eitaa logo
انارهای عاشق رمان
360 دنبال‌کننده
359 عکس
135 ویدیو
30 فایل
🌿🌿 اینجا محلی است برای نشر آثار داستانی اساتید و فارغ التحصیلان «انجمن هنری باغ انار» 🌹نشانی گروه: https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 🔸نمایشگاه انجمن: @ANARSTORY 👤ادمین: @ANARSTORY_ADMIN http://www.6w9.ir/msg/8113423 :ناشناس
مشاهده در ایتا
دانلود
چند خط تا شناخت بنت الهدی صدر: آمنه صدر معروف به بنت‌الهدی و شهیده صدر( ۱۳۵۷- ۱۴۰۰ ه.ق) از زنان نویسنده و فعال فرهنگی- سیاسی عراق بود. سرپرستی مدارس الزهراء در نجف و کاظمین، تشکیل جلسات خانگی دینی، نوشتن مقاله در مجله الاضواء، داستان‌نویسی و سرایش اشعار مذهبی از فعالیت‌های فرهنگی- دینی اوست. آثار بسیاری از جمله چند داستان مانند دیدار در بیمارستان را نوشته است. بنت‌الهدی،بعد از اعتراض به دستگیری برادرش و سخنرانی در حرم حضرت علی(ع) که به تظاهرات در شهرها و کشورهای مختلفی انجامید، توسط رژیم بعث زندانی و به شهادت رسید. ╭─┈ │𝗛𝗮𝘀𝗵𝘁𝗮𝗴 ➺ │𝗝𝗼𝗶𝗻 ➺ @ANARASHEGH ╰─────────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿 🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸 🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿 🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸 🌸🌿🌸🌿🌸🌿 🌸🌿🌸🌿🌸 🌸🌿🌸🌿 🌸🌿🌸 🌸🌿 🌸 ؛﷽؛ 💕 ⚡️ ✍🏻 یکی از شعله های گاز را فشرد که با صدا بدی جرقه زد: - اوه! آریا به سمتش چرخید دست خیسش را به سمت او تکان داد و گفت: - برق می ره گاهی؛ گاهی هم روش آب می ریزه جرقه کار نمی کنه... گاز که نباید انقدر چسبیده به سینک باشه! محمد با حالتی خاص نگاهش کرد و با شیطنت گفت: - کجا باید باشه خانم؟ شیر آب را بست و دست خیسش را به صورت او کوبید: - کوفت، محمد می زنم دندونات بریزه تو حلقت ها... محمد خندید و از آشپزخانه بیرون زد: - من میرم فردا می آم مرتبط می کنم با دانشجومون! آریا سری تکان داد و به پذیرایی رفت. وسط سالن ایستاد و دست ه کمر زد. نگاهش را چرخاند. رد خاک روی وسایل نشسته بود. مخصوصا ست مشکی مبلمان و میز تلوزیون. حالت گریه به خود گرفت. جرئت نداشت پا کسی را به خانه اش باز کند و از طرفی خودش وقت چندانی نداشت خانه را مرتب کند، چون هر جا را تمیز می کرد جای دیگری از خانه بهم می ریخت. آهی کشید و از پذیرایی بیرون زد به رف پله های گوشه سالن زفت دست روی نرده های آن گذاشت. رد دستش روی غبار های آن ماند. پوفی کشید و از پله ها بالا رفت. به اتاقش رفت و خودش را روی تخت انداخت. - کشتمت خونه بزرگ بخوای... یه خونه نیم وجبی می گیری بسه فهمیدی؟ تو نمی خواد برا زنت قصر بگیری... عجب بچه ای بودیا... سرش را تو بالشش فرو برد. موبایلش را از جیب شلوار ورزشی اش بیرون کشید و شماره محمد را گرفت. - ها؟ بی حوصله گفت: - محمد فردا اومد یکی رو بار برا تمیز کردن خونه... -  خب - مَرد باشه محمد اوکی؟ محمد خندید: - باشه داداش باشه! موبایل را قطع کرد و رو عسلی میزش گذاشت. کمی چشمش را بست تا انرژی اش برگردد.   محمد صبح زود با پسری جوان آمده بود و او مشغول تمیز کردن و گرد گیری خانه شده بود. آریا وقت او را دیده بود گمان نمی کرد بتواند از پس کار ها بر بیاید؛ کم سن وسال به نظر می آمد؛ اما او فرز و زیرک بود. محمد مشغول وصل کردن لب تابش به اینترنت بود و می خواست تماس را با شخص نفوذیشان بر قرار کند. آریا می خواست توصیه هایی به او کند و بگوید که لازم است به چیز هایی دقت کند. به گفته محمد او دو سال در دانشگاه شیمی خوانده بود و بهترین انتخاب برای انجام این کار است. 🚫کپے مطلقا ممنوع🚫 پرده اول رمان👇🏻 https://eitaa.com/ANARASHEGH/1307 🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱 ╭─┈ │𝗛𝗮𝘀𝗵𝘁𝗮𝗴 ➺ │𝗝𝗼𝗶𝗻 ➺ @ANARASHEGH ╰───────────── 🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱
Farahmand-Dua-Iftitah.mp3
15.36M
🌙🌱🌙🌱 🌱🌙🌱 🌙🌱 🌱 هر شب: "خدایا، من با سپاس تو ستایش را آغاز می‌كنم و تویی كه با كرمت به سوی درستی توجّه دهی، و یقین دارم كه در جای عفو و رحمت مهربانترین مهربانانی. و در جایگاه مجازات و انتقام، سخت‌ترین كیفركننده‌هایی، و در موضع بزرگ‌منشی و عظمت بزرگترین جبّاری، خدایا در خواندنت، و در درخواست از حضرتت به من اذن دادی، پس‌ای شنوا بشنو ستودنم را، و‌ ای مهربان اجابت كن دعایم را، و‌ ای آمرزنده بیامرز لغزشم را، ای خدای من چه بسیار سختی‌هایی كه گره گشودی، و اندوه‌ها كه برطرف كردی، و لغزشها كه آمرزیدی، و رحمت كه گستردی، و زنجیر بلا كه باز كردی، سپاس خدای را كه همسر و فرزندی برنگرفته، و در فرمانروایی شریكی برایش نیست، و سرپرستی از روی ناتوانی نداشته است، و او را بزرگ شمار بسیار بزرگ." ╭─┈┈ │𝗛𝗮𝘀𝗵𝘁𝗮𝗴 ➺ │𝗝𝗼𝗶𝗻 ➺ @ANARASHEGH ╰─────────────
◇◇◇◇◇◇◇💐📻🍃◇◇◇◇◇ ❥با یک آیه قرآن صبحی دیگر را آغاز می‌کنیم❥ وَلِلَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ عَذَابُ جَهَنَّمَ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ ﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺷﺎﻥ ﻛﺎﻓﺮ ﺷﺪﻧﺪ ، ﻋﺬﺍﺏ ﺩﻭﺯﺥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﺪ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﮔﺎﻫﻲ ﺍﺳﺖ . ✨ملک: ۶✨ امروز در👇 بیست‌فروردین‌سال‌هزاروچهارصدویک «‌‌‌‌۱‌‌‌۴‌‌‌۰‌‌‌۱/۰۱‌‌‌/‌‌۲۰» هفت‌رمضان‌سال‌هزاروچهارصدوچهل‌وسه. «۱۴‌‌‌۴‌‌۳‌‌/۹/۷» نه‌آوریل‌سال‌دوهزاروبیست‌‌ودو. «202‌‌2‌‌/4/‌‌‌9» { ☜هستیم.} مناسبت‌ها🏴 ¹- روز ملی فناوری هسته ای ²- روز هنر انقلاب اسلامی(سالروز شهادت سید مرتضی آوینی ۱۳۷۲ه.ش) ◇◇◇◇◇◇◇💐📻🍃◇◇◇◇◇ ╭─┈┈ │𝗛𝗮𝘀𝗵𝘁𝗮𝗴 ➺ │𝗝𝗼𝗶𝗻 ➺ @ANARASHEGH ╰─────────────
دعای عهد.mp3
1.21M
هر صبح: 🤲🏻📿 ╭─┈┈ │𝗛𝗮𝘀𝗵𝘁𝗮𝗴 ➺ │𝗝𝗼𝗶𝗻 ➺ @ANARASHEGH ╰─────────────
🔶 ای خدا در این روز مرا بر روزه و اقامه نماز یاری کن... ╭─┈┈ │𝗛𝗮𝘀𝗵𝘁𝗮𝗴 ➺ │𝗝𝗼𝗶𝗻 ➺ @ANARASHEGH ╰─────────────
انارهای عاشق رمان
سی ثانیه زمان می‌بره رفیق!✨ خوندی؟
متن پیام:https://eitaa.com/ANARASHEGH/1759 آره خوندم ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ طیب طیب الله، احسنت بارک الله😄👌✨ انار های بهشتی میل بفرمایید.☺️ سوالی، نقدی، حرفی، گفت و گویی خلاصه هر چیزی داشتی...جاش اینجاست👇😉 http://www.6w9.ir/msg/8113423
مرحبا ای روزه داران مرحبا👏🏻 ای سراپا نور ایمان مرحبا👏🏻 چون خدا بیند لبان روزه دار می کند نزد ملائک افتخار پس شما را مرحبا، صد آفرین ای به کل آفرینش بهترین من نمی گویم، خدا فرموده است در همان روز نخستین در الست چون شما را در اطاعت بنده دید بر ملائک از خدا فرمان رسید بند خدمت بر کمر محکم کنید دسته جمعی سجده بر آدم کنید ╭─┈┈ │𝗛𝗮𝘀𝗵𝘁𝗮𝗴 ➺ │𝗝𝗼𝗶𝗻 ➺ @ANARASHEGH ╰─────────────
متن پیام:سلام و خسته نباشید. دیگه رمانی مثل اون رمان تخیلی تو کانال تون نمی ذارید؟ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ سلام و تشکر از شما☺️🌸 کانال رو دنبال کنید...😉به رمان های تخیلی هم می‌رسیم.🤓 سوالی، نقدی، حرفی، گفت و گویی خلاصه هر چیزی داشتی...جاش اینجاست👇😉 http://www.6w9.ir/msg/8113423
جز7.mp3
4.22M
🔷باهم تا ختم کامل قرآن✨ تند خوانی جزء هفتم قرآن کریم🌸 ╭─┈ │𝗛𝗮𝘀𝗵𝘁𝗮𝗴 ➺ │𝗝𝗼𝗶𝗻 ➺ @ANARASHEGH ╰─────────────