eitaa logo
ظهور نزدیک است
1.7هزار دنبال‌کننده
58.3هزار عکس
59.8هزار ویدیو
1.3هزار فایل
گلچینی از بهترین مطالب #مهدوی #ولایی #شهدایی #سیاسی #معنوی #معرفتی #تربیتی کانال شهدایی ما👈 @ba_shaheidan کانال قصه های شهداء 👈 @Ghesehaye_shohada ارتباط با خادم 👈 @mohebolMahdi
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️ 💠 به‌قدری جدی شده بود که نمی‌فهمید چه فشاری به مچ دستم وارد می‌کند و با همان جدیت به جانم افتاده بود :«تو از اول با خونواده‌ات فرق داشتی و به‌خاطر همین تفاوت در نهایت ترک‌شون می‌کردی! چه من تو زندگی‌ات بودم چه نبودم!» و من آخرین بار خانواده‌ام را در محضر و سر سفره با سعد دیده بودم و اصرارم به ازدواج با این پسر سر به هوای ، از دیدارشان محرومم کرده بود که شبنم اشک روی چشمانم نشست. از سکوتم فهمیده بود در شکستم داده که با فندک جرقه‌ای زد و تنها یک جمله گفت :« یعنی این!» دیگر رنگ محبت از صورتش رفته و سفیدی چشمانش به سرخی می‌زد که ترسیدم. 💠 مچم را رها کرد، شیشه دلستر را به سمتم هل داد و با سردی تعارف زد :«بخور!» گلویم از فشار بغض به تنگ آمده و مردمک چشمم زیر شیشه اشک می‌لرزید و او فهمیده بود دیگر تمایلی به این شب‌نشینی ندارم که خودش دست به کار شد. در شیشه را با آرامش باز کرد و همین که مقابل صورتم گرفت، بوی حالم را به هم زد. صورتم همه در هم رفت و دوباره خنده سعد بلند شد که وحشتزده اعتراض کردم :«می‌خوای چی‌کار کنی؟» 💠 دو شیشه بنزین و و مردی که با همه زیبایی و دلم را می‌ترساند. خنده از روی صورتش جمع شد، شیشه را پایین آورد و من باورم نمی‌شد در شیشه‌های دلستر، بنزین پُر کرده باشد که با عصبانیت صدا بلند کردم :«برا چی اینا رو اوردی تو خونه؟» بوی تند بنزین روانی‌ام کرده و او همانطور که با جرقه فندکش بازی می‌کرد، سُستی مبارزاتم را به رخم کشید :«حالا فهمیدی چرا می‌گفتم اون‌روزها بچه بازی می‌کردیم؟» 💠 فندک را روی میز پرت کرد، با عصبانیت به مبل تکیه زد و با صدایی که از پس سال‌ها انتظار برای چنین روزی برمی‌آمد، رجز خواند :«این موج اعتراضی که همه کشورهای عربی رو گرفته، از و و و و و ، با همین بنزین و فندک شروع شد؛ با حرکت یه جوون تونسی که خودش رو آتیش زد! مبارزه یعنی این!» گونه‌های روشنش از هیجان گل انداخته و این حرف‌ها بیشتر دلم را می‌ترساند که مظلومانه نگاهش کردم و او ترسم را حس کرده بود که به سمتم خم شد، دوباره دستم را گرفت و با مهربانی همیشگی‌اش زمزمه کرد :«من نمی‌خوام خودم رو آتیش بزنم! اما مبارزه شروع شده، ما نباید ساکت بمونیم! یه ماه هم نتونست جلو مردم تونس وایسه و فرار کرد! فقط دو هفته دووم اورد و اونم فرار کرد! از دیروز با هواپیماهاش به لیبی حمله کرده و کار هم دیگه تمومه!» 💠 و می‌دانستم برای سرنگونی لحظه‌شماری می‌کند و اخبار این روزهای سوریه هوایی‌اش کرده بود که نگاهش رنگ رؤیا گرفت و آرزو کرد :«الان یه ماهه سوریه به هم ریخته، حتی اگه ناتو هم نیاد کمک، نهایتاً یکی دو ماه دیگه بشّار اسد هم فرار می‌کنه! حالا فکر کن ناتو یا وارد عمل بشه، اونوقت دودمان بشّار به باد میره!» از آهنگ محکم کلماتش ترسم کمتر می‌شد، دوباره احساس مبارزه در دلم جان می‌گرفت و او با لبخندی فاتحانه خبر داد :«مبارزه یعنی این! اگه می‌خوای مبارزه کنی الان وقتشه نازنین! باور کن این حرکت می‌تونه به ختم بشه، بشرطی که ما بخوایم! تو همون دختری هستی که به خاطر اعتقاداتت قیام کردی! همون دختری که ملکه قلب پسر مبارزی مثل من شد!» 💠 با هر کلمه دستانم را بین انگشتان مردانه‌اش فشار می‌داد تا از قدرتش انگیزه بگیرم و نمی‌دانستم از من چه می‌خواهد که صدایش به زیر افتاد و تمنا کرد :«من می‌خوام برگردم سوریه...» یک لحظه احساس کردم هیچ صدایی نمی‌شنوم و قلبم طوری تکان خورد که کلامش را شکستم :«پس من چی؟» نفسش از غصه بند آمده و صدایش به سختی شنیده می‌شد :«قول میدم خیلی زود ببرمت پیش خودم!» کاسه دلم از ترس پُر شده بود و به هر بهانه‌ای چنگ می‌زدم که کودکانه پرسیدم :«هنوز که درس‌مون تموم نشده!» و نفهمید برای از دست ندادنش التماس می‌کنم که از جا پرید و عصبی فریاد کشید :«مردم دارن دسته دسته میشن، تو فکر درس و مدرکی؟» 💠 به‌ هوای سعد از همه بریده بودم و او هم می‌خواست تنهایم بگذارد که به دست و پا زدن افتادم :«چرا منو با خودت نمی‌بری سوریه؟» نفس تندی کشید که حرارتش را حس کردم، با قامت بلندش به سمتم خم شد و با صدایی خفه پرسید :«نازنین! ایندفعه فقط شعار و تجمع و شیشه شکستن نیست! ایندفعه مثل این بنزین و فندکه، می‌تونی تحمل کنی؟»... ✍️نویسنده: 🆔 @mahfa110
ظهور نزدیک است
✍️ #دمشق_شهرِ_عشق #قسمت_اول 💠 ساعت از یک بامداد می‌گذشت، کمتر از دو ساعت تا تحویل سال ۱۳۹۰ مانده ب
✍️ 💠 به‌قدری جدی شده بود که نمی‌فهمید چه فشاری به مچ دستم وارد می‌کند و با همان جدیت به جانم افتاده بود :«تو از اول با خونواده‌ات فرق داشتی و به‌خاطر همین تفاوت در نهایت ترک‌شون می‌کردی! چه من تو زندگی‌ات بودم چه نبودم!» و من آخرین بار خانواده‌ام را در محضر و سر سفره با سعد دیده بودم و اصرارم به ازدواج با این پسر سر به هوای ، از دیدارشان محرومم کرده بود که شبنم اشک روی چشمانم نشست. از سکوتم فهمیده بود در شکستم داده که با فندک جرقه‌ای زد و تنها یک جمله گفت :« یعنی این!» دیگر رنگ محبت از صورتش رفته و سفیدی چشمانش به سرخی می‌زد که ترسیدم. 💠 مچم را رها کرد، شیشه دلستر را به سمتم هل داد و با سردی تعارف زد :«بخور!» گلویم از فشار بغض به تنگ آمده و مردمک چشمم زیر شیشه اشک می‌لرزید و او فهمیده بود دیگر تمایلی به این شب‌نشینی ندارم که خودش دست به کار شد. در شیشه را با آرامش باز کرد و همین که مقابل صورتم گرفت، بوی حالم را به هم زد. صورتم همه در هم رفت و دوباره خنده سعد بلند شد که وحشتزده اعتراض کردم :«می‌خوای چی‌کار کنی؟» 💠 دو شیشه بنزین و و مردی که با همه زیبایی و دلم را می‌ترساند. خنده از روی صورتش جمع شد، شیشه را پایین آورد و من باورم نمی‌شد در شیشه‌های دلستر، بنزین پُر کرده باشد که با عصبانیت صدا بلند کردم :«برا چی اینا رو اوردی تو خونه؟» بوی تند بنزین روانی‌ام کرده و او همانطور که با جرقه فندکش بازی می‌کرد، سُستی مبارزاتم را به رخم کشید :«حالا فهمیدی چرا می‌گفتم اون‌روزها بچه بازی می‌کردیم؟» 💠 فندک را روی میز پرت کرد، با عصبانیت به مبل تکیه زد و با صدایی که از پس سال‌ها انتظار برای چنین روزی برمی‌آمد، رجز خواند :«این موج اعتراضی که همه کشورهای عربی رو گرفته، از و و و و و ، با همین بنزین و فندک شروع شد؛ با حرکت یه جوون تونسی که خودش رو آتیش زد! مبارزه یعنی این!» گونه‌های روشنش از هیجان گل انداخته و این حرف‌ها بیشتر دلم را می‌ترساند که مظلومانه نگاهش کردم و او ترسم را حس کرده بود که به سمتم خم شد، دوباره دستم را گرفت و با مهربانی همیشگی‌اش زمزمه کرد :«من نمی‌خوام خودم رو آتیش بزنم! اما مبارزه شروع شده، ما نباید ساکت بمونیم! یه ماه هم نتونست جلو مردم تونس وایسه و فرار کرد! فقط دو هفته دووم اورد و اونم فرار کرد! از دیروز با هواپیماهاش به لیبی حمله کرده و کار هم دیگه تمومه!» 💠 و می‌دانستم برای سرنگونی لحظه‌شماری می‌کند و اخبار این روزهای سوریه هوایی‌اش کرده بود که نگاهش رنگ رؤیا گرفت و آرزو کرد :«الان یه ماهه سوریه به هم ریخته، حتی اگه ناتو هم نیاد کمک، نهایتاً یکی دو ماه دیگه بشّار اسد هم فرار می‌کنه! حالا فکر کن ناتو یا وارد عمل بشه، اونوقت دودمان بشّار به باد میره!» از آهنگ محکم کلماتش ترسم کمتر می‌شد، دوباره احساس مبارزه در دلم جان می‌گرفت و او با لبخندی فاتحانه خبر داد :«مبارزه یعنی این! اگه می‌خوای مبارزه کنی الان وقتشه نازنین! باور کن این حرکت می‌تونه به ختم بشه، بشرطی که ما بخوایم! تو همون دختری هستی که به خاطر اعتقاداتت قیام کردی! همون دختری که ملکه قلب پسر مبارزی مثل من شد!» 💠 با هر کلمه دستانم را بین انگشتان مردانه‌اش فشار می‌داد تا از قدرتش انگیزه بگیرم و نمی‌دانستم از من چه می‌خواهد که صدایش به زیر افتاد و تمنا کرد :«من می‌خوام برگردم سوریه...» یک لحظه احساس کردم هیچ صدایی نمی‌شنوم و قلبم طوری تکان خورد که کلامش را شکستم :«پس من چی؟» نفسش از غصه بند آمده و صدایش به سختی شنیده می‌شد :«قول میدم خیلی زود ببرمت پیش خودم!» کاسه دلم از ترس پُر شده بود و به هر بهانه‌ای چنگ می‌زدم که کودکانه پرسیدم :«هنوز که درس‌مون تموم نشده!» و نفهمید برای از دست ندادنش التماس می‌کنم که از جا پرید و عصبی فریاد کشید :«مردم دارن دسته دسته میشن، تو فکر درس و مدرکی؟» 💠 به‌ هوای سعد از همه بریده بودم و او هم می‌خواست تنهایم بگذارد که به دست و پا زدن افتادم :«چرا منو با خودت نمی‌بری سوریه؟» نفس تندی کشید که حرارتش را حس کردم، با قامت بلندش به سمتم خم شد و با صدایی خفه پرسید :«نازنین! ایندفعه فقط شعار و تجمع و شیشه شکستن نیست! ایندفعه مثل این بنزین و فندکه، می‌تونی تحمل کنی؟»... ✍️نویسنده: 🆔 @mahfa110
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🔰 | اگر جلوی ناتو در اوکراین گرفته نمی‌شد، به بهانه کریمه، جنگ راه می‌انداخت 🔻 رهبر انقلاب: غربی‌ها با روسیه قوی و مستقل به‌کلی مخالف هستند، ناتو موجودی خطرناک است. اگر راه در مقابل باز باشد حد و مرزی نمی‌شناسد و اگر جلوی آن در گرفته نمی‌شد، مدتی بعد به بهانه کریمه، همین جنگ را به راه می‌انداختند. 🔍 مشروح خبر👇 https://farsi.khamenei.ir/news-content?id=50657
💢حزب الله قدرتمند تر از ناتو واکراین؛‼️ با حمایت ایران 🔹ینیس استولتینبرگ مدیر کل پیشین اتلانتیک شمالی در مصاحبه با خبرگزاری فرانسوی (Afp)فرانس پرس گفت :رهبران اروپا باید ایران را بعنوان یک کشور قدرتمند بپذیرند ♦️سالهاست برای مهار ایران هرچه توان داشتند گذاشتند ولی نتیجه ی عکس داد ! 🔹ما با همکاری متحدانمان به اوکراین مبلغ بیش از 400 میلیاردلار کمک کردیم در مقابل روسیه، این بجز هزینه های وخسارات اقتصادی که متحمل شده ایم واکراین با همه حمایت های ما در حال شکست است ♦️نزدیک به همین اندازه هم به اسرائیل کمک شد از حمایت مالی و تسلیحاتی و مشاوره، اما الله که نه ارتش کلاسیک دارد نه نیروی هوایی ونه نیروی دریای ونه دولت دارد ♦️ ودر مقایسه با وسعت هم قابل مقایسه با کشور اوکراین نیست ولی در مقابل ارتش مجهز اسرائیل نه تنها شکست نخورد بلکه ارتش اسرائیل رادر نبرد زمینی کاملا متوقف کرد! وبا حملات موشکی حیرت آور سبب سردر گمی وناامید کرده ♦️باید واقعیت را بپذیریم این قدرت ایران است واسرائیل در واقع به متحد ایران حمله کرده امروز حزب الله تاثیر خودش را در جنگ اوکراین هم گذاشته ♦️رهبران اروپا بایداستقلال خود را بدست بیاورد باید از تبعیت محض از آمریکا فاصله بگیرد تا بیش از این تحقیر نشده؛ اروپا نمی تواند هزینه های ایران ستیزی و روسیه ستیزی آمریکار را بیش از این بپردازد 🔹ما باید ایران را بعنوان کشور قدرتمند منطقه بپذیریم ومشکل مان را با روسیه حل کنیم این دوجنگ نشان داد جهان دیگر فرق کرده 📌پ ن 👇 ♦️قابل توجه آنهایی که میخواهند بدامن آمریکا پناه ببرند از اروپایی ها که مطیع آمریکا هستند و نتیجه این اطاعت را امروز خسارت وتحقیر اروپا میدانند درس بگیریم
🔺️حزب الله قدرتمند تر از ناتو واکراین؛‼️  با حمایت ایران 🔹ینیس استولتینبرگ مدیر کل پیشین اتلانتیک شمالی در مصاحبه با خبرگزاری فرانسوی  (Afp)فرانس پرس گفت :رهبران اروپا باید ایران را بعنوان یک کشور قدرتمند بپذیرند  ♦️سالهاست برای مهار  ایران هرچه توان داشتند گذاشتند ولی نتیجه ی عکس داد ! 🔹ما با همکاری متحدانمان به اوکراین مبلغ بیش از 400 میلیاردلار کمک کردیم در مقابل روسیه، این بجز هزینه های وخسارات اقتصادی که متحمل شده ایم واکراین با همه حمایت های ما در حال شکست است ♦️نزدیک به همین اندازه هم به اسرائیل کمک شد از حمایت مالی و تسلیحاتی و مشاوره، اما الله که نه ارتش کلاسیک  دارد نه نیروی هوایی ونه نیروی دریای ونه دولت دارد ♦️ ودر مقایسه با وسعت هم قابل مقایسه با کشور اوکراین نیست ولی در مقابل ارتش مجهز اسرائیل نه تنها شکست نخورد بلکه ارتش  اسرائیل رادر نبرد زمینی  کاملا متوقف کرد!  وبا حملات موشکی حیرت آور   سبب  سردر گمی وناامید کرده ♦️باید واقعیت را بپذیریم این قدرت ایران است واسرائیل در واقع به متحد ایران حمله کرده امروز حزب الله تاثیر خودش را در جنگ اوکراین هم گذاشته ♦️رهبران اروپا بایداستقلال خود را بدست بیاورد باید  از تبعیت محض از آمریکا فاصله بگیرد تا بیش از این تحقیر نشده؛ اروپا نمی تواند هزینه های ایران ستیزی  و روسیه ستیزی آمریکار را بیش از این بپردازد 🔹ما باید ایران را بعنوان کشور قدرتمند منطقه بپذیریم  ومشکل مان را با روسیه حل کنیم این دوجنگ نشان داد جهان دیگر فرق کرده 📌پ ن 👇 ♦️قابل توجه آنهایی که میخواهند بدامن آمریکا پناه ببرند از اروپایی ها که مطیع آمریکا هستند و نتیجه این اطاعت را امروز خسارت وتحقیر اروپا میدانند درس بگیریم