eitaa logo
ژرفا
523 دنبال‌کننده
61 عکس
26 ویدیو
1 فایل
🔰دو الگوی «اسلام تکفیری» و «اسلام لائیک» از سوی غرب به شما پیشنهاد شده و خواهد شد تا الگوی «اسلام اصولگرای معتدل و عقلانی» تقویت نشود. (امام خامنه‌ای)‎ 🔰بازشناسی مفاهیم اسلامی در کشاکش تکفیر و سکولاریسم 🔰مهدی زندی_ سطح چهار شیعه شناسی @Mmzandi
مشاهده در ایتا
دانلود
18.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰وهابیت در اندیشه علما معاصر 🔹بخش اول؛ علامه شهید مطهری(1) 🔸شهید مطهری در آثار خود کوشیده توحید را با استفاده از قرآن، سنت، و برهان تبیین کند. 🔸در اندیشه شهید مطهری وهابیت یک گرایش ضد دینی است. از نظر استاد شهید نظریه وهابیت به دلیل تفصیل بین حیات و بعد از حیات که از نگاه مادی و ضد الهی وهابیت ناشی شده در مسیر ضد دینی قدم برداشته است. 🔸شهید مطهری اولین شرک را شرک ذاتی خفی نام می برد و در این باره می نویسد : «بر خلاف تصوّر رايج، وهّابيگرى تنها يك نظريّه ضدّ امامت نيست، بلكه پيش از آنكه ضدّ امامت باشد ضدّ توحيد و ضدّ انسان است. ازآن ‏جهت ضدّ توحيد است كه به تقسيم كار ميان خالق و مخلوق قائل است و به يك نوع شرك ذاتى خفىّ قائل‏ است» 🔸 جهت دوم در شرکی بودن عقیده وهابیت از نظر شهید مطهری شرک فاعلی است. در توحید فاعلی همه امور مطلقا به رب‌العالمین منتسب است و اندیشه‌ای که بین امور منتسب به فعل الهی به هر نوعی فرق می گذارد دچار نگاه ضد توحیدی است. 🆔 @zharfa0
ژرفا
🔰وهابیت در اندیشه علما معاصر 🔹بخش اول؛ علامه شهید مطهری(1) 🔸شهید مطهری در آثار خود کوشیده توحید ر
وهابیت در اندیشه علمای معاصر...بخش اول؛ علامه شهید مطهری(1).mp3
6.93M
🔰وهابیت در اندیشه علما معاصر 🔹بخش اول؛ علامه شهید مطهری(1) 🔸شهید مطهری در آثار خود کوشیده توحید را با استفاده از قرآن، سنت، و برهان تبیین کند. 🔸در اندیشه شهید مطهری وهابیت یک گرایش ضد دینی است. از نظر استاد شهید نظریه وهابیت به دلیل تفصیل بین حیات و بعد از حیات که از نگاه مادی و ضد الهی وهابیت ناشی شده در مسیر ضد دینی قدم برداشته است. 🔸شهید مطهری اولین شرک را شرک ذاتی خفی نام می برد و در این باره می نویسد : «بر خلاف تصوّر رايج، وهّابيگرى تنها يك نظريّه ضدّ امامت نيست، بلكه پيش از آنكه ضدّ امامت باشد ضدّ توحيد و ضدّ انسان است. ازآن ‏جهت ضدّ توحيد است كه به تقسيم كار ميان خالق و مخلوق قائل است و به يك نوع شرك ذاتى خفىّ قائل‏ است» 🔸 جهت دوم در شرکی بودن عقیده وهابیت از نظر شهید مطهری شرک فاعلی است. در توحید فاعلی همه امور مطلقا به رب‌العالمین منتسب است و اندیشه‌ای که بین امور منتسب به فعل الهی به هر نوعی فرق می گذارد دچار نگاه ضد توحیدی است. 🆔 @zharfa0
🍂 🔰حسین (علیه السلام) قله سیاست اسلامی 🔹مبارزه امام با سکولاریسم عملی. 🔸در علم سیاست، سکولاریسم نظریه است که از حضور دین در عرصه‌های اجتماعی_عمومی ممانعت می‌کند و تمایلی برای استفاده از آموزه ای دینی در عرصه های اجتماعی ندارد و نسبت به امور عبادی و شخصی نیز بلاشرط است. یعنی اگر دین در امور غیر عمومی (و شخصی) یک دیندار نظریاتی داده باشد، نفیاً و اثباتاً نسبت به آن موضع گیری نمی شود. این سکولاریسم نظری است. 🔸برخی از قرائت ها از دین نیز وجود دارد که علیرغم عدم التزام نظری به این سخن اما در عمل با سکولارها مخرج مشترک داشته و نتیجه قرائت آنها نیز همانند آنان به کنار گذاشته شدن دستورات عمومی و اجتماعی دین منجر می‌شود. مثلا ممکن است اندیشه‌ای مدعی اسلام و تبلیغ اسلام باشد و حتی با هزینه سنگین به تبلیغ دین بپردازد اما عملکرد وی به کنار نهادن اسلام منجر شود. امام در این مورد می فرمایند :« ...قدرتهای شیطانی بزرگ به وسیله حکومتهای منحرفِ خارج از تعلیمات اسلامی، که خود را به دروغ به اسلام بسته‌اند، برای محو قرآن و تثبیت مقاصد شیطانی ابرقدرتها قرآن را با خط زیبا طبع می‌کنند و به اطراف می‌فرستند و با این حیله شیطانی قرآن را از صحنه خارج می‌کنند.....» (منبع) 🔸به عبارت دیگر ممکن است یک مرکز، اندیشکده، سازمان و یا حکومت، با تفسیر خاص خود از دین جز به کنار نهاده شدن دستورات عمومی و اجتماعی دین و اضمحلال آنها منجر نشود. مانند قرائت وهابیت و یا قرائت برخی اهل سنت از دین و برخی روشنفکران دینی و.... 🔸در واقع چه آن کسی که دستورات و راهبرد های قرآن را در قانون گذاری منع می‌کند مانند حکومت های طاغوتی و چه کسی که دین را از تعارض با این قرائت منحرف می‌کند مانند اسلام سنتی در اهل‌سنت و چه مجموعه ای که توجیه کننده عمل حکومت سکولار است مانند الازهر و چه آنکه با تقسیم کار بین امور دینی و امور‌سیاسی یکی را به آل الشیخ و یکی را به آل سعود وانهاده، همگی یک نتیجه را بار می‌آورند و آن کنار نهاده شدن دستورات سیاسی اسلام است. سکولاریسم عملی یعنی اینکه انسان در ذهن خود خدایی را قبول داشته باشد اما در حیات خویش نشانی از صبغة الله نباشد. سکولاریسم عملی یعنی اینکه کسی که بر زبان شهادتین را جاری ساخته و تکبیر می گوید اما در عمل مکبّر لا دینی است و یا راه نفوذ آن را آسان می‌کند. 🔸در اسلام سنتی قرائتی حاکم است که ذهن خداگرایان و خدا باوران در عملیاتی پیچیده تن به واقعیتی غیر اسلامی می دهد. انحرافی که امام با قیام خود به مبارزه با آن پرداخت. در واقع قیام امام علیه اسلام با قرائت های مختلف بود والا که در حکومت معاویه نمازبرپا و حج برگزار و قرآن با شوق در بین مسلمانان خوانده می شد. سخن امام حسین (ع) که فرمودند «فانّ السّنّة قد اُمیِتَت و انَّ البِدعةَ قَد اُحیّیت و ان تسمعوا قولی و تطیعوا امری اهدکم سبیل الرّشاد» فریادی برای نجات از این قرائت ها و حرکت به سمت اسلامِ ناب و فعال در جامعه بود. اسلامی که امربه معروف و نهی از منکر را از دست داده است و مثل یزیدی می تواند در آن حاکم شود. تلاش امام حسین مبارزه با سکولاریسم عملی بود. مبارزه با هر قرأئتی که منجر به سکولاریسم عملی می شود. 🆔 @zharfa0
ژرفا
🔰 اسلام سیاسی در تاریخ شیعه 🔸اصطلاح اسلام سیاسی به جرياناتی اطلاق می شود كه به‌ ضرورت تشكيل حكومت
🍂 🔰 اسلام سیاسی؛ قرائت ثابت در تاریخ شیعه 🔸وقتی می‌گوییم اسلام سیاسی منظورمان چیست؟ 🔸اصطلاح اسلام سیاسی به جرياناتی اطلاق می شود كه 1️⃣ اسلام را به مثابه يك ايدئولوژی جامع در نظر می گيرند كه برای همه حوزه های زندگی احكام روشنی دارد 2️⃣ به‌ ضرورت تشكيل حكومت بر اساس شریعت ایمان دارند. 3️⃣ بر تفکیک ناپذیری دین و سیاست تأکید می کنند. 4️⃣ مفاهیمی مانند حاکمیت طاغوت، قیام، جهاد و هجرت بر اساس برداشت های دقیق از قرآن تفسیر و در عمل درست تطبیق داده بشود. 🔸از نقطه نظر فقهای شیعه و بـه ویـژه از ابتدای دوران غیبت، مشروعیت دینی جامعه مؤمنان با حضور فقیهانی تضمین می شود که در عـصـر غـیـبت به اذن عام از ناحیه امام عصر سلام الله علیه ولایت دارند. عالمان شیعه همیشه علاوه بر نامشروع شمردن ذاتی حاکمیت‌های غیر مأذون، بر خط مبارزات فرهنگی سیاسی مانند دوره‌ی امامت حرکت کرده اند. این عالمان حکومت‌های دوره‌ی خود را نمونه‌ی حکومت ستم می‌دانستند و برای آن‌ها هیچ ولایت شرعی باور نداشتند؛ و در صورت امکان به تشکیل ساخت سیاسی اقدام می‌کردند امری که به دلائل معلوم معمولاً ممکن نبود بر این اساس آنها همیشه بر ساخت هایی مبتنی بر مصلحت و ضرورت بسنده کردند مثلاً شیخ مفید (رحمه الله) درمورد حکومت های زمان خودش فتوای ویژه ای دارد. او همراهی با این حکومت ها رو تنها به شرط اجرای احکام که موجب اطاعت خداوند بشود جایز می داند. این حکم نشان از عدم مشروعیت حکومت ها در اندیشه وی دارد. 🔸سید مرتضی (رحمه الله) هم در رساله‌ی کوتاه اما مهم با نام «فی‌العمل مع‌السلطان»، کارکردن برای سلطان را با شرایطی از جمله امر به معروف و نهی از منکر و اقامه‌ی حق و دفع باطل، جایز می‌داند و از حکومت ها با نام حکومت ظلم نام می برد. فقیهان بعد از شیخ مفید و سید مرتضی در چگونگی برخورد با دولت‌ها همین دیدگاه را داشتند. شیخ طوسی، ابن ادریس وبسیاری دیگر از ایشان پذیرش مسئولیت از سوی حکمان رو تنها برای اقامه‌ی حق و از بین بردن باطل و انجام وظیفه‌ی امر به معروف و نهی از منکر و... جایز می‌دانند. که نشان از مصلحتی و غیر ذاتی بودن این همکاری ها است. 🔸بعدها محقق کرکی (رحمه الله) درباب اسلام سیاسی نظریات خود مفصل تر بیان کرده است. دیدگاه وی در کتاب «نماز جمعه» مقدمات اساسی نظریه ولایت فقها را در کلیه‌ی امور سیاسی ـ چه جزئی و چه کلان ـ بیان می‌کند. از منابع تاریخی استفاده می‌شود که این جریان فکری در عصر صفوی، مسئله‌ی ولایت فقیه را آن‌چنان برای سلاطین صفوی جا انداخته بودند که آنها برای مشروعیت بخشیدن به حکومت‌های خود، خودشون رو نایب و کارگزار فقیه معرفی می‌کردند و تاج سلطنت را از دست فقیه جامع الشرایط زمان خود دریافت می کردند. 🔸بعدها نیز آخوند خراسانی و علامه‌ی نائینی(رحمه الله علیهما) از جمله عالمانی بودند که به تبیین نظریه اسلام سیاسی پرداختند مرحوم نائینی در کتاب «تنبیه الّامه و تنزیه الملّه» به صراحت اعلام کرد که نظام مشروطه و آنچه تنها بر رای مردم باشد، طبق اصول تشیع، حکومتی غاصبانه است، اما غصبش از حکومت استبدادی کمتر و تن دادن وی به مشروطیت تنها برای دفع افسد به فاسد است. این کتاب که با علم عالمی فاضل مانند محقق نائیی نگاشته شده بود از سطح افکار عمومی و اندیشمندان روشنفکر بسیار بالاتر بود که باعت برداشت‌های اشتباه شد و مرحوم نائینی دستور داد تا کتاب رو از فضای عمومی و جامعه جمع آوری کنند. 🔸در همان زمان البته مشروع طلبان مانند شیخ فضل الله نوری (رحمه الله) خواهان اجرای قوانین اسلامی بودند و بحث مشروطه‌ی مشروعه را مطرح می‌کردند. مشروعه‌خواهان از همان ابتدا اعلام داشتند مشروطه‌ای را می‌پذیرند که بر اصول و بنیادهای اسلامی استوار باشد، نه مشروطه‌ای برآمد از مبانی سیاسی غربی در واقع مخالفت شیخ با اساس‌نامه غیر شرعی و گفتار غرب‌گرایان بود. وی تصمیم داشت اصولی را به متمم قانون اساسی اضافه کند که احکام اسلامی از احکام غربی و ضد اسلامی مصون بماند و راه تحریف در قوانین اسلامی بسته شود. این موضوع در دوران معاصر نیز کاملا واقع شده که در پست های بعدی به آن اشاره خواهد شد. 🆔 @zharfa0
🔰شهید اسماعیل هنیه 🔹شهادتی که درس های بسیاری داشت. 🔸نیروهای مقاومت باید با تمام توان به ردیابی جریان نفوذ درخود اقدام کند. امری که بارها و بارها محور مقاومت را مورد اذیت و آزار قرار داده است و سال هاست ىر ايران و عراق و لبنان و سوريه و يمن عناصر قدرت افزا را از محور مقاومت می گیرد. دانشمندان هسته ای، شهید سلیمانی، شهید ابو مهدی المهندس، شهیدصالح الصماد، شهیدصالح العاروری، شهید رضی و امروز هم شهید اسماعیل هنیه و ده ها شهید نخبه و مهره های به شدت تآثیر گذاری که با شهادتشان شکاف بزرگی در سد مقاومت ایجاد شده است. در تمام این اتفاقات خط نفوذ به خوبی دیده می شود. 🔸نکته دوم این است که باید در ساختار سیاسی و نظامی ایران به عنوان رهبر محور مقاومت ایمان به پاسخ بازدارنده بازیابی شود. ایران توان پاسخ گویی و مدیریت بحران هایی به مراتب بدتر از این را داشته است. در دهه شصت کشور سرتاسر مملو از نفوذی و جاسوس و منافقین بود و دشمن خارجی تا کیلومترها در مرز ایران نفوذ کرده بود. هیت دولت ایران در اثر انفجار شهید شده بودند و کشور دچار بحران جدی در مدیریت بود. ولی نیروهای انقلابی آن وضعیت را اداره کردند. امروز شرایط ایران قابل مقایسه با آن روزها نیست. توان نظامی و مردمی و انقلابی ایران در سپهر سیاسی خاورمیانه قابل مقایسه با آن روز ها نیست، پس ما توان برگرداندن دست برتر را داریم.و باید این باور در ما ایجاد شود. 🔸نکته سوم آنهایی که در این وضعیت می خواهند ضعف نیروهای نظامی ما را به رخ بکشند، خود در خط نفاق هستند. همین چندین روز پیش شخصیت مهمی در امریکا با ان همه فخر به ابرقدرت بودن ترور شد و اگر ثانیه ای سرش را نچرخانده بود الان خوراک مار و مور شده بود؟ چگونه است ترور وی ویا حملهٔ انتحاری به دو برج تجارت جهانی در نیویورک و ساختمان پنتاگون (وزارت دفاع آمریکا) را در کشور ابرقدرت دنیا و شیطان اکبر نبینیم، اما ترور یکی از فرماندهان عزیز مقاومت را خلاء بزرگ امنیتی بنامیم؟! باید برای استکبار جهانی ثابت شود که انقلاب ایران و جمهوری اسلامی دچار تغییرات مفهومی در اصول و مبانی خود نشده است و روی کار آمدن مدل های فکری مختلف به معنای عدول از اصول خدشه ناپذیر انقلاب امام خمینی رحمه الله علیه نیست. 🔸جریان نفاق در کشورهای اسلامی که حتی حاضر نبودند به اسماعیل هنیه اجازه ورود به خاک خود را بدهند و امروزه احتمالا مدعی خون وی خواهند شد به خوبی قابل مشاهده هستند که خود نیز از عجایب رفتار نفاق گونه دنیای امروز است. در گروه های تکفیری وهابی می گویند: « اسماعیل هنیه معذور بود گرچه فساد فکری داشت، خدا از او بگذرد او شهید است(( در مسائلی فکری و بینشی هم با وی اختلاف نظر داریم و منهجش را نمی پذیریم لکن تا وقتی کفر بواح و آشکاری از شخصی سر نزند و نوکری و عمالت و سرسپردگیش به طور واضح برای دشمنان دین ثابت نشود، نباید وی را از دایره اهل قبله خارج بکنیم )) در حالی که همین ها قبلا او را مزور و خائن و مزدور ... می دانستند. جریان نفاق در ادلب سوریه در گروههاو کانال های خود می نویسند که ایران عمیل صهاینه است، اخطر از یهود و اسرائیل است، ایرانی ها خودشان نشانی هنیه را به اسرائیل دادند والظاهر أن نظام الملالي قدم معلومات عن مكان إقامته! لأن هنية اجتمع بالرئيس الإيراني قبل ساعات من اغتياله وهابیان عربستان هم که ساکتند.... کانال های داعشی نیز معتقدند که اسماعیل هنیه شهید نیست، چون ولاء و براء صحیح و اسلامی نداشت. او خائن بود، و یا می نویسند ایران کافر است و حماس اخوانی بود، استعانت از کفار داشت و اهل انتخابات بود، انتخابات هم کفر است اخوان هم کافر است. و یا می نویسند کسی حق ندارد او را شهید بخواند و برای او طلب رحمت کند.!!! 🔸به نظر امروز شهید اسماعیل هنیه معیار درستی برای مفهوم تقریب اهل سنت و شیعیان در شناخت خط صحیحاسلام سیاسی است. اسماعیل هنیه به حسب ظاهر اهل سنت اما در موضوع اسلام سیاسی انقدر به ایران نزدیک بود که ما او را دوست و همراه خود در روزهای سخت می دانستیم. این همان الگوی تقریبی مطلوب و جاودانه ای بود که اندیشه تمدن ساز در جهان اسلام آن را مدل و معیار رفتار خود خواهد دانست. 🆔 @zharfa0
ژرفا
🔰مبانی یکسان عالمان شیعه نسبت به سیاست 🔸به بهانه سالگرد شهادت شیخ فضل الله نوری 🔸«هذه کوفه صغیره» زیر لب این جمله را می گوید و میان جمعیتی که هلهله می کنند، طناب دار را در آغوش می گیرد. همه کف می زنند و شادی می کنند که به خیال خودشان مانع بزرگ مجلس مشروطه را از سر راه برداشته اند. حالا جسم بی جان شیخ فضل الله بین آدم هایی که شوق قدرت آن ها را فراگرفته تاب می خورد. دسته موزیک شروع به نواختن می کند و مردم و حتی پسر شیخ شادی می کنند و مجاهدین با تفنگ هایشان می رقصند. بعضی ها می گویند: «شیخ فضله به درک رفت!» از بالای ایوان نظمیه یک کسی فریاد می کشد و به مردم می گوید: «همچنین دست بزنید که صدایش توی سفارت به گوشش برسه!» یعنی به گوش محمدعلی شاه ...» 🔸این تصویری است که در کتب تاریخی برای ساعات اعدام شیخ مشروعه خواه به تصویر کشیده اند. شیخ شهید بر اساس اشرافی که به مبانی شیعه داشت راضی به برقراری قوانینی ضد دینی در ایران نبود و معتقد بود که اسلام دارای جامعیت مطلق برای نیاز بشر است. اصول کلی و منهاج صحیح دینی در اسلام تبیین شده است و نباید به قوانین بشری اعتماد کرد. شیخ فضل الله نوری به همین دلیل با مشروطه مخالفت کرد و اما بعدها دشمنان وی مخالف های وی را با مردم سالاری جا زدند و وی را اعدام نمودند. شیخ شهید می گفت: «بالجمله تمام مفاسد ملكى و مخاطرات دينى از اينجا ظهور كرد كه قرار بود مجلس شورى فقط براى كارهاى دولتى و ديوانى و دربارى - كه بدلخواه اداره ميشد - قوانينى قرار بدهد كه پادشاه و هيأت سلطنت را محدود كند و راه ظلم و تعدى و تطاول را مسدود نمايد. امروز مى‏بينيم در مجلس شورى كتب قانونى پارلمنت فرنك را آورده و در دائره احتياج به قانون، توسعه قائل شده‌‏اند. غافل از اينكه ملل اروپا شريعت مرضيه نداشته‌‏اند لهذا براى هر عنوان نظامنامه نگاهداشته‌‏اند و در موقع اجراء گذاشته‏اند و ما اهل اسلام شريعتى داريم آسمانى و جاودانى كه از بس متين و صحيح و كامل و مستحكم است، نَسخ برنمي‌دارد. صادع آن شريعت در هر موضوع حكمى و براى هر موقع تكليفى مقرر فرموده است. پس حاجت مردم ايران به وضع قانون، منحصر است در كارهاى سلطنتى كه بر حسب اتفاقات عالم از رشته شريعتى موضوع شده و در اصطلاح فقهاء دولت جائره و در عرف سياسيين دولت مستبده گرديده است.» 🔸این همان خط اصیل فقهی است که برخی تلاش می کنند آن را مورد مخالفت بزرگان زمان شیخ مانند مرحوم فاضل آیت الله نائینی رحمه الله بدانند. جالب است وقتی به آثار این عالم بزرگ شیعه نگاهی کنیم ردی از تفاوت را نمی بینیم. یکی از مشهور ترین آثار آیت‌الله‌ میرزاحسین‌ نائینی‌ «تنبیه‌ الامّه‌ وتنزیه‌ الملّه‌» نام دارد. او این اثر را در زمان مشروطه تدوین کرد و دو مرجع‌ آن‌ زمان‌، آیت‌الله ‌آخوند خراسانی‌ و میرزا عبدالله‌ مازندرانی‌ بر آن‌ تقریظ‌ نوشتند. علامه نائینی‌ در این کتاب، حكومت‌ مشروطه‌ را از باب‌ اولیه‌‌ مشروع‌ نمی‌داند، بلكه‌ آن‌ را نوعی‌ حكومت‌ غاصبانه‌ می‌شمارد كه‌ از باب‌ ضرورت‌ و ثانویه‌ غصب‌ آن‌ كمتر از حكومت‌ استبدادی‌ است پس: «ارجاعش‌ از نحوه‌‌ اولی‌ [استبدادی[ كه‌ ظلم‌ زائد و غصب‌ اندرغصب‌ است‌ به‌ نحوه‌‌ ثانیه‌ ]مشروطه[ و تحدید استیلای‌ جوری‌ به‌ قدر ممكن‌ واجب‌است‌». 🔸نظریه‌‌ حكومتی‌ مرحوم‌ نائینی‌ همان‌ حكومت‌ اسلامی‌ یا حكومت‌ فقهاست‌. او معتقد است‌ در این‌ زمان،‌ ولایت‌ فقها توسط‌ ستمگران‌ غصب‌ شده‌ و بازگرداندن‌ آن‌ نیز فعلاً ممكن‌ نیست‌: «در این‌ عصر غیبت‌ كه‌ دست‌ امت‌ از دامان‌ عصمت‌ كوتاه‌ و مقام‌ ولایت‌ و نیابت‌ نواب‌ عام‌ در اقامه‌‌ وظائف‌ مذكوره‌ هم‌ مغصوب‌ و انتزاعش‌ غیرمقدور است....». آیت‌الله‌ نائینی‌ تصریح‌ می‌كند كه‌ نیابت‌ فقها در عصر غیبت‌ در امور حسبه‌ از قطعیات‌ مذهب‌ است‌ و حفظ‌ نظم‌ و اساس‌ اسلام‌ را از مهم‌ترین‌ مصادیق‌ امور حسبه‌ می‌داند: «ازجمله‌ قطعیات‌ مذهب‌ ما (طایفه‌‌ امامیه‌) این‌ است‌ كه‌ در این‌ عصر غیبت‌ ـ علی‌ مغیبه‌السّلام‌ـ آنچه‌ از ولایات‌ نوعیه‌ را كه‌ عدم‌ رضای‌ شارع‌ مقدس‌ به‌ اهمال‌ آن‌ حتی‌ ـ در این‌زمینه‌ ـ معلوم‌ باشد، وظایف‌ حسبیه‌ نامیده‌ و نیابت‌ فقها و عصر غیبت‌ را در آن‌ قدر متیقن‌ و ثابت‌ دانستیم‌؛ حتی‌ با عدم‌ ثبوت‌ نیابت‌ عامه‌ در جمیع‌ مناصب‌ و چون‌ عدم‌ رضای شارع‌ مقدس‌ به‌ اختلال‌ نظام‌ و ذهاب‌ بیضه‌‌ اسلام‌ بلكه‌ اهمیت‌ وظایف‌ راجعه‌ به‌ حفظ‌ و نظم‌ ممالك‌ اسلامیه‌ از تمام‌ امور حسبیه‌ از اوضح‌ قطعیات‌ است‌، لهذا ثبوت‌ نیابت‌ فقها و نواب‌ عام‌ عصر غیبت‌ در اقامه‌ی‌ وظایف‌ مذكوره‌ از قطعیات‌ مذهب‌ خواهد بود». 🔸بر این اساس اثبات تفاوت مبانی برای دو فقیه برجسته و نامی شیعه راهبردی نخ نما از جامعه روشنفکری وابسته به غرب است. مراجع شیعه همگی در تاریخ به نصوص شیعه پایبند بوده اند و هرگز به تخطی حتی اندک از آن اقدام نکرده اند. 🆔 @zharfa0
🍂 🔰محرمی که گذشت و چند گزاره قابل تأمل امسال محرم به پایان رسید و در آن چند گزاره قابل تأمل شنیده شد. برخی از آن ها عبارت بودند از 1️⃣ در دین شمر زمانه مهم نیست. شمر همان شمر زمان امام حسین است. 2️⃣شهید فقط شهید عقیدتی است و جانفشانی برای امام مفترض الطاعه، شهادت نیست. 3️⃣شیعه اشک بودن هم ارزش است و نیاز نیست این اشک ما را به مقصدی رهنمون کند. قبل از بیان پاسخ این پرسش باید این نکته را دانست که برای قیام امام حسین چه اهدافی بیان شده است و کدام حقیقی و بالاصاله و کدام یک عَرَضی و بالتبع است. در مجموع برای قیام امام حسین علیه السلام هفت نظریه می توان در نظر گرفت؛ 1️⃣ هدف امام حسین(ع) در سفر از مدینه به مکه و از آنجا به طرف کوفه، به قصد قیام نبوده بلکه برای دفاع و اعتراض بوده است. چراکه او از بیعت با یزید خودداری می‌کرد از این رو جانش در خطر بود و برای حفظ جان خود از مدینه و سپس از مکه خارج شد. [اسفندیاری، عاشوراشناسی، ۱۳۸۷ش، ص۶۰. و علی‌پناه ااشتهاردی، هفت‌ساله چرا صدا درآورد؟، ۱۳۹۱ش، ص۱۵۴.] بزلان این نظر واضح است. در صورت صحت نیز نشان از یک اقدام بزرگ در مقابل حاکمیتی فاسد است و امام با این حرکت مشروعیت آن را نشانه رفته است. 2️⃣براساس این دیدگاه امام حسین(ع) برای تشکیل حکومت قیام کرد. سید مرتضی رحمه الله از متقدمین به انی دیدگاه اعتقاد داشته است. [سید مرتضی، تنزیه الانبیاء، ص۱۷۶.] البته تشکیل حکومت نزد عالمان شیعه همیشه مهم و اصل بوده است اما حکومت خود وسیله ای برای حاکمیت الله و منهاج توحیدی است و لذا هدف ذاتی تشکیل حکومت نیست. 3️⃣شهادت سیاسی: بر اساس این نظریه امام حسین(ع) با شهادت خود در پی سلب مشروعیت از حکومت یزید و نجات اسلام از دست امویان بود. مرحوم صافی گلپایگانی، علی شریعتی، سید محسن امین، محمدجواد مغنیه،رضا صدر، سید محسن امین، جلال الدین فارسی،..... این نظریه را قبول داشته اند. [اسفندیاری، عاشوراشناسی، ۱۳۸۷ش، ص۹۳.] شهادت و یا نفی مشروعیت سیاسی نمی تواند تنها هدف باشد چرا که باید برای آن جایگزینی داشته باشد و در این حالت حکومت جدید باید به دنبال هدفی باشد پس هدف اصلی همچنان معلوم نیست. 4️⃣نظریه دیگر فدا شدن برای بخشش گناهان امت است. بنا بر این نظریه امام حسین(ع) به شهادت رسید تا گناهکاران را شفاعت کند و آن‌ها را به درجات معنوی برساند. چنان‌که در مسیحیت نسبت به کشته شدن عیسی(ع) برخی چنین دیدگاهی دارند.شریف طباطبایی، ملامهدی نراقی، ملاعبدالرحیم اصفهانی از معتقدین به این نظریه‌اند.[اسفندیاری، عاشوراشناسی، ۱۳۸۷ش، ص۸۴.] نظریه ای که تنزل دهنده قیام و حماسه حسینی به برداشتی عرفانی و مرموز است. نظیر برداشت مسیحیت از به صلیب کشیده شدن حضرت مسیح علیه السلام. 5️⃣برخی معتقدند که هدف امام حسین(ع) از قیام ترکیبی از حکومت و شهادت بود.[جعفریان، تأملی در نهضت عاشورا، ۱۳۸۶ش، ص۲۴۲.] ترکیبی بودن معنی و دلیل اصلی این قیام را تبیین نمی‌کند و تنها بر اجمال آن نظریه می افزاید هرچند به نظر به صحت نزدیکتر است. 6️⃣آیت‌الله مکارم شیرازی معتقد است با استفاده از سخنان امام حسین و زیارت‌های آن حضرت می‌توان ده هدف برای قیام امام حسین(ع) ذکر کرد. مانند اصلاح جامعه و امر به معروف ، حمایت از حق، نجات مردم از گمراهی، تشکیل حکومت و مقام شفاعت عُظمی....[مکارم شیرازی، اهداف قیام حسینی، ۱۳۸۹ش، ص۱۱و۱۸.] طبیعی است که هر اقدام مصلحانه ای می تواند تمام این ویژگی ها را داشته باشد اما رکن اصلی و موتور محرکه هر نظام یک امر بیشتر نیست. 7️⃣ بهترین و حکیمانه ترین نظریه از آن مقام معظم رهبری است. ایشان هدف امام حسین(ع) را بازگرداندن جامعه اسلامی به مسیر صحیح خود و مبارزه با انحرافات بزرگ دانسته است.به اعتقاد او میان هدف و نتیجه خلط شده است چرا که نتیجه این هدف تشکیل حکومت یا شهادت بود در حالی که برخی این دو را هدف امام حسین می‌دانند[خامنه‌ای، انسان ۲۵۰ ساله، ۱۳۹۴ش، ص۱۷۲.] 🔸بنابر نظریه آخر جملاتی که در اول بحث ارائه کردیم واضح البطلان می شود. شمر هزار و چهارصد سال پیش مرد اگر دنبال امام حسین هستیم باید در پی اصلاح امت امروز باشیم و این امر تنها با شناخت دشمنان امروز محقق می شود. دشمن امروز دین را باید شناخت. از طرفی کسانی که با ایمان کامل به صحت راه امام حسین در مسیر وی قدم برداشته و جان فشانی کند، حتما لیاقت نام شهید را دارد. سیره امامان فراهم کردن بستر هدایت است. هدایتی که با جانفشانی در مسیر اصلاح امت محقق می شود. نمونه بارز آن امروزه برخورد مقام رهبری با شهید اسماعیل هینیه است. او با پیوستن به راه انقلاب خود را به مسیری هدایتی و اصلاحی پیوند زد و با گشادرویی رهبران نهضت مواجه شد. طبیعی است که اگر هدف این شد اشک ریختن بر امام حسین علیه اسلام در کمال ارزشمندی اما امری بالعرض و راهی برای رسیدن و پیوستن به حسین و مسیر حسینی است. 🆔 @zharfa0
ژرفا
🔰نظریه پردازان دوران بیسوادی 🔹به بهانه مخالفت های بی اساس با مؤلفه های اسلام سیاسی 🔸امرزوه و بعد از چهل و اندی سال از نظام برآمده از فقه سیاسی هنوز برخی از نخبگان ما به مانند کودک نوپای که میخواهد راه رفتن را بیاموزد باید مورد دستگیری قرار بگیرند. ندانستن اولیات اندیشه فقهی البته از این باب که «ندانستن عیب نیست و نپرسیدن عیب است» چندان امر مخدوشی نیست. اما مطایبه کردن با اصول مهم اندیشه سیاسی اسلام و ارکان آن مانند جهاد خود امری نا بخشودنی و نامبارک است. 🔸از آن بدتر این است که این افراد را با نام نظریه پردازان نظریه سیاسی اسلام بدانیم و برای آنها در تالیفات حوزوی و در نشست ها و همایش ها فرصت ارائه نظر بدهیم. کسی که در تفسیر و ترجمه متن عربی کتب فقهی چندین غلط فاحش دارد چگونه در قم به عنوان صاحب کرسی نظریه پردازی نظریه سیاسی اسلام شناسانده می شود و در برخی کتب هم طراز علامه فاضل بی مثالی مانند محقق نائینی قرار می گیرد.!!!! 🔸نظریه پرداز ما معتقد است که در فقه چیزی به نام دارالاسلام و دارالکفر نداریم و این ( ساخته و به تعبیری من درآوردی) از طرف برخی فقها بوده است. برای حل این اشکال وی را به درس ( حکم تکلیفی و وضعی) ارجاع می دهیم. بسیاری از احکام اسلام امور وضعی هستند که از دل احکام تکلیفی استخراج می شوند والا در لسان شارع حتی از آن نامی هم برده نشده اما به دلیل احکامی که برای مسلمانان بیان شده است عنوان آن موضوع فهم شده است. البته برای این مسئله نیاز نیست بار سفر بربندند و به درس علمای بلاد بروند. کافی است در مسیر رفتن به دانشگاه با یک طلبه اندکی در این باب سخن بگویند تا مسئله برایشان روشن شود. 🔸نظریه پرداز ما با مطایبه نظریه تهاجمی اسلامی بر علیه شرک را اولاً به قتال و ثانیاً به مرزهای سایکس_پیکو تخصیص زده است. او فکر می کند جهاد تنها قتال است گویی در جهان امروز نیست که بداند امروزه قتال یکی از وجوه جهاد است و جهاد رسانه ای، فرهنگی، تبیینی و .... ده ها نوع جهاد هستند. و هر مسلمانی به حکم قرآن موظف است آمر به معروف و ناهی از منکر باشد و تلاش کند توحید صحیح و ناب اسلامی را که اکسیر جادویی سعادت بشر است را ترویج و آن را به هر وسیله ای در جهان گرفتار در جاهلیت نوین تبلیغ کند. از قضا و از شانس بد این استاد، ادعای ایشان آنقدر در سیره نبوی و معصومین (علیهم السلام) موارد نقض دارد که کافی است در حد یک شیعه عامی درباره تاریخ اسلام اطلاعات داشته باشیم تا حرف او را رد کنیم. مثلاً با این حساب باید بسیاری از برنامه ها و مبارزات و غزوات پیامبر صلی اله علیه و آله را که بر مبنای مبارزه با شرک بوده است مورد تجدید نظر قرار دهیم !!!! 🔸نظریه پرداز ما فکر می‌کند ما مخصوص این مرز های تحمیلی هستیم .هرچند مسلمانان امروزه در این قفس عصر جدید گرفتار هستد اما در واقع مرز یک مسلمان دارالاسلام است. هرآنچه برای هر مسلمانی است برای باقی مسلمانان است و هر رنجی برای هر مسلمانی رنج همه مسلمانان به حساب می آید و لذا فرمودند: « مَنْ أَصْبَحَ لا یَهْتَمُّ بِأُمورِ الْمُسْلمینَ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ» و خارج این مرز کفر است و آن سرزمین سرزمین دارالکفر می باشد. و این نظریه در دل اندیشه اسلامی قرار دارد و علما شیعه برآن تصریح کرده اند. از طرفی این جهاد امری مربوط به ملت و دولت های ناسیونالیستی نیست امری مربوط به امت و تکلیفی مفترض بر عهده هر مسلمانی است. 🆔 @zharfa0