#شهادت_امام_حسن_عسکری علیه السّلام
#عالم_متعصب_سنی
#امام_یازدهم علیه السلام
#مسخرکننده_ملائکه
#حجت_برگزیده
در جوانی با رنج و بلا از دنیا رفت
فضل بن روزبهان خنجی (متوفای ۹۲۷ هـ) از علمای متعصّب شافعی مذهب، در شرح صلوات بر امام حسن عسکری علیه السّلام چنین مینویسد:
«اللهم صل و سلم علی الامام الحادی عشر، المقتدی الرضی المجتبی الوفی المقتفی فی العبادة آثار النبی و الولی و المسخر لعسکر الملائکة بالعزم القوی النور الجلی، البدر الوضی ذی القدر العلی و المجد البهی و العز السنی وارث الامامة من الوصی والد الحجة الصفی و ولد النبی الزکی ابیمحمد الحسن العسکری ابن علی النقی المتوفی فی شبابه بالبلاء المدفون عند ابیه بسر من رای.»
خدایا درود و صلوات فرست بر امام یازدهم، مقتدای مرضی الخصال و برگزیدهی صاحب وفا، پیروی کننده در عبادت به آثار حضرت نبی و حضرت ولی، تسخیر کنندهی لشکر ملائکه با عزم قوی. او نور روشن و ظاهر است و دارای قدر و مرتبت بلند و بزرگی و عزت در غایت بها و جلال است و آن حضرت صاحب میراث امامت از وصی است. و او پدر حجّت برگزیده و فرزند پیغمبر پاکیزه است و کُنیه او حضرت «ابومحمد» و لقبش عسکری است و وفات کننده در جوانی به بلا و زحمت، و مدفون در نزد پدر خود در شهر سُرّ مَن رأی. (سامرا)
وسیلة الخادم الی المخدوم در شرح صلوات چهارده معصوم (علیهمالسّلام)، ص ۲۶۵ _۲۷۰، به کوشش: رسول جعفریان
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_و_فرجنا_بفرجه
#عهدامام علیه السلام
#دوری_ازمردم
#مجاورت_بیابان
يَابْنَ الْمَازِيَارِ ، أَبِی أَبُو مُحَمَّدٍ عَهِدَ إِلَیَّ أَنْ لَا أُجَاوِرَ قَوْماً غَضِبَ اللهُ عَلَيْهِمْ وَ لَهُمُ الْخِزْیُ فِی الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ ، وَ أَمَرَنِی أَنْ لَا أَسْكُنَ مِنَ الْجِبَالِ إِلَّا وَعْرَهَا وَ مِنَ الْبِلَادِ إِلَّا قَفْرَهَا.
إمام زمان عَجَّلَ اللهُ تعالی فَرَجَه الشّریف به پسر مهزیار فرمود ؛
پسر مهزیار ، پدرم ابو محمّد ( إمام حسن عسکری سلام الله علیه ) از من پیمان گرفت که مجاور قومی نباشم که خداوند بر آنها غضب کرده و در دنیا و آخرت مورد نفرت و مستحقّ عذاب دردناک هستند. و أمر فرمود که جز در کوه های سخت و بیابان های هموار نمانَم.
بحار الأنوار ۵۲ / ۱۲
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_و_فرجنا_بفرجه
#نهم_ربیع
#ذی_الحجه
#عمرکشون
#علماشیعه
پاسخی بر آنانکه که ذی الحجه را تاریخ به درک واصل شدن عمر خبیث می دانند
نظر برخی علمای شیعه نسبت به ۹ربیع الاول و وقایع آن
۱-شيخ محمد حسن نجفي رضوان الله علیه (صاحب جواهر):
ایشان ضمن بیان استحباب غسل روز نهم وبیان نظرات درباب قتل خلیفه، می گوید:
می گویم: ولی معروف الآن بین شیعه فقط همان روز نهم ربیع است.
۲-علامه محمد باقر مجلسی رضوان الله علیه:
در میان شیعیان این چنین مشهور است که عمر بن خطاب در روز 9 ربیع الاول به قتل رسیده است.
آنچه از کتب معتبره بدست می آید و در میان عوام شیعه نیز مشهور است این است که روز قتل عمر در روز 9 ربیع الاول می باشد و این مطلب نیز بین گروهی از محدثان سابق شیعه مشهور می باشد.
از سخنان سید بن طاوس اینگونه ظاهر است که روایتی دیگر با همین مضمون از قول امام صادق علیه السلام را شیخ صدوق روایت کرده است . و از کلام فرزند ارجمند ایشان نیز ظاهر است که گروهی از روایات وجود دارد که نشان می دهند روز به قتل رسیدن عمر بن خطاب در این روز – 9 ربیع الاول – بوده است . پس استبعاد ابن ادریس و دیگران – که رحمت خدا بر ایشان باد – صحیح نمی باشد . زیرا اعتبار این دسته از روایات با شهرتی که در میان علمای خلف و سلف شیعه دارند بخاطر گفته های مورخان اهل تسنن زیر سوال نمی رود . و چه بسا اهل تسنن تاریخ این روز را تغییر داده اند تا امر بر شیعیان مشتبه شده و این روز را بعنوان عید و روز شادی نگیرند.
۳-سيد هاشم بحراني رضوان الله علیه:
سلیم (راوی حدیث) می گوید: عبدالله را در آن مجلس دیدم در حالی که اشک در دیدگانش حلقه زده و گریه, او را دچار تنگی نفس کرده بود. سپس پدرش بعد از ساعتی نالی ای زد ودر آخر شب نهم ربیع اول سال23هجری مرد.وگفته میشود در بیست وشش ذی الحجه در سال مذکور،وقول اول صحیح تر است.سن او در آن روز،73سال بود.
۴-شيخ آقا بزرگ تهرانى رضوان الله علیه:
روز وفات عمر: آن روز نهم ربیع الاول می باشد و ۲۴ ذی الحجه نیست.
۵-ميرزا حبيب الله هاشمى خويى رضوان الله علیه:
ایشان ضمن بیان اقوال علما درباره ی قتل خلیفه دوم، در انتها می گوید:
من می گویم: قطعا دانستم که مشهور بین جمهور شیعه، قطعا همان در ماه ربیع بوده است و ادعای اجماع بر اتفاق در ذی الحجه ممنوع است. بر آن (نهم ربیع) دلالت می کند آنچه که در انوار از کتاب محمد بن جریر طبری که گفت: مقتل ثانی در روز نهم ربیع الاول است.
۶-شيخ حسين نوري طبرسي [محدّث نوري] رضوان الله علیه:
ایشان پس از نقل روایت مشهور احمد بن اسحاق قمی از امام حسن عسکری علیه السلام درمورد روز نهم ربیع الاول می نویسد:
شیخ مفید در کتاب مسارالشیعة می گوید: روز نهم ماه ربیع الاول، روز عید بزرگی است و برای این موضوع در جای دیگری توضیح داده شده است، روزی است که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در آن روز عید گرفتند، و امر کردند که مردم در این روز عید بگیرند، و در این روز طعامِ ترید (آبگوشت) درست کنند.
۷-رضی الدین علی بن سید بن طاووس ( فرزند سید بن طاووس رضوان الله علیهما):
فرزند بزرگوار سید بن طاووس پس از نقل روایتی طولانی در پنج صفحه به نقل از امام حسن عسکری علیه السلام از حذیفه یمان رضوان الله علیه از امیر المومنین علیه السلام و پیامبر صلی الله علیه و آله در تاریخ قتل عمر بن خطاب و فضائل و اسامی این روز و شادی و جشن در آن در تایید این روایت می گوید:
این حدیث را از خط علی بن محمد بن علی رحمت الله علیه نوشتم و در کتب دیگر تتبع کردم، روایات دیگری که موافق این روایت باشد، یافتم و به این روایت اعتماد نمودم، و سزاوار است شیعیان این روز را تعظیم نمایند و در این روز اظهار سرور و شادی کنند.
۸- سید جعفر مرتضی عاملی رضوان الله علیه:
پس هنگامی که به اقوال مورخین رجوع میکنیم، می یابیم که معظم مورخین اهل سنت اسرار دارند بر اینکه عمر قطعا در بیست وشش ذی الحجه سال بیست وسه هجری.....یا مانند آن......بلکه ادعای اجماع بر آن کرده اند.....وگفته شده: در روز نهم ربیع الاول کشته شده است.این قول متداول ومعروف از زمان ابن إدریس متوفی قرن ششم بوده است.
۹-شيخ عباس قمی رضوان الله علیه:
۱۰-آیت الله بهجت رضوان الله علیه:
۱۱-آیت الله صافی گلپایکانی رضوان الله علیه:
۱۲- آیت الله سید محمد صادق روحانی رضوان الله علیه
#اللهم_العن_ابابکر_عمر_عثمان_عایشه
#ابولؤلؤ
#نهم_ربیع_الاول
#عیدالزهراء_علیهاالسلام
#فرحة_الزهراء_علیهاالسلام
#زیارت_ابولؤلؤ_عليه_الرحمة
نظر مرحوم آيتالله ميرزا جواد تبريزی رضوان الله عليه درباره حضرت ابولؤلؤ عطّر الله مرقده
فضیلت زیارت حضرت ابولؤلؤ سلام الله علیه در کلام مرحوم آية الله مرعشی نجفی رحمة الله عليه
👈🏼 ﺩﺭ ﻣﺎﻩ ﺻﻔﺮ ﺳﺎﻝ ۱۳۸۱ ﻫﺠﺮی ﻗﻤﺮی ﺣﻀﺮﺕ ﺁﻳﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﺳﻴّﺪ ﺷﻬﺎﺏ ﺍﻟﺪّﻳﻦ نجفی مرعشی ﺑﻪ ﺍﺗّﻔﺎﻕ جمعی ﺍﺯ ﻓﻀﻼ ﻭ ﻣﺪﺭّﺳﻴﻦ ﺣﻮﺯﻩ ﻋﻠﻤﻴﻪ ﻗﻢ ﺑﻪ ﺷﻬﺮ ﮐﺎﺷﺎﻥ ﺗﺸﺮﻳﻒ ﻓﺮﻣﺎ ﺷﺪﻩ ﺗﺎ ﺍﺯ ﻗﺒﻮﺭ ﺍﻣﺎﻡ زادگانی ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺷﻬﺮ ﻭ ﺣﻮﻣﻪ ﺁﻥ ﻣﺪﻓﻮﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﺯﻳﺎﺭﺕ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺯﻳﺎﺭﺕ ﺑﻘﻌﻪ متبرّکه ﺑﺎﺑﺎ ﺷﺠﺎﻉ ﺍﻟﺪّﻳﻦ ﺍﺑﻮلؤلؤ علیهالسّلام ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﻣﻮﺭﺩ ﺗﻮﺟّﻪ ﻋﺎﻡ ﻭ ﺧﺎﺹ ﮔﺮﺩﻳﺪ ﻭ ﻃﺒﻖ ﻧﻘﻞ برخی ﺍﺯ ﻣؤﻣﻨﻴﻦ ﻭ ﻫﻤﺮﺍﻫﺎﻥ ﻭی ﺩﺭ ﺳﻔﺮﻫﺎی زیارتی، ﺍﻳﺸﺎﻥ ﭼﻨﺪﻳﻦ ﺑﺎﺭ ﺟﻬﺖ ﺯﻳﺎﺭﺕ ﺑﻘﻌﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺑﻮلؤلؤ ﺍﻗﺪﺍﻡ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺯﻳﺎﺭﺗﻨﺎﻣﻪﺍی ﻫﻢ ﮐﻪ ﺍﮐﻨﻮﻥ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺑﻘﻌﻪ ﻧﺼﺐ میﺑﺎﺷﺪ، ﺑﻪ ﺍﻧﺸﺎﺀ ﺣﻀﺮﺕ ﺁیت ﺍﻟﻠﻪ نجفی مرعشی است ﮐﻪ ﺑﻌﺪﻫﺎ ﺑﻪ ﺗأﻳﻴﺪ ﻣﺮﺣﻮﻡ ﺣﻀﺮﺕ ﺁﻳﺖ ﺍﻟﻠﻪ میرزا جواد تبریزی رضوان الله تعالی علیه ﻧﻴﺰ ﺭﺳﻴﺪ.
▫️ﻫﻤﺮﺍﻫﺎﻥ ﻣﺮﺣﻮﻡ ﺁﻳﺖ ﺍﻟﻠﻪ نجفی مرعشی ﻧﻘﻞ می کنند ﮐﻪ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺩﺭ هنگام ﺯﻳﺎﺭﺕ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺑﻮلؤلؤ میﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ: ﻫﺮﮐﺲ ﺍﺑﻮلؤلؤ علیهالسّلام ﺭﺍ ﺩﺭ ﮐﺎﺷﺎﻥ ﺯﻳﺎﺭﺕ ﮐﻨﺪ، ﺛﻮﺍﺏ ﺯﻳﺎﺭﺕ ﺟﺪّﻩﺍﻡ ﺣﻀﺮﺕ ﺯﻫﺮﺍ صلوات الله علیها ﺩﺭ ﻣﺪﻳﻨﻪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﻋﻄﺎ میﮐﻨﻨﺪ.
ﺗﺬﮐﺮﻩ ﺍﻣﺎﻣﺰﺍﺩﻩ ﺁﻗﺎ ﻋﻠﯽ ﻋﺒﺎﺱ ﻭ ﺑﺎﺑﺎ ﺷﺠﺎﻉ ﺍﻟﺪّﯾﻦ، ﺳﯿّﺪ ﻋﺰﯾﺰ ﺍﻣﺎﻣﺖ کاشانی، ﺹ۱۵
#اللهم_العن_ابابکر_عمر_عثمان_بنی_امیه
#دهم_ربیع_الاول
#ام_المومنین علیهاالسلام
#ازدواج_پیامبرصلی الله علیه و آله
دهم ربیع الأول، سالروز ازدواج رسول خدا صلّى الله عليه و آله با حضرت خديجه عليها السّلام
پيامبر صلّى الله عليه و آله ۱۵ سال قبل از هجرت با حضرت خديجه كبرى سلام الله عليها ازدواج نمودند.
(فيض العلام: ص ۲۱۱. قلائد النحور: ج ربيع الاول، ص ۶۷. منتخب التواريخ: ص ۲۰. زاد المعاد: ص ۳۴۴. مصباح المتهجد: ص ۷۳۲. بحار الانوار: ج ۹۵، ص ۳۵۷)
از احاديث شيعه و اخبار عامّه معلوم مى شود كه حضرت خديجه بنت خويلد بن اسد سلام الله علیها، در علم و اطلاع به كتب آن زمان معروف بوده است. او از زنان قريش، علاوه بر كثرت اموال و املاك و تجارتى كه داشت، به عقل و كياست نيز مزيّت داشت و در آن زمان او را طاهره، مباركه، سيّدهٔ نسوان و ملكهٔ بطحاء مى گفتند. او از كسانى بود كه انتظار قدوم پيامبر صلّى الله عليه و آله را مى كشيد و هميشه از علماء علائم نبوّت آن حضرت را جويا مى شد.
هنگامى كه خدمت پيامبر صلّى الله عليه و آله شرفياب شد، اول از مهر نبوّت سؤال كرد و آن را زيارت كرد و اشعار فصيح او در مدح رسول خدا صلّى الله عليه و آله و كمال محبتش به آل عبدالمطلب مشهور است كه كاشف از علم و ادب و محبّت اوست.
در همان روزى كه آن حضرت مبعوث به رسالت شد جناب خديجه سلام الله عليها ايمان آورد.
حضرت خديجه سلام الله عليها از مال خويش و ميراثى كه به او رسيده بود به صورت مضاربه تجارت مى نمود. چندى نگذشت كه از بزرگان تجّار شد به گونه اى كه هشتاد هزار شتر زير بار تجارت او بودند و هر روز اموال او زيادتر مى شد. بر بام خانه او قبّه اى از حرير سبز با طنابهاى ابريشم با تمثالى چند بود كه اين علامت جلالت آن مخدره بود. افراد زيادى مانند عقبة بن ابى معيط و ابن ابى شهاب كه هريك چهارصد كنيز و غلام و خدمتكار داشتند، و ابوجهل و ابوسفيان و ديگر بزرگان عرب آن روز به خواستگارى آن حضرت آمدند؛ ولى آن حضرت قبول نفرمودند.
سرانجام خود حضرت خديجه سلام الله عليها، پيشنهاد ازدواج به پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله دادند و اين ازدواج با آداب و مراسم خاصّى انجام شد.
خداوند دو پسر به نامهاى قاسم و عبدالله كه به آنها طيّب و طاهر هم مى گفتند، و چهار دختر به نامهاى امّ كلثوم و زينب و رقيه و فاطمه عليهم السّلام به آن دو بزرگوار عنايت فرمود. (البته طبق قول اصح، تنها حضرت زهراء صلوات الله عليها دختر رسول خدا صلّى الله عليه وآله و حضرت خدیجه سلام الله علیها بوده اند و دیگر دختران یعنی امّ كلثوم و زينب و رقيه، ربائب و دختر خواندگان پیامبر بوده و دختران حضرت خدیجه عليها السّلام نبودند؛ بلکه دختران هاله خواهر حضرت خدیجه سلام الله علیها بوده اند که در خانه پیامبر و حضرت خدیجه علیهما و آلهما السّلام با ایشان زندگی می کردند.)
در كرامت و بزرگوارى ايشان همين بس كه آن حضرت مادر حضرت صديقه طاهره سلام الله عليها امّ الأئمة المعصومين عليهم السّلام و همسر اميرالمؤمنين عليه السّلام و جدّه حضرات معصومين عليهم السّلام است.
حضرت خديجه سلام الله عليها بيست و چهار سال و يك ماه با پيامبر صلّى الله عليه و آله زندگى كرد، و تا آن حضرت زنده بود پيامبر صلّى الله عليه و آله همسر ديگرى اختيار نفرمود. همچنين حضرت خديجه عليهما السّلام جميع اموال خود را به پيامبر صلّى الله عليه و آله واگذار كرد.
عايشه (لعنها الله) مى گويد: كمتر اتفاق مى افتاد كه پيامبر صلّى الله عليه و آله از خانه بيرون رود و خديجه را به خير ياد نكند، چندانكه يك روز آتش حسد من مشتعل شد و گفتم: يا رسول الله، تا كى خديجه را ياد مى كنى؟ او پيرزنى بيش نبوده! خداوند بهتر از او (منظور خودش بوده) به تو مرحمت كرد پس پيامبر صلّى الله عليه و آله از سخن من در غضب شد و فرمود: نه به خدا قسم بهتر از خديجه سلام الله عليها نصيب من نشده. به من ايمان آورد هنگامى كه مردم كافر بودند، و تصديق نبوّت من نمود در وقتى كه مردم مرا تكذيب مى كردند، و اموال خود را در اختيار من گذارد در وقتى كه مردم مرا از خود دور مى كردند. خداوند متعال از خديجه به من فرزندانى روزى كرد و رحم تو را عقيم قرار داد.
رياحين الشريعة: ج ۲، ص ۲۰۲، ۲۰۷ - ۲۱۱
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_و_فرجنا_بفرجه
هدایت شده از 🔰 گفتار های ماندگار🔰
13.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‼️ما شاء الله به این بچه هیئتی ...
😂😂😂
https://eitaa.com/GoftarHayeMandegar
#چهاردهم_ربیع_الاول
#یزیدکشون
#جشن_تبری
💠 ۱- مرگ یزید بن معاویه لعنت الله علیهما
در سال ۶۴ هجری قمری در شب چهاردهم ربیع الاول یزید بن معاویه بن ابی سفیان در سن ۳۹ سالگی یا ۳۷ سالگی به درکات جحیم شتافت. اقوال دیگر در مرگ یزید دوازدهم و پانزدهم این ماه است.
مادر یزید میسون دختر بجدل کلبی است. او کسی است که غلام پدر خود را به خود متمکن ساخت و به یزید ملعون بارور شد. از همینجاست که طبق فرمایش ائمه (علیهم السلام) قاتل امام حسین (علیه السلام) ولد الزناست، که این کلام شامل شمر، عمر سعد، ابن زیاد و غیر آنها نیز میشود. او شارب الخمر، قمار باز، میمون باز، ناکح با محارم، صاحب اشعار کفرآمیز و تارک الصلوه بود. او بود که واقعه جانسوز کربلا را به وجود آورد و امام حسین (علیه السلام) و اهل بیت و اصحاب آن حضرت را به شهادت رساند و امام زین العابدین (علیه السلام) و عمه سادات زینب کبری (علیها السلام) و دیگر علویات و فاطمیات را با آن وضع در کوچه و بازار به اسارت برد. او بود که خانه خدا را خراب کرد و پرده کعبه را سوزانید. همچنین او بود که در واقعه حره در مدینه کشف ستر زنان مهاجر و انصار کرد، و سه روز مال و جان و ناموس مردم را بر سربازان خود حلال کرد. بعد از این ماجرا فرزندانی به هم رسیدند که پدر معینی نداشتند. بعد از آن قتل و غارتی در مدینه شد و حرمت حرم شریف نبوی هتک گردید، و مردم را داخل حرم مطهر کشتند.
در علت مرگ او چند قول است: یکی اینکه به بلای ناگهانی هلاک شده است. شیخ صدوق (رحمه الله) میفرماید: یزید شب با حال مستی خوابید و صبح او را مرده یافتند در حالی که بدن او تغییر کرده، مثل آنکه قیر مالیده شده باشد. بدن نحسش را در باب الصغیر دمشق دفن کردند.
💠 ۲- مرگ موسی خلیفه عباسی
در این روز و به قولی در ۱۵ و ۱۸ ربیع الاول موسی العادی، فرزند مهدی عباسی به درکات جحیم شتافت. در همان شب هارون خلیفه شد و مأمون نیز به دنیا آمد. خلافت موسی الهادی یک سال و سه ماه طول کشید و ۲۵ یا ۲۶ سال عمر کرد. او به قساوت و قلب و قلت رحم و خشونت طبع و شرارت نفس مشهور بود.
سید بن طاوس (رحمه الله) در مهج الدعوات روایت میکند که موسی الهادی لشکری فرستاد و حسین بن علی بن حسن مثنی بن امام حسن مجتبی (علیه السلام) صاحب فخ را با اصحابش شهید کرد، و سر او را با اسیران به نزد او آوردند، چون نظرش بر آن سر افتاد اشعاری خواند. پس اسیران را یکی پس از دیگری میآوردند، و او بعد از سرزنش و توبیخ امر به قتل آنها میکرد. در یک روز جماعتی از اولاد امیر المومنین (علیه السلام) را به قتل رسانید و طالبیین را دشنام میداد تا رسید به نام مبارک موسی بن جعفر (علیهما السلام)، نسبت به آن حضرت بد گفت و فریاد کشید که حسین صاحب فخ خروج نکرد مگر به امر موسی بن جعفر (علیهما السلام)، چون او صاحب وصیت در این خانواده است. به خدا قسم او را به قتل میرسانم. خدا بکشد مرا اگر او را زنده بگذارم و خدا بکشد مرا اگر او را عفو کنم و اگر نبود که سفاح و پدر مهدی فضایل بسیار در حق جعفر بن محمد از کثرت علم و دین و فضلش برایم نقل کردهاند، هر آینه قبر او را میشکافتم و بدن او را به آتش میسوزانیدم. علی بن یقطین نامهای از بغداد برای حضرت کاظم (علیه السلام) فرستاد و صورت حال را شرح داد. چون نامه به حضرت رسید، اهل بیت و شیعیان خود را خبر کرد و فرمود: رای شما در این باب چیست؟ عرض کردند: صلاح این است که شما خود را از این جبار ظالم پنهان داری. حضرت فرمود: اول نامهای که از عراق بیاید متضمن خبر مرگ موسی الهادی است و چنان شد که آن حضرت خبر دادند.
تقویم شیعه صفحه ۱۱۲-۱۱۵
#اللهم_العن_ابابکر_عمر_عثمان_یزید