.
🌸نامه جنین به مادرش
✍خ. محمدجانی
سلام مادر جان، خوبی؟
اینجا در وجودت که هستم، چقدر جایم آرام و راحت است. چقدر از اینکه کنارم هستی، آرامم و سردی و گرمی روزگار، در من اثر ندارد. تو تمام وجودت را به من ارزانی داشتی و وجود مرا، به سختی تحمل کردی و با اینکه برایت طاقتفرسا بودم، اما تو هیچگاه اَخم به ابرو نیاوردی و هیچگاه از اینکه وجودت را به پای من ریختی، احساس پشیمانی نکردی، بلکه با تمام وجودت، مرا لبریز از محبت و عشق خودت کردی، اما من در این مدت باعث اذیتت شدم و گاه بیمارت نمودم و گاه با دردهایی که وجودم بر وجودت وارد نمود، تو را خسته و آزرده خاطر کردم، اما تو تمام این دردها و سختیها را، تحمل نمودی و برایت شیرین و لذتبخش بود تا به من زندگی ببخشی و چشمانم را به جهانی فراتر از این جا باز کنم. تو خیلی چیزها از دنیایی که در آن بودی برایم گفتی، اما برای من قابل درک نبود. چون شنیدن، کی بود ماندن دیدن.
تو به من گفتی:
«تحمل کن روزی از این جای کوچک و تاریک بیرون خواهی رفت و وارد دنیایی خواهی شد که بزرگیهایش را با چشمانت خواهی دید، در آن دنیا باید خیلی مواظب خودت و زیباییهای درونی و صفای قلبت باشی که زود فریب نخوری. مبادا! روزگار و رسم دنیا باعث شود که روزی مرا فراموش کنی.
من دوست دارم، تو بهترین زندگی را پس از این جهان داشته باشی و در این مسیر تا زمانی که به توانایی و رشد برسی، همپایت خواهم بود و دستت را خواهم گرفت و پله، پله با تو همقدم خواهم شد تا تو را از پلههای زندگی و پیشرفت یکی، یکی بالا ببرم و به مقصد بینهایت برسانم و اگر روزی من از تو جدا شدم، تو نترس نگران نباش. من میدانم که تو شجاع و نترس هستی. تو میتوانی؛ به تنهایی راهت را ادامه دهی و فقط به من قول بده که هیچگاه خسته و نا امید نشوی و مسیری را که شروع کردی، گم نکنی.»
تو چه زیبا اینها را برایم گفتی و چه زیبا از خودت در سرمای استخوانسوز زمستان گذشتی تا با آغوش گرمت به من گرما ببخشی و در گرمای طاقتفرسای تابستان مهرت سایبانی شد تا نسیم خنکای عشقت را در قلبم بِوَزانی و نسیم روحبخشت را، در جانم میهمان همیشگی لحظههایم نمایی. تو دعاهایت نردبانی شده بود تا من، این مسافر کوچکت را با سلامت به مقصد برسانی و بیصبرانه روزهای انتظار را به نظاره و شماره نشسته بودی تا چشمانت، به جمال من روشن شود، اما من با ورودم جز گریه و اندوه چیزی برای تو نداشتم. گاه گریههای شبانهام، خواب را از چشمان خسته و رنجورت میربود، اما تو چیزی نمیگفتی و از خواب شبت میزدی، تا من به خواب روم و در کمال آسایش رشد کنم، شاخ و برگ بزنم و تنومند شوم.
آری، مادر تو چه زیبا همهی ناگفتهها را برایم گفتی، اما من چشم و گوش بسته، فقط خواستم از دنیا استفاده کنم از مأ کولات و چیزهایی که نفسم و چشمانم دید و خواهش کرد و تمایل داشت. دنیا، مرا غرق خودش کرد و انگار نصیحتهایت را به فراموشی سپردم و تو را که اینگونه وجودت را به پای من ریختی، به فراموشی سپردم و خانه، فرزند، پست و مقام، همه چیزم را از من گرفت. حتی تویی که بهترین و مهربانترین موجودی بودی که تا به حال دیده بودم.
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
همه روزهای تحصیلیام
✍فاطمه میریطایفهفرد
همه روزهای تحصیلیام را دوست داشتم اما سطح سه را بیشتر. همه مکانهای تحصیلم را دوست داشتم اما #جامعهالزهرا را بیشتر. همه دوستان تحصیلم را دوست داشتم، اما #طلبهها را بیشتر.
حل کردن حسابان را دوست داشتم، حتی وقتی که مغزم را تریت میکرد، یا وقتی که با رياضيات گسسته، احتمال افتادن دو سیب از هفت سیب را در سبد با شرایط خاص محاسبه میکردم. اما هیچکدام به پای نشستن در کلاس #استاد_مستقیمی نمیرسید. اگر تاریخی حساب کنم، به اندازه طول ساختن اولین خانههای تمدن یکجانشینی جهان در تپهزاغه، تا گذاشتن میل مخابراتی برج میلاد فاصله زمانی داشت. کلاسهایی که عمری آرزوی نشستن بر روی صندلیاش را داشتم و سوالهایی که یک عمر آرزوی شنیدن پاسخش را داشتم، همه همینجا جمع بود. تمام #ایران را بهعلاوه تمام شامات و آندلس و جغرافیای هند را طی میکردیم. از بین النهرین و ماوراءالنهر در شرق و غرب عالم رد میشدیم و جایی خوشتر از ایران نمییافتیم.
کلاس #استاد_موسوی اما درس تاریخ معاصر ایران بود، بحث بر سر مشروطه مشروعه و شاهان بیحال قاجار و مردان جنگی مثل ستارخان و باقرخان و آن خانمی که میگفت: خاک میخوریم ولی خاک نمیدهیم.
با #استاد_سالاریه یاد گرفتم که چگونه از حقانیت مذهبم دفاع کنم و چگونه حدود و ثغور اعتقادم را بچینم که امامم، علماءالابرار نشود. #استاد_طیبی ما را به خانه مادران امامان میبرد و ما را با نرجس خاتون و حمیده خاتون همسفره میکرد و میشدیم دختران شهربانوی ایرانی.
رفاقت من با شیخ مفید از سر کلاس #استاد_حکیمزاده شروع شد و تا کاظمین قد کشید. آنوقت دلم میخواست همپای سیدرضی پای درسش بنشینم و از حقانیت شیعه دفاع کنم. در همین حوالی، زیر سایه نام مادرم زهرا(سلاماللهعلیها) درس خواندم و خوشتر از این روزها نیافتم، حتی وقتی که راننده تاکسی دم در جامعه دو پهلو کرایه میگرفت، حتی وقتی که بهجای جواب به سوالات دینی و تاریخی مردم، باید دنبال جواب سوالات اقتصادی میبودم. روزهای درسم با تدریس کسانی گذشت که علم خود را آمیخته به اعتقاد و باور به کام شاگردانشان میریختند. کاش من هم بتوانم تنفس در این اتمسفر را به کام دختران ایران بچکانم. راستی #روز_معلم مبارک.
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
بهترین جای دنیا
✍راضیه کاظمی زاده
نزدیک بیست سالی است که در مقام دانش آموزی هستم، بعد از دوازده سال آموزش در دوران کودکی و نوجوانی، پا به جایی گذاشتم که همه چیز آن برایم رنگ و بوی دیگری داشت!
هر روزمان را با دعای عهد آغاز می کردیم و با عرض ارادت به مولا، پای درس اساتید می نشستیم، جو صمیمانه ای که در کلاس درس ها با اساتید داشتیم، درس خواندن را برایم دوست داشتنی می کرد!
هر روز که می گذشت با اساتید بهتری آشنا می شدم، حس صمیمیت با استاد تبدیل شده بود به حس دوستی و همکاری!
راه و روش چگونه تحقیق کردن و مقاله نوشتن را با #استاد_مهرجویی تجربه کردم، او که در عین استادی مانند مادری دلسوز در هر زمان و هر لحظه ای در کنارم بود!
در کنار #استاد_سالاریه به دنیای اثبات حقانیت علی بن ابیطالب علیه السلام سفر کردیم و تا باطل بودن سقیفه را اثبات نکردیم، بیخیالش نشدیم! استادی که اوایل آشنایی همیشه از حضور در کلاسش دلهره داشتم و اما حالا خصوصیترین کارهایم را با او در میان میگذارم .
با #استاد_شیرازی به دنیای زنان قدم گذاشتیم و ایشان با آن همه تجربه در تدریس به زیبایی از زنان الگو ساز برایمان سخن گفتند و ما بهره بردیم و افتخار کردیم از زن بودنمان.
با #استاد_حسینی_پناه و درس استعمار پا به دنیای اقتصاد گذاشتیم و با مفهوم استعمار دست و پنجه نرم کردیم! به راستی تا آن زمان اینقدر خوب با آن مفاهیم آشنایی نداشتم.
با #استاد_علیخانی با دنیای بزرگ ادیان الهی آشنا شدیم و مات و مبهوت میماندیم از آن همه اطلاعات! براستی که ایشان دریایی از علم بودند.
با #استاد_روحانی به دنیای «آیه تطهیر» قدم گذاشتیم و توانستیم در کنار تلاشهای بیدریغ ایشان معنای عصمت اهل بیت علیهم السلام را به خوبی بفهمیم و ثابت کنیم، به طوریکه هر کجا که بحث آیه تطهیر مطرح می شود حرفی برای گفتن داریم.
با #استاد_شریعت_ناصری با دنیای حدیث آشنا شدیم و در کنار تدریس ایشان از مطالب ناب تفسیری بهره ها بردیم.
با #استاد_حکیم_زاده وارد دنیای همسرداری اهل بیت علیهم السلام شدیم و هر جلسه از نکات ناب مشاوره ای ایشان بهره ها بردیم و دلگرم شدیم برای ادامه زندگی، براستی که ایشان سنگ صبور خوبی برای طلاب هستند.
با #استاد_طیبی عزیز وارد دنیای مادران اهل بیت علیهمالسلام شدیم، دنیایی که هرچه جلوتر می رویم بزرگتر و زیباتر میشود با آنهمه اطلاعاتی که استاد دارند، گویا سر هر کلاس در و گوهر از دهانشان خارج میشود و ما مشغول صید مرواریدها هستیم!
به نظرم در هیچ کجای دنیا چنین رابطهای بین استاد و شاگرد برقرار نیست! خدا را شکر که در #جامعهالزهرا سلاماللهعلیها نفس میکشم!
اساتید عزیزم روزتون مبارک :)
#روز_معلم
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
دو اباعبدالله
✍🏻 زهرا کبیری پور
از آنجایی که در دوران امام صادق (علیهالسلام) شرایط برای ترویج و تثبیت مذهب تشیع فراهم بود.
این امام بزرگوار برای اباعبدالله الحسین (علیهالسلام) مجالس عزاداری بسیاری برگزار میکردند و به دیگران نیز توصیه میکردند که مجالس روضه راه بیندازند و در مصیبت سیدالشهدا (علیهالسلام) گریه کنند.
در بعضی از روایتها آمده است که حضرت (علیهالسلام) از شعرا درخواست میکردند که در عزای حضرت اباعبدالله (علیهالسلام) شعر بسرایند و امام (علیهالسلام) پس از شنیدن آن اشعار به شدت گریه میکردند.(۱)
با توجه به این روایات و بر اساس شواهد تاریخی، میتوان امام صادق (علیهالسلام) را بانی روضههای امام حسین (علیهالسلام) دانست.
امامی که همکُنیهی جد غریبشان بودند.
اباعبداللهی که قیام کرد و بساط الحاد و انحراف را از دین اسلام برچید و اباعبداللهی از نسل او سالها بعد رئیس مذهب تشیع شد و با برپایی مجالس روضه در عزای او گریست و با همین گریهها و روضهها اجازه نداد یاد و خاطرهی قیام جد شهیدش از تارک تاریخ زدوده شود.
در تاریخ درخشان تشیع دو اباعبداللهی وجود دارد که یکی دین را از انحراف نجات داد و دیگری آن دین را توسعه داده و تثبیت کرد.
امام صادق (علیهالسلام) اگرچه به لحاظ حاکمیتی در فضای آزادتری نسبت به جد غریبش قرار داشت اما در مظلومیت و غربت نیز کم از اجداد شهیدش نداشت.
امام (علیهالسلام) در اواخر عمر شریفشان به شدت لاغر و ضعيف شده بودند و سراسر زندگیشان به دشواری، سختی و رنج گذشته بود.
بنا بر روایات مشهور در روزهای منتهی به شهادتِ بانیِ مجالسِ عزا، برخی از روضههای مشهور مجسم شد.
دستان ایشان را مانند جدشان امیرالمؤمنین (علیهالسلام) بستند.
درب خانهی او را به آتش کشیدند.
مانند امام حسن مجتبی (علیهالسلام) مسموم شده و شهید شدند و اگر امروزه صحن و سرای اباعبدالله الحسین (علیهالسلام) پابرجاست و زائرانِ عاشق، به سوی او پر میگشایند، از برکت کار رسانهایِ قویِ اباعبدالله ثانی امام صادق (علیهالسلام) است، که خود صحن و سرا و حرمی ندارد.(۲)
به امید روزی که پرچم یالثاراتالحسین (علیهالسلام) را بر فراز گنبد منورش برافشانیم.
۱. ابن قولویه، کامل الزیارات، ج۱، ص۱۱۲.
۲. طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۳۲.
#امام_صادق_علیهالسلام
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
هدایت شده از 🍃 شاعران حوزوی 🍃
بسمه تعالی
اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی قم با همکاری امور بانوان اداره کل سازمان تبلیغات اسلامی قم،مجمع جوان ستایشگر و گروه فرهنگی رَحیل به مناسبت دههی کرامت برگزار میکند:
✅محفل ملی شعر
🔹با شعرخوانی
اعظم سعادتمند
زهرا سادات هاشمی
عاطفه جوشقانیان
سیده فرشته حسینی
سیده نرگس میرفیضی
راضیه جبه داری
فاطمه زاهد مقدم
منصوره محمدی مزینان
مهتا صانعی
محدثه آشتیانی
🔹بااجرای رقیه خلف زاده
🔹همراه با رونمایی از دو کتاب (بازدَم و هَمدمَ)
سرودههای سمانه خلف زاده
🔹زمان:شنبه،۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۳،ساعت ۱۷تا ۱۹
🔹مکان:قم،خیابان جمهوری،نبش کوچه(۶)،اداره کل تبلیغات اسلامی،سالن کوثر
🔹به همراه اهدای هدیهی یادبود به همهی حضار گرامی...
🔹حضور برای عموم بانوان آزاد است
@shaeranehowzavi
.
🕋 پیشوای مذهب از نگاه علمای اهل سنت
✍ فاطمه علی زاده علی آبادی
▪️امام جعفر صادق (علیه السلام) ششمین نور از حلقه های نورانی به هم پیوسته ائمه اطهار (علیهم السلام) است که همه آن ها متصل به معدن وحی الهی اند.
در علو مقام ومنزلت ایشان همین بس که پدر بزرگوارشان امام محمد باقر (علیه السلام) صفت بهترین مخلوقات را به ایشان نسبت دادند و فرمودند: « هذا خیر البریه»١
▪️درباره عظمت امام صادق (علیهالسّلام) نه تنها توسط شیعیان به فراوانی سخن گفته شده است، بلکه دراین باره جمع کثیری از بزرگان اهل سنت نیز لب به سخن گشودهاند. پیشوایان مذاهب اهل سنت، و صاحب نظران زبردست در باره برجستگیهای علمی، عملی، اخلاقی، کرامت و عظمت آن امام همام بسیار سخن گفتهاند. اینک در این نوشتار به طور گذرا به بیان دیدگاههای برخی از علما و امامان مذاهب اهل سنت به طور خلاصه و گزینشی پرداخته خواهد شد.
🔸ابوحنیفه پیشوای فرقه حنفی که از نظر زمانی معاصر با امام صادق علیهالسّلام بود، درباره عظمت امام صادق علیهالسّلام اظهارات و اعترافات خوبی دارد. از جمله درباره آن حضرت گفت: «ما رایت افقه من جعفربن محمد و انه اعلم الامه»
و نیز گفته است: اگر جعفربن محمد نبود، مردم احکام و مناسک حجشان را نمی دانستند. ٢
🔸مالک بن انس از پیشوایان اهل سنت، مدتی نیز افتخار شاگردی امام صادق علیهالسّلام نصیبش شد
درباره عظمت و شخصیت علمی و اخلاقی امام صادق علیهالسّلام چنین میگوید: «مدتی به حضور جعفربن محمد میرسیدم. آن حضرت اهل مزاح بود. همواره تبسم ملایمی برلب هایش نمایان بود. هنگامی که در محضر آن حضرت نام مبارک رسول گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به میان میآمد، رنگ رخساره جعفربن محمد به سبزی و سپس به زردی میگرایید. در طول مدتی که به خانه آن حضرت آمد و شد داشتم، او را ندیدم جز این که در یکی از این سه خصلت و سه حالت به سر میبرد، یا او را درحال نماز خواندن میدیدم و یا در حالت روزه داری و یا در حالت قرائت قرآن. من ندیدم که جعفربن محمد بدون وضو و طهارت از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) حدیثی نقل کند. من ندیدم که آن حضرت سخنی بی فایده و گزاف بگوید. او از عالمان زاهدی بود که از خدا خوف داشت. ترس از خدا سراسر وجودش را فراگرفته بود.
هرگز نشد که به محضرش شرفیاب شوم، جز این که زیراندازی که زیر پای آن حضرت گسترده شده بود، آن را از زیر پایش برمی داشت وزیر پای من میگستراند.٣
همو در سخنی دیگر درباره فضیلت و عظمت امام صادق علیهالسّلام میگوید: «ما راءت عین و لا سمعت اذن و لا خطر علی قلب بشر افضل من جعفربن محمد»
هیچ چشمی ندیده است و هیچ گوشی نشنیده است و به قلب هیچ بشری خطور نکرده است، مردی که با فضیلت تر از جعفربن محمد باشد. ۴
🔸 ابوبحر جاحظ بصری» نیز از دانشمندان مشهور اهل سنت قرن سوم بود، درباره امام صادق علیهالسّلام بیان داشت:
جعفربن محمد کسی بود که علم و فقه آن حضرت جهان را پرکرده است و گفته میشود که ابوحنیفه و سفیان ثوری از شاگردان او بودند. همین در عظمت علمی آن حضرت کافی است. ۵
🔸ابن خلکان نیز درباره امام صادق علیهالسّلام آورده است: « او یکی از امامان دوازده گانه امامیه و از بزرگان اهل بیت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بود. به جهت صدق در گفتارش به لقب صادق شهرت یافت و فضل او مشهورتر از آن است که نیازمند به توضیح داشته باشد» .
همو مینویسد: امام صادق (علیهالسّلام) در صنعت کیمیا (شیمی) از مهارت خاصی بهره مند بود، ابوموسی جابربن حیان طرطوسی، شاگرد او بود. جابر کتابی شامل هزار ورق تالیف کرد که تعلیمات جعفربن صادق را در برداشت و حاوی پانصد رساله بود. ۶
🔸 «ابن حجر عسقلانی» درباره امام صادق علیهالسّلام میگوید: «جعفربن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب فقیهی است بسیار راست گفتار.»
_________________
١_ الکافی، ج 1، ص 307
٢_ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، طبع قم، نشراسلامی، ج۲، ص۵۱۹
٣_ ابن تیمیه، التوسل و الوسیله، ص۵۲.۸.
۴_ شهید مطهری، سیری در سیره ی ائمه اطهار علیهالسّلام، ص۱۴۹
۵_ رساله جاحظ، ص١٩
۶_ وفیات الاعیان، ج ١، ص ٣٢٨
٧_ تقریب التهذیب، ص۶۸.۲۷
#جهاد_روایت
#امام_صادق_علیه_السلام
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
تمام مردم مدینه آمده بودند...
✍سادات طهماسی
غلغلهای بر پا بود. نظیرش را ندیده بودم. تمام مردم مدینه آمده بودند. قبرستان، از عاشقان و محبان اباعبدالله پر شد. تابوت، روی دستان یاران و دوستان امام وارد قبرستان شد. مردم سیاه پوش، با چشمانی نمناک و اشکی در عزای ولی خدا، عزاداری میکردند. مراسم خاکسپاری در اوج احترام و شکوه در حال برگزاری بود. با ضربهای که خوردم، به چندین سال پيش رفتم. همه جا غرق در سکوت بود. چند نفر با سرعت و مخفیانه،وارد قبرستان شدند. گویا جنازهای را حمل میکردند. اما چرا شبانه!؟ چرا بی سر و صدا و مخفیانه!؟
بدون هیچ سر و صدا و در اوج سکوت، جنازه را دفن کردند.
صبح آن روز،با سر و صدای زیاد چشم باز کردم. گویا سپاه ابرهه حمله کرده. قبرستان پر از جمعیت بود. تعداد زیادی قبر جدید،خودنمایی میکرد. یک نفر که خود را خلیفه مسلمین میخواند. قصد داشت تمام قبرهای جدید را بشکافد و جنازه یک نفر را پیدا و به آن نماز بخواند.
ناگهان همسر فاطمه، وارد قبرستان شد. جلوی خلیفه ایستاد و گفت: کسی حق ندارد دست به قبرها بگذارد. وصیت فاطمه این بود که شبانه و مخفیانه به خاک سپرده شود.
درست شنیدم وصیت فاطمه! مگر فاطمه از دنیا رفته بود!؟ کسی که دیشب،بی سر و صدا به خاک سپرده شد، دختر رسول الله بود!؟
به رفت و آمد و گریههای روزانهاش عادت کرده بودم. بعد از رحلت پدرش، هر روز به قبرستان میآمده. از دوری و فراق پدر ناله میکرد.
چه شبهایی که فرزندان فاطمه در فراقش گریه کردند و علی از این داغ، قد خمید.
در همین افکار بودم. یک نفر، با یک یا علی بلندم کرد و بالای قبر زمینم گذاشت.
با خطی خوش، روی سینه سخت و ستبرم حک شد قبر صادق آل محمد.
که گفته سنگ، قیمت پیدا نمیکند!؟
#جهاد_روایت
#امام_صادق_علیه_السلام
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
جلوهای از نور خدا
✍زينب نجیب
نور چیزی است که به ذات خود ظاهر باشد و غیر را هم ظاهر سازد.
اگرچه، اولین و سادهترین تجربه ما از نور، همان نور حسی است و در عرف عام غالبا از نور همان معنا را میفهمیم؛ ولی ویژگی "ظاهر بالذات و مظهر للغیر" اعم از نور حسی است.
حقیقت نور باید چیزی باشد بیعیب و نقص، بدون محدودیت، و در یک کلام در ذات خودش ظاهر باشد و مظهر غیر. مانند عقل، علم، ایمان، قرآن، پیامبر، امام، هدایت و از همه نزدیکتر، ذات حضرت حق...«و بنور وجهک الذی اضاء له کل شئ»
اینها همگی مصادیق نوراند در قرآن، که بهعنوان نور حقیقی، از آنها نام برده شده و رفع سرگردانی و ظلمت، ایجاد روشنی و وضوح، و تعیین راه و هدف، از لوازم آنهاست.
حال به این تصویر بنگریم
تلاش این وهابیان شیطانصفت، مادی مسلک، ظاهربین وکوتهفکر، برای تاریک نشاندادنِ حقیقت نور، بیشتر شبیهِ بازی ابلهان است که میخواهند خورشید را زیر تپهای از خاک مدفون کنند. آنها خود چنان زیر خروارها ضلالت و گمراهی، دفن شدهاند و قادر به دیدن روشنایی نیستند، که میپندارند؛ نور و گرمای خورشید را توانستهاند، خاموش کنند. غافل از آنکه خود خاموشند.
چند چراغ دستساز بشری، چنان چشمان کورشان را پر کرده و آنها را مست و لایعقل نموده که تصور میکنند، پرتاب مشتی خاک بهسوی خورشید، از نور او میکاهد.
آنها نمیدانند که خورشید نیز روزی شهادت خواهد داد که اگر اولاد فاطمه سلام الله علیها نظر نکنند؛ او نیز به تاریکی و سردی خواهد گرایید.
#جهاد_روایت
#امام_صادق_علیه_السلام
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
🔖 رییس مکتب تشیع، مرد مبارزه و تشکیلات
✍آمنه عسکری منفرد
مبارزه، مقاومت و ایستادگی برای رسیدن به اهداف والای الهی جزءجدانشدنی برنامه زندگی فردی و اجتماعی مبارزین الهی، در طول تاریخ بشریت از ابتدای خلقت بشر بوده است. همچنین برای تحقق اهداف والای حکومت الهی اسلام و برچیدهشدن حرکت و سلطهی طواغیت از عالم، به عنوان یک اصل مهم دعوت پیامبر و امامان شیعه به شمار میرود.
در این زمینه، عصر امام صادق (علیهالسلام) یکی از طوفانیترین ادوار تاریخ اسلام بشمار میرود، چراکه اغتشاشات و انقلابهای پیاپیِ گروههای متعدد بر علیه حاکمان وقت بسیار چشمگیر بودهاست، از جمله؛ شورش (حارث بن سریج) از آزادیخواهانی که در سال ۱۱۶ هجری علیه حکومت مروانیان که در خراسان قیام کرده و مردم را به کتاب خدا و سنت پیامبر فراخواند ( وسائل الشیعه، ج ۱۱)، همچنین قیام (زیدبنعلی) که در سده ۲۱ هجری در کوفه اتفاق افتاد و با انگیزهی دعوت به قرآن و سنت پیامبر و مبارزه با ستمگران و حمایت از مستضعفان و دفاع از حریم امامت بودهاست (تاریخ طبری، ج۶). دراینمیان بنیعباس هم با تکیه بر شعارهای علویان و حمایت مردمی که از ستم حکومت بنیامیه به ستوه آمده بودند حکومت را بدست گرفتند. اما در بازهی زمانی کوتاهی پساز به قدرت رسیدن، چهرهی ضداسلامی و ضدمردمی خود را برملا کردند. همین امر مخالفت و شورشهای مردمی چون شورش مردم مصر و قیام نفس زکیه در مدینه را بهدنبال داشت.
در این مقطع زمانی امام صادق (علیه السلام) که از اوضاع آشفتهی خلافت اموی برای شروع نهضت فرهنگی خود استفاده کرده بودند، برای حسن انجام رسالت خود، با استفاده از پوشش تقیه و کنارهگیری از مناقشات سیاسی در راستای امامت خویش، به دعوت از مسلمین و پاسداری از آرمانهای اسلام پرداختند. دراینراستا مبارزات امام صادق دو بُعد داشت؛ یکی نفی امامت حکمرانان معاصر با شیوههای گوناگون، از جمله معرفی موضع باطل و ضد اسلامی خلفا و کارگزارانشان که باعث شد پیروان امام از مساعدت خلفا دست برداشته و مشروعیت دستگاه خلافت را نفی کنند. دوم اینکه امام صادق (علیه السلام) که خود را جانشین پیامبر و پیشوای امت اسلام معرفی کرده بودند، متناسب با شرایط سیاسی جامعه و موقعیت و نیاز مخاطبان، گاه در حضور طاغوتهای زمان و گاه در برابر تودههای مردم به شیوههای متعدد به روشنگری میپرداختند.
لذا در عصر امام ششم شیعیان که یکی از دورانهای طلایی در تاریخ تشیع میباشد، باوجود فشار گستردهی سیاسی حکام اموی و عباسی تشیع گسترش چشمگیری پیدا کرد. چنانکه حضرت توانستند فقه و کلام شیعه را توسعه داده و با تربیت شاگردانی متبحر چون هشام بن حکم و هشام بن سالم، اصول و مبانی علوم حدیث، تفسیر و علم کلام را روشن کنند، تا جایی که مذهب شیعه بنام «مذهب جعفری» شهرت یافت. «امام به حق ناطق، جعفر بن محمّد الصّادق (علیه السلام)...؛ در دوران زندگی، بیش از دیگر امامان فرصت پیدا کردند که معارف اهل بیت را ـ یعنی معارف اسلام ناب را ـ به دلهای مشتاق و تشنهلبان برسانند. اشتباه است اگر کسی خیال کند همهی آن هزاران نفری که از امام صادق درس آموختند، شیعیان و معتقدان به امامت آن بزرگوار بودند؛ نه، بسیاری بودند که به امامت امام صادق ـ آنچنانی که شیعه معتقد است ـ معتقد نبودند؛ اما از دانش امام صادق و از معارف اسلامی که در اختیار آن بزرگوار بود استفاده میکردند. در روایات ما بسیار است روایاتی که راویان آنها از اهل سنتند ـ از غیر شیعه هستند ـ اما از حضرت ابی عبدالله الصّادق نقل میکنند و روایت میکنند.» (بیانات رهبر انقلاب، ۱۳۸۷/۰۱/۰۱)
نکته حائز اهمیت این است که به فرمودهی رهبر انقلاب، زمانه در دوران امام صادق (علیهالسلام) یک فرصت در اختیار گذاشت و این بزرگوار توانستند کاری کنند که پایههای معرفت اسلامی صحیح در جامعه، آنچنان مستحکم بشود که تحریفها دیگر نتواند این پایهها را از بین ببرند.» (بیانات رهبر انقلاب ، ۷آذر ۸۴).زیرا ایشان مرد مبارزهی دائمی، پیگیر و دامنهدار بودند. مبارزهی دائمی برای به وجود آوردن حکومت اسلامی و علوی.
این در حالی است که بُعد حرکت سوم امام صادق (علیه السلام) بعد حرکت تشکیلاتی ایشان بود. تشکیلات عظیمی از مؤمنانِ طرفدار جریان حکومت علوی در سراسر عالم اسلام که از اقصای خراسان و ماوراءالنهر تا شمال آفریقا ادامه داشت بهطوریکه پیام امام را در سراسر افق عالم اسلام به گوش مردم میرساندند. همچنین بهخاطر حضور وکلا و نمایندگان ایشان در تمام نقاط وجوهات و بودجه برای ادامه مبارزات سیاسی عظیم اسلامی فراهم میآمد.
🔗ادامه متن در کانال نویسنده
#جهاد_روایت
#امام_صادق_علیه_السلام
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
آیا یادمرگ باعث ناامیدی میشود؟
✍زهرا نجاتی
بعضی پدرها و مادرها، فکر میکنند اگر چندقسمت زندگی پس از زندگی ببینند،
اگرهرهفته یا هرچند هفته به امواتشان سر بزنند، یا اگر روضه گوش کنند، یا به هرطریقی یاد اموات کنند، ممکن است افسرده شوند!
اما واقعیت چیست؟
واقعیت این است که بخشی از افسردگی ما ناشی از ترس است و بخش اعظم ترس ما ناشی از جهل.
عدهای از ما، معلومات کمی نسبت به مرگ داریم. از زیاد کردن آنها هم به خاطر حرف زدن از مرگ، میترسیم. در واقع بیشتر ترسهای ما، به همین دلیل هستند.
ما از موهومات، میترسیم. از چیزهایی که هم میدانیم_ در واقع نامی از آنها شنیدهایم_ و هم نمیدانیم چون دادههای درهم و اندک داریم.
بنابراین، راه مبارزه با بخشی از افسردگی و بخشی از ترسهایمان، آگاهی است. آگاهی عالمانه، نه خرافی.
به همین دلیل است که یاد مرگ و آگاهی از عالم آخرت، انسان را دچار افسردگی نمیکند. بلکه اگاهی از حقیقت روح و واقعیت مرگ و آنچه در عالم دیگر برای روح ابدی و جاودانه انسان رخ میدهد و توجه به این نکته که نابودی برای انسان وجود ندارد بلکه وقتی انسان پا به این جهان گذاشت، ابدی خواهد بود، به ازبیت رقتن ترس از مرگ،کمک میکند. در مورد نوجوانان و کودکان نیز همینطور است.
🔹نکته دیگر این است که ما به بعضی موضوعات افسردگی آور دیگر توجه نمیکنیم، مثلا موسیقیهایی که باب شده و همه در وصف عاشقانههای به کام رسیده و ناکام هست، بی برو برگرد موجب افسردگی است. چه از باب تجدید خاطرات برای کسانی که عزیزی از دست دادهاند، چه از باب احساس ناکامی برای کسانی که تجربه عشق موفقی نداشتهاند. و واقعیت جامعه ما به خصوص در مورد نوجوانان، حاکی از اعتیاد این نسل، به این جنس موسیقی است.
آن هم در شرایطی که موسیقی حتی اگر عاشقانه باشد، میتواند با تحریک و تشدید احساسات، منجر به بازخوردهای منفی حتی به شکلهای دیگر هیجان، از جمله هیجان جنسی باشد.
بنابراین شناخت و آگاهی درست از منابع ترس و استرس، میتواند راهی به کاهش ترس و اضطراب داشته باشد..یاداوری توام با آگاهی صحیح و به اندازه، نقش بسزایی در خودکنترلی و نیز تنظیم روابط انسان با خدا و انسان با اجتماع دارد.
برای همین است که اتفاقا در دین به یاد مرگ،خیرات اموات،فراموش نکردن آنها، رفتن به زیارت اهل قبور تاکید شده است.
#امام_زمان
#شهادت_امام_جعفر_صادق
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI