eitaa logo
مربیان قرآن دبستان (درست‌خوانی و زیباخوانی)
2.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
348 ویدیو
56 فایل
﷽ هماهنگی، هم‌افزایی و محتوای تدریس برای مربیان قرآن دبستان کتاب درست‌خوانی و زیباخوانی قرآن کریم ویژه کودکان تألیف علی قاسمی ادمین: استاد حسینی و استاد ده باشی سفارش کتاب ۰۲۵۳۷۸۳۹۴۷۴ ۰۹۰۲۷۸۳۹۴۷۴ مشاوره و برگزاری دوره تربیت مربی قرآن @H_N_S_1_1_4
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
محتوای آموزشی سوره مبارکه فیل 👇🏻👇🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽کلیپ کودکانه سوره مبارکه فیل ترتیل همراه با تکرار کودک با صوت محمدصدیق منشاوی👆 @zibakhani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان ابرهه 🐘🐘🐘 قصه قرآنی سوره فیل یکی از قصه های قرآنی زیبا می باشد که می توانید با لحن کودکانه و ساده برای بچه ها بخوانید: روزی روزگاری پادشاهی به اسم ابرهه در دوران حضرت ابراهیم در حبشه زندگی می کرد که خیلی ستمگر بود. اون چیزهایی در مورد خونه خدا شنیده بود که مردم برای عبادت در اون محل جمع میشن و با خدا راز و نیاز میکنن. ابرهه از وجود چنین مکانی ناراحت بود و می خواست همه مردم فقط اونو ببینن و به اون توجه کنن. بخاطر همین دستور داد یه معبد بسازن تا به جای خونه خدا مردم اون محل و واسه عبادت انتخاب کنن. اما مردم گول معبد بزرگ ابرهه رو نخوردن و معبد این پادشاه ظالم خالی موند. ابرهه که از این اوضاع خیلی عصبانی شده بود دستور داد کعبه رو خراب کنن تا دیگه مردم جایی برای عبادت نداشته باشن و مجبور بشن به معبد اون برن. برای خراب کردن خونه خدا سپاهش رو که خیلی هم قدرتمند بود و فیل های خیلی بزرگ و قوی هم داشتن، آماده کرد و دستور داد که به طرف کعبه حرکت کنن. تلاش های زیادی شد تا نزارن سپاه ابرهه به سمت خونه خدا بره اما ازونجایی که سپاهش خیلی قوی بودن با شکست مواجه شدن. سپاه ابرهه پیش رفت تا به شهر مقدس مکه نزدیک شد . مردم همگی از خدا می خواستن که به اونا کمک کنه و اجازه نده که به خونه خدا و محل عبادت اونا آسیبی وارد بشه. به خواست خدا یه اتفاق عجیب افتاد. وقتی ابرهه به فیل های سپاهش دستور حمل داد. فیل ها از جاشون تکون نخوردن. مجبور شدن به فیل ها فشار بیارن. پس اونا با شلاق زدن اما بازهم فیل ها بی حرکت ایستادن. یک مرتبه دسته ای بزرگ از پرنده های کوچیک بالای سر سپاه ابرهه ظاهر شدن. این پرنده ها سنگ هایی رو به منقارشون گرفته بودن و سنگ ها رو به سمت سپاه ابرهه پرتاب کردن. فیل ها بخاطر سنگ هایی که به سرشون پرتاب می شد پا به فرار گذاشتن و از خونه خدا دور شدن. به خواست خدا کعبه از حمله سپاه ابرهه در امان موند و اون سال به عام الفیل مشهور شد. @zibakhani
بچّه های نازنین! امروز برای یاد گرفتن سوره ی جدیدمان، میخواهم یک قصّه ی قشنگ برایتان بگویم که نام آن هست »لشکر فیلها«. چه کسی می-داند نام این سوره چیست؟ آفرین! سوره ی فیل. در زمانهای قدیم پادشاه ستمگری زندگی میکرد به نام ابرهه. ابرهه لشکر بزرگی داشت، و در لشکرش از فیلهای بزرگ و نیرومند استفاده میکرد. در آن زمان، مردم زیادی از شهرهای دور و نزدیک برای دیدن خانه ی خدا به مکّه میرفتند، و آن جا خدا را پرستش میکردند. ابرهه از این که میدید کسی به شهر او نمیآید، و مردم خانهی خدا و شهر مکّه را دوست دارند، حسودی میکرد، و نقشه میکشید که چگونه میتواند مردم را از خانه ی خدا دور کند؟ تا این که سرانجام تصمیم گرفت به شهر مکّه لشکرکشی کند، و خانه ی خدا را خراب سازد. ابرهه بر پشت فیل بزرگ و قویّ خود سوار شد، و همراه سربازان و لشکریانش به سوی مکّه به راه افتاد. او پیش خود گمان میکرد؛ با این همه لشکریان و فیلهای نیرومند، هیچ کسی نمیتواند جلوی او را بگیرد، و هر کاری که بخواهد میتواند انجام دهد. ابرهه رفت و رفت تا به شهر مکّه رسید. مردم شهر از دیدن لشکریان ابرهه ترسیدند، و به کوهها و بیابان فرار کردند. ابرهه از فیلها خواست به سمت خانه ی خدا بروند، ولی فیلهای مهربان به دستور ابرهه گوش نکردند، و سر جایشان محکم ایستادند. ابرهه خشمگین شد، و میخواست با لشکریانش وارد شهر بشوند، که از دور ابر سیاه و بزرگی را دیدند که به سمتشان میآید. وقتی بیشتر دقّت کردند، دیدند پرندگان کوچکی شبیه پرستو دسته دسته به سمت آنها میآیند. آری! این پرندگان از طرف خدا آمده بودند تا از خانهی او محافظت کنند. پرندهها در منقار و چنگالشان سنگهای کوچکی به نام »سجیل« داشتند، که شبیه گِل خشکیده بود. پرندگان سنگها را از آسمان روی سر لشکریان پرتاب کردند. سنگهای سجیل به هر کسی میخورد، او را نابود میکرد و از بین میبرد. پس از مدّت کوتاهی، ابرهه و همه ی لشکریان به سختی شکست خوردند، و مثل برگهای خرد شده، روی زمین ریختند، و نابود شدند. پس از این اتّفاق عجیب و غریب، همه ی مردم دنیا فهمیدند که هیچ کسی نمیتواند به جنگ خدا برود، و او را شکست بدهد، و هر کسی با خدا بجنگد، هر قدر هم نیرومند باشد، عاقبتش مثل لشکر فیلها خواهد شد؛ که همگی خُرد و خمیر و لِه و لَوَرده شدند. از آن به بعد، مردم بیشتری برای دیدن خانه ی خدا به شهر مکّه میرفتند، و بیشتر به خانه ی خدا و مردم مکّه احترام میگذاشتند. چند روز پس از این ماجرا، پیامبر عزیز ما در شهر مکّه به دنیا آمد. خوب بچّه های عزیزم! این هم از قصّه ی »لشکر فیلها«. حاال که با سوره ی فیل آشنا شدیم، بیایید با همدیگر این سوره را بخوانیم، و آن را خوب خوب یاد بگیریم... ❓پرسشها: 1 -اسم پادشاهی که لشکر فیل داشت چه بود؟ 2 -ابرهه میخواست چه کار کند؟ 3 -خداوند چگونه از خانهی خود در برابر ابرهه محافظت کرد؟ 4 -پرندهها با چه چیزی به جنگ لشکر فیلها رفتند؟ 5 -سنگهای سجیل شبیه چه چیزی بود؟ 6 -عاقبت ابرهه و لشکر فیلها چه شد؟ 7 -عاقبت کسی که بخواهد با خدا بجنگد چه خواهد شد؟ 8 -پیامبر عزیز ما کی به دنیا آمدند؟ 🌸شعر کوتاه: آهای آهای بچّه ها، سوره ی فیل کی خونده؟ لشکر فیلها چی شد؟ هیچ کی ازش نمونده سورهی فیل چی میگه؟ خدا قویترینه هر کی باهاش بجنگه، عاقبتش همینه @zibakhani