eitaa logo
💎•﴿ باغ انار ﴾‌•💎
886 دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
152 فایل
﷽؛اینجا با هم یاد می‌گیریم. با هم ریشه می‌کنیم. با هم ساقه می‌زنیم و برگ می‌دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
مشاهده در ایتا
دانلود
صدام آن طرف‌تر توی قایق نشسته با ملکه انگلیس. دست می‌کند توی آب و یک پیاله دستی آب تعارف می‌کند به ملکه. ملکه گره روسری‌اش را سفت می‌کند: -یو جاست کَن ماچ مای هندز. صدام زهرآب را خودش می‌خورد: -میشه وقتی که میشینن دلدارون تو قایقها دور از غمها می خونن نغمه خوش لب کارون و در حال افاضات، سرش سنگین می‌شود و به درک اسفل‌تر از اسفل السافلین واصل می‌شود. ملکه هولش می‌دهد توی شط. و پاروزنان به سمت خلیج فارس می‌رود‌. یونس سوار بر نهنگ خودش را می‌رساند به جنازه صدام: -هرکس اینو معدوم کنه هزار میلیارد دلار از طرفش وقف بیت المال می‌کنم. فرشته سمت چپ می‌زند روی شانه‌ام: -برو یه غلطی کن دو دقیقه من استراحت کنم. ناچار پیامک می‌دهم به امید کوره چی و سفارش جن می‌دهم. پیام دیر می‌رسد. زیر پایم علف سبز می‌شود‌. علف را می‌دهم به اسب رستم. اسب رستم خوشش می‌آید و به جانم دعا می‌کند. یک‌هو می‌بینم دارم طی الارض می‌کنم. فرشته سمت راست خمیازه می‌کشد و می‌گوید: -ایول دادا. زخم بستر گرفتیم. و انگشت خشکش را ورز می‌دهد و قولنج می‌شکند. قلم امیرخانی را می‌گیرد و با زبان خیس می‌کند که بنویسد. می‌خواهم بزنم پس کله‌اش که دستم از شانه رد می‌شود. دندان می‌قروچم: -خودت قلم نداری مگه؟ امانت الهی رو گم کردی جهول؟ بالش را بلند می‌کند و اونچونان می‌زند پس کله‌ام که نزدیک است کار به جواد جوادیه بکشد. -نامردیه! چرا بال تو از من رد نشد؟ روی کاغذش می‌نویسد: -داشت عین آدم نیت می‌کردا، ولی نقض غرض شد. و قلم امیرخانی را می‌دهد به محسن تنابنده: _قلم من تو آب کار نمی‌کنه ظلوم. دهان باز می‌کنم جوابش را بدهم، آب شط می‌دود توی حلقم. ابن سینا سوار بر جن بوداده خودش را می‌رساند. چیزی می‌پاشد روی جنازه: _سیر را خاصیت فراوان است. درمان سرفه می‌کند و گرفتگی سینه. پول‌ساز هم هست. و رو می‌کند به یونس: بیست درصد از جایزه مال خودمه‌. گفته باشم. یونس می‌آید مخالفت کند، ابوریحان بیرونی یک آب‌کش در می‌آورد و تهدید به حذف‌شان می‌کند. شروع می‌کنم به سرفه کردن. داد می‌زنم: -جان جدتون نذارید مثل صدام بمیرم. ابوالحسن خرقانی از کنار این یمین فریومدی بلند می‌شود و سلانه سلانه و لخ لخ کنان خودش را می‌رساند: -حیف که سیدم. و حیف‌تر که داستان پایان‌بندی می‌خواد. دست می‌کند از کیف ابن سینا سیر بردارد و نجاتم بدهد، که حوا می‌کوبد روی دستش: -ولش کن همچین تحفه‌ایم نیست. تازه این بمیره پایان باز نیست. تازه‌تر، ملودرام فروشش بیشتره. بعد هم سوتی می‌زند و کل جهان داستانی می‌آیند بالای سرم. در نگاه همه‌شان یک جمله رژه می‌رود: -مادره. حرفشو نمیشه زمین زد که‌. و پیش پیش، پیس پیس فاتحه می‌خوانند. جد بر حقم آن عقب چشمک می‌زند که نترس هواتو دارم. لابلای سرفه‌ها علی و مهتاب را می‌بینم که دارند می‌خندند. کهن الگوی نرسیدن را نفرین می‌کنم. فاضل نظری شاحین را می‌اندازد توی اقیانوس اطلس: -آینه آینه. درویش مصطفی از اقیانوس اطلس، آرام آرام جلو می‌آید: -اصولُ الکُفرِ ثَلاثَهٌ الحِرصُ وَ الاِستِکبارُ وَ الحَسَدُ. و محو می‌شود. از جلد شاحین که حالا ته اقیانوس است، صدایی می‌آید: - آن‌جا جهان زیسته شما نبود. ایثار هم نکرده‌ای. سرفه‌ام شدیدتر می‌شود. جد بر حقم جمعیت را می‌شکافد و جلو می‌آید: -پاشو بریم بابا حوصلم سر رفت. و دست روحم را می‌کشد. پس کم‌حوصلگی صفراوی‌ام به او رفته. یک نگاه ملتمس می‌اندازم سمت آوینی. آوینی محو امام است. امام تا می‌بیند چشم امید دوخته‌ام به دستانش، سری تکان می‌دهد: -من خراباتی‌ام از من سخن یار مخواه! گنگم، از گنگ پریشان شده گفتار مخواه. اگر آب توی حلقم نبود قسم جلاله می‌خوردم که من هم خراباتی‌ام‌ها. کسی کم کم از یک فرسخی جدم با احتیاط رد می‌شود. مشعل به دست دارد. بین جمعیت طوری که جدم صاحب صدا را پیدا نکند، می‌گوید: -یا می‌روی، یا تنور. با هر دو دست، دست جدم را محکم می‌گیرم و آنچنان می‌پرم بیرون که جسمم سرش را بلند می‌کند و از جمعیت می‌پرسد: -وان مومنت اصبروا‌. چیطوُ شُدِس؟ ملک الموت چرتکه‌اش را که از هزار دانه و هزار نخ تشکیل شده، چند بار بالا و پایین می‌کند. ریشش را می‌جورد. قلم امیرخانی را از دست اصغر فرهادی می‌گیرد. شروع می‌کند روی بیستون نوشتن. دیفرانسیل و انتگرالِ چهار را با کتانژانتِ بتا و سینوس آلفا جمع می‌کند و بر جذر عدد پی تا هزار و چهارصد، تقسیم. می‌گوید: -هورا! درسته. دقیقا لب مرز اجل. ببریدش. داستان بوق اشغال می‌زند. یک نفر می‌رود پشت صفحه کلیدم می‌نشیند. می‌خواهم بگویم تکیه بر جای بزرگان، که یادم می‌آید کجایم. در عوض می‌گویم: -عاقا ما کلا غلط کردیم. باقی داستان، سانسور الهی می‌شود.
💎•﴿ باغ انار ﴾‌•💎
صدام آن طرف‌تر توی قایق نشسته با ملکه انگلیس. دست می‌کند توی آب و یک پیاله دستی آب تعارف می‌کند به م
سبک سیال‌ذهن داشتم توی گروه دنبال چیزی می‌گشتم. این را جوریدم. اگر به من باشد می‌گویم یک داستان بلند سیال بنویسید.
مداحی آنلاین - گفتم غزلی در خور نامت بنویسم - صابر خراسانی.mp3
2.26M
💐گفتم غزلی در خور نامت بنویسم 💐اندازه وسعم ز مقامت بنویسم 🎤
nime-mah-ramezoon.mp3
5.16M
♡•• نیمہ‌ماه‌رمضون... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
حاج‌سیدمجید_بنی‌فاطمه_کولۀ_عاشقی_تو_بردار_بیار_.mp3
6.48M
🔊 | 📝 کولۀ عاشقی تو بردار بیار... 👤 حاج‌سیدمجید 🌺 ویژهٔ ولادت
هدایت شده از ➣ⓣⓞⓕⓐⓝ
باز کودک گرسنه خوابید. گرسنگی که هیچ، خواب هم خجالت کشید...!
خب، این نوع نوشتن بیشتر به دلنوشته می‌خورد تا داستانک. جمله دوم اظهار نظر شاعرانه است در مورد گرسنگی و خوابیدن. اگر می‌خواهید داستانک بشود باید ماجرا برایش خلق کنید. باز کودک گرسنه خوابید. ولی اینبار مادرش هم شیر نداشت. برای آخرین بار صدای جنگنده سعودی در آسمان پخش شد.
همه اطلاعات درباره فیلم تل ماسه Dune | ایران هم جزو لوکیشن‌های DUNE بود! | فیلیموشات https://www.filimo.com/shot/106496/%D8%A7%D8%B7%D9%84%D8%A7%D8%B9%D8%A7%D8%AA-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%AA%D9%84-%D9%85%D8%A7%D8%B3%D9%87/
فیلم تل‌ماسه رو می‌تونید از سایت آپ‌تی‌وی دانلود کنید. البته قبلش نقدش رو بزنید توی نت و بخوانید. هالیوود داره کارش رو درست انجام می‌ده. خداقوت به دشمنان پرکار و خلاق‌مان. آدم کیف می‌کنه همچین دشمنی داره. بخند عمو کیف کنه....🧐 البته این فیلم بر اساس یک رمان ساخته شده که خیلی بی ربط به مسائل آرماگدونی و آپوکالیپسی بوده...ولی این هنر کارگردان و تیم فیلمنامه نویسی بوده که از سوژه قدیمی تونسته یک کار بر محور هالیوودی در بیاره.. یعنی تهش می‌خواستم اینو بگم از بس حرف می‌زنید آدم یادش می‌ره...می‌خواستم بگم خوب چندین سال بعد می‌تونه برای یک تیم بزرگ با کلی آدم خلاق می‌تونه منبع الهام یا آزیتا باشه. پس بشینید و بنویسید. شاید مهدویان یا حاتمی کیا یا اصغرهای غیرفرهادی یک روز بر اساس رمان شما یک کار انقلابی درجه یک و تمیز ساختند. پس بسم الله
20.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این یک فیلم تخیلی است که برای تخریب مهدویت و جازدن موعود دروغین و درواقع با اهداف انتی کرایستی(ضد منجی ) روی کار امده است ... شاید در نگاه اول نشود پی به عمق ماجرا برد اما اگر خوب دقت کنیم چند بار اسم مهدی موعود ...لسان الغیب ..پسر انسان ....مادر و پسر ....جنگ های مقدس و ..و...نام میبرند و همچنین در این فیلم تشکیلاتی بنام بنی جزیره وجود داره که منتقدان ان را(بنی اسرائیل ) میدانند . مثلا در دیالوگ های پاول (شخصی که اورا لسان الغیب میخواند)و مادرش می‌بینید که از کلمه" لسان الغیب" نام‌میبرند: دیالوگ👇👇؛ ((+اونا به ما اشاره می کردن. چی میگفتن؟ -لسان الغیب، صدایی از جهان دیگر. اسم منجی موعودشونه…. این نشون میده بنی جزیره اینجا کارایی کرده +نشر خرافه؟! -آماده کردن راه! +اونا چیزی رو میبینن که بهشون گفته شده ببینن)) این دیالوگ ها به این معنا است که بنی جزیره با بررسی کامل اعتقادات بیابان گرد ها منجی ای دقیقا شبیه به منجی موعودشان را ظاهر سازی کرده. اینطور می توان منجی دست نشانده خود را به عنوان منجی بیابان گرد ها جا زد و از قدرت، نفرات و منابع آنها استفاده کرد.... یا در دیالوگی دیگر که دخترک به پاول میگوید : +می گن تو مهدی موعودی، اما تو که شبیه پسر بچه هایی! واین یعنی تخریب مهدویت...و انتخاب موعود منجی ای که از ریشه وخون یهودیان است....و" پاول" شخصی است که موعود حقیقی معرفی میشود و البته از نظر یهودیان صهیونیست موعود حقیقی است و به تعبیری ضد مسیح یاهمان (دجال) است..