلی غیر از اسلام ناب، اسلام امریکایی است. 🔸 گاهی اسلام را بر حسب مناطق به اسلام آسیایی، آفریقایی ، اروپایی و...تقسیم می‌کنند، گاهی بر حسب زمان به اسلام نبوی، اسلام خلفا، اسلام اموی، اسلام عباسی، اسلام عثمانی و اسلام معاصر تقسیم می‌کنند. گاهی بر حسب ملیت‌ها به اسلام عربی، اسلام هندی، اسلام ترکی، اسلام مالزیایی و... تقسیم می‌کنند؛ و گاهی بر حسب مذاهب به اسلام سنی و اسلام شیعی، و اقسام دیگری تقسیم می‌کنند. 🔸تقسیم های جدیدی نیز چون اسلام انقلابی، اسلام ارتجاعی، اسلام بنیادگرا، اسلام کلاسیک، اسلام راستگرا، اسلام چپ‌‌گرا، اسلام بسته و اسلام باز به این تقسیم‌بندیها افزوده‌ شده است. اخیرا نیز اسامی دیگری همچون اسلام سیاسی، اسلام معنوی، اسلام سکولار و اسلام لاهوتی در آثار برخی صاحب نظران به کار میرود. 🔸 در حقیقت تمام این تقسیم‌بندیها، از دیدگاه مسلمانان غیر قابل قبول می‌باشد چرا که اسلام در حقیقت خود یک ساخت بیشتر ندارد. تنها یک اسلام وجود دارد و همتای دیگری نداشته و غیر از آن به رسمیت شناخته نمی‌شود که همان اسلام قرآن و سنت مبتنی بر اندیشه اهل بیت (ع) می‌باشد. این همان اسلام صحیح است، قبل از این که ناخالصی‌ها با آن آمیخته شوند و پیچیده بافی مکاتب، افراط دسته‌ها و گروههای فکری، انحرافات فلسفه‌ها، بدعت گروهها و فرقه‌ها، هواهای مجادله‌گران، دروغپردازی‌های اهل باطل و غموض و پیچیدگی متکلفین و تکلف تأویلگران در آن رخنه کنند. 🔸 اسلام صحیح اسلامی است که مبتنی بر متد فقها در طول قرن ها نگاشته شده است. اسلامی که در رئوس کلی آن تفسیر صحیح از توحید و شرک، تبیین می‌شود و مسئله امامت جامعه نقش محوری دارد. جهاد، شهادت، مقابله با ظلم وکفر و استکبار، وجود دارد. اسلامی که مرز ندارد و مرز آن را قانون دارالاسلام تعیین می‌کند. اسلامی که حرف اول در آن اطاعت از الله است و بر اساس میزان اطاعت ولاء و براء با دیگران تنظیم و رده بندی می شود و همه این امور به دخالت در سیاست گره خورده است. 🔸در حقیقت اسلام بدون سیاست وجود ندارد، اسلام برای تمام جوانب زندگی برنامه دارد. اسلام راستین آنگونه که خداوند آن را وضع کرده است بدون سیاست، ممکن نیست. اگر اسلام از سیاست تهی شود، به دین دیگری تبدیل خواهد شد که ممکن است بودایی، مسیحیت یا غیر از آن باشد؛ اما اسلام نخواهد بود. 🆔 @zharfa0
🍂 🔰کنکاشی در خردجریان انجمن حجتیه و رگه های آن در کارزارهای انتخاباتی 🔸از آغاز نهضت امام و بعد از تشکیل ساختار سیاسی مبتنی بر اسلام سیاسی، طیفی از فعالان سیاسی تلاش می‌کردند نظامی مبتنی بر ساختار سکولار را بر خوانش اسلامی تحمیل کنند و به عنوان جریان موازی خط امام اهداف خود را در قشر مؤمن ایجاد کنند. برخی نمونه های بارز خرده جریانات عبارت بودند از انجمن حجتیه، نهضت آزادی، جریان دارالتبلیغ قم، سازمان مجاهدین (منافقین) . در باب انجمن حجتیه می‌توان گفت : 🔸 اعتقادات انجمن حجّتیه خوانشی از عقاید شیعه امامیه با مکتب فقهی غیرسیاسی و جنبهٔ موعودگرایانهٔ قوی است. انجمن حجّتیه مخالف تشکیل حکومت اسلامی و دخالت عالمان دینی در سیاست بود. آن‌ها با تمسک به روایت «رایت» (پرچم) معتقد بودند قبل از قیام مهدی موعود، هر قیامی اشتباه است و به شکست می‌انجامد. همچنین با تمسک به‌روایتی از امام جعفر صادق تشکیل حکومت خالص را تنها در زمان موعود ممکن می‌دانستند. 🔸این طیف را اگر در اصطلاح علم سیاست نتوان سکولار تعریف کرد، اما در حقیقت و عمل برآیند مشترکی با سکولارها دارند و نتیجه عملی نظریه انجمنی ها خالی گذاشتن عرصه عمومی جامعه از اجرای احکام الهی و موکول کردن آن به زمان ظهور است. 🔸انجمنی‌ها در محافل مذهبی از جوانان مومن علاقمند به مبارزه یارگیری می‌کردند و تمام تلاش خود را برای جداسازی آنان از خط امام به کار می‌بستند. در واقع کار‌ویژه آنها این بود که مردم را از خط مبارزه با دشمنان درجه یک، مأیوس و به امور ثانویه کم‌اهمیت یا بی‌اهمیت مشغول کنند. جالب آنکه شاه و آمریکا نه تنها با فعالیت‌های این طیف مشکلی نداشت؛ بلکه برای تقویت آنان تلاش‌های آشکار و پنهانی نیز به کار می‌بست. در حقیقت به دلایل واضح، سازمان اطلاعات و امنیت ملی شاه (ساواک) بدش نمی‌آمد که حوادث انقلابی را به بعد از روز موعود موکول کند لذا با تمام وجود از حجتیه به عنوان وسیله ای برای هدایت شور مذهبی و فعالیت سیاسی علیه بهائیان و کمونیست ها حمایت کرد تا این شور به سمت دربار نرود. 🔸انجمنی ها در پی برخود محکم و قاطع امام خود را منحل اعلام کردند اما این پایان کار آنها نبود. امروزه برخی افراد که به مناصب بالایی نیز رخنه کردند از اعضای انجمن حجتیه هستند. محل تحصیل برخی از آنها، سوابق زندگی آنها، روابط و موضع گیری های آنها و از همه مهمتر رویکردهای اصطلاحاً میانه آنها در مورد سیاستهای ایدئولوژیک خط این ارتباط را نشان میدهد. افرادی که در کاراز انتخاباتی اخیر به شدت فعال هستند. 🔸از این رو عجیب نیست اگر در اسناد لانه جاسوسی از برخی سران این جماعت به عنوان میانه‌روها با زبان تمجید یاد شده باشد و برای مطرح کردن آنها به عنوان بدل نهضت امام برنامه‌ریزی گسترده صورت گیرد! امروز نیز با دنباله‌های همان طیف مواجهیم. کسانی که انقلابیون را افراطی و تندرو می‌نامند! مبارزه با آمریکا را به صد زبان و نیرنگ تقبیح می‌کنند و هر کس که در خط مبارزه باشد را فاقد عقلانیت (البته از نوع عقلانیت سکولار مادی‌گرایانه) معرفی می‌کنند و سازشکاری با شیطان بزرگ را یک ضرورت می‌نمایانند! آنها با درس گرفتن از تجربه پیشینیان خود تلاش می کنند با ابزار تحریف و نفوذ ساختاری کارشان را پیش ببرند؛ لذا ابتدا خود را یک انقلابی دوآتشه نشان می‌دهند و در همین پوشش خط مبارزه و انقلابیون اصیل را می‌کوبند و سازشکاری را عین عقلانیت معرفی کنند! 🆔 @zharfa0
🍂 🔰 مرز ایدئولوژیک یا مرز سایکس–پیکو ؟ 🔹مفهوم دارالاسلام و انعکاس آن در نزاع های انتخاباتی 🔸 مفهوم دارالاسلام از موضوعات مهم اسلامی است. مفهوم دارالاسلام و دارالکفر در حقیقت نوعی مرز مبتنی بر ایمان است. علامه حلی در کتاب فقهی تذکره الفقهاء از این اصطلاحات نام برده آنها را معنی می کند: «الاقوى ان دار الاسلام قسمان: الف: دار خطّها المسلمون كبغداد و البصرة والكوفة ب: دار فتحها المسلمون كمداين والشام واما دارالكفر فعلى ما اخترناه قسمان: الف: بلد كان للمسلمين فغلب الكفار عليه ب: ان لم يكن للمسلمين اصلا كبلاد الهند والروم». (تذکره الفقها) فارغ از تفصیل و احکام و شرایط خاص این مرزبندی عقیدتی؛ حقیقت آن در اسلام پذیرفته شده و به تعبیر امام اسلام مرز (جغرافیای) ندارد.(صحیفه امام.ج10، ص55.) 🔸 این حقیقت اصیل اسلامی در اصول اولیه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران خود را نشان داده است مثلا در اصل سوم بند شانزدهم بیان شده است( تنظیم سیاست خارجی كشور بر اساس معیارهای اسلام، تعهد برادرانه نسبت به همه مسلمان و حمایت بی‏دریغ از مستضعفان جهان.) و یا در اصل یازدهم بیان شده است ( به حكم آیه كریمه: (إِنَّ هذِهِ اُمَّتُكُمْ اُمَّةً واحِدَةً وَ اَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ)، همه مسلمانان یك اُمتند و دولت جمهوری اسلامی ایران موظف است سیاست كلی خود را بر پایه ائتلاف و اتحاد ملل اسلامی قرار دهد و كوشش پیگیر به عمل آورد تا وحدت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جهان اسلام را تحقق بخشد.) البته این مفهوم در ایجاد قدرت و ساخت قدرتمند در جهان اسلام بسیار تآثیر گذار است. 🔸اما اصل این مفهوم در ساخت سیاسی جهان امروز و بعد از اتفاقات دو جنگ بین‌المللی و مدل مرزهای سیاسی جدید، کم رنگ شده است. در اندیشه اسلامی مرز جغرافیای اصالت ندارد و مگر در ضرورت های لازمه حیات امروزین نباید به آن اولویت داد. در اندیشه اسلام ناب هر انسان که مومن است مانند دیگر مومنان می باشد آنچه بر علیه یک مسلمان سوری و مصری، سودانی و امریکایی است بر علیه یک ایرانی و اندونزیایی و افریقایی است و نبود علاقه ملی مانع از برادری دینی نمی شود. هرچند مفهوم وطن از مفاهیم انسانی و فطری است و تعارضی با اندیشه دینی ندارد اما هرگز علاقه به وطن نمی تواند مانع از انجام دستور الهی در تکلیف ولاء و برادری با دیگر مومنان باشد. 🔸متاسفانه این مفهوم سازنده، اتحاد بخش و به شدت قدرت افزا در گفتمان فرهنگی جوامع اسلامی و ذیل تبلیغات وسیع و هجمه سنگین فرهنگ سکولاریستی کمرنگ شده است و کمتر به آن توجه می شود. در حقیقت این مفهوم مقدس نیز مانند بسیاری از مفاهیم اسلامی توسط گفتمان روشنفکری و سکولاریستی مورد هجمه قرارگرفته است و در حالی که از دل مفهوم دارالاسلام نوعی برادری و همراهی و همگرایی در مسلمانان ترویج می‌شود، با همکاری سرویس های غربی و با پیاده نظامی مانند داعش و در زبان جریان‌های تکفیری چنان چهره مخدوش و ناصوابی پیدا کرد که بهانه هر اتهام و کینه ورزی قرارگرفت و استفاده صواب از آن به محاق رفت. 🔸اولویت یافتن منافع ملی به همراه چشم پوشی بر منافع امت در بین گفتمان سکولاریستی در ایران، مصر، ترکیه، سعودی نشانه های این تلاش‌ها است. در بسیاری از کشور های اسلامی سکولارها تلاش فراوانی برای نفی فعالیت های مبتنی بر اخوت اسلامی با برادران دینی در امت اسلامی دارند. امروزه این اتفاق را در کارزاهای انتخاباتی ایران می بینیم. گفتمان سکولاریستی دقیقا در این موضوع در برابر امت اسلامی قرار می گیرد و از تلاش برای اجرا شدن بندهای قانون اساسی که ذکر شد جلو گیری میکند. 🔔این گفتمان که خود را به بالاترین عرصه های مدیریتی و فرهنگی رسانده است، بر اساس کدام منشور و دستورالعمل فعالیت میکند؟؟ موسسات مروج این اندیشه در جهان اسلام چه نام دارند؟؟ اموری که در پست های بعدی به آن می پردازیم ان شا الله 🆔 @zharfa0
🍂 🔰 طالبان همسایه شرقی ایران است. 🔹قابل توجه آشنایان به زبان دنیا 🔸طالبان امروزه واقعیتی غیر قابل انکار در شرق ایران است. چهره گذشته آن اگر چه به دلائلی در ایران نا مأنوس بود اما تلاش آنها برای اصلاح چهره خود در جامعه بین المللی قابل رؤیت است. اما این واقعیت از نظر نابلدان سیاست نامفهوم است. آنها همچنان بر برخورد ناآگاهانه با این تغییرات و بر برداشت‌های ذهنی قدیمی خود تأکید دارند. 🔸 حالا در کارزار انتخابات مسئولی که مدعی است در آینده برای ایران برنامه ای سازنده دارد چطور درباره همسایه شرقی ایران صحبت می‌کند و یا در تبلیغات انتخاباتی برای تخریب دیگری، از اصطلاح "طالبان" استفاده میکند. در این کارزار انتخاباتی مدعی دولت آینده ایران، نباید از کلمه "طالبان" به عنوان یک کنایه سیاسی_تبلیغی در جهت تخریب رقیب خود استفاده کند. بعد از به قدرت رسیدن این جریان در ایران، چه واکنشی از "طالبان" این همسایه شرقی باید توقع داشت..... و آیا طالبان همان چیزی است که شما می گوید. ایا شما زبان دنیا را بلد هستید و نمی دانید که فعلا برای طالبان در افغانستان بدیلی نیست. برای این ادعا چند دلیل وجود دارد؛ 1️⃣: طالبان یک جریان ریشه دار طالبان نتیجه یک اتفاق سیاسی نبوده است. جریان فکری که در جامعه پشتون و بر اساس مدارس علمیه شکل گرفت را نباید اتفاق دانست. بعدها نیز طالبان در زمان حاکمیت سکولارهای غربی با حمایت امریکا، هرگز از بین نرفت و تقریبا نیمی از وسعت جغرافیای را در اختیار داشت. امری که باعث شد امریکا بفهمد در افغانستان جایی ندارد و عطا آن را به لقای آن را بخشید. 2️⃣: امید بستن مردم افغانستان به حاکمیت جدید مردم خسته از بیست سال فساد گسترده در دستگاه های حکومتی، ظلم و بی عدالتی، و حاکمیتی تحمیلی از طرف جامعه غربی در غالب یک نظام غیر مشروع باعث شد، تفکر همگانی به این نتیجه برسد که اگر طالبان حاکم نباشند، بدیلی ندارد مگر جریانی سکولار ضد دین و با این اوصاف حداقل های اجرای دستوارت اسلامی از طرف طالبان برای مردم ارزشمند است. 3️⃣: عدم وجود یک حرکت فراگیر و گفتمان غالب ملی در تاریخ گذشته افغانستان، رهبری موفق شکل نگرفته و در جامعه افغانستان توان لازم برای بسیج سیاسی مردم به شکل معنی دار آن وجود نداشته است، بنابراین اراده عمومی برای تغییر وضعیت بواسطه یک بسیج سیاسی، وجود ندارد. مردم با توجه به تاریخ و گذشته عبرت ناک آن، هیچ گونه امیدی برای شکل گیری یک رهبر با پشتوانه اجماعی در افغانستان ندارند بنابراین ، تجریه تاریخی باعث شده است تا مردم نسبت به ساختار طالبان امیدوار باشند. 🔸حال که برای افغانستان بدیلی به جای طالبان وجود ندارد شما که مدعی آشنایی با زبان دیپلماتیک هستید، نباید از کلمه "طالبان" به عنوان یک کنایه سیاسی_تبلیغی در جهت تخریب رقیب خود استفاده کنید. بعد از به قدرت رسیدن شما در ایران، چه واکنشی از "طالبان این همسایه شرقی" باید توقع داشت..... شما که زبان کشورهای همسایه خودمان را نمی‌دانید چطور زبان کل دنیا را می شناسید!!! 🆔 @zharfa0
ژرفا
🍂 🔰 مرز ایدئولوژیک یا مرز سایکس–پیکو ؟ 🔹مفهوم دارالاسلام و انعکاس آن در نزاع های انتخاباتی 🔸 مفه
🍂 🔰موسسات مروج اندیشه سکولاریسم در جهان اسلام 🔹مرکز مطالعات و تحقیقات المسبار _ تلاشی برای نفی اسلام سیاسی 🔸 واقعیت این است که امروزه هیچ مرکز و موسسه مطالعاتی در جهان یافت نمی شود که رویکرد و راهبرد خاصی نداشته باشد و تنها به تحلیل واقعیات ها بپردازد. تحلیل ها همگی هدفمند و با غرض سوق دادن مخاطب به سمت خاصی نوشته می شود. این حقیقت امروز موسسات فرهنگی در جهان است. یکی از این موسسات که در جامعه فرهنگی ایران تاثیرات قابل ملاحظه ای داشته است و برخی از آثار فکری و تآلیفات آنها در ایران ترجمه شد، موسسه المسبار در کشور قطر است که رویکردی سکولاریستی دارد. 🔸مرکز مطالعات و تحقیقات مسبار بررسی نهضت های اسلامی و به طور کلی ابعاد فکری و سیاسی-اجتماعی را جهان اسلام هدف خود قرار داده است. این مرکز به جنبش‌های اسلامی معاصر، به فکر و عمل، نمادها و اندیشه‌های مختلف در جهان اسلام علاقه خاصی نشان می‌دهد و از بررسی جنبش‌های با ماهیت تاریخی نیز استقبال می‌کند. از این رو بخش مهمی از فعالیت مرکز مسبار به بررسی جنبش های اسلامی معاصر و بویژه رویکرد اسلام سیاس است که اثار این مرکز در این باره محل تأمل جدی است. 🔸با درنگی در نوشته ها و آثار و مقالات این مرکز چند محور مهم از راهبردهای این مرکز قابل شناسایی است. برخی از این محورها را مورد دقت قرار می‌دهیم 1️⃣ پیوند اسلام سیاسی با خشونت در بسیاری از آثار و مقالات این مرکز اسلام سیاسی پیوند ناگسستنی با خشونت و افراط گرایی دارد. خشونتی که از نظر نویسندگان این مرکز مطلقا امر نا مشروع است. و سعی می شود مخاطب نیز اینگونه تصور کند هر اقدامی به سمت اسلام سیاسی قدم نهادن در ورطه بروز خشونت های اجتماعی است. 2️⃣ تعارض ساخت ایدئولوژیک با عدالت بین فرق وادیان ادعای عدالت و درخواست بی طرفی از ساختار سیاسی نسبت به تمامی فرق و ادیان یکی از مهم‌ترین مبانی اندیشه سکولاریستی در جهان امروز است. المسبار نیز سعی دارد اصل علو مسلمین را مرود نکوهش قرار دهد و آن را یک فعل ناعادانه بنمایاند. مالیاتبه نام جزیه، برخود سلبی با غلات، عدم مشورعیت بخشی به بهائیت و ...خلاف عدالت مذهبی و برخورد با فرق انحرافی مانند صوفیه و فرقه های عرفانی و خانقاه پرور، ایزدیها (به بهانه رفتار خشن داعش) و ...همگی محکوم و خلاف حقوق عادلانه انسانی تصویر می شود. لذا اندیشه سکولاریستی این اتفاق را به نوعی جنگ نابرابر مذهبی بین حکومت و شهرندان توصیف می‎کند. امر که در بین تمام فقها امری پذیرفته شده است. 3️⃣ تعارض ساخت سیاسی اسلامی با آزادی اندیشه از راهبردهای این سایت سکولار این است که اساساً حکومت دینی با خشونت یکسان و این با جوهره دین یعنی آزادی و اختیار در تعارض است. از نظر سکولاریسم هر دینی که به سمت حاکمیت دینی و برپایی حکومت دینی می رود، لا جرم باید برای مواظبت از عقیده مردم احکامی را وضع کند و این باعث ایجاد احکامی مانند ارتداد و غیره می شود . لذا نفی قانون ارتداد در این سایت از پر رنگ ترین بخش ها است. اصلی مورد اجماع تمامی فقها تاریخ اعم از خاصه و عامه که حتی یک نفر نافی در بین بزرگان فقه ندارد. 4️⃣یکسان انگاری خروج بر طاغوت و خروج بر حاکم. یکی از راهبرد های سایت سکولاریستی مسبار، تبدیل مفهوم «خروج بر طاغوت» با مفهوم «خروج بر حاکم» است. آنها با فرق نگذاشتن بین حاکم طاغوتی و غیر طاغوتی سعی دارند هر نوع انقلاب و حرکت اصلاحی را ذیل حرمت خروج برحاکم که در فقه بررسی شده است، قرار دهند باید دقت کرد که در فقه اهل سنت نیز در یک بستر تاریخی این موضوع در فقه آنها وارد شده و این موضوع ناگوار در فقه آنها پذیرفته شده است. اصولی که در اندیشه اسلام سیاسی کاملا مورد تحول قرار میگیرد. از این رو یه نام امام خمینی اعلی اللهمقامه الشریف، ابوالاعلی مودودی، و سید قطب از پر تکرار ترین نام هایی است که در این سایت مورد نقد قرار می گیرند. 🔸حال سئوال این است که چطور برخی از موسسات ایرانی ندانسته به ترویج و ترجمه آثار این مرکز پرداخته اند و آن را در جامعه ایرانی ترویج کرده اند. پاسخ های علمی ژرفا به این چهار راهبرد سایت سکولار المسبار در فرسته های بعدی خواهد آمد. ما را دنبال کنید.... 🆔 @zharfa0
ژرفا
🍂 🔰سرنوشت محتوم اسلام سنتی در اهل سنت. 🔹به بهانه تلاش های الازهر برای نجات از ایزولگی 🔸 شناخت دقیق جریانات فکری، اجتماعی و سیاسی جهان اسلام از مسائل مهم برای تحلیل اندیشه اسلامی است. جریان شناسی قرائت های مختلف ( با تأکید بر درست بودن یک قرائت) حاضر در جهان اسلام می تواند روشنگر آینده جهان اسلام باشد. اما یک سئوال مهم این است که در آینده‌پژوهی چه سرنوشتی را برای انواع قرائت ها می توان تصور کرد؟ 🔸یک قرائت از اسلام ریشه در سنت تاریخ و زیست بوم تاریخی جهان اسلام دارد که متأثر از همین عوامل تاریخی رشد کرده است این برداشت شائع در اهل‌سنت ناشی از حقیقت اسلام نبوده بلکه ناشی از اتفاقات تاریخی است. به عبارتی چون در تاریخ اسلام حضور در عرصه های عمومی و سیاسی با قرائت امامان معصوم (ع) امکان استقرار نداشت، برداشتی ناقص جای آن را گرفته است. برداشتی ایزوله که در نتیجه مبتلا به سکولاریسم عملی است. این قرائت توجیه کننده رفتار حاکمان و نسبت به اجرای احکام و قیام بالقسط بلا شرط است. برداشتی که از دین تنها به مسائل فردی آن بسنده کرده است. این قرائت از آنجا که عرصه‌های عمومی را رها کرده اند در محیط بسته و ایزوله خودشان کار کرده و خود را با جهان مدرن درگیر نمی‌کند، پس نیازی به پاسخگویی به مسائل اجتماعی و سیاسی و قانون گذاری و غیره .. هم ندارد مگر این که استفتایی باشد که پاسخی می دهند. امروزه بخش های مهمی از اهل سنت این روش را پذیرفته اند. هرچند آرام آرام اهل سنت نیز به سمت برداشت صحیح_ سیاسی قدم بر می‌دارند که احتمالا شیعه که نگاه اصیل آن اسلام سیاسی بوده در این زمینه مؤثر بوده است. 🔸 امروزه جامعه و عرصه های اجتماعی در حال تغییر است، اما قرائت سنتی در دستور کار خود تلاشی برای تطابق با آن را ندارد و در محیط خودشان ایزوله شده اند. طبیعی است قرائتی که ایزوله شده قابل دوام نیست. چرا؟ چون که مثلاً فرض کنید وقتی رضاخان می آید و می خواهد ایران را از نوک پا تا فرق سر فرنگی کند، اگر روحانیت به این موضوع واکنش نشان ندهد، این به منزله نفی خویش و از بین بَرنده فلسفه وجود خود روحانیت است. چرا که اگر مردم آن ساختار را بپذیرند، و سبک زندگی آنها سبک غربی باشد نقش روحانیت حداکثر نقش کلیسا خواهد بود که تقریبا هیچ است.! پس سرنوشت محتوم این قرائت نابودی است مگر که به مشی سیاسی_اسلامی رجوع کند و با حضور مؤثر در جامعه از شکل گیری آن ساختار ممانعت به عمل آورد که روش روحانیت شیعه مدل دوم را نشان میدهد. در غیر این صورت هیچ آینده ای برای جریانات محصور در محیط ایزوله سنتی که با محیط پیرامون خود ارتباط برقرار نکنند، نخواهد ماند. 🔸حال تلاش های احمد الطیب را با این نگاه می توان تفسیر کرد. وی که در جامعه مصر با دستور رئیس جمهور کاملا غیر مشروع(کودتا) بر سر کار است و حتی اجازه تفسیر آیات سیاسی را در کشورش ندارند چند سالی است تلاش دارد به عنوان رهبری بخش های مختلف اهل سنت شناخته شود. شاید این تلاش ها برای نجات از ایزولگی الازهر از حضور در عرصه های حقیقی عمومی باشد. شاید هم راهبرد تعیین شده از طرف اندیشکده های بالادستی الازهر، تلا ش برای حفظ و بقا آنها در مقابل برداشت رو به رشد اسلام سیاسی در جهان اسلام است. 🆔 @zharfa0