eitaa logo
کانال زوج خوشبخت و تربیت فرزند❤
3.6هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
6 فایل
سلام به کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند خوش آمدید. مطالب کانال صرفا جهت اطلاع واستفاده شما عزیزان می باشد. تبلیغ کسب و کار کانال و گروه ----------------------------------------------------- آیدی مدیر @hosyn405
مشاهده در ایتا
دانلود
🎀سیاست های زنانه🎀👠 این داستاااان 😄👇👇 احترام به غرور شوهر 😊👌 خانما اگر شوهرتون میگه: "فلان چیز رو بخریم" باهاش مخالفت نکنید. 😡 حالا درسته شما قصدتون دلسوزیه و دوست ندارید شوهرتون توی زحمت بیفته 👈 اما این باعث میشه حس تأمین مرد که یکی از مهمترین حس‌های یک آقاست از بین بره. 😉 خانما زیاد نگران شوهرتون نباشید. 👈او از اینکه واستون خرج کنه خوشحال میشه. پس هی نگید نه و نمیخوام و پول نداریم و .......⛔️ کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤ 🧡🍃🧡🍃🧡🍃 🌹تربیت کودک🌹 ‌ ⭐️بگذارید کودک مشکل خود را حل کند ❌برخی از والدین عادت دارند که مشکلات کودکشان را خود حل کنند. این والدین شاید برای راحتی و رفاه بیشتر کودک این کار را انجام می دهند اما در واقع این کار باعث می شود تا کودک نتواند روی توانایی های خود تکیه کند و در آینده هم ممکن است نتواند مشکلات خود را حل کند زیرا مطمئن است کسی هست که او را از این وضعیت نجات دهد. این عادت تا ابد با او همراه خواهد بود و او فردی می شود که در مقابل مشکلات تلاشی نمی کند و منتظر یک ناجی است تا او را نجات دهد. ⭐️از تحسین و تمجید زیاد خودداری کنید درست است که کودکان نیاز دارند تا از آنجا تحسین و تمجید شود اما این تحسین و تمجید همیشه به صورت مثبت جواب نمی دهد. کودک شما باید خودش به توانایی های خود ایمان داشته باشد تا بتواند عزت نفسش را تقویت کند و بتواند مدیر و مدبر باشد. کودکان را باید به خاطر تلاش ها و توانایی هایشان تشویق کنید نه اینکه بیهوده آنها را یک فرد موفق تلقی کنی در صورتی در حقیقت این گونه نیست.‌ ‌ ✅ شما کدوم یکی رو انجام می‌دید؟‌ ‌ 🧡🍃🧡🍃🧡 کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤ 🔴 💠 هرچقدر هم که با همسرتون و راحت هستید، ولی سعی کنید یه سری احترام‌ها را همیشه حفظ کنید! 🔰 جای خود 🔰 هم جای خود 💠 مثلا اگر طوری نشستید که پشتتون به همسرتون بود یه عذرخواهی بکنید! 💠 یا وقتی می‌خواهید چیزی به دستش بدهید از کلمه‌ی "بفرمایید" استفاده کنید! 💠 اگر کاری ولو کوچک مثل دادن قاشق به دستتان، انجام داد از او با یک کلمه‌ی "ممنونم" کنید! 💠 یا وقتی صداتون کرد از کلمه‌ "جانم و..." استفاده کنید. ❤️✨❤️ اجازه دهید فرزندتان خانه را زیر‌ و رو کند... از حدود ۹ ماهگی به بعد کودکان دست به‌کار می‌شوند که خانه را به‌هم بریزند و والدینشان را از این کار حسابی عصبانی کنند. یکی از دلایلی که کوچولوهای خانه دست به چنین کارهایی می‌زنند بی‌حوصله شدن آنها است، آنها معمولا از روی بیکاری به وسایل خانه رو می‌آورند. اما خبر‌ خوش اینجاست که کودکان کنجاوتر در آینده افرادی موفق‌تر می‌شوند. به همین دلیل روانشناسان به والدین توصیه می‌کنند خیلی کودکان را از این کار منع نکنند و حداقل اجازه دهند آنها در اتاق خودشان ریخت‌و‌پاش کنند، چراكه به‌هم‌ ریختن وسایل موجب می‌شود اعصاب کودک آرامش بگیرد و حتی سیستم ایمنی آنها تقویت شود. جالب اینجاست که به‌هم ریختن وسایل موجب ترشح هورمونی در کودکان می‌شود که رشد آنها را دو برابر می‌کند 🔴〰🔴〰🔴〰🔴〰 اگه اذیت کنی❗️ میگم پلیس بیاد بگیرت😊😞 شلوغ نکن❗️ هاپو میاد میخورت😊😞 👶 ترساندن كودكان باعث افزايش سردی جسمی و روحی آنها می‌شود. 💠 سردی‌ها نيز به نوبه خود موجب: 👈كم‌خونی 👈تنش های عصبی 👈ناسازگاری‌های جسمی و روحی 👈 افزايش سودا و بیماریهای ناشی از سودا در بدن كودکان خواهد شد. 🌸🌿🌸🌿 کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
کانال زوج خوشبخت و تربیت فرزند❤
🌴بِــسْـمِـ الـرَّبِ الزّینَــب.س. 🐎سَــلامٌ عَلی قَــلبِ الزِینَبِ الصَّبــور 🌴 #رمان_واقعی_مفهومی_
🌴بِــسْـمِـ الـرَّبِ الزّینَــب.س. 🐎سَــلامٌ عَلی قَــلبِ الزِینَبِ الصَّبــور 🌴 🐎 🌴قسمت فاطمه را در آغوش مى فشرد... بر سر روى و سینه اش مى کشد و چشم و گونه و لبهایش را غرق بوسه مى کند. و تو انتقال را به وجود فاطمه ، احساس مى کنى ، طماءنینه و سکینه را به روشنى در چشمهاى او مى بینى و ضربان تسلیم و توکل و تفویض را از قلب او مى شنوى... حالا فاطمه مى داند که نباید بیش از این پدر را معطل کند... و آغوش استقبال خدا را گشاده نگه دارد. و حسین مى داند که... فاطمه مى ماند. شهادت را مى بیند و تاب مى آورد. فاطمه بر مى خیزد و حسین نیز،... اما تو فرو مى نشینى . حسین مى ایستد اما تو فرو مى شکنى ، حسین بر مى نشیند اما تو فرو مى ریزى. مى دانى که در پى این رفتن ، بازگشتى نیست... و مى دانى که قصه وصال به سر رسیده است... و فصل سر رسیده... است.. و احساس مى کنى که به دستهاى حسین از فاطمه کوچک ، نیازمندترى... و احساس مى کنى که بى ره توشه بوسه اى نمى توانى بار بازماندگان را به منزل برسانى. و ناگهان... به یاد مى افتى ؛ اى از آنگاه که عزم را به رفتن بى بازگشت جزم مى کند. چه مهربانى غریبى داشتى مادر! که در وصیت خود هم ، نیاز حیاتى مرا لحاظ کردى. برخیز و حسین را صدا بزن! با این شتابى که او پیش مى راند، دمى دیگر، صداى تو، به گرد گامهایش هم نمى رسد. دمى دیگر او تن خود را به دست نیزه ها مى سپارد... و صداى تو در چکاچک شمشیرها گم مى شود... اما که او پیش مى رود، رکاب اى که او مى زند،... بعید... نه ، محال است خواهش خواهرانه تو بتواند عنان رفتنش را به بکشاند. اینهمه تلاش کرده است... براى کندن و پیوستن ، چگونه تن مى دهد به دوباره نشستن ؟! پس چه باید کرد؟ زمان دارد به سرعت گامهاى اسب مى گذرد... و تو چون زمین ایستاده اى ، اگر چه دارى از سر استیصال ، به دور خودت مى چرخى. یا به زمان بگو که بایستد یا تو راه بیفت. اما چگونه ؟ اسم رمز! نام ! تنها کلامى که مى تواند او را بایستاند و تو را به آرزویت برساند: مهلا مهلا! یابن الزهرا! قدرى درنگ ... مهلتى اى فرزند زهرا! ایستاد! چه سر غریبى نهفته است در این نام زهرا! حالا کافیست که چون تیر از چله کمان رها شوى و پیش پایش فرود بیایى: بچه ها؟ بسپارشان به امان خدا. احترام حضور توست یا نام زهرا که حسین را از اسب پیاده کرده است و بوسه گاه تو را دست یافتنى تر. نه فرصت است... و نه نیاز به توضیح واضحات... که حسین ، هم وصیت مادر را مى داندد و هم نیاز تو را مى فهمد. فقط وقتى سیراب ، لب از گلوى حسین بر مى دارى ، عمیق تر نفس مى کشى و مى گویى : _✨جانم فداى تو مادر! و کسى چه مى داند که مخاطب این ((مادر)) فاطمه اى است که این بهانه را براى تو تدارك دیده است... یا حسینى است که تو اکنون او را نه برادر که پسر مى بینى و هزار بار از جان عزیزتر.... یا هر دو!؟ تو همچنان و هنوز در خلسه این بوسه اى که صداى زخم خورده حسین را از میانه میدان مى شنوى... خوبى رمز ((لا حول و لا قوة الا باالله )) به همین است . تو مى توانى از لحن و آهنگ کلام حسین ، در بیان این رمز، حال و موقعیت او را دریابى. با شنیدن آهنگ کلام حسین مى توانى ببینى... ادامه دارد
🌴بِــسْـمِـ الـرَّبِ الزّینَــب.س. 🐎سَــلامٌ عَلی قَــلبِ الزِینَبِ الصَّبــور 🌴 🐎 🌴قسمت مى توانى ببینى که اکنون حسین چه مى کند.... را به سمت ! دشمن پیش مى راند، یا شمشیر را دور سرش مى گرداند... و به سپاه دشمن مى برد یا و نیزه را از اطراف خویش دفع مى کند،.. یا سپر به دشمن مى ساید، یا در محاصره نامردانه سیاهدلان چرخ مى خورد، یا به ضربات نابهنگام اما هماهنگ عده اى ، از اسب ... آرى ، لحن این لاحول ، آهنگ فرو افتادن خورشید بر زمین است. تو ناگهان از زمین کنده مى شوى... و به سمت پر مى کشى و از فاصله اى نه چندان دور، را مى بینى که بر گرد سوار فرو افتاده خویش مى چرخد،... و با هجمه هاى خویش ، دشمن را بازتر مى کند. چه باید بکنى ؟ حسین به در خیمه داده است... اما دل ، تاب و قرار ماندن ندارد... و دل مگر حسین است و فرمان مگر غیر از فرمان ؟ اگر پیش بروى فرمان پیشین حسین را نبرده اى و اگر بازپس بنشینى ، تمکین به این دل حسینى نکرده اى. کاش حسین چیزى بگوید.. و به کلام و را روشنى ببخشد. این صداى اوست که خطاب به تو فریاد مى زند: _✨دریاب این کودك را! و تو چشم مى گردانى... و را مى بینى که بى واهمه از هر چه سپاه و لشکر و دشمن به سوى حسین مى دود... و پیوسته را صدا مى زند. تو جان گرفته از فرمان حسین ، تمام توانت را در پاهایت مى ریزى و به سوى کودك خیز بر مى دارى.... صداى تو را مى شنود... و حضور و تعقیب را در مى یابد اما بنا ندارد که گوش جز به دلش و سر جز به حسینش بسپارد.... وقتى تو از پشت ، پیراهنش را مى گیرى و او را بغل مى زنى ، گمان مى کنى که به چنگش آورده اى و از رفتن و گریختن بازش داشته اى . اما هنوز این گمان را در ذهن مضمضه نکرده اى... که او چون ماهى چابکى از تور دستهاى تو مى گریزد.. و خود را به امام مى رساند. در میان ، نیست... این را و هر دو مى گویند.... پس ناگزیرى که در چند قدمى بایستى و ببینى که شمشیرش را به قصد حسین فرا مى برد و ببینى که نیز دستش را به از امام بلند مى کند... و بشنوى این کلام کودکانه عبداالله را که: _✨تو را به عموى من چه کار اى خبیث زاده ناپاك! و ببینى که ، سبعانه فرود مى آید و از دست نازك عبور مى کند،... آنچنانکه دست و بازو به پوست ، مى ماند. و بشنوى نواى (وا اماه ) عبداالله را که از اعماق جگر فریاد مى کشد... و را به مى طلبد. و ببینى که چگونه حسین او را در آغوش مى کشد... و با کلام و نگاه و نوازش تسلایش مى دهد: _✨صبور باش عزیز دلم! پاره جگرم ! زاده برادرم ! به زودى با پدرت دیدار خواهى کرد و آغوش پیامبر را به رویت گشاده خواهى یافت و... و ببینى ... نه ... دستت را به روى چشمهایت بگذارى تا نبینى که چگونه دو پیکر و به هم دوخته مى شود.... حسین تو اما با اینهمه زخم ، هنوز ایستاده مانده است... ناى دوباره برنشستن بر اسب را ندارد اما اسب را تکیه گاه کرده است تا همچنان برپا بماند. آنچه اکنون براى تو مانده ، غرق به خون عبداالله است و خون آلوده حسین. تلاش مى کند که از تو و خیمه ها بگیرد... و جنگ را به میانه میدان بکشاند. اما کدام جنگ ؟ جسته و گریخته مى شنوى که او همچنان به دشمن خود پند مى دهد، نصیحت مى کند... و از عواقب کار، برحذرشان مى دارد. و به روشنى مى بینى که ضارب و مضروب خویش را انتخاب مى کند. از سر تنى چند مى گذرد و به سر و جان عده اى دیگر مى پردازد. اگر در جبین نسلهاى آینده کسى ، نور مى بیند، از او ... ادامه دارد
🌴بِــسْـمِـ الـرَّبِ الزّینَــب.س. 🐎سَــلامٌ عَلی قَــلبِ الزِینَبِ الصَّبــور 🌴 🐎 🌴قسمت از او در مى گذرد اگر چه از مى خورد اما به کشتنش راضى نمى شود. چنین فقط از دست و دل کسى چون برمى آید. کسى به کسانى برخیزد که او را محاصره کرده اند... و هر کدام براى کشتنش از دیگرى سبقت مى گیرند.... کسى دلش براى کسانى بسوزد که با سنگ و تیر و نیزه و شمشیر و کمان ، کمین کرده اند تا بر او وارد آورند و زودتر کارش را بسازند. واى ... مشت بر پیشانى مکوب زینب ! اگر چه این سنگ که از مقابل مى آید، پیشانى حسین است. فقط کاش حسین ، پیراهن را به ستردن پیشانى ، بالا نیاورد.. و سینه اش طمع تیر دشمن را برنیانگیزد. 🏴پرتو یازدهم🏴 رویت را مخراش ! مویت را پریشان مکن زینب ! که لب به بگشایى و زمین و زمان را به هم بریزى... و کائنات را کن فیکون کنى! ظهور ابر سیاه در آسمان صاف ، آتش گرفتن گونه هاى خورشید، برپا شدن طوفانى عظیم به رنگ سرخ ، آنسان که چشم از دیدن چشم به عجز بیاید، برانگیخته شدن غبار سیاه و فروباریدن خون ، این تکانهاى بى وقفه زمین ، این لرزش شانه هاى آسمان ، همه از سر این کلامى است که تو اراده کردى و بر زبان نیاوردى: _✨کاش آسمان به زمین بیاید و کاش کوهها تکه تکه شوند و بر دامن بیابانها فرو بریزند، کاش... اگر این ((کاش )) که بر دل تو مى گذرد، بر زبان تو جارى شود،... از هم مى گسلد و ستونهاى آسمان فرو مى ریزد. اگر تو بخواهى ، خدا طومار زمین و آسمان را به هم مى پیچد، اگر تو بگویى ، زمین تمام اهلش را در خویش مى بلعد، اگر تو نفرین کنى ، خورشید جهان را شعله ور مى کند و کوهها را در آتش خویش مى گدازد. ✨ اما مکن ، مگو، مخواه زینب!✨ چون مرغ رگ بریده دور خودت بچرخ ، چون ماهى به خاك افتاده در تب و تاب بسوز، اما لب به نفرین باز مکن. اتمام حجت کن ! فریاد بزن ، بگو که : _✨و یحکم ! اما فیکم مسلم! وا ى بر شما! آیا در میان شما یک مسلمان نیست. اما به آتش نفرینت دچارشان مکن. گرز فریادت را بر سر بکوب که : _✨ننگ بر تو! پسر پیامبر را مى کشند و تو نگاه مى کنى ؟! بگذار او گریه کند و روى از تو برگرداند و کلام تو را نشنیده بگیرد. بگذار شمر بر سر یاران خود نعره بزند: _✨مادرانتان به عزایتان بنشیند! براى کشتن این مرد معطل چه هستید؟! و همه آنها که پرهیز مى کردند یا ملاحظه یا وحشت از کشتن حسین ، به او حمله برند... و هر کدام زخمى بر زخمهاى او بیفزایند. بگذار زرعه بن شریک شمشیرش را از پشت بر شانه چپ حسینت فرود بیاورد و میان دست و پیکر او فاصله بیندازد.... بگذار آن دیگرى که رویش را پوشانده است... گردن حسین را به ضربه شمشیرش بشکافد. بگذار با نیزه بلندش حسین را به خاك بیندازد. بگذار ، به قصد جدا کردن سر حسین از اسب فرود بیاید اما زانوانش از وحشت سست شود،... به خاك بیفتد و عتاب و ناسازگارى شمر را تحمل کند.... بگذار... نگاه کن ! حسین به کجا مى نگرد؟ ... آرى به خیمه ها بر مى گردد، واى ... انگار این ، قصد ها را کرده اند. از اعماق جگر فریاد بزن : _✨حسین هنوز زنده است نامرد مردمان! ✨ اما نفرین نکن!✨ حسین ، خود از زمین خیز برمى دارد و تن مجروح را به دست یله مى دهد و با صلابتى زخم خورده فریاد مى کشد: _✨واى بر شما اى پیروان ال ابى سفیان ! اگر ندارید و از خدا نمى ترسید لااقل باشید. این فریاد، دل را .. ادامه دارد
🌴بِــسْـمِـ الـرَّبِ الزّینَــب.س. 🐎سَــلامٌ عَلی قَــلبِ الزِینَبِ الصَّبــور 🌴 🐎 🌴قسمت این فریاد، دل ابن سعد را مى لرزاند و ناخودآگاه فریاد مى کشد: _✨دست بردارید از خیمه ها. و همه پا پس مى کشند از ها و به مى پردازند. حسین دوست دارد به تو بگوید: _✨خواهرم به خیمه برگرد. اما اش دیگر یارى نمى کند. و تو دارى کلام نگفته اش را کنى ، اما زانوهایت تو را راه نمى برد. مى دانستى که کربلایى هست ، مى دانستى که عاشورایى خواهد آمد. آمده بودى و مانده بودى براى همین روز. اما هرگز گمان نمى کردى که فاجعه تا بدین حد و باشد. مى دانستى که حسین به هر حال در آغوش خون خواهد خفت... و بر محمل شهادت سفر خواهد کرد... اما گمان نمى کردى... که کشتن پسر پیامبر پس از گذشت چند ده سال از ظهور او این همه داوطلب داشته باشد.... شهادت ندیده نبودى . مادرت عصمت کبرى و پدرت على مرتضى و برادرت حسن مجتبى همه هنگام سفر رخت شهادت پوشیدند. چشمت با زخم و ضربت و خون ناآشنا نبود. این همه را در پهلو و بازوى مادر، فرق سر پدر و طشت پیش روى برادر دیده بودى اما هرگز تصور نمى کردى که دامنه تا این حد، باشد. تصور نمى کردى که بتوان پیکرى به آن قداست را آنقدر تیر باران کرد... که شکل به خود بگیرد. مى دانستى که روزى از روز اباعبداالله نیست . این را از ، و از خود شنیده بودى... اما گمان مى کردى که روز حسین ممکن است از روز فاطمه و روز على ، کمى سخت تر باشد یا خیلى سخت تر.... اما در مخیله ات هم نمى گنجید که ممکن است جنایتى به این در اتفاق بیفتد... و همچنان آسمان و زمین برپا و برجا بماند. به همین دلیل این سؤ ال از دلت مى گذرد که _✨چرا آسمان بر زمین نمى آید و چرا کوهها تکه تکه نمى شوند... مبادا که این سؤ ال و حیرت ، رنگ نفرین و نفرت به خود بگیرد. زینب! دنیا به آخر نرسیده است . به ابتداى خود هم بازنگشته است . اگر چه ملائک یک صدا مویه مى کنند: _✨اتجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الماء. و خدا به مهدى منتقم اشاره مى کند و مى گوید: انى اعلم ما لا تفعلون. ✨ اما این به ابتداى عالم نیست . این بلندترین نقطه تاریخ است. حساسترین مقطع آفرینش است . خط استواى خلقت است . حیات در این مقطع از زمان ، دوباره متولد مى شود و تو نه فقط شاهد این خلق جدید که قابله آنى . پس صبور باش و لب به شکوه و نفرین باز مکن ! صبور باش و و رى مخراش ! صبور باش و گیسو و کار خلق پریشان مکن. بگذار با دست و پاى خونین از قتلگاه بیرون بیاید، سر برادرت را با افتخار بر سر دست بلند کند... و به دست خولى بسپارد و زیر لب به او بگوید: _✨یک لحظه چهره او و صورت او آنچنان مرا به خود کرد که داشتم از غافل مى شدم . اما به خود آمدم و کار را تمام کردم . این سر! به امیر بگو که کار، کار من بوده است.... بگذا ر این ندا در آسمان بپیچد که : _✨قتل الامام ابن الامام(17) اما حرف از فرو ریختن آسمان نزن! سجاد را ببین که چگونه مشت بر زمین مى کوبد... و هستى را به آرامش دعوت مى کند. را ببین که چگونه بر سرکائنات فریاد مى کشد که _✨این منم حجت خدا بر زمین ! و با دستهاى لرزانش تلاش مى کند که ستونهاى آفرینش را استوار نگه دارد. ات را از دست مده زینب ! که آسمان بر ستون صبر تو استوار ایستاده است . اینک این ملائکه اند که صف به صف پیش روى تو زانو زده اند... و تو را به صبورى دعوت مى کنند. این تمامى پیامبران خداوندند که به تسلاى دل مجروح تو آمده اند. جز اینجا و اکنون ، زمین کى تمام پیامبران را یک جا بر روى خویش دیده است. این صف اولیاست ، تمامى اولیاءاالله و این خود محمد (صلى االله علیه و آله و سلم ) است . این پیامبر خاتم است که در میانه معرکه ایستاده است ، محاسنش را در دست گرفته است و اشک مثل باران بهارى بر روى گونه هایش فرو مى ریزد. 🌟 یا جداه ! یا رسول االله ! یا محمداه ! این حسین توست که... نگاه کن زینب ! این خداست که به تسلاى تو آمده است. خدا!... ببین که با فرزند پیامبرت چه مى کنند! ببین که بر سر عزیز تو چه مى آورند؟ ببین که نور چشم على را... نه . نه ، شکوه نکن زینب ! با خدا شکوه نکن ! از خدا گلایه نکن . فقط سرت را بر روى شانه هاى آرام بخش خدا بگذار و هاى هاى گریه کن. خودت را بسپار.. ادامه دارد
🌴بِــسْـمِـ الـرَّبِ الزّینَــب.س. 🐎سَــلامٌ عَلی قَــلبِ الزِینَبِ الصَّبــور 🌴 🐎 🌴قسمت خودت را بسپار و از او کمک بخواه... خودت را در آغوش گرم خدا گم کن و از خدا شو، شو، شو. آنچنان که بتوانى دست زیر پیکر پاره پاره حسین بگیرى... و او را از زمین بلند کنى و به خدا بگویى : _✨خدا! این قربانى را از آل محمد قبول کن! 🏴پرتو دوازدهم🏴 درست همان جا که گمان مى برى... انتهاى وادى مصیبت است ، آغاز مصیبت تازه اى است ؛ سخت تر و شکننده تر. اکنون بناست جگرت را شرحه شرحه بر خاك گرم نینوا بگسترانى تا اسبها بى مهابا بر آن بتازند و جاى جاى سم ستوران بر آن نقش استقامت بیندازد. بناست بمانى و تمامت عمر را با همین جگر زخم خورده و چاك چاك سر کنى. داوطلب مى طلبد براى اسب تازاندن بر پیکر حسین . در میان این دهها هزار تن ، ده تن از بقیه شقى ترند و دامان مادرشان ناپاك تر. یکى است ، یکى ، یکى ، یکى ، یکى ، دیگرى است دیگرى و دیگرى و دیگرى و دهمى . کوه هم اگر باشى... با دیدن این منظره ویرانگر از هم مى پاشى و متلاشى مى شوى . اما تو کوه نیستى که کوه شاگرد کودن و مانده و درجا زده مکتب توست. پس مى ایستى ، دندانهایت را به هم مى فشارى و خودت را به خدا مى سپارى و فقط تلاش مى کنى که ها را از این واقعه بگردانى تا قالب تهى نکنند و جانشان را بر سر این حادثه نبازند. و چون همیشه چه محمل خوبى است . هرچند که خودش براى خودش داغى است و نشان و یادگارى از داغى ، هرچند که بچه ها دوره اش کرده اند و همه خبر از سوارش مى گیرند و چند و چون شهادتش ؛ هرچند که به یالش آویخته است و ملتمسانه مى پرسد: _✨اى اسب باباى من ! پدرم را عاقبت آب دادند یا همچنان با لب تشنه شهیدش کردند؟! هرچند که پر و بال خونین ذوالجناح ، خود دفتر مصیبتى است که هزاران اندوه را تداعى مى کند، اما همین قدر که نگاه بچه ها را از آنسوى میدان مى گرداند،... همین قدر که ذهن و دلشان را از اسبهاى دیگر که به کارى دیگر مشغولند، غافل مى کند، خود نعمت بزرگى است ، شکر کردنى و سپاس گزاردنى. بخصوص که مویه بچه ها، کاسه صبر ذوالجناح را لبریز مى کند، او را از جا مى جهاند و به سمت دشمن مى کشاند. و بچه ها از فاصله اى نه چندان دور و را مى بیند که یک تنه به صف دشمن مى زند و افراد لشکر ابن سعد را به خاك و خون مى کشد و فریاد عجزآلود ابن سعد را بر سر سپاه خود مى شنوند که : _✨تا این اسب ، همه را به کشتن نداده کارى بکنید. و بچه ها تا جنازه را مى شمرند که از زیر پاى ذوالجناح بیرون کشیده مى شود... و عاقبت تن ذوالجناح را آکنده از تیرهاى دشمن مى بینند که در خود مچاله مى شود و در خون خود دست و پا مى زند و... سرهایشان را به زیر مى اندازند تا جان دادن این آخرین یشان کاروان را نبینند. در آنسوى دیگر، سم اسبان ، خون حسین را در وسعت بیابان ، تکثیر کرده اند و کار به انجام رسیده است اما مصیبت ، نه. درست همان جا که گمان مى برى انتهاى وادى مصیبت است ،... ادامه دارد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شام راحت و فوری و بسی دلچسب🍕 🥮••🍹•» ☕️🧁 «•🍹••🥮 کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️ ایتا https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae سروش https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چیپس رولی🤩 اگه کوچولوهاتون عاشق چیپسن حتماً امتحانش کنید مواد لازم : سیب زمینی ۲ عدد پودر نشاسته ذرت نمک روغن 🥮••🍹•» ☕️🧁 «•🍹••🥮 کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️ ایتا https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae سروش https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دمی گوجه دودی با سالاد شیرازی🤩 مواد لازم : گوجه ۵ عدد سیر ۱ حبه پیاز ۱ عدد سیب زمینی ۱ عدد برنج ۲.۵ پیمانه روغن کرمانشاهی ۲ ق مواد ماست : ماست چکیده ۴ ق شوید، جعفری، پیازچه ۲ ق مواد سالاد : خیار، گوجه، پیاز ۱ عدد نعنا خشک ۱ ق آبغوره ۳ ق 🥮••🍹•» ☕️🧁 «•🍹••🥮 کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️ ایتا https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae سروش https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رولت سوخاری🤤 مواد لازم : ژامبون لازانیا پنیر گودا پودر سوخاری تخم مرغ 🥮••🍹•» ☕️🧁 «•🍹••🥮 کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️ ایتا https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae سروش https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
1_3549727693.mp3
3.07M
🎵 آهنگ بی کلام آرام ♥ کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️ ایتا https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae سروش https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
1_6739144283.mp3
7M
قربون دستات روح تموم پدران آسمانی شاد💔 کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️ ایتا https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae سروش https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
💖💛💖💛💖💛💖💛 وقتی به مردا خوبی میکنید و توقع خوبی کردن داشته باشید مطمین باشید نتیجه مطلوب نمیگیرید. ۱-یخاطر اینکه او فکر میکنه دوست داشتن شما منوط به خوب بودن اوست،پس کمی با خوب بودن فاصله میگیره. ۲-خداوند پاداشی بابت اون خوبی بهتون نمیده چون بخاطر همسرتون بوده . ولی اگه بخاطر رضای خدا و بدون توقع باشه. ۱-همسر بمرور زمان وقتی توقعی از جانب شما نمیبینه خوبیهای شما بیشتر به دلش مینشینه و در صدد جبران خوبی هاتون بر میاد. ۲-خدا پاداش برات در نظر میگیره، چه بسا پاداش اون کار خوبت این باشه که به دل همسرت بندازه که با تو بهتر رفتار کنه و خوبیهاتو پاسخ بده. کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤ 💕✨💕✨💕✨💕✨💕 😜👇 ❤️مردان دوست دارند زن ها مانند یک خانم لباس بپوشند ؛ آنها کت و شلوار ، بلوز و شلوار و لباس های با طرح و سبک مردانه را برای خانمها زیاد جذاب نمی دانند ‎‌‌‌‌‌‌‌ از رفتار مردانه، دوری کنید ⛔️ 🔵اصلی ترین دلایل متمایل شدن یک مرد به یک خانم زنانگی داشتن اوست. 👈از مدل راه رفتنتان تا نگاه کردن، لباس پوشیدن و غذا خوردنتان همه اینها برای یک مرد مهم است و اگر هر کدام از اینها حالتی مردانه داشته اصلا خوشایند نیست. 👈مردانه رفتار کردن باعث نمی شود یک مرد احساس راحتی بیشتری پیدا کند و کاملا برعکس جواب می دهد ❣ طبیعت کودک اقتضا می کند که قبل از بزرگ شدن "کودک" باشد پس بگذارید کودک در کودکی خود پخته شود. بگذارید کودک در بازی های بی هدف (لعب) غرق شود تا در بزرگسالی به جدی ترین فعالیت ها بپردازد. بگذارید کودک شیطنت بیش از حد نشان دهد تا در بزرگسالی به حلم پایدار برسد. بگذارید کودک از استدلال عقل و دیوار منطق به دور باشد و در دنیای خیال پرواز کند تا در بزرگسالی عقلش نیرومند شود و ذهنش گسترش یابد. بگذارید گستره ی هوش شهودی در کودکی ریشه دواند تا در بزرگسالی با عرفان و اشراق زندگی خود را معنا بخشد. کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️ ایتا https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae سروش https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
سلام خسته نباشید خیلی ممنون از کانال خوبتون راستش میخواستم منم تجربه امروزم رو بگم من یک سال و نیمه ازدواج کردم و به واسطه مجموعه ای که توش با همسرم فعالیت میکنیم (همسرم طلبه هستن) و کتابایی که خوندم الحمدلله مطالب خیلی زیادی رو درباره همسرداری و آداب میدونم و همینطور همسرم خوب به همین خاطر ما خیلی از مشکلات رو نداریم و من خیلی سعی میکنم درست رفتار کنم. اما دیشب یک موضوعی پیش اومد که مقصر تا حدودی من بودم و بعد از اون ناراحتی و... خلاصه من منتظر بودم که همسرم بیان و به قولی از دلم در بیارن و بهم توجه کنن، اما هرچی صبر کردم نشد اونی که میخواستم منم نمیخواستم قضیه رو کشش بدم. برای همین رفتم پیششون، میخواستن استراحت کنن که من سر بحث رو باز کردم و گفتم شما همیشه نیاز های منو برآورده میکنی من نیاز دارم به توجه شما، شما تاج سرمی و... کم کم حرفای بینمون تبدیل به شوخی شد که من دست بردار نبودم. توی یک مسئله ای من مخالفت میکردم(از قبل) و ایشون الان دوباره اون رو گفتن اما من اینسری نگفتم نه این کار درست نیست گفتم هرکار صلاح میدونی انجام بده من میدونم شما هر تصمیمی که بگیری همه جوانبش رو در نظر میگیری خلاصه همسرم دلخوری شون برطرف شد میخواستم بگم با این کلمات و این لحن که باهاشون صحبت کردم احساس قدرت رو توی کلماتشون فهمیدم، میخواستن یه جوری بهم بگن تو مال منی و اون احساس مالکیتشون گل کرده بود😁 ما چون از اول رفتارمون باهم خوب بود تا حد قابل توجهی من احساس نکردم خیلی تغییر کردن اما این ریاست و احساس مالکیت بیشتر شد بود به امید تغییرات خیلی بیشتر ممنونم ازتون شبتون خوش با سلام وعرض ادب خدارو شکر که توفیق دادبا کانال اشنا شدم خیلی حال خوبی دارم به توفیق الهی قبلا کمتر قران میخوندم سه تا بچه کوچیک دارم ولی گاه وبیگاه خیلی خسته و داد وبیداد میکردم ولی چند وقته که ارامشم بیشتر شده در مورد حجاب هم خواستم بگم من تو جمع فامیل خیلی با چادر راحتم گاه وبیگاه فامیلا میگن این چادرو در بیارتو که لباس بلند داری ولی الحمد الله خیلی راحتم با چادر واقعا این حس قشنگ رو با هیچ چیز عوض نمیکنم خدایا هزار مرتبه شکرت به خاطر همه توفیقات از همه کسانی که زحمت میکشن وما استفاده میکنیم از مطالب ممنونیم خدا خیرتون بده سلام ببخشید خیلی از ما خانما واقعا نمیدونیم که نباید برآمدگی بدنمون معلوم بشه یا پامون لخت باشه، اشکال داره ،یا اینکه لباس شاد و خوش رنگ رو نباید نمایش بدیم و....من خودم قبلا به حساب خودم خیلی باحجاب بودم ولی مانتوم کوتاه بود تابستونا جوراب پام نمیکردم چادرم روی روسری رنگی میزاشتم چون نمیدونستم ولی با اون حال واقعا احساس امنیتی که الان با حجاب کامل ترم دارم رو نداشتم الان وقتی با اون پوشش کامل بیرون میرم انگار یه سپری دورم هست که اصلا کسی نمیتونه بهش ضربه بزنه..خیلی از حضرت زهرا(س) ممنونم که هدیه خوبی بهمون دادن🌷🌷 سلام من عاشق خواهرزاده ام😘 با اینکه ریزه😚 ولی وقتی ازم چاقوخواست که به همراه سیب زمینی خرد کنه علی رقم مخالفتام کلی اصرار کردآخرش با اینکه هم من هم خودش میدونستیم چقد خطر داره براش ولی دلم نیومد ردش کنم و اجازه دادم کمک کنه که نهایتا یه سطحی دستش رو برید ... باخودم که فکر میکردم میگم خیلی جاها شده حتما توزندگی ماها که دقیقا این اتفاق براماافتاده خدامارو دوست داره یه چیزی ازش خواستیم ولی چون برامون خوب نبوده خدا نداده اما ازبس اصرار کردیم خداردمون نکرده ولی تهش باگرفتن خواستمون به خودمون اسیب زدیم سلام من خانمی ۲۸ ساله هستم مادر چهار فرزند☺️ خیلیا توهین و تحقیر کردن مخصوصا موقع زایمان وتوسط دکترایی که باید به دردمون برسن جوری نیشت میزنن که نگو 😡😤 حتی عزیزترین کسانم وقتی قربون صدقه نوزادم میرم همچین چپ چپ نگاه میکنن انگار گناه کبیره مرتکب شدم 😏. بعدشم میگن خاک تو سرت همچین ذوق میکنه انگار بچه اولشه ولی من کم نمیارم و موضع ضعف نشون نمیدم به بچه هام خیلی میرسم پسرم توکلاس به عنوان نفر برتر کلاس انتخاب شده دختر چهار سالونیمم خیلی کارایی بلده که بچه های بزرگتر از اون نمیتونن انجام بدن مثلا خرد کردن سیب زمینی شستن ظرف وحتی وقتی خواهر کوچولوش گریه میکنه میذاره رو پاش میخوابونه 😍😍 میخواستم به خانومایی که نگران تربیت بچه ان بگم بچه وقتی بیشتر بشه تربیتشم آسونتره و مسئولیت پذیرتر میشن 💐💐 برای کارهای خونه تمیز کاری خونه از کسی کمک نخواستم نه تنها خونه رو مرتب کردم دوتا مانتوی خوشگلم برای خودم دوختم 💖همه از تعجب شاخ در آورده بودن وقتی گلهای تو خونمو میدیدن😲🌺🌸🌼🌷☘🌿🌱🌵 و برای این که به شوهرم فشار مالی نیاد کهنه میکنم نوزادمو👶
به کسایی که مسخره میکنن میگم اتفاقا خیلیم خوبه من به چهل که برسم پسرم سربازی رفته دختر کوچیکمم دوازده سالشه بعد من با خیال راحت به خودم و زندگیم میرسم🤗 پیرم که بشم هر روز یکیشون بهم سر میزنن نوه هام دورمو میگیرن هیچوقت تنها نمیمونم 💗💗 آخرش خودشون اعتراف میکنن و میگن راست میگیا خوش به حالت🤔 بچه شیعه باید زرنگ باشه ما اینیم دیگه😉😉 ‍ 🌻 بی‌هزینه خلاق باش👇 💁زمانی که به خانم‌های خانه دار می‌گویی “تغییراتی در خانه ایجاد کن”‌، آن را هم‌ از “وسایل جدید خرید کن”‌ تلقی می کنند و سریع از گرانی و ناهماهنگی‌ش با درآمد می‌نالند. 🌺👈اما می‌شود با کمترین کارها با وسایل موجود در خانه این تغییر و تحول را به وجود آورد. 🌹 جا به جا کردن قاب‌های روی دیوار، تغییر جای گل‌دان‌ها، تغییر دادن موقعیت وسایل تزیینی خانه، تغییر چینش مبل‌ها می‌تواند کنار هم مقداری از یکنواختی کارهای روزانه را کم کند و در همان فضای قدیمی با چینش جدید احساس تازگی را به ارمغان آورد. ❣ ❣🌸.        اولویت همسر بر والدین 2⃣ به همسر و والدینتون نشان می دهید که ازدواج محکم و باثباتی دارید!! 📌خانمی که عادت داشته باشه مدام پیش والدینش بره و خصوصیات منفی همسرش رو بگه مثل نامرتب بودن، زیاد تماشا کردن تلویزیون و از این قبیل. والدین تصور میکنند که فرزندشون بدبخت شده و زجر میکشه، حتی بااینکه همسرش خصوصیات فوق العاده ای داره و عاشقش هست. اگر شکایت ها و بدگویی ها مداوم باشه والدین تصویر بدی از همسر پیدا می کنند، و ممکنه نتونند مشاوره خوبی بدهند و حتی تشویق کنند که ترکش کن و طلاق بگیر 💞 پس وقتی همسر را به اولویت اول زندگی تان تبدیل کنید، والدین و همسرتان متوجه خواهند شد که ازدواجتان تا چه اندازه برایتان مهم است. ⚡️ نکته: اگر رفتاری از همسرتون شما رو آزار میده بهتره با مشاور متعهد و متخصص مشورت نمایید. 💞🌹💞 همسرداری ❤️ اگر همسرتان بدون مقدمه و حتی بدون مناسب هدیه می‎خرد (هر چند کوچک) یا مرتب شما را بیرون می‌برد بدون هیچ گونه شکی دوستتان دارد. ❤️ ⭕️چه الگوهای رفتاری صمیمیت و رضایت را در زوجین بالا میبرد : ☘محبت کلامی و رفتاری: 🔺گفتن دوستت دارم 🔺بوسیدن و نوازش 🔺در اغوش گرفتن 🔺گفتن جملات لطیف به همسر 🔺هدیه های کوچک روزانه ☘احترام گذاشتن 🔹تحسین همسر 🔹توجه به عقاید او 🔹باور داشتن توانایی ها ☘حمایت و یاری 🔸تقبل بعضی مسوولیت های همسر برای حفظ توان او 🔸تعهد به احساسات همسر 🔸حامی روزهای سخت بودن ☘صرف زمان مشترک 🔻تایم های اختصاصی برای صحبت دو نفره 🔻داشتن لیست فعالیتهای لذت بخش کار کردن روی آنها ❤❤ زن ؛ قیمتی‌ترین نقاشی خداوند است🌷🌷 شاید از شما بر نیآید تا خریدارش باشید ؛ اما اگر روزی او را امانت گرفتید مراقبش باشید تا بدهکار خداوند نشوید...! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ •┈•••✾•🌿🌸🌿🌸🌿•✾•••┈• ❇️همسرداری 🔴 گلایه اطرافیان از همسر 💠 گاه اطرافیان و یا خانواده شما از همسرتان بدگویی کرده و یا گلایه‌ای را مطرح می‌کنند. 💠 در این مواقع باید با حفظ ادب و احترام نسبت به فرد گلایه کننده، نیّت خیر همسرتان و یا توجیه‌هایی که باعث کم شدن بدبینی اطرافیان نسبت به همسرتان می‌شود ابراز کرده و حافظ آبرو و اسرار او باشید! 💠 از طرفی تا می‌توانید گلایه‌ خانواده خود را به همسرتان نرسانید چرا که زمینه‌ساز کینه، فتنه، بدبینی و سردی روابط می‌گردد! 💠 به تدریج باید با رفتار و گفتار خود دلهای دو طرف را به هم نزدیک کنید. 💠 در مواقعی که گلایه‌ی آنها اساسی و بزرگ است حتما به مشاور دینی خانواده مراجعه نمایید! 🌺🌼🌺 کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️ ایتا https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae سروش https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g