♥️🍃🍃♥️💫
🍀
♥️
#دلم_میخواست های من زیادند !
بلندند....طولانیند
اما مهم ترین دلم میخواست ها اینست که انسان باشم...
انسان بمانم !
انسان محشور شوم
چقدر وقت کم است
تا وقت دارم باید مهرورزی کنم ...
به همین چند نفر که از تمام مردم دنیا با من نفس میکشند !
باید مهر بورزم به همین جغرافیایی که سهم من است از جهان...
وقت کم است باید خوب باشم
مهربان باشم
و دوست بدارم همه زیبایی ها را ...
میگویند انسان های خوب به بهشت میروند ،اما من میگویم انسان های خوب هر کجا باشند آنجا بهشت است...!
حسین پناهی
♥️
🍀
♥️🍃🍃♥️💫
♥️🍃🍃♥️💫
🍀
♥️
شکست ها و نگرانی هایت را رها کن،
خاطراتت را،
نمیگویم دور بریز،اما قاب نکن به دیوار دلت.
در جاده ی #زندگی، نگاهت که به عقب باشد،
زمین میخوری...
زخم بر میداری...
و درد میکشی.
نه از بی مهری کسی دلگیر شو ... نه به محبت کسی بیش از حد دلگرم...
به خاطر آنچه که از تو گرفته شده، دلسرد مباش، تو چه میدانی؟
شاید ... روزی ... ساعتی ... آرزوی نداشتنش را میکردی.
#تنها اعتماد کن و خود را به او بسپار ...
هیچ کس آنقدر قوی نیست که ساعت ها بر عکس نفس بکشد ...
در آینده لبخند بزن... این همان جایی است که باید باشی!
هیج کس تو نخواهد شد
" آرامش سهم توست ...
♥️
🍀
♥️🍃🍃♥️💫
♥️🍃🍃♥️💫
🍀
♥️
شاد بودن و شاد زیستن، آسان تر از آن چیزی است که فکرش را کنی!
#کافیست به جای زانوی غم بغل کردن، کسی راکه دوست داری محکم ومهربان بغل کنی...
فرقی نمیکند مادرت باشد یا پدرخسته ی از راه رسیده ات!
#کافیست، اخم را از ابروهای گره خورده ات جدا کنی و لبخند را برای همیشه آویزه ی لبت.
#حالت_خوب میشود وقتی که لبخندت را از کودک آبنات به دست گوشه ی خیابان که مبهوت نگاهت میکند دریغ نکنی!
#برای خوب بودن حالت، صندلی ات را با پیرمرد عصا به دست ایستاده ای که میله های اتوبوس را محکم چسبیده است، شریک شو..
لذت بردن از زندگی آنقدر ها هم سخت نیست؛
#حواست به بیست و چند سالگی هایت باشد، نکند چهل و چند سالگی هایت برسد و حسرت خنده ای از ته دل بماند بر دلت!
باورکن،
شاد بودن آسان تر از این حرف هاست!
♥️
🍀
♥️🍃🍃♥️💫
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
تصمیم گیری یکی از مراحل
رشد است. کودک را در انتخاب آزاد بگذارید اماگزینه ها را محدود کنید
مثلا نباید تصمیم بگیرد هفته ای یکبار مسواک بزند، بلکه بین مسواک زدن قبل از داستان
یا بعد آن یکی را انتخاب کند...
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
برخی کودکان تحمل باختن در بازی را ندارند چگونه تحمل آنان را بالا ببریم؟
۱. دلیل این امر اینست که آنها خودباوری و اعتماد به نفس پایینی دارند.
و احساس منفی درباره خود دارند که باید تلاش نمود تا اعتماد به نفس او را بالابرید.
۲. او را با خواهر و برادر و همسالانش مقایسه نکنید.
درباره برد و باخت و اینکه لازم نیست انسان همیشه برنده شود و برد و باخت نوبتی است به او توضیح دهید.
۳. هرگز به گونهای با کودک بازی نکنید که همیشه برنده شود بگذارید گاهی باختن را هم تجربه کند.
و در آن زمان برد قبلیش را به او یادآوری کنید.
۴. بیشتر بازیهای غیر رقابتی را در لیست بازیهایش قرار دهید.
۵. رفتار والدین در مسئله برد و باخت نیز بسیار تأثیرگذار است.مثل اظهار ناراحتی یا اعطای جایزه و ... .
۶. بهتر است بیاهمیت بودن باختن را در روش الگویی بهصورت عملی به او بیاموزید.
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
10 تمرین پیشنهادی براي افزايش توجه و تمركز 👇
1⃣پرتاب دارت.
2⃣گلف.
3⃣زدن به هدف دربولينگ.
4⃣حمل ليوان آب پر. دانش آموز باید سعی کند آب لیوان نریزد. در مراحل بعد مسیر مشکل تر می شود و باید از جایی بالا رفته یا پایین بیاید.
5⃣حمل توپ باقاشق ياراكت.مانند تمرین قبل
6⃣خاموش كردن شمع با تفنگ آبي. دانش آموز باید شعله شمع را با تفنگ هدف گرفته و آن را خاموش کند.
7⃣کار باموس کامپیوتر: از دانش آموز میخواهیم در محیط های مختلف با موس کار کند.
8⃣بازی هشيار و بيدار. دانش آموز باید بدون خوردن به میله حلقه را از میله بگذراند تا لامپ دستگاه روشن نشود.
9⃣یافتن شباهت ها وتفاوت ها بین دو یا چند تصویر(یا بازی با نرم افزار شباهت و تفاوتها)
🔟یافتن اشکال گم شده بین سایراشکال یا تصاویر
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
✨
كودكان از ٣ سالگي كم كم توانايي
مديريت رفتارشان را به دست
مي آورند
بنابراين كتك زدن، پرت كردن
و جيغ زدن بعد از ٣ سالگي
معمولا طبيعي نيست و نياز به
بررسي دارد.
کانال زوجخوشبخت وتربیت فرزند
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
برای آموزش دستشویی رفتن به کودک:
یک جا در خانهتان را که نزدیک به محل لگن باشد برای کودکتان جذاب کنید و اسباب بازیهای او را هم همان جا قرار دهید. تا به وقت نیاز به دفع فاصله کمی را طی کند
شلوارهای گشاد و با کمر کشی بپوشانید و درآوردن شلوار را ابتدا آموزش دهید.
با فاصله های کوتاه از اینکه دستشویی دارد یا نه با لحن و اصطلاح خودش مطمئن شوید
به هیچ وجه تنبیه نکنید ترس از تنبیه، کار آموزش را سخت تر میکند و آسیب روانی بجا می گذارد
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
زمانی که از کار فرزندتان خشمگین میشوید، مدام با خود تکرار کنید ک
من بالغ و عاقلم
و او کودک و ناتوان
کنترل نداشتن روی رفتار و گفتار،
ویژگی سنی اوست، نه من..
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند
وقتی کودک از چارچوب قوانین وارزشها خواست خارج شود باید با جدیت جلوی او بایستیم
پشت این جدیت بایداحساس خوب باشد نه عصبانیت وخشم
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
یکی از اشتباهات تربیتی این است که، وقتی کودک غمگین و عصبانی است و شما در همین موقعیت از او میخواهید گریه کردن را متوقف کند.
حتی اگر دلیل این گریه موضوعی بسیار سطحی باشد و یا حتی اگر هیچ دلیلی هم وجود نداشته باشد اما به هر حال باعث شرمندگی و خجالت او میشوید.
این رفتار یعنی دلیلی برای گریه تو وجود ندارد.
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند
▪️نوجواني دوراني است که فرد دچار تغيير و تحولات محسوسي مي شود، عموما آن را با نام "بلوغ" مي شنايسم، که طي آن بي نظمي هاي شديدي در ابعاد مختلف وجودي فرد همچون: احساس، عاطفه، جنسي، جسماني و... مشاهده مي شود که متعاقب آن نوجوان احساس آشفتگي دروني شديدي مي کند، حقيقت اين است كه نوجوانان نمي خواهند با شلختگي هاي خود شما را آزار دهند.
گرچه ممكن است باور اين حقيقت سخت باشد.
در واقع علت اصلي اين آشفتگي و شلختگي اين است كه ذهن و فكر آنها جاي ديگري است.
▪️ يك نوجوان مشغله های فکری زيادي دارد و به همان مقدار هم از نگراني و اضطراب زيادي برخوردار است و پس مانده انرژي احساسش آن قدر نيست كه بتواند در مورد رفتار روزانه اش به قدر كافي دقت كند كه مثلاً جوراب كثيفش را در ماشين لباسشويي بگذارد و يا وقتي جوراب تميز پيدا نكرد، پدر و مادرش را مقصر نداند و به آنها توهین نکند.
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
✨﷽✨
🌼"ناراحتی خود را در لحظه بیان کنید!"
✍بسيار میبينیم كه زن و شوهرها وقتی از هم دلخور يا رنجيده میشوند، آن را در لحظه بيان نمیكنند و بعداً فيلسوفانه همسرشان را مورد انتقاد و نصيحت قرار میدهند، انگار میخواهند به او درس ياد بدهند! اگر در مترو يا اتوبوس شلوغ كسی پايتان را لگد كند و دردتان بگيرد كدام يک از اين دو راه را مؤثر میدانيد و انجام میدهيد؟!
1⃣ با لحنی مسلط بر خود به او میگوييد ببين شما بايد توی اتوبوس و مترو مواظب باشيد كه پای كسی را لگد نكنيد!
2⃣ از درد واكنش نشان میدهيد و خود او میفهمد كه پايتان را لگد كرده و در نتيجه پايش را بر میدارد يا جابجا میكند.
✅ مسلماً روش دوم تأثيرگذار است و سريعتر و بهتر به نتيجه میرسد. وقتی رفتار همسرتان ناراحتتان میكند، به جای پند و اندرز دادنهای فيلسوفانهی روز بعد، همان موقع ناراحت شدنتان را احساس و ابراز كنيد، در غير اين صورت او هيچ وقت متوجه تأثير رفتارش بر شما نخواهد شد و خواستهی شما همچنان برآورده نشده باقی خواهد ماند.
┅┄ ※♥️👫♥️※┄┅
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
#همسرداری
آقای عزیز!
اگه میخوای زندگیتو نابود کنی همسرت رو تنها بذار 😊
❣یکی از سریعترین و قطعیترین راههای نابود کردن زندگی مشترکتان این است که همسرتان را تنها بگذارید...!
👈 یعنی ساعتهای زیادی را مشغول کارتان هستید و اوقات فراغت خود را هم با دوستانتان میگذرانید.
❣وقتی هم که به خانه برمیگردید، ارتباط با کیفیتی با همسر و فرزندان برقرار نمیکنید و غرق تماشای فوتبال یا اخبار میشوید.
👈 روزهای آخر هفته نیز از بهم ریختگی خانه شاکی هستید و باز هم ترجیح میدهید سر قرار با دوستانتان حاضر شوید.
❣یکی از ناخوشایندترین تجربیات برای یک زن، این است که با وجود شوهر داشتن، از لحاظ روحی و عاطفی احساس تنهایی کند.
👈 درست است که او هم دوستان یا کار خودش را دارد، مسئولیت بچهها با اوست و ...، اما هیچکدام اینها جای رابطه با همسرش را نمیگیرند.
❣او دوست دارد با شما وقت صرف کند؛ با مردی که دوستش دارد. وقتی همسرتان را نادیده میگیرید و او را تنها رها میکنید، قلب او را آزرده میکنید.
🔸 برای بیشتر خانمها، بزرگترین ترس، نادیده گرفته شدن و محرومیت عاطفی است.
┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═┄
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
⁉️کودکان چگونه #بدآموز میشوند؟
🔰وقتی والدین، خواسته یا ناخواسته، بر کودکانی که چیزی را خراب می کنند، جیغ می زنند، کودکان یاد میگیرند که «جیغ» بزنند.
❗️وقتی کودکان به این نتیجه میرسند که با جیغزدن به خواست هایشان دست می یابند، این کار را ادامه می دهند.
🔰وقتی والدین چیزی را به زور از دست کودک می گیرند، کودک «زورگیری» را یاد میگیرد.
❗️برخی از والدین به کودک بی اشتها میگویند: «اگر غذا نخوری، آن را به فلانی می دهیم!»، اینگونه، کودک «خسیس بودن» را می آموزد.
🔰وقتی والدین، برای آرامش کوتاه مدت خودشان، به کودکان وعدههایی می دهند، کودک «دروغ گویی» را می آموزد.
❗️وقتی والدین، برای آرامش کودکِ آسیب دیده، دیوار یا اسباب بازی را با سیلی میپزنند و میگویند: «اینو زدمش، دیگر گریه نکن»، کودک «انتقامگیری» را می آموزد.
#تربیت_فرزند
┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═┄
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
#فرزندپروری
❤️اگر كودك در خانواده ايی بزرگ شود كه از ابتدا ببيند مادر و پدر به روی هم #لبخند می زنند:
♥️اگر #محبت و #عشق را در نگاه و كلام مادر نسبت به پدر ببيند؛
💚اگر گرمای #عشق را بر دستان پدر بچشد؛
💙اگر ببيند #مادر با شوق و محبت ، #همسر خود را صدا می زند و پدر با شوق و محبت ،جواب می دهد؛
💝روحش از همان طفوليت ،درست تغذيه می شود و در زندگی آينده ی خود نيز موفق خواهد بود.
┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═┄
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
🌴بِــسْـمِـ الـرَّبِ الزّینَــب.س.
🐎سَــلامٌ عَلی قَــلبِ الزِینَبِ الصَّبــور
🌴 #رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی
🐎 #آفــٺــاب_در_حجــــــاب
🌴قسمت #نهم
زینت همان شتر را عوض کردند...و عایشه را بر آن نشاندند. و #عایشه ، دعوى جنگ با #على کرد
بهانه چه بود؟ خونخواهى عثمان!
و خودشان بهتر از هر کس مى دانستند که این #بهانه تا کجا مضحک است.
مروان حکم ، سعید عاص را به همراهى در جنگ دعوت کرد. سعید عاص پرسید:
_همراهان تو کیانند؟
گفت :
_طلحه و زبیر عوام و عایشه و سعد و عبدالرحمن و محمد بن طلحه و عبدالرحمن اسید و عبداالله حکیم و...
سعید عاص گفت :
_چه بازى غریبى ! اینها که همه خود، دستشان به خون عثمان آلوده است!
مروان حکم ، سکوت کرد و از او گذشت.
ام سلمه(5) با اتکاء به آنچه از پیامبر شنیده بود اعلام کرد:
_بدانید هر که به جنگ با على رود، کافر است و عصیانگر بر دین خدا.
اما فریاد او در ازدحام جمعیت گم شد....
#مالک_اشتر نامه نوشت📝 به #عایشه که از خدا بترس و حریم پیامبر را نگاه دار.
عایشه پاسخ داد:
_تو هم لابد شریک قتل عثمانى که با من مخالفت مى کنى.
امیرمؤمنان ، ناخواسته پا به این عرصه گذاشت و با هفتصد سوار به ((ذى قار)) فرود آمد.
و عایشه وقتى این را شنید، نامه نوشت به حفصه(6) که:
_على به ذى قار فرود آمده است ، نه راه پس دارد، نه راه پیش...
حفصه با دریافت این پیام ، مطریان و مغنیان را جمع کرد و دستور داد که این مضمون را به #شعر درآورند و با دف و
تنبک بنوازند و بخوانند تا مگر على بدین واسطه خفیف و #استهزاء شود.
تو خبر را که شنیدى ، احساس کردى که دیگر جاى درنگ نیست....
از خانه بیرون شدى و با رویى پوشیده و ناشناس به خانه حفصه درآمدى.
خانه شلوغ بود....
مغنیان مى نواختند، کودکان کف مى زدند و زنان دم مى گرفتند:
ماالخبر ماالخبر
على فى سقر
کالفرس الاشقر
ان تقدم عقر
ان و تاءخر نحر.
راه را شکافتى تا به مقابل حفصه رسیدى که در بالاى مجلس نشسته بود...
وقتى درست مقابل او قرار گرفتى ، چهره ات را گشودى ، غضبناك نگاهش کردى ، دندانهایت را به هم ساییدى و گفتى :
_✨راست گفت رسول خدا که(البغض یتورات)، کینه موروثى است.
اى #دخترعمر! که اکنون با دختر ابوبکر #همدست شده اى براى کشتن پدر من . پیش از این نیز با #پدرانتان همدست شده بودید براى کشتن پیامبر. اما خدا پیامبرش را از #مکر خاندان شما آگاه و کفایت کرد. با پدرانتان در #قتل پیامبر #ناکام ماندید و اکنون کمر به قتل وصى و برادر او بسته اید. شرم کنید.
همین آیه قرآنى براى رسوایى همیشه تان بس نیست ؟
"وان تظاهرا علیه فان االله هو مولیه و جبریل و صالح المؤ منین و الملائکۀ بعد ذلک ظهیر.(7)
دوست دارى به برادرت یادآورى کنى که این آتش #اززمان_پیامبر در زیر خاکستر خفته است.
اینها اگر #جرات مى کردند، پیامبر را از میان برمى داشتند. نتوانستند،
سر از #سقیفه در آورند،
#بیست_و_پنج_سال خورشید را به بند کشیدند
و در شهر #کوران ، پادشاهى کردند
و بعد بر #شتر نشستند
و بعد، سر از #نهروان(8) درآوردند،
به لباس #ابوموسى اشعرى درآمدند و دست آخر، شمشیر را به دست #ابن_ملجم دادند.
و کدام آخر؟
معاویه از همه گذشتگان پلیدتر مکارتر بود. نیش معاویه بود که #زهر را به جان برادرمان حسن ریخت.
دوست دارى فریاد بزنى :
_✨برادرم ! تو که اینها را مى دانى چرا اتصالت را به خدا و پیامبر علم مى کنى ؟
اما فریاد نمى زنى ،....
ادامه دارد
🌴بِــسْـمِـ الـرَّبِ الزّینَــب.س.
🐎سَــلامٌ عَلی قَــلبِ الزِینَبِ الصَّبــور
🌴 #رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی
🐎 #آفــٺــاب_در_حجــــــاب
🌴قسمت #دهم
اما #فریاد نمى زنى ، #شکوه هم نمى کنى . فقط مثل باران بهارى اشک مى ریزى و تلاش مى کنى که آتش دل را به آبدیده خاموش کنى....
چه ، مى دانى که او بهتر از تو این قوم را مى شناسد و این گذشته را ملموس تر از تو مى داند.
اما به کوفه نگاه مى کند، به شام . که تو را و کاروانت را به نام #اسراى_خارجى در شهر مى گردانند.
مى خواهد در میان این قاتلان کسى نباشد که بگوید ما گمان کردیم با دشمن خارجى روبروییم .
با مخالفان اسلام مى جنگیم .
مى خواهد که در قیامت کسى نباشد که ادعا کند ما مقتول خویش را نشناختیم و هویت سپاه مقابل را در نیافتیم.
در مقابل این اعتراف که امام از اینها خشم و لعنت و غضب ابدى را تحویلشان مى دهد. همه آنها که صداى امام را مى شنوند،
با فریاد یا زمزمه زیرلب یا هیاهو و بلوا اعلام مى کنند که:
_به خدا اینچنین است.انکار نمى کنیم!
مى دانیم که فرزند پیامبرى!
مى دانیم که پدرت على است!قابل انکار نیست!
و بعد برادرت جمله اى مى گوید که همان یک جمله تو را #زمین مى زند و #صیهه_ات را به #آسمان بلند مى کند.
_✨فبم تستحلون دمى ؟
پس #چرا کشتن مرا روا مى شمرید؟ پس چرا خون مرا مباح مى دانید؟
این جمله ، جگرت را به آتش مى کشد.
بیان هستى ات را مى لرزاند. انگار مظلومیت تمامى مظلومان عالم با همین یک جمله بر سرت هوار مى شود.
این ناخنهاى توست که بر صورت خراش مى اندازد...
و این اشک توست که با خون گونه ات آمیخته مى شود...
و این صداى ضجه توست که به آسمان برمى خیزد....
امام رو بر مى گرداند. به #عباس و #على_اکبر مى گوید:
✨_زینب را دریابید.
دلت مى خواهد که طاقت بیاورى ، صبورى کنى و حتى به حسین دلدارى بدهى.
بچه ها چشمشان به توست ؛
تو اگر آرام باشى ، آرامش مى گیرند و اگر تو بى تابى کنى ، طاقت از کف مى دهند.
سجاد که در خیمه تیمار تو خفته است ،
#حادثه را در آینه #نگاه_تو دنبال مى کند.
پس تو باید آنچنان با آرامش و طمانینه باشى ،
انگار که همه چیز منطبق بر روال معهود پیش مى رود.
و مگر نه چنین است ؟
مگر تو از بدو ورود به این جهان ، خودت را #مهیاى_این_روز نمى کردى ؟
پس باید قطره قطره آب شوى و سکوت کنى .
جرعه جرعه خون دل بخورى و دم برنیاورى. همچنان که از صبح چنین کرده اى .
حسین از صبح با تک تک هر صحابى ، به شهادت رسیده است ،
با قطره قطره خون هر شهید، به زمین نشسته است
و تو هر بار به او تسلى بخشیده اى .
هر بار قلبش را گرم کرده اى و اشک از دیدگان دلش سترده اى.
هر بار که از میدان باز آمده است ، افزایش موهاى سپید سر و رویش را شماره کرده اى ، به همان تعداد، در خود شکسته اى ،
اما خم به ابرو نیاورى....
خواهر اگر تعداد موهاى سپید برادرش را نداند که خواهر نیست.
خواهر اگر عمق چروکهاى پیشانى برادرش را نشناسد که خواهر نیست .
تازه اینها مربوط به #ظواهر است .
اینها را چشم هر خواهرى مى تواند در سیماى برادرش ببیند.
💫زینب....
یعنى شناساى بندهاى دل حسین ،
یعنى زیستن در دهلیزهاى قلب حسین ، عبور کردن از رگهاى حسین
و تپیدن با نبض حسین .
زینب یعنى حسین در آینه تاءنیث .
زینب یعنى چشیدن خارپاى حسین با چشم .
زینب یعنى کشیدن بار پشت حسین ، بر دل.
وقتى از سر جنازه #مسلم_بن_عوسجه آمد،...
ادامه دارد
🌴بِــسْـمِـ الـرَّبِ الزّینَــب.س.
🐎سَــلامٌ عَلی قَــلبِ الزِینَبِ الصَّبــور
🌴 #رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی
🐎 #آفــٺــاب_در_حجــــــاب
🌴قسمت #یازدهم
وقتى از سر جنازه #مسلم_بن_عوسجه آمد،...
وقتى که که محاسنش به خون حبیب ، خضاب شد،
وقتى که رمق پاهایش را در پاى پیکر #حربن_یزیدریاحى ریخت ،
وقتى که از کنار سجاده خونین #عمروبن_خالدصیداوى برخاست ،
وقتى که جگرش با دیدن زخمهاى #سعیدبن_عبداالله شرحه شرحه شد، وقتى که #عبداالله و #عبدالرحمن_غفارى با سلام وداع ، چشمان او را به اشک نشاندند،
وقتى که #زهیر به آخرین نگاهش دل حسین را به آتش کشید،
وقتى که خون #وهب و #همسرش عاشقانه به هم آمیخت و پیش پاى حسین ریخت ،
وقتى که #جون ، در واپسین لحظات عروج ، سراسر وجودش را به رایحه حضور حسین ، معطر کرد،
وقتى که...
در تمام این اوقات و لحظات ، #نگاه_تو بود که به او #آرامش مى داد...
و #دستهاى تو بود که #اشکهاى وجودش را مى سترد.
هر بار که از میدان مى آمد، تو #بارغم از نگاهش بر مى داشتى و بر دلت مى گذاشتى.
حسین با هر بار آمدن و رفتن ، تعزیتهایش را به #دامان_تو مى ریخت و التیام از نگاه تو مى گرفت .
این بود که هر بار، سنگین مى آمد اما سبکبال باز مى گشت .
خسته و شکسته مى آمد، اما برقرار و استوار باز مى گشت....
اکنون نیز دلت مى خواهد که طاقت بیاورى ، صبورى کنى و حتى به حسین دلدارى بدهى .
همچنانکه از صبح تاکنون که آفتاب از نیمه آسمان گذشته است چنین کرده اى .
✨اما اکنون ماجرا متفاوت است.✨
اکنون این دل شرحه شرحه توست که بر دوش #جوانان_بنى_هاشم به سوى خیمه ها پیش مى آید.
اکنون این میوه جان توست که لگدمال شده در زیر سم ستوران به تو باز پس داده مى شود.
#على_اکبر براى تو تنها یک برادر زاده نیست...
#تجلى امیدها و آرمانهاى توست .
تجلى دوست داشتنهاى توست...
على اکبر پیامبر دوباره توست.
نشانى از پدر توست .
نمادى از مادر توست .
على اکبر براى تو التیام شهادت محسن است .
شهید نیامده. غنچه پیش از شکفتن پرپر شده.
#شهادت_محسن ، #اولین شهادت در دیدرس تو بود....
تو #چهار ساله بودى که فریاد #مادر را از میان در و دیوار شنیدى که
_✨محسنم را کشتند
و به سویش دویدى....
شهادت محسن بر دلت زخمى #ماندگار شد.
شهادت برادر در پیش چشمهاى چهار ساله خواهر.
و تا على اکبر نیامد، این زخم التیام نپذیرفت.
اکنون این مرهم زخم توست که به خون آغشته شده است...
اکنون این زخم کهنه توست که سر باز کرده است.
دوست داشتى حسین را دمادم در آغوش بگیرى و بوى حسین را با شامه تمامى رگهایت استشمام کنى .
اما تو بزرگ بودى و حسین بزرگتر و شرم همیشه مانع مى شد مگر که بهانه اى پیش مى آمد؛
سفرى، فراق چند روزه اى، تسلاى مصیبتى و...
تو همیشه به نگاه اکتفا مى کردى و با چشمهایت بر سر و روى حسین بوسه مى زدى.
وقتى على اکبر آمد، میوه بهانه چیده شد و همه موانع برچیده.
حسین کوچکت همیشه در آغوش تو بود و تو مى توانستى تمامى احساسات حسین طلبانه ات را نثار او مى کنى.
از آن پس ، هرگاه دلت براى #حسین تنگ مى شد، بوسه بر گونه هاى #على_اکبر مى زدى.
از آن پس...
على اکبر بود و در دامان مهر تو.
على اکبر بود و دستهاى نوازش تو،
على اکبر بود و نگاهاى پرستش تو و...
حسین بود و ادراك عاطفه تو.
و اکنون نیز حسین بهتر از هر کس این رابطه را مى فهمد و عمق تعزیت تو را درك مى کند.
دلت مى خواهد که طاقت بیاورى ، صبورى کنى و حتى به حسین دلدارى بدهى.... اما چگونه ؟...
ادامه دارد....