eitaa logo
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
738 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
208 ویدیو
21 فایل
*مجله #افکار_بانوان_حوزوی به دغدغه‌ی #انسان امروز می‌اندیشد. * این مجله وابسته به تولید محتوای "هیأت تحریریه بانو مجتهده امین" و "کانون فرهنگی مدادالفضلا" ست. @AFKAREHOWZAVI 🔻ارتباط با ادمین و سردبیر: نجمه‌صالحی @salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
. «اندر مفهوم برائت» ✍زهرا نجاتی اگر عیدبیعت می‌گیریم، یا جشن تاجگذاری دلیلش مشخص است؛ آخرین حجت خدا، در پنج سال و نیمی، امام شده و تمام عالم در کنف عنایاتش می‌چرخد. اما رُفعِ القلم؟ نه.. هیچ کجای دین، موافق زیاده‌روی و مستی نیست خیلی فرق نمی‌کند از شادی باشد یا غم. دین ما آن قدر زیباست و آن قدر عقل محور که هرکجا نقش عقل کاهش پیدا کند، دستور تحریم می‌رسد. می‌خواهد مستی شراب باشد یا مستی شادی یا آهنگ یا رفع القم. و لعن و نفرین آن سه تن؟!! آیا معنای برائت، مساوی است با جشن گرفتن و لعن علنی؟ آیا صرف لعن برزبان راندن چاره است؟ آیا برائت یعنی این؟ 👈🏻اگر کسی معنای تولی و تبری را درست دانسته باشد و دلیلش برای لعن همین باشد، باید به او گفت از جشن و قرمز پوشی و پایکوبی، آنچه که باید حاصل نمی‌شود. راه زیاد دارد برای آنچه که به اشتباه در این جشن‌ها دنبالش هستیم. 👈🏻یک پایش میدانی را به همه به خصوص آنها که در مناطقی کمتر مذهبی هستند، پیشنهاد می‌کنم: نوجوان‌ها و کودکان را بنشانید و از آنها اول اسامی اهل بیت را، بعد کمی توضیح در حد یک جمله در موردشان، بعد نام پدرها و نه مادرهایشان را بخواهید. اگر همه اینها را می‌دانستند، وارد مرحله دوم شوید و از آنها یک جمله بپرسید:«چه کسانی دشمن امام علی بودند و چرا؟» یا بپرسید:« چرا حضرت زهرا در هجده سالگی شهید شد؟» حتی می‌توانید مادرهایشان را یا پدرهایشان را جمع کنید و از آنها در سطح بالاتری بپرسید:«دلیل دشمنی آنها با اهل بیت چه بود؟ یا تفاوت شیعه با بقیه مذاهب اسلام, چیست؟» یا اصلا بپرسید «دلیل دشمنی ما و چنین مناسبت‌هایی چیست؟» 👈🏻قطعا به جز عده کمی، شاهد سکوت یا جواب‌هایی نادرست خواهید بود. 🌀فارغ از این‌که جشن‌های ما، بیش از سود و ثوابش، به ضرر شیعیان در شهرها و کشورهایی که مذاهب شیعه و سنی در کنار همند، است و فارغ از دستور رهبر به علنی نبودن این جشنها، دو مطلب وجود دارد؛ اول اینکه اساسا این جشن‌ها به جز تخلیه روانی یک عده، تاثیری در برائت به معنای حقیقی‌اش ندارد. و دوم اینکه، اگر حقیقتا به دنبال تولی و تبری و تفهیم آن به نسل آینده باشیم، باید ده‌ها برابر حالا، در جهت معرفی هم اهل بیت و هم دشمنانشان آن هم نه به نحو سرسری و خلاصه، که به شکل جریان شناسانه، تلاش کنیم. این جشن‌ها نهایتا چند لعن رد و بدل می‌کند، اما حقیقت آنچه بوده و هست و دلیل دشمنی یا دوستی را در آشنایی با اصل دین و خواندن کتاب اسرار آمیزی مثل «اسرار آل محمد» صلوات الله علیهم اجمعین، می‌توان جست. کتابی که پس از نوشته شدن توسط امام حسن عسکرى علیه‌السلام در صد تایید شد و الان فایل‌های حقیقی و پی دی افش موجود است اما کمند کسای که آن را بخوانند و به نسل بعد منتقل کنند. عید امامت حضرت بقیه‌الله عجل الله فرجه مبارک و دستتان تا قیامت به بیعت با مولا گرم.... @AFKAREHOWZAVI
. و عشــــــــــــــــــــــق... ✍زهرا نجاتی 🌸و او از مشرق زمین ظهور کرد و مهربانی، عزت و احترام بندگان خدا، پاکی و عدالت و نجات مستضعفان و زنان و طبقات فرودست جامعه را برای نسلی دردمند و ظلمت دیده و ظلم کشیده، فراهم آورد. 🌸از مشرق زمین بعد عمری، شهرت به امانت و صداقت ظهور کرد و دست دخترکان در گور خوابیده را گرفت و به آسمان کرامت انسانی کشاند. 🌸ظهور کرد و به دنیا آمد و خدا دوباره به روی عالم لبخند زد و وجودش تلالو نور خدا شد و جذبه‌اش تجلی «انی جاعل فی الارض خلیفه» محمد، بر دنیا قدم‌رنجه کرد و دوستی و مودت، حسن و دلبری از حضرت حق را سرمشق عالم کرد. 🌸او قدم روی مژه‌های خاک گرفته زمین گذاشت و چشم خلقت به وجودش روشن شد و خلقت معنا گرفت و تمام جهان در برابر عظمتش، سر تعظیم فرو آورد و بهترین خلایق عالم از آدم تا خاتم نام گرفت و نامش و نام اهل بیتش تا ابد، برتارک جهان درخشش گرفت. 🌸او آمد و کرامت انسانی را سرمشق جهانیان کرد و به زنان و ستمدیدگان ارج و قرب بخشید و پایه‌های انسانیت و مدنیت رل بنیان گذاشت و نواده‌اش جعفر صادق، قریب یک سده بعد او پایه‌های این تمدن را محکم کرد با علم و فقه و کلام و تربیت شاگردانی چون هشام، تا ابد، اسلام محمدی را با دانش جعفری آبیاری کرد و این چنین امانت پر عظمت اسلام، در دست من و تو قرار گرفت. 👈امروز این من و تو و ما و فرزندانمان هستیم که باید چنان محمدی و جعفری(علیهماالسلام) بدرخشیم و نام اسلام را برتارک جهان و پایه‌های تمدن نوین اسلامی را در سراسر آن، محکم و ماندگار بنا کنیم تا فرزندش بیاید و تمام این تمدن به هدف نهایی خلقت و عظمت عدالت برسد. 👈آری این راه تا جهانی شدن عدالت الهی بر سراسر جهان ادامه دارد و اگر سخن از انسانیت می‌رود، این انسانیت است که نه تنها بر دامنه‌ قله بلند دین‌مداری و انسان کامل بودن، قدم می‌گذارد و این انسان کامل و خلیفه‌اللهی است که جایی فراسوی زمین و فراتر از تمام انسانیت‌ها و آیین‌ها، برآسمان عظمت و زیبایی می‌درخشد. @AFKAREHOWZAVI
. 🌸تربیت آسان ✍زهرا نجاتی برای اغلب پدرو مادرها پیش آمده که با درخواست‌های پی در پی فرزندانشان، مواجه شوند‌ و رویکردهای مختلفی در قبال این موضوع دارند‌. عده‌ای گمان می‌کنند محرومیت همیشه ضعف‌آفرین است و عده کمتری خودشان را ملزم به مخالفت با فرزندشان می‌دانند که البته خیلی زود با لجبازی کودک مواجه می‌شوند. اما موضوع این است که در روانشناسی اسلامی،درمواردی که فرزند خلاف میل پدر ومادرخواسته‌ یا مخالفتی دارد، تا پنجاه درصد باید بر اساس تغافل عمل کرد‌. اگر دلیلی محکم، برای مخالفت وجود نداشته باشد و ضرر تربیتی یا جسمی برای فرزند وجود ندارد، می‌شود با آن راه آمد. اگر"شتردیدی، ندیدی‌های" پدر و مادر،پاسخگو نبود، وارد مرحله بعد برخورد، یعنی سی درصد جا به جایی می‌شویم. تکنیک «جا به‌جایی» یعنی به جای چیزی که کودک به غلط به آن اصرار دارد، پیشنهاد دیگری مطرح کنیم. مثلا به جای «خوردن بستنی در هنگام سرماخوردگی کودک»، به او «خرید کلوچه» را پیشنهاد دهیم‌. نکته بسیار مهم،عمل به وعده‌های پدرانه و مادرانه‌مان است چرا که کودکان ما را خدای خودشان می‌بینند و اگر زیر قول و حرف‌هایمان بزنیم، راجع به خداوند هم در بزرگسالی، بدگمان خواهند بود و وعده‌های او را جدی نمی‌گیرند‌. اگر در بخشی از موارد، جابه‌جایی پاسخگو نبود، وارد فاز سوم، یعنی "ناکامی بهینه" می‌شویم‌. نکته خیلی مهمی که بعضی پدر و مادرها را به اشتباه انداخته و به خصوص در مورد تهیه گوشی و در اختیار قرار دادن فضای مجازی شده، این است که اغلب تصور می‌کنند فرزندانشان در صورت ناکامی، افسرده و آسیب‌پذیر می‌شوند. در حالی که واقعیت این است که این بیست درصد "ناکامی بهینه" در واقع مانند واکسناسیون عمل و فرزندان را از ناکامی‌های جدی در آینده حفظ می‌کند‌. تنها نکته مهم در قبال این ناکامی، «همدلی» است. پدر و مادر باید بیاموزند علاوه بر اینکه به صلاحدیدشان در الگوی تربیت مقتدرانه، عمل اما از گریه بیش از حد فرزندشان بر اثر ناکامی جلوگیری ‌می‌کنند و البته راه این جلوگیری قطعا کوتاه آمدن نیست، بلکه در آغوش گرفتن و ابراز کلامی مانند؛"آخی پسر عزیزم، دختر گلم، عیب نداره" می‌تواند ناکامی بهینه را کاملا تضمین کند‌. دلیل اشتباه بودن سیاست:"بذار اونقدر گریه کنه تا گریش بند بیاد"، مدار "اچ پی،آی"یا همان مدار اضطراب است که از هیپوتالاموس مغز به غده هیپوفیز و غدد فوق کلیوی، امتداد دارد. این مدار اگر در کودکی دچار اضطراب بیش از حد شود، مدار را تبدیل به زنگ خطر معیوب و حساس می‌کند. به طوری که در آینده موجب اضطراب دائمی در فرد می‌شود. حواسمان باشد ۸۰ درصد از مغز، زیر سه سال شکل می‌گیرد، هرقدر بتوانیم به سلامت صحیح این دوره،کمک کنیم کودکانی سالم‌تر در روح و روان، خواهیم داشت‌. تربیت آن قدرها هم پیچیده نیست، کافی است کمی عالمانه‌تر به آن نگاه کنیم. @AFKAREHOWZAVI
. «در این حوالی» ✍زهرا نجاتی با ترس و لرز از آنچه سر کودکش آمده تعریف می‌کند. گریه امانش نمی‌دهد. دستم را روی شانه‌اش می‌گذارم. می‌گوید: راست می‌گویند؛ باید یاد بچه‌ام می‌دادم اما از کی؟! چطور فکر می‌کردم هنوز زود است؟! برایش لیوانی آب می‌ریزم تا جرعه‌جرعه، آب را بین بغض‌هایش جا بدهد. شروع می‌کنم: در این حد که شما تعریف کردید فقط کنجکاوی جنسی که اتفاقا حوالی پنج‌سالگی طبییعی‌ست. مهم این است که با این کنجکاوی به شکلی برخورد کنید که هم متوجه خطر بشود، هم حریم را بفهمد، هم دچار اعتیاد یا سرکوفت و خودسرزنش گری افراطی نشود. از طرفی در مورد همبازی بچه‌ها دو شرط وجود دارد: اول همجنس بودن و دوم؛ هم سن بودن. جالب است در مورد این دومی، آیت الله مجتهدی حتی در مدرسه طلاب هم اجازه هم‌‌نشینی و همراهی دوازده‌ساله‌ها با چهارده‌ساله‌ها را نمی‌دادند. زن نگاهم می‌کند: ما تصمیم گرفتیم یک فرزند داشته باشیم تا بیشتر به تربیت او برسیم. نگاهش می‌کنم: اگر به جای این فکر، تعداد فرزندانتان را بیشتر می‌کردید تا بچه‌ها بی‌نیاز از کوچه و همبازی، در جمع با تربیت همگون با خودتان بزرگ می‌شد، بهتر نبود؟!! و نگاه خیره زن تا پشت پنجره اتاق و گلدان‌های کوچک و بزرگ که مثل بک خانواده، کنار همند، امتداد می‌یابد. _به هرحال، برخورد جدی با موضوع، باید به شکلی باشد که فرزند پنج ساله‌تان دچار کنجکاوی مجدد نشود ولی زشتی کارش را بفهمد، جمله‌ای مثل «هیچ کس به جز مادر حق ندارد جای خصوص تو را ببیند و نباید دست بزنی» و بعد، از تکرار و یاد آوری آن پرهیز کنید؛ اما به جای همبازی ناخلف، دوستان بهتر و ثانیا همجنس و ثالثا در مکانی که خلوت و تنها نباشند‌، برایش فراهم کنید و از تنها گذاشتن مدت طولانی حتی نیم یا یک ساعت بدون سرکشی به آنها پرهیز کنید. اگر خواهر و برادر داشته باشد، کمک بزرگی برای نظارت و تربیت صحیح و داشتن هم‌بازی برای فرزندتان خواهد بود. در پایان، اوضاع جامعه با ولنگاری‌های هر روزه در وضع آرایش و لباس پوشیدن زنان و مردان جامعه، بدتر می‌شود. یا به دنبال ترییت در محیط امن باشید، که کمتر پیش می‌آید و تقریبا امکانش وجود ندارد و یا با راه‌هایی که گفتیم و حداقلی‌ترین موضوعات دینی، روانشناسی و اوّلیات جنسی مثل همان دو نکته که عرض شد، او را واکسینه کنید. زن کمی آرام شده بود و دیگر دست‌هایش نمی‌لرزید. تربیت آنقدرها هم پبچیده نیست، کافی است عالمانه باشد. @AFKAREHOWZAVI
. «هدفــی که گم نمی‌شود» ✍زهرا نجاتی بزرگ‌ترین هدفی که برایش جنگیده‌اید چه بوده است؟ چندسال برایش جنگیده‌اید؟ برای خود من جنگ‌های بزرگم، به یکی دو ماه و چندماه رسیده اما همین. بعدش یا وا داده‌ام یا جنگیده‌ام اما جنگ آن‌قدرها هم سرسختانه نبوده و تمام شده. طبیعی هم هست، دنیا همیشه روی یک پاشنه نمی‌چرخد. اما دقیقا در همین روزهایی که خیلی از ما تمام دغدغه‌مان در حد ورودی و خروجی حساب، مانده یا کمی فراتر اشتغال و... کسانی زیر همین گنبدکبود، برای هدف مقدسی هفتاد و پنج ساله، می جنگند. نه از این جنگ‌ها که گاه به گاه، اتفاق بیفتد.از جنگ‌هایی که دمادم صدای ترسناکی خانه‌ها را آوار کند. آنها یا عزیزانشان را زیرخروارها خاک مدفون کند و به ظالمانه ترین وجه از آنها بگیرد، طوری که حتی مجالی برای کفن و دفن و ترحیمشان نداشته باشند. بندبند دل‌های مادران روزی هزاربار و باهر پرواز بی، مهابای هواپیما، با هرشکستن دیوار صوتی، بلغزد و فرو بریزد. جوری که هر روز هزار بار بیش از تمام این هفتادسال آرزو کنند که این بار کابوس هفتادساله‌شان به پایان برسد. آری اینها، مبارزه را نسل در نسل نه تنها آموخته، بلکه انجام داده اند. پدر بزرگهایشان، با سنگ جنگیده‌اند،حالا پدر بزرگ‌ها مو سفید کرده‌_ اگرزنده باشند_و کنار پسرها و نوه‌هایشان، به عشق هدف والا مبارزه می‌کنند. مبارزه‌ای که اگرچه شکلش متفاوت و پایه اش قوی‌تر شده اما ماهیتش تغییر نکرده. ماهیتش، دفاع هفتاد و پنج ساله از آزادی قدس است. از حریم مسجدالاقصی، از بی‌وطن نشدن فلسطینی‌ها، از حک نشدن دروغ بزرگ کشوری غاصب روی خانه‌ها و کشتزارهای فلسطین. آری این بزرگ مردان و زنان، بیش از نیم قرن است که با پایمردی پای آرمان بزرگ مسلمانان در جنگ و شکنجه و زندان و تحریم، ناامیدی را، شرمنده کرده و به روی مرگ خندیده‌اند. زیر باران موشک‌ها، عروسی گرفته‌اند و در جنگ با نسل‌کشی اسراییلی‌ها و تولید نسل سگیونیستی‌شان، فرزندآورده و تقدیم جهاد و مقاومت کرده‌اند. اما هدف و آرمان بزرگشان در طول هفتاد و پنج سال نه کوچک شده، نه از خاطرشان رفته و نه خسته و سستشان کرده و همین روزهاست که به اذن الله پیروز شوند. ما چند آرمان جهانی داریم و چندسال برای رسیدن به آرمان‌ جهانیمان تلاش کرده‌ایم؟! @AFKAREHOWZAVI
. «امشب..» ✍زهرا نجاتی به داد ما زمینی‌ها برس! ما هرگز معنای «قیل اهبطوا بعضکم لبعض عدو» را این قدر تلخ، به اندازه این روزها نفهمیده بودیم... می‌خواستم از مردانگی و شجاعت بنویسم. از عهد بلندی که نزدیک صدسال است به خاطر مردمی که تمام زندگیشان مبارزه و جهاد است، زمین نخورده! می‌خواستم مادرانه بنویسم، بابت لبخند و اشک و شیرین زبانی دخترکانم، اما امشب نه. بعد از ماجرای امشب نه. بعد از بیمارستان و ظالمانه‌ترین قتل و کشتار هزار نفر در غزه نه. امشب دیگر فقط از سَبُعِیت می‌شود نوشت. امشب دیگر فقط می‌شود روضه هزار علی اصغر خواند. امشب دیگر فقط می‌شود دق کرد. از امشب کسی «ا» اسراییل را هم به رسمیت بشناسد، حیوانی بیش نیست... امشب جنگ جهانی سوم نیست که کاش بود. کاش بود و ما هم سهمی در این ظالم‌کشی‌ها داشتیم اما نیست و ما جز رد کردن عکس‌ها(چون. تاب دیدنشان را نداریم) جز اشک ریختن، جز «اللهم عجل لولیک الفرج» گفتن، جز«امن یجیب» خواندن جز زار زدن به درگاه الهی، جز تپش‌های بی‌قرار دل، جز... چیزی از دستمان بر نمی‌آید. آه خدای آلاله‌های به خون تپیده! آه خدایی که ‌«آه» اسم خاصت، است، خدای دعای مجیر و مشلول و یستشیر، به دادمان برس. ما آدم‌های زمین، آن قدرها هم پوست کلفت نیستیم. آن‌قدرها هم تاب نداریم. مگر چقدر می‌شود نسل‌کشی دید و زنده ماند؟!! مگر چقدر می‌شود کودک و نوزاد درخون تپیده را دید و باز نفس کشید؟؟ چقدر می‌شود مادرها و پدرهای نوزادان و کودکان شهید را دید و ستود و کنارشان نبود؟ امشب نتوانستم فرزندم را بوس کنم چون دست دخترکان و نوزادانی زیر آوار بیمارستان، غرق خون بود و مگر می‌شود حال آن کسانی را که امشب دنبال جسد عزیزان مجروحشان در بیمارستان، نه، در آوار بیمارستان، درک کرد و فرزند در آغوش کشید و بوسید؟!! خوش به حال لیلی و مجنون‌هایی که دست در دست هم، زیر آوار شهید شدند. یا پدر و مادرهایی که کنار فرزندشان بودند و دست آنها را در دست گرفته بودند که موشک روی سرشان بارید... امشب تنها در بیمارستان نبودند. آه خدای امن یجیب‌ها! خدای مضطرین! خدای حضرت منتظَر! آیا هرگز جمعیت منتظِرین منتظَر که اضطرار را یا گوشت و پوستشان، بفهمند، در طول تاریخ؛ از امشب بیشتر بوده؟ مولای ما! مولای مادران امشب زیر آواررفته؛ مولای کودکان و مجروحان امشب شهید شده! خدای مهربان نوزادان و نوزاد هفت روزه از میان این چهار هزار و اندی شهید این چند روز! به داد ما زمینی‌ها برس! ما هرگز معنای «قیل اهبطوا بعضکم لبعض عدو» را این قدر تلخ، به اندازه این روزها نفهمیده بودیم... به دامان برس که این دنیا، قراربوده بهشتی غیر ابدی شود به لطف خلیفه تو ولی اکنون و در فراق او، تبدیل به جهنمی برای خداشناسان، شده... معبودا! بقیه‌الله را برسان که ما را دیگر یارای زندگی بی او نیست... @AFKAREHOWZAVI
. بوی ظهور می‌آید ✍اشرف پهلوانی قمی مدام به این فکر می‌کنم که چه کنیم اگر روزی مثل همان پانزدهم مهر بیاید و یکهو شما در آن طرف عالم ندای «هل من ناصر ینصرنی» سر دهید و «انا المهدی» و ما این‌طرف مشغول اثبات آزادی‌مان باشیم با برداشتن تکه‌ای روسری؟ فقط لاف می‌زنیم. مدام دم از سربازی و زمینه‌سازی ظهور می‌زنیم؛ ولی هنوز در چم و خم همان هفده رکعت نماز شبانه‌روزمان مانده‌ایم. کنار گود نشسته‌ایم و مدام برای میان‌گودیان سلام وصلوات می‌فرستیم. مولای من! این روزها دل هر انسانی دردمند است و دل شما حتماً دریایی از خون. مسلمان شیعه و سنی ندارد. همه با هم شهادت داده‌اند به یگانگی خدا و رسالت رسولش. شما رحمت محضید. همانند جدّتان رحمةٌللعالمین‌اید. طاقت خیلی‌ها طاق شد. شما را نمی‌دانم. اهل قم، همان نیمه‌شب پناه بردند به محل امن شهر. همان‌جایی که تجربه چند قرن دارد در آرام کردن دل‌ها؛ دلی که طغیان کرده و آرام و قرار ندارد. هر روز یک خبر، یک عکس، یک فیلم. هر کدام فجیع‌تر از دیگری و منِ مادر، مدام ذهن کنکاش‌گرم مقایسه می‌کند بین آن‌چه در دور و بر می‌بینم با آن‌چه که کمی دورتر در حال وقوع است. نمی‌دانم لحظه‌ای که شیربچه‌ای برای برادرش شهادتین می‌خواند چطور تحمل کردید؟ یا دیدن مادری که «فی قَرارٍ مَکین»ش نیم وجب انسان آرمیده است و منتظر اذن است برای رهاشدن؛ اما نه به این زودی، نه با گلوله، نه با دریده شدن رحم مادرش. عجب صبری خدا دارد! یا کودکی که سر بر گریبان غرق به خون مادرش گذاشته و از او طلب مهر می‌کند را چطور دیدید و تاب آوردید؟ مادری که چنددقیقه‌ای است فرزندش را به خدا سپرده و دست بر دست فرشته‌ای به آسمان‌ها می‌رود. یا چطور شنیدید و صبر کردید بر فریاد مادری که هنوز در نفاس کودکی است که دست بر دست خدا داده و رفته است؟ عجب صبری دارید مولای من! آجرک الله یا صاحب‌الزمان برای ظهور ما دعاکن وگرنه تو هستی؛ ماییم که غایبیم. دعا کن به خودآییم. بوی ظهور می‌آید. «اللّهمَّ عَجِّل لِولیّکَ الفَرَج وَ العافیةَ وَ النَّصر وَاجعَلنا مِن خَیرِ اَعوانِه و اَنصارِه» @AFKAREHOWZAVI
. «پیوند مادرانه» ✍زهرا نجاتی بیا با هم مشق کنیم مادرجان! ما مرگ را می‌کشیم. ما باهم؛ دست در دست هم، در مقابل مرگ و بمب خواهیم خندید. ما با خون‌هایمان پیوند می‌بندیم، با خدا، با عشق، با مسجدالاقصی، با آرمان‌های اسلام، با نابودی صهیون! باهم قرار می‌گذاریم: من و تو کم نخواهیم آورد، هیچ وقت،هیچ لحظه‌ای. حتی زیر بمباران موشک، زیر آوارهای بی رحم بتون ساختمان‌ها! فرزندم؛ پسرم! مرد من! تو مرد قدرتمند من هستی، تو تکیه بر ذوالفقار امیرالمومنین زده‌‌ای، پشت تو به روز ظهور گرم است، به«سبحان الذی اسری بعبده» پشت تو به ظهور مسیح،به ظهور سبز فرزندی از نسل علی« علیه‌السلام» و نمازش در مسجدالاقصی گرم است. فرزندم! دست‌های کوچکت را به من بده. بیا با خون پیمان ببندیم، من و تو کم نمی‌اوریم، کمر من و تو نمی‌شکند؛ زیر بار آوار باشد، یا زیر بار یتیمی و مشکلات! یا زیر بار ناامیدی. من و تو در میان جنگ هم لبخند می‌زنیم. من و تو در میان جنگ، باز زیبایی می‌بینیم شبیه آن بانو، ما زیر لب و توی دل زمزمه می‌کنیم:«مارایت الاجمیلا»... بخند فرزندم! بخند. @AFKAREHOWZAVI
. «چالشی بنام اضطراب جدایی» ✍زهرا نجاتی هنوز هم هستند مادرهایی که فرزندانشان دچار اضطراب جدایی در هنگام درس یا مهدکودک هستند. راهکار برای آنها ین است که با روحیات کودک 1-3 سال کنار بیایند. دوره ای که قریب هشتاد درصد مغز شکل می‌گیرد و از طرفی مسایلی مثل اضطراب جدایی، در اوج خودش وجود دارد. برای این مشکل، اولین پیشنهاد، جداسازی محل خواب کودک در سن 18 ماهگی است. سنی که هنوز وابستگی بیش از حد، برای کودک ایجاد نشده. اگر این کار در کنار کم کردن وعده‌های شیر در طول روز و انحصار به شیرخوردن درشب، ادامه پیدا کند به شدت راحت و اصولی خواهد بود. فرزندانی که در این سن جدا نمی‌شوند، در آینده دچار وابستگی‌های عمیق‌تر و مشکلات دراز مدت‌تر می‌شوند. طبق آمار، اغلب بچه‌هایی که دچار اضطراب جدایی در سنین دبستان هستند، هنوز درخواب به استقلال نرسیده‌اند. دومین پیشنهاد برای این مادرها، این است که طی یک پروسه سه هفتگی، فرزندشان را ابتدا تا کلاس و دران،سپس بیرون کلاس،بعدتر راهرو،بعد حیاط و بعد دم مدرسه،همراهی کنند تا طی این سه هفته فرزندان با این اضطراب کنار بیایند. بدیهی است که اگر این مراحل به ترتیب انجام نشود، به موفقیت نخواهد رسید. 🌱بچه‌ام می‌ترسد، غصه می‌خورد، دلم نمی‌آید!! چقدر حواسمان هست که ما باید اضطراب را به شکل بهینه به کودکانمان وارد کنیم؟ مادرانی که از هرگونه تنش و اضطراب برای فرزندانشان می‌ترسند، فرزندانی بی‌طاقت، ضعیف و لوس پرورش می‌دهند. اگرچه اضطراب در کودکان، نباید زمان طولانی داشته باشد اما سطح مطمئنی از آن، آن‌ها را با زندگی واقعی و مهارت تاب‌آوری، آشنا می‌کند. در حقیقت این میزان اضطراب بهینه، مانند واکسن عمل می‌کند. دقیقا شبیه این که در علم ثابت شده قرار داشتن دایمی فرد در شرایط استرلیزه، باعث آسیب پذیری او در برخورد با کمترین آلودگی می‌شود. ینابراین ایزوله و استرلیزه بودن روحی و جسمی، توصیه نمی‌شود. 🖍توجه توجه؛ چهارعامل باعث استرس می‌شود: تغییرها، اتفاقات، تعارض، ها و ناکامی‌ها. در تربیت کودک، مواجهه با ناکامی بهینه، یعنی همان نه شنیدن از پدر و مادر در بعضی موارد که به لحاظ تربیتی، لازم است، باعث اضطراب بهینه، رشد اجتماعی، کاهش ناتوانی و نهایتا اعتماد به نفس می‌شود. بنابراین در اضطراب جدایی، ابتدا پدر ومادرباید سطح اضطراب خودشان را کاهش بدهند. سپس کارکرد مراقبتی شان را کم کنند. نکته بعد؛ نقش دادن به پدر و کمک گرفتن از او، در تربیت کودک و جداسازی او از مادر، نقش خیلی مهمی ایفا می‌کند. وسپس به صورت تدریجی و اندک اندک و پلکانی، فرزند را با آنچه از آن می‌ترسد، مواجه کنند. در این شرایط کودک، دچار اختلال اضطراب جدایی نمی‌شود و خیلی راحت این مرحله رشد که باید قبل سه سال طی شود، را می‌گذراند. @AFKAREHOWZAVI
. به امید تو ✍زهرا نجاتی امشب باز شب توست، بیشتر از تمام شب‌های قبل. خودت کجایی؟ من فکر می‌کنم محبت پدرانه‌ که نه، بیشتر از مادرت، باعث شده حالا در میان مخروبه‌ها بگردی. کسی چه می‌داند؟! شاید تو همان وجود نورانی هستی که کودکان فلسطین زیرآوار می‌بینند. من فکر می‌کنم تو حالا گاهی درنقش پرستاران مهربان، گاهی در نقش امدادرسانان، گاهی در نقش مادرها، گاهی شاید کادر بیمارستان هستی. تو مردمی‌دانی، تو خلوت‌نشین نیستی. تو هم خودحادثه‌ای، هم آرام بخش حوادث. تو درست میان دردهای ما و آنهایی. تو درست بین ما و بین آنهایی. تو درست هم‌درد مادرهایی. درست هم‌رنج پدرها، درست کنار برادرها و خواهرهای داغ دیده، بالای سر پدری که برنعش جوانش سوگواری می‌کند. بالای سر زنی هستی که به مراعات همسرش، به مراعات زنان داغدار دیگر، شیون نمی‌کند، فریاد نمی‌زند یقه چاک نمی‌کند، فقط قلبش فشرده می‌شود. درخودهزاربار می‌شکند، هزاربار جان می‌کند و هرهزاربار، دوباره زندگی از سر می‌گیرد تا باز زندگی ببخشد. مولای من و ما! مولای تمام کودکان یتیم! مولای روزهای پردرد همان قدر که مولای روزهای پر از عشق و زیبایی و مروت! به خودت قسم؛ تنها دلیل اینکه ما این روزها را تاب می‌آوریم؛ تنها دلیل اینکه با دیدن این صحنه‌ها، قلبمان از حرکت نمی ایستد، تنها دلیل اینکه هنوز حق حیات برای خودمان قایلیم، تو هستی! تو و جمعه سبزی که بالاخره یک روز از پس این روزهای طولانی و ناتمام، از پس این روزهای سیاه و دودی! از پس این روزهای پر از سرخی خون؛ خواهد آمد و انتقام ارباب بی‌کفن، تمام بیش از 160 هزارشهید فلسطین و غزه و تمام شهدایمان را خواهی گرفت! آه مولای ما! تو فقط بیا! @AFKAREHOWZAVI
. «روزمظلومان» ✍زهرا نجاتی امروز، روزجهانی كودک بود.همان موجودات مظلوم عالم که همه حقوق به نامشان نوشته می‌شود اما باز میلیون‌ها حقوقشان جلو چشم اهل دنیا دود می‌شود، به هوا می‌رود، ندیدگرفته می‌شود و سازمان‌های حقوق بشری، نگاهشان به یکی دو قانون و مصوبش است و دست دروغ‌گویان را رو نمی‌کنند و از حقوق مظلومِ کودکِ مظلوم‌ترِ امروز یاد نمی‌کنند. امروز روزجهانی کودک است؛ درجهانی که در کشورهایی جهان اولی،حتی جنسیت کودکان به رسمیت شناخته نمی‌شود؛ چون به دروغ جنسیت نداشتن را از حقوقش شمرده‌اند. تحریک عواطف پاک کودکانه و معصومیت از دست رفته آنان را به اسم آزادی جنسی کودک، ندید می‌گیرند. به اسم سند 2030، روح کودک را مورد تجاوز قرار می‌دهند. و در آخرین شاهکار جهانیشان، میان حقوق کودک چشم‌‌آبی اوکراین و اروپا، با کودکْ مردانِ شجاعِ چشمْ سیاهِ فلسطینی تفاوت می‌گذارند. و نه تنها حق تحصیل و مسکن و مدرسه، برایشان قائل نیستند بلکه روزانه راحت، شاهد نسل‌کشی صدها نفره آنانند و به احترام این همه کودک کشی، تنها یک دقیقه سکوت می‌کنند. روز جهانی کودک است اما یونیسف، نه تنها برای کودکان مظلوم فلسطین هیچ کار نمی‌کند بلکه حتی فکری به حال یک میلیون و پانصد هزار جنین سالانه سقط شونده امریکا هم، نمی‌کند! سازمان جهانی بهداشت، هیچ برنامه‌ای برای حدود هفتاد درصدکودکان نامشروع و تک والدی هلند، کوبا و بعضی کشورهای دیگر، نمی‌کند. و حتی حتی در همین مملکت خودمان، فکر چندانی نه برای پنج هزار جنین سالانه سقط شده می‌شود، و نه راهی پیش پای کودکانی گذاشته می‌شود که به جرم راست یا تهمت سندروم، توسط چرخ‌های بی‌رحم، قطعه قطعه می‌شوند. اگرچه طول می‌کشد تا فرزندان، ثابت کنند آینده سازند نه ویرانگرِ آینده، اما نباید به همان اندازه طول بکشد این که بدانیم روز جهانی کودک با چند ادا و اطوار و تئاتر و عموهای تلویزیونی، مبارک نمی‌شود. نباید تفهیم این موضوع که این که بچه‌ها مانع رشد پدر و مادر و جامعه نیستند، بلکه اصلی ترین عامل رشد یعنی منابع انسانیش هستند، آن قدرها زمان ببرد. روز کودک وقتی مبارک می‌شود که ظرفیت های روحی کودک، به جای سرکوب با سند بیست سی، با سند تعالی روحی که خدای رب العالمین اولین مربی عالم، پسندیده، رشد می‌کند و متعالی می‌شود. @AFKAREHOWZAVI
. «سنگ قبرنورانی» ✍زهرا نجاتی این روزها هرروز شاهد اتفاقات عجیب‌ آخرالزمانی هستیم. یکی از این اتفاقات آنچه که در این کلیپ می‌گذرد هست. وقتی دین از معنا تهی شود؛ وقتی تجمل و توهم، جای فهم عمیق را بگیرد، حاصلش می‌شود تبلیغ یک چنین سنگ قبری. سنگ قبری که اساسا باید ساده می بود چرا که قرار بوده انسان ها رابه یاد قیامت بیندازد به یاد وعده گاهی که هرگاه در جاده زندگی، سست شدیم، با یادآوری آن، دست از گناه بکشیم. وقتی «جمله نور به قبرش ببارد» را این قدر تهی ترجمه کنیم که بشود با یک لامپ، نور را در قبر فراهم کرد، پس چه انگیزه‌ای برای خوب بودن! بدترین آدمها را هم می‌شود در این قبرها خواباند و ادعای نورانیت کرد اما با تاریکی درونی قبل چه می‌کنیم؟ اگر باور ما به نور در حد چنین چراغی باشد چطور می‌خواهیم «الله نور السماوات و الارض» را درک کنیم؟ چقدر فکر می‌کنیم به تنهایی و سکوت قبر و نیاز ابدی او که درآن خدا کند آرام گرفته باشد! چقدر می‌شود با این خرعبلات، و خزغبلانی از جنس طراحی چهره میت روی قبر، به جنگ با دین و اعتقادات راجع به برزخ رفت؟ کمی فکر کنیم؛ با این کارها، بیشتر روح میتی که به سختی و حقیقتا محتاج خیرات ماست، را به گناهانی دایمی دچار می‌کنیم. مادامی که چهره بی‌حجاب زنان روی قبر ایشان حک شده، مادامی که به جای رعایت استحباب سادگی و برجسته نبودن قبر، دل بدهیم به این تجملات که انسان‌ها را از مخارج مردن هم می‌ترساند، مادامی که به جای جمع کردن توشه در هنگام زندگی، فکر زیبایی قبر مرده باشیم،چقدر داریم دین را از درون تهی می‌کنیم؟! اگر هم بنابه چنین مخارجی باشد، قاعدتا نماز و روزه قضا و پرداخت خمس و دیون میت، چیزی است که باری بزرگ از دوش او برمی دارد. چیزی که دقیقا بازهم نماد بارزی برای ظاهری شدن دین است. مخارج هنگفت احمقانه برای کسی که دیگر دنیا برایش پشیزی ارزش ندارد ودر عوض چشم به راه خیراتی از سوی ماست. این روزها و این شب‌ها که متعلق است به مادرسادات و گمنامی مزارش، زشت است که او را مادر خود بدانیم و در حسرت زیارت مزارش مانده باشیم اما دنبال زینت‌های این چنینی که هیچ نفعی برای اموات ندارند، باشیم. @AFKAREHOWZAVI