#دوران_غیبت
#راه_نجات
#تولی_تبری
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْعَطَّارِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مَنْصُورٍ عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِ قَالَ قُلْتُ إِذَا أَصْبَحْتُ وَ أَمْسَيْتُ لَا أَرَى إِمَاماً أَئْتَمُّ بِهِ مَا أَصْنَعُ قَالَ فَأَحِبَّ مَنْ كُنْتَ تُحِبُّ وَ أَبْغِضْ مَنْ كُنْتَ تُبْغِضُ حَتَّى يُظْهِرَهُ اللَّهُ عَزَّوجَلَّ.
راوی به امام صادق عليه السلام عرض كرد: هرگاه روز را صبح و شام كنم و امامى را كه از او پيروى كنم نبينم چه كنم؟ فرمودند: آن را که بايد دوست داشته باشى دوست بدار و آنكه را بايد دشمن بدارى دشمن بدار (تولى و تبرى را از دست مده) تا خداى عزوجل او را ظاهر كند.
الکافی، ط_الاسلامیه، ج ١ ص ٣٤٢
#اللهم_صلی_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم_و_العن_اعدائهم
#دوران_غیبت
#دفع_بلا
#رفع_غم
#آداب_دعا
#زیارت
#حواله_به_کربلا
ابن نوح گوید: از ابن سوره قمی شنيدم كه مىگفت: اين حكايت را در اهواز از شخصى بنام "سَرور" شنيدم كه مردى عابد و فقیه بود. البته سال آن را فراموش كردهام. او مىگفت:
"من لال بودم و قدرت بر حرف زدن نداشتم. پدر و عمويم در بچگی و زمانى كه سن من سيزده يا چهارده سال بود مرا بخدمت شيخ ابوالقاسم حسین بن روح رحمه الله وکیل امام عصر عجل الله فرجه بردند و از ايشان درخواست كردند كه از محضر مبارك امام عليه السلام خواهش كند تا به بركت دعای حضرت، خداوند زبانم را باز نمايد. شيخ ابوالقاسم حسين بن روح گفت: شما مأمور شدهايد تا به حائر حسينی برويد. ما هم از خدمت او مرخص شده، به كربلا عزيمت كرديم. براى زيارت غسل كرديم، در همان حين پدر و عمويم مرا صدا زدند: سرور! و من با زبان فصيح گفتم: لبيك. آنها گفتند: عجب! تو صحبت كردى؟ گفتم: بله. ابوعبداللَّه بن سوره گفته است: سَرور مردى بود كه صداى بلند و ناهنجاری نداشت.
الغیبه ص ۳٠٩
#کاش_شبی_درحرمت_گریه_کنم.
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_و_فرجنا_بفرجه