eitaa logo
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
738 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
208 ویدیو
21 فایل
*مجله #افکار_بانوان_حوزوی به دغدغه‌ی #انسان امروز می‌اندیشد. * این مجله وابسته به تولید محتوای "هیأت تحریریه بانو مجتهده امین" و "کانون فرهنگی مدادالفضلا" ست. @AFKAREHOWZAVI 🔻ارتباط با ادمین و سردبیر: نجمه‌صالحی @salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
از کنسرت چه خبر؟! ✍زهرا سبحانی گوشی‌ام خاموش می‌شود بی آنکه متن شعر «تلک القضیه» را پیدا کنم. یک ماهی می‌شود که هر وقت از دردسرهای دنیا، فارغ می‌شوم؛ دنبال متن این ترانه می‌گردم. هنوز متعهدم به اینکه هر آهنگ و ترانه‌ای را گوش ندهم، بخاطر همین، اولین بار که این ترانه به گوشم خورد و دنبال تصویرش رفتم، نه گیتار امیرالعید به مذاقم خوش آمد و نه آن خالکوبی‌های دست و گردنش؛ انگشترهایش هم... با این همه نمی‌توانم به خودم دروغ بگویم، آن اجرا در آن محفلِ به ظاهر بی‌ربط، آنقَدری زنده بود که با گذشت یک ماه هنوز گیر تک تک واژه‌هایش هستم. آنجایی که باشور به «کفاح» می‌رسد و آن را با تمام صورت ریش نداشته‌ش فریاد می‌زند؛ یک آن دلت می‌خواهد راه بیفتی برای مبارزه و فقط منتظری که راه را نشانت‌ دهند... دیگران را نمی‌دانم ولی شور گرفتن از کنسرتِ مصری، برایم همانقدر عجیب است که حکام عرب، بیانیه‌ی محکومیت اسرائیل را بلند بلند می‌خوانند. از همه‌شان عجیب‌تر، گذرگاه رفح مصری‌ها‌ست که فقط با اجازه‌ی اسرائیل باز می‌شود. از همان بدبختی‌‌های مردم آخرالزمان‌ که مالک باید از غاصب اجازه بگیرد... داشتم می‌گفتم امیرِ خواننده و مصطفای شاعر، هر دو اهل مصرِ با این همه اقتدار بی‌قدَر؛ با اجرای یک کنسرت، شوری آفریدند به وسعت میلیون‌ها دل، از جمله دل من! منی که فرسنگ‌ها از آن‌ها دورم، که معتقدم باید جلوی غاصب ایستاد، فریاد جامعه‌‌ام این بوده که باید زد توی دهان غاصب و هیچ رقمه هم نباید از «فلسطین ارض مسلمین» کوتاه آمد. ولی این همه دک و پُز، تا همین بزرگراه قم_تهران هم نمی‌رسانَدَم چه برسد به غزه! توقعی هم نمی‌توان داشت وقتی شورمان را با عادل تاخت می‌زنیم که به وقت دوربین، با عدالت غریبه می‌شود و به کلاس چُرتکه‌اش، حرف حسابِ «میدان غزه و اسرائیل نیست، میدان حق و باطل است» نمی‌خورد. ظریفمان هم به احترام ظرافت قوام یافته‌اش در فرنگ، جنگ را زمُخت و بدقواره می‌داند و برای کتمانش از ایرانی جماعت و تاوانش مایه می‌گذارد. بعضی‌ها هم که زادشان در رسانه‌ست، می‌شوند قوز بالا قوز و این اندک شور حماسی جنبیده از اعتقادمان را با تحلیل‌هایشان خفه می‌کنند. همه‌شان ریش دارند و دکمه‌‌ی پیراهنشان باب مذاق. انگشترهایشان هم عقیق...، اما سازشان با اعتقادمان کوک نیست! انگار همه‌شان را با استدلالهایشان ریخته باشند در گودی دامنمان که هم دهانمان را ببندند و هم دست و پایمان را. اسمش را هم گذاشته‌اند صبر استراتژیک! تفسیرش هم با خودشان. برای کسی که می‌خواهد کنار طفلان در گِل خوابیده‌ی غزه، بخوابد، با همان پتوی خیس‌؛ می‌خواهد کنار آن مادر، وسط گِل‌های چادر، اجاقش را چاق کند و غذایی بپزد؛ می‌خواهد کنارشان مزه کند زندگی را، اعتقاد را، صبر و ایستادگی را؛ چه فرقی می‌کند معنی «صبر استراتژیکی» اینها چه می‌شود؟ صادقانه‌اش می‌شود حال و روز ما که از پانزده مهر به این طرف، بی‌غذا مانده؛ غذایی که با آن، مرگِ اعتقادت را قورت بدهی، دیگر اسمش غذا نیست، ماده‌ایست که تهش به فاضلاب ختم می‌شود. می‌گویند چه کسی گفته «مرگ اعتقاد»؟ بیایید و قضاوت کنید اگر اسمش مرگ نیست، پس چیست؟ اگر بی‌خیالی، تساهل و تسامح نیست، پس چیست؟ من و واژه‌ها خیلی وقت است که عزاداریم، یکی‌مان، عزادار بی‌حرمتی معنایشان و دیگری عزادار همه‌ی انسانیت. تنها دلخوشی‌مان هم شده موشک‌های یمنی و حزب‌الله! کی به کی؟! همین را هم هم‌کیشان حدادعادل و ظریف و امثال زادبر، به پای استراتژیکشان می‌نویسند‌؛ دلشان قرص است به کف و سوت عده‌ای که... فقط این نیست؛ با اظهارات حزب‌الله عراق که می‌گوید: «ایران نمی‌داند ما چگونه کار می‌کنیم و اغلب به تشدید تنش‌های ما علیه نیروهای آمریکایی معترض است»؛ هم عروسی راه می‌اندازند که «آخیش! دیگر آمریکا باور می‌کند کار ما نیست و به ما حمله نمی‌کند» ما مانده‌ایم و مرزهای اعتقادیمان که محدود به چهارچوب خانه‌هایمان شده! و هر صبح با ژست متفکرانه‌، به خودمان تلقین می‌کنیم که موشک‌ها و بمب‌های فسفری میهمان خانه‌‌ی دیگریست، پس راحت باشید... راستی از کنسرت‌هایمان چه خبر! خواننده‌ی لس آنجلسی بالاخره می‌آید؟ @AFKAREHOWZAVI
. «فلج روحی» ✍طیبه فرید نمی دانم تا امروز که قریب به سی هزار جانِ گرامی در غزه به خاک و خون کشیده شده شما کجای داستان ایستاده اید اما اگر هنوز معتقدید به شما ربطی ندارد باید خیلی نگران باشید.قصه فلسطین پایش را از آرمان های امت اسلام فراتر گذاشته.دل غیر مسلمان ها ازین جراحت به درد آمده.خیابان های کشورهای غربی و اروپایی پر از آدم هاییست که از غم غزه دردمند و غمگینند.غزه تا چند ماه پیش مظهر جراحت اسلام بود و حالا مظهر جراحت بشریت. اگر با دیدن این تصاویر هنوز سوژه ای برای جنگیدن و مبارزه پیدا نکردید باید نگران باشید.اگر از اعماق دلتان هیییچ حسی ندارید اصلا طبیعی نیستید.احتمالا فلج روحی شُدید در حالی که شما عضوی از یک پیکر واحدید اما درد و سوختن عضو مجاورتان را حس نمی کنید. اگر مبتلا به فلج روحی هستید ادای آدم های سالم را در بیاورید.وقتی عکس های خونی غزه را می بینید فقط ،ادای غمگین ها را در بیاورید. آدم ها ادای هر چیزی را دربیاورند بزودی همان شکلی می شوند. @AFKAREHOWZAVI
«فقط باید یک انسانِ آزاده باشی» ✍آمنه عسکری منفرد کودک از شدت گرسنگی، با ولع لقمه‌های نان را می‌بلعد، با سختی فرو می‌دهد و لقمه‌ی بعدی.. فقط باید مادر باشی تا این لحظه را درک کنی! چرا؟ چون فقط یک مادر است که حاضر است روزها و شبها تب و بیماری را تحمل کند، اما دلبندش همیشه سلامت و شاداب بازی و شیطنت کند و به اصطلاح خار به پایش نرود. فقط یک مادر است که و قتی به خاطر بیماری از شدت تب می‌سوزد و سر وصدای بچه‌ها مثل کوبیدن طبل همه‌ی وجودش را تکان می‌دهد، همین که می‌بیند فرزندش سلامت است، خیالش آسوده می‌شود. اما امان از روزی که مادری نتواند احتیاجات اولیه فرزندش را برآورده سازد! از نیاز به لباس نو و.. نمی‌گویم، صحبت از نیاز به امنیت و خوراک و آب است... و خدا نکند این روزها پدر فرزندت هم نباشد، فرقی ندارد به دنبال تامین نیازها رفته و منتظر هستی تا برگردد، یا به کل قطع امید کرده‌ای از آمدنش و می‌دانی که آسمانی شده... امان از آن روز! امان از آن ساعت! امان از آن لحظه! خدا نکند دلبندت شیرخواره باشد که آن موقع دعایت می‌شود... این روزها اوضاع مادران و پدران فلسطینی به این شرح که نه، هزار پله سخت‌تر و غمبارتر است. همان‌ها که دور و برشان می‌بینند پدران و مادرانی را که سالها منتظر بچه بودند، اما نعمت به دستشان نرسیده، به آسمان پر کشیده! مثل مادری که یازده سال آرزو داشت مادر شود، اما در این روزهای قساوت و نسل‌کشی رژیم منحوس اسرائیل، هم تنها پناهش یعنی همسر و هم دو فرشته چند ماهه‌ی شیرخوارش را ازدست داده، اما صبورانه چون سرو ایستاده است. فقط خدا می‌داند قلبش چند پاره شده، اما هنوز استوار چون کوه ایستاده و شکر می‌کند، حتما دعای او شده، دعای رباب برای علی اصغر، صدایش نوای لالایی رباب، برای طفل شیرخواره شش ماهه... و من و تو چه می‌دانیم حال مادری را که شنیده نوزاد همسایه‌ی دیگرش، از گرسنگی شهید شد، آن هم زمانی که شیر رسید، اما دیر شد و او هم آسمانی شد. آری! فقط باید مادر باشی تا بفهمی حال مادری را که وقتی می‌بیند طفلش که از شدت گرسنگی در آستانه‌ی تلف‌شدن بود، با خوردن لقمه نانی و نوشیدن جرعه آبی دوباره جان گرفته و لب به سخن گشوده و اینک این اشک شوق است که امان نمی‌دهد و این لبهای خشکیده‌ی مادر است که به شکرگذاری گشوده شده که الهی الحمدلله الحمدلله... اما این روزهای بعد از شروع طوفان الاقصی در فلسطین و مقاومت غزه که صدای مظلومیت و اقتدار فلسطینیان در گوش زمان پیچیده، فقط باید انسان باشی، آزاده باشی تا این حجم عظمت و اقتدار و پایداری را درک کنی و قالب تهی نکنی! آزاده باشی تا صدای رسای مظلوم باشی در گوش زمان! @AFKAREHOWZAVI
یا ربّ... ✍: آمنه عسکری منفرد وقتی صدای انفجارهای مهیب کمی فروکش کرد، او را یافتیم که بی‌‌قرار گوشه‌ای نشسته‌بود، کنار دیواری که آوار شده‌بود بر سر تمام آرزوهای کودکانه‌اش ! یکی از دستانِ کوچکش قبلا مجروح شده بود و دستِ دیگرش را محکم گره بود. به گمانم خشم و بغض و اضطرابش را اینگونه تسکین می‌داد. چشمهای متورمش بارانی بود، نفس نفس‌زنان تلاش می‌کرد کلمات را در دهانش ردیف کند. گاه، نگاهی از سرِ استیصال به دیواری که بخشی از آن فروریخته بود، می‌انداخت. دیوار خانه‌شان است که آوار شده و او تنها بازمانده‌ی خانواده‌ است. حتما گرسنه است، نگاه کن! چه بی‌تابش کرده! به گمانم تا وقتی که در آغوش مادر بوده، تشنه هم بوده. خبر داری که! چند روز است حرامیان آب را به روی مردم غزه بسته‌ و کربلا را پیش چشمانشان مصور کرده‌اند. خداراشکر ! نگاه کن. پسرک بغضش را به سختی فروداد، انگار راه نفسش باز شد. مشت گره خورده‌اش را به سوی آسمان بلند کرده، با سوز جگر، تنها پناهش را صدا می‌زند: «یا ربّ! یا ربّ! یا ربّ!» این روزها کوچه و خیابان‌های غزه؛ پُر است از آتش و دود، بغض و ناله‌ی مجروحان و پیکر پَرپَر شده‌ی کودکان، زنان و مردانی که به جرم مسلمانی، مقاومت و ایستادگی در مقابل ظلم استکبار، شجاعانه فریاد «هیهات مِنَ الذِّلَه» سر دادند. هفتاد سال است که این مردم، زیر آتش گلوله‌‌ی توپ و تانک رژیم غاصب، در حصار یک زندانِ روباز، در موجی از ترس و تحقیر زندگی می‌کنند؛ اما هیچ‌گاه دست از مقاومت برنداشته و ایستاده‌اند، حتی با پرتاب یک سنگ به متجاوز. اما در ماه‌های اخیر که رژیم غاصب اسرائیل، حریمِ زندانشان را تنگ‌تر کرده‌بود، کودکان فلسطینی هم هنگامِ مبارزه با سنگ، سینه سپرمی‌کردند و با مشت‌های گره کرده از کین، حریف می‌طلبیدند. راستی دیده‌ای که کودکان خردسال غزه، پابه پای نوجوانانِ مجاهد، بعد از شکست غیرقابل‌ترمیم صهیونیستها از حمله‌ی حماس در عملیات طوفان الاقصی، چقدر بزرگتر و بالنده‌تر شده‌اند؟! تو گویی مردان مجاهدی هستند که یک شبه، ره صدساله را پیموده‌اند. من و همکاران خبرنگارم، بعد از حمله‌ی کوبنده‌ی طوفان الاقصی که باعثِ شکستِ سنگین و مفتضحانه‌ی هیبتِ پوشالیِ صهیونیسم شد، در میدان حاضر شدیم تا صدایِ مظلومیّتِ و حقانیّت فلسطینیان و حقارت و خواری رژیم جعلیِ غاصب در این جنگ نابرابر هفتاد ساله را به جهان مخابره کنیم. اما این روزها با مشاهده‌ی این همه مظلومیت غزه و شقاوت صهیون، بارها شرمنده‌ شدیم. شرمنده‌ی پدری که پیکر قطعه‌قطعه‌ی نوزادش را روی دست تا آسمان تشییع کرد، شرمنده‌ی کودکی که به سختی در اضطراب این روزها با نوازش مادر به خواب رفته‌بود، اما در کمال بهت و حیرت در بیمارستان چشم بازکرده‌ و از ترس بی‌مادری، چون بید به خود می‌لرزید. خوب یادم هست وقتی در آغوش پرستار آرام گرفت، بغضش ترکید و یک دل سیر گریست. اکنون هم شرمنده‌‌‌ی این بزرگ‌مرد کوچکیم که در یک لحظه و با انفجار یک بمب، تمام آرزوهای کودکانه‌اش فروریخته و او باید به تنهایی بار این همه مصیبت را به‌دوش کشد. آرام که شد، حتما او را به سینه می‌چسبانم و مطمئنش می‌کنم، که ما پیروز این نبردِ نابرابریم. ذکر «یا ربّ یا ربّ» این نسلِ مقاوم و صبور، حتما کار اسرائیل ملعون را تمام خواهد کرد و او را به زباله‌‌‌دانِ تاریخ خواهد فرستاد، چون این وعده‌ی پروردگارست. @AFKAREHOWZAVI
«بی اکسیژن ترین حال ممکن» ✍طیبه فرید سرم را می کنم زیر لحاف پنبه ای سبز و‌نارنجی ،نفسم بند می آید .لحاف را کنار می زنم چند دقیقه که می گذرد نوک دماغم یخ می‌کند.با اینکه بند بند استخوان‌هایم دارد از خستگی از هم وا می رود و چشم هایم باز نمی شود اماخوابم نمی برد.به این فکر می کنم که شب های قبل چطوری زیر این حجم سنگین‌ زود پلک هایم روی هم می رفت و احساس خفگی نمی کردم. سبحان الله.دوباره فکرش می آید سراغم... عصر خواندمش.یکی ترجمه اش کرده بود.خیلی پیش آمده که حس کنم دنیا آن روی چیزش را به من نشان داده اما آن صحنه را که تجسم کردم تمام اتفاقات تلخ قبلش توی ذهنم پاک شد.دنیا روی بدتری هم دارد. امروز وقتی داشتم قرآن می خواندم رسیدم به اینجا که «آن روز هر شیر دهنده ای آن را که شیر می دهد از ترس فرو می گذارد و هر بارداری بار خود را رها می کند.....».* چقدر این آیه شبیه خبری بود که خواندم. اسرائیلی ها دارند اطراف بیمارستان شفا جست و جوی خانه به خانه می کنند تا اثری از هیچ جنبنده ای باقی نماند،تا هیچ فلسطینی زیر آسمان آن منطقه نفس نکشد.تا منطقه پاکسازی شود و بعد جنگ بولدوزر هایشان را بیاورند برای خودشان قلمرو تاریخی از نیل تا فرات را بسازند،روی خرابه زندگی آدم ها.روی خاکی که وجب به وجبش خون ریخته.زن و مرد جوان با پسرشان فرار می کنند.در حاشیه جاده آدم هایی می بینند که روی زمین غرق خاک و‌خونند.زن همسایه ،شوهرش ،پسر بزرگش،عروس و نوه هایشان!همه شان شهید شدند. سرباز اسرائیلی لوله تفنگش را به سمت بچه هایی می گیرد که چهار پنج روزست روزه شان را باز نکردند.نامرد شلیک می کند.دوتا از پسر بچه ها می افتند.سرباز اسراییلی دستش را گذاشته روی ماشه و وِلکن‌نیست.پدر بر می گردد که پسر را کول کند و با خودش ببرد اما حلقه دستان زن افتاده توی بازویش و نمی گذارد.از ترس از دست دادن شوهر به آستین لباسش چنگ می زند. مرد هر قدر تقلا می کند زورش به زن نمی رسد ،شلیک‌سربازهای اسراییلی شدت می گیرد.پسرک با صدای بی جانی داد می زند« بابا چرا منو نمی بری.....» مرد هیچ راه برگشتی ندارد.صدای پسرش،چشم هایش،خونش،خاکش ،بیمارستان شفاء .روحش خراش عمیق برداشته.جایش عین‌جهنم‌می سوزد.هنوز صدای شلیک می آید.نمی توانم بخوابم. زیر لحاف پنبه نفس آدم‌ می گیرد ،انگار اشک،اکسیژن هوا را می خورد.بیرون لحاف سرد است.شوفاژها جان گرم‌کردن ندارند.زورشان به بهار زمستانی نمی رسد.حس می کنم زمین الان در بَعدَ ما مُلئَت ظُلماً و جورائی ترین حالت ممکن است.بی اکسیژن ترین حال.... آرزوی محال نمی کنم که مثلاً کاش چشم‌هایم را باز کنم همه این ها کابوس باشد!راه رفتنی را باید رفت.مع الاسف پس گرفتن خاک اجدادی بهایش همین‌تراژدی های لعنتیست.طبق وعده های خدا، غزاوی ها بر می گردند و خانه هایشان را می سازند و شیرینی پیروزیِ قدس، تلخی زهر ماریِ این روزها را می شورد و با خودش می برد. فعلا همینقدر دلخوشی داریم که چشم هایمان گرم شود. *آیه۲/حج @AFKAREHOWZAVI
17.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍حرّه-عین 🎤 آمنه عسکری منفرد 🇵🇸به روزهای آزادی فلسطین فکر کنید! مادران داغ‌دیده‌ای که برای بچه‌های بی‌مادر، مادری می‌کنند، بچه‌های مادر ازدست‌داده‌ای که پناه می‌آورند به خانم‌های شبیه مادرشان و فرزندان آینده‌ی فلسطین که در شب‌های آرام و امن سرزمین‌‌شان، داستان مقاومت را می‌شنوند. @AFKAREHOWZAVI
. سیندرلا ✍طیبه فرید همه آن ها که توی خانه شان دختر دم بخت داشتند،رفته بودند میهمانی .قرار بود پسر پادشاه برازنده ترین دختر شهر را انتخاب کند و دستش را بگیرد و باهم بروند زیر سقف بلند قصر زندگی کنند. کالسکه دم در منتظرشان بود.نا خواهری های چُلُفته و بی بخار سیندرلا درست چند لحظه قبل از این که پایشان را از خانه بگذارند بیرون،لباسی که موش ها برای او دوخته بودند را پاره کردند!آن‌ ها از پسر پادشاه هم اُسکُل تر بودند!چند خط پایین تر می نویسم چرا. وقتی کالسکه نامادری سیندرلا داشت از دید او محو می شد دیگر برای رفتن به جشن هیچ امیدی نداشت.آقای شارل نویسنده سیندرلا ، به اینجای داستان که رسید نگاهی به دور و برش انداخت.راهی باقی نمانده بود.متنِ داستان کششِ یک نجات حقیقی را نداشت.فقط یک اتفاق غیر قابل پیش بینی و یک دست غیبی می توانست سر آن بزنگاه دست سیندرلا را بگیرد.شارل دستش را برد بیرون پیرنگ تا هر طور شده پای فرشته مهربان را به داستان باز کند.کفش های کوچک شیشه ای نقطه آغاز سیر صعودی قهرمان قصه اش بود.عاقبت هم به مراد دلش رسید!عین پسر پادشاه توی داستان نارنج و ترنج خودمان! چند وقتیست دارم اثری را می خوانم که بی شک جزو شاهکارهای ادبی از ابتدای تاریخ انسان تا امروزست،شما هم دارید می خوانید.داستانی که شروعش با حادثه است ،وسطش با حادثه است و با تعلیق های جورواجور و متنوعی به پایان خوشش نزدیک می شود.داستانی که برخلاف سیندرلا،نه کفش های کوچک شیشه ای در آن قهرمان را به اوج‌ می رساند و نه یک عامل زورکی نچسب مثل فرشته مهربان. شاهکار ادبی پیش روی ما سیندرلا دارد .سیندرلایی که پایش را با کفش های کوچک شیشه ای اش جا می گذارد.انگار که از اول نبوده. شاید اگر آقای شارل قهرمان های این اثر شاهکار را دیده بود قصه سیندرلا پیش چشمش رنگ می باخت. قهرمانهایی که فریاد چشم‌هایشان خواب زمستانی نواده های سیندرلا را از سرشان پرانده.آدم هایی که یک عمر ترکیب حوادث عالم را از دریچه چشم‌ نامادری و ناخواهری های او می دیدند.زندگی های کوچک ،آرزوهای کوچک،دنیای بی آرمان دونِ دنی... قهرمان های این کتاب صدها هزار بار محبوب تر از پسر پادشاه شهرند.ملاک آدم شایسته بودن، توی این اثرِ شاهکار ایمان است.قهرمان های این کتاب ابوعبیده هاهستند،یحیی سنوارها ،محمد ضیف ها....مشت های نمونه ی خروار. آدم ها بجای دریدن هم برای رسیدن به آرزوهای کوچک ،پاهایشان را می دهند ،دست هایشان را ،جانهایشان را ،برای رسیدن به آرمان های بزرگ... مردم جهان قهرمان های صادق و واقعی را دوست دارند.انگار عصر کفش های کوچک شیشه ای تمام شده. ما بعد التحریر: این روزها ملاک سنجش آدمیت فلسطین است.اصلا خدا این ها را انتخاب کرده که نه فقط شرق عالم که غرب عالم را هم بیدار کند.شاید دور نباشد روزی که مسیحیان و یهودیان آزادیخواه و‌مومن عالم را پشت خاکریز های مقاومت ببینیم که در دفاع از آرمان اسلام علیه دشمن غاصب می جنگند.ان شاالله. @AFKAREHOWZAVI
🔖اسرائیل در بن‌بست اضمحلال حمله‌ی طوفانی و کوبنده‌ی طوفان‌الاقصی که اقدامی استراتژیک و مهم از سوی جریان‌های مقاومت در پاسخ به تجاوزات رژیم غاصب و کودک‌کش اسرائیل بود و نقشه‌ی دقیق آن توسط جبهه‌ی مقاومت ریخته و اجرا شد، همچون معجزه‌ای تمامی طراحی‌های رژیم صهیونیستی، آمریکا و انگلیس برای غرب آسیا را از ریشه باطل کرد و ضربه‌ی غیرقابل‌ترمیم آن به استکبار جهانی، ابهت پوشالی رژیم جعلی صهیونیستی را در مقابل چشم دنیا ازبین برد تا جایی که این روزها در مقابل چشم مردم دنیا، اسرائیل به تدریج درحال ذوب‌شدن و تمام‌شدن است و قطعاً آینده‌ی منطقه به نفع جبهه‌ی مقاومت تغییر خواهدکرد و به اعتراف یک مورخ اسرائیلی پروژه صهیونیستی نفس‌های آخر خود را می‌کشد، زیرا «رژیم صهیونیستی خود را در دالان بن‌بستی انداخت که نجاتی ندارد.»(بیانات رهبر انقلاب، ۱۴ خرداد ۱۴۰۳) در سه ماه اخیر نیز، خیزش و فریادِ جهانی در حمایت از غزه که حاصلِ جوشش و جاری شدنِ خونِ گرمِ آگاهی‌بخشِ مقاومت و حقیقت در کالبدِ سرد و بی‌روح دنیای غرب است و قرنها در تسخیر فریب، غفلت و ناآگاهی استعمار و استبداد بوده، با تورق تاریخ به سمت حاکمیت جهانی توحید، با سرعتی غیرقابل باور به سمتِ آگاهی، بیداری و حقیقت، در حرکت است، تا با اضمحلال اسرائیل غاصب از صفحه ‌ی روزگار، نظمِ نوینی را که وعده‌ی صادق ولیّ خداست، در زمین محقق کند. 🖋آمنه عسکری منفرد @AFKAREHOWZAVI
🔖مقاومت، رمزِ پیروزیِ حزب‌الله 🔸ظهور مقاومت، افول اسرائیل بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، نگاه امت‌های اسلامی به مقوله مقاومت تغییر کرد و کارآمدی و لزوم استقامت در برابر طاغوت بر آنان آشکار شد. پدیده‌ای که نتیجه‌ی است و حقیقت آن، بُروز قدرت ایمان و جهاد و توکّل است و بر اساس فرمایش رهبر انقلاب، فلسطین یکی از جلوه‌گاههای آن است: «این خودآگاهی اسلامی، پدیده‌ای شگرف و معجز‌آسا در قلب دنیای اسلام آفریده است که قدرتهای استکباری در برابر آن بشدّت دچار مشکلند. نام این پدیده «مقاومت» و حقیقت آن، بُروز قدرت ایمان و جهاد و توکّل است. صحنه‌ی یکی از جلوه‌گاه‌های این پدیده‌ی شگفت‌انگیز است، که توانسته رژیم طغیانگر صهیونیست را از حالت تهاجمی و عربده‌کشی به وضعیّت دفاع و انفعال بکشاند و مشکلات سیاسی و امنیّتی و اقتصادی آشکار کنونی را بر آن تحمیل کند.»۱۴۰۱/۰۴/۱۷از این رو حرکت‌های مقاومتی با الگوبرداری از روش امام خمینی (رحمة‌الله علیه) در مواجهه با در کشورهای اسلامی شکل‌ گرفتند. مسأله فلسطین نیز از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی همیشه از مسائل راهبردی نظام جمهوری اسلامی بوده است و رهبر انقلاب هم آن را مساله اول امت اسلامی می دانند. امروز که وضع سیاسی‌ دنیا در حال یک تغییر اساسی است: «وضع آرایش سیاسی دنیا در حال یک تغییر اساسی است.»۱۳۹۰/۰۱/۰۷ توجه به شکل‌گیری و اتحاد بین کشورهای اسلامی مهم می‌نماید؛ چراکه اتحاد این کشورها و مقاومت جبهه‌ی اسلام، موجب ضعف و افول رژیم غاصب و سلطه‌گر اسرائیل خواهدشد، افولی که ثمره واقعی مقاومت و میوه‌ی اندیشه و جریان مقاومت در میدان اقدام و عمل است و رهبر انقلاب آن را نتیجه‌ی ایستادگی و مقاومتِ درونیِ مردم فلسطین می‌دانند: «امروز بحمداللّه شاهد افول تدریجی رژیم غاصب هستیم... این به برکت مقاومت مردم فلسطین است. این مقاومت درونیِ مردم فلسطین عامل اصلی این پیشرفتها است.»۱۴۰۲/۰۲/۰۲در طول یک سال اخیر بعد از اینک موازنه قدرت در منطقه با قدرت‌یابی روزافزون مقاومت اسلامی به سود ملت‌های مسلمان و به ضرر سلطه‌گران و صهیونیست‌ها در حال تغییر است: «مسئله فلسطین به توفیق الهی به سمت حل شدن یعنی تشکیل حاکمیت فلسطینی در همه سرزمین فلسطین در حال حرکت است.» ۱۴۰۲/۰۹/۰۸ و دنیای متعلق به فلسطین خواهد بود: «دنیای آینده دنیای فلسطین است، دنیای رژیم غاصب صهیونیستی نیست.»۱۴۰۲/۰۸/۰۳ 🔸تبلور اندیشه و منطق مقاومت، رمز پیروزی امت اسلامی براساس آموزه‌های قرآن کریم پایداری و مقاومت اصل و اساس و شرط اول پیروزی بر باطل است: « شرط اول است. ملتها در راهی که شروع می‌کنند، باید استقامت کنند؛ «فلذلک فادع و استقم کما امرت»۱۳۹۰/۱۰/۱۹ که اگر با صبر و استمرار در راه همراه شود، پیروزی قطعی جبهه‌ی حق را به دنبال خواهد داشت :«اگر استقامت بود، صبر بود، تداوم در راه بود، استمرار عمل بود، آن وقت همه‌ی خیرات و همه‌ی برکات بر آن مترتب می‌شود.» ۱۳۹۰/۱۰/۱۹ گروه مقاومت نیز شجره‌ی طیبه‌ای است که در تمام این سالهای تجاوز اسرائیل به فلسطین، در کنار گروه مقاومت حماس و جبهه‌ی مقاومت، ایستاده است: «حزب‌الله حقاً شجره طیبه است و حزب‌الله و رهبر قهرمان و شهید آن، عصاره فضائل تاریخی و هویتی لبنانند.»۱۴۰۳/۰۷/۲۴ در نتیجه‌ی همین ایستادگی و مقاومت و صبر، گامهای مهمی برای خدمت به منطقه و دنیای اسلام برداشته شده است: «حزب‌الله و سیّد شهید[نصرالله] با دفاع از غزّه و جهاد برای مسجدالاقصی و ضربه به رژیم غاصب و ظالم، در راه خدمتی حیاتی به همه‌ی منطقه و همه‌ی دنیای اسلام گام برداشتند.»۱۴۰۳/۰۷/۱۳ که قطعا بعد از شهادت سید مقاومت، شهید سید حسن نصرالله به دست رژیم صهیونیستی، اینک موازنه‌ی قدرت را به نفع جبهه‌ی مقاومت اسلامی و به سود ملت‌های اسلامی و به ضرر سلطه‌گران و صهیونیست‌ها، با سرعت بیشتری تغییر خواهد داد: «اثرگذاری شخصیت پرچمدار مقاومت و مدافع شجاع مظلومان پس از شهادتش بیشتر خواهد شد و ملت‌های منطقه و مجاهدان فی سبیل‌الله، پیام او یعنی ایمان و توکل بیشتر، اتحاد مستحکم‌تر، ادامه قوی‌تر و بدون تردید مبارزه تا شکست و نابودی دشمن صهیونیستی را با همه وجود دنبال خواهند کرد.»۱۴۹۳/۰۷/۱۳ شکل‌گیری در کنار فرهنگ ایثار و شهادت، ذخیره‌ی بی‌نظیر و تمام نشدنی برای امت اسلامی در عرصه دفاع از ارزش‌های اسلامی و مقابله با تهدیدات دشمن است، که تنها راه نجات و پیشرفت محسوب می‌شود: «راه نجات در مقابل زیاده خواهی دشمنان، تسلیم شدن و عقب نشینی کردن نیست؛ باید در مقابل دشمنی که زورگویی و زورگیری می کند ایستاد و پیشرفت کرد.»۱۳۸۷/۰۱/۰۱ 🖋آمنه عسکری منفرد 📝ادامه دارد... @AFKAREHOWZAVI
بسم الله الرحمن الرحیم «7اکتبر» ✍🏻 امروز 7اکتبر است. در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، حماس و چند گروه مبارز فلسطینی دیگر حملات مسلحانه هماهنگ‌ شده‌ای را از نوار غزه به غلاف غزه در جنوب اسرائیل آغاز کردند که اولین تهاجم به خاک اسرائیل از زمان جنگ اعراب و اسرائیل در سال ۱۹۴۸ بود. حماس و دیگر گروه‌های مسلح فلسطینی این حملات را عملیات طوفان الاقصی (یا سیل الاقصی؛ عربی: عملیة طوفان الأقصی) نامیدند. درحالی که در اسرائیل به آن شنبه سیاه (عبری: השבת השחורה‎) یا کشتار تورات سیمچات (عبری:הטבח בשמחת תורה) می‌گویند، و در سطح بین‌المللی با عنوان حمله ۷ اکتبر شناخته می‌شود. این حملات آغازگر جنگ جاری اسرائیل و حماس بود. یک سال گذشت، از بر ملا شدن حقیقت پنهان! آری حقیقت پنهان! نه بر من نه بر تو؛ بلکه بر مردم کشورهای عرب و حتی بر مردم فلسطین و غزه نمایان شد. سالها گفتند:« ما یک امت، یکصدا و یک مذهب هستیم.» اما در این مدت یکسال، چهره ی به ظاهر حق اما باطل! نمایان شد. معلوم شد، مردم کدام کشور انصار الله و مردم کدام کشور انصار شیطان!! یکسال هزاران معصوم بی گناه اهل غزه قتل عالم شدند، اما صدای هیچکدام از حکام عرب که به صندلی ریاست خود لم دادندن در نیامد. در طول این یکسال مردم غزه بارها از میان آتش، خون فریاد «وین عرب» سر دادند. ولی هیچ امتی دست یاری نداد، الا شیعیان علی‌ابی طالب(ع) شهدای طریق القدس زنده و همراه مجاهدان طوفان الاقصی هستند. خوشا کسانی که در این مسیر پا به پای مجاهدین هستند. چه با اسلحه چه با تحلیل چه با ذکر امن یجیب... اما وای به حال کسانی که با دشمن خدا دست دوستی دادند. هر روز از این خون بی گناه سیراب می‌شوند ترسی از خشم خدا ندارند. ما از این دریای خونی که اسراییل جاری کرده هراسی نداریم چون به کلام خدا ایمان داریم و خواندیم «الیس الصبح بقریب» @AFKAREHOWZAVI
نقطهٔ قوت یک سال است می گویند: _او در پناهگاه است. _مسبب وضع شما، در بین شما نیست. _او نفوذی است. _او جاسوس اسرائیل است که توانسته است چنین عملیاتی را طراحی کند. _و... یک سال است دشمن دست گذاشته است بر روی نقطه قوت حماس و او را تخریب میکند. یحیی السنوار را می گویم، نقطه ی قوت حماس و طراح عملیات طوفان الاقصی. اما دیروز در حالی که خودشان هم باورشان نمیشد. جنازه بزرگ مردی را در میان شهدای ساختمان دیدند که آب ریخت بر روی تمام شایعات و تخریب ها. وچه عزتی بالاتر از این؟ او مرد میدان بود. تصویر هایی که از او منتشر می شود. اوج قدرت و افتخار السنوار است. چرا که نشان داد او مرگ را زندگی میکند و در کنار سربازانش با لباس رزم و چفیه، جلوتر از خط مقدم و در جبالیا، در رفح، می جنگد. او مرد میدان بود. به گفته ی شهید مرتضی آوینی: کجا از مرگ هراس دارد آنکه به جاودانگی روح در جوار رحمت حق آگاه است؟ ✍🏻مریم زارعی @AFKAREHOWZAVI
انگشت بریده اش به اغیار رسید یک شیر تمام کرد و کفتار رسید طوفان الاقصی که همان است فقط هنگام قضی نحبه سنوار رسید ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom